کد مطلب: ۲۳۹۳
تعداد بازدید: ۱۰۴۰
تاریخ انتشار : ۰۶ آذر ۱۳۹۷ - ۰۸:۵۹
پاسخ به سوالات اعتقادی| ۳۴
آیا جلوگیری از باردار شدن زنان از نظر اسلام جایز است؟!
سؤال:
آیا جلوگیری از باردار شدن زنان از نظر اسلام جایز است؟!

توضیح:
اینکه: دیروز و امروز تبلیغات دامنه‌داری با شعارها و سخنرانی‌های گوناگون می‌شود که «بچه کمتر، زندگی بهتر» یا کامرانی در سایه فرزند کم داشتن، یا دو فرزند بس است و اگر سه یا زیادتر شد، مایه دردسر است و... و گاهی هم برای مجسّم کردن زن و شوهری که فرزندان کم و زیاد دارند، با کاریکاتورهای خاصی: خوشبختی در فرزند کم داشتن و بدبختی در فرزند زیاد داشتن را منعکس می‌کنند و با انواع تبلیغات، این مطلب را ابلاغ می‌نمایند، این سؤال پیش می‌آید که اسلام در این ‌باره چه نظر دارد؟

پاسخ:
در اسلام، تشویق‌های بسیاری به افزایش نسل شده است؛ و صرف ‌نظر از سخنان پیشوایان اسلام وقتی ‌که تاریخ زندگی پیشوایان اسلام را که سرمشق ما هستند بررسی می‌کنیم، می‌بینیم، فرزندان بسیاری از همسران مختلف داشته‌اند تا جایی که مثلاً حضرت على(ع) ۲۷ فرزند داشته[1] و امام هفتم ما حضرت موسی بن جعفر(ع) بیش از سی فرزند و به روایتی بیش از شصت فرزند داشته است... ولی از سوی دیگر می‌بینیم حضرت رضا(ع) تنها یک فرزند داشته است.
و این تکثیر نفرات به حدی مورد توجه اسلام است که رهبر بزرگ اسلام رسول خدا(ص) فرمود:
تَزَوَّجُوا بِكْراً وَلُوداً و لا تَزَوَّجُوا حَسناءَ جَمِیلَةً عاقِراً: فَأَنِّي أُبَاهِي بِكُمُ اَلْأُمَمَ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ حَتَّى بِالسِّقْطِ يَظِلُّ مُحْبَنْطِئاً عَلَى بَابِ اَلْجَنَّةِ فَيَقُولُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ «اُدْخُلِ اَلْجَنَّةَ » فَيَقُولُ لاَأدخُلُ حَتَّى يَدْخُلَ أَبَوَايَ قَبْلِي فَيَقُولُ اَللَّهُ تَعَالَى لِمَلَكٍ مِنَ اَلْمَلاَئِكَةِ «اِئْتِنِي بِأَبَوَيْهِ» فَيَأْمُرُ بِهِمَا إِلَى اَلْجَنَّةِ فَيَقُولُ «هَذَا بِفَضْلِ رَحْمَتِي لَكَ»؛
با دوشیزگانی که برای بارداری آمادگی دارند، ازدواج کنید، با زنان زیبایی که عقیم و نازا هستند، ازدواج نکنید، من در روز رستاخیز، به کثرت نفرات شما بر تمام امت‌ها، مباهات می‌کنم، حتی به کودکان سقط شده شما، این کودک سقط شده شما با قیافه جدی و امتناع، جلو در بهشت قرار می‌گیرد، خداوند به او خطاب می‌کند که وارد بهشت شو، می‌گوید به بهشت نمی‌روم تا پدر و مادرم، وارد بهشت شوند، خداوند به یکی از فرشتگان امر می‌کند، پدر و مادر او را می‌آورند، به آن‌ها امر می‌شود که وارد بهشت شوند، خداوند به کودک می‌گوید: این موهبت، از رحمت سرشارم نسبت به تو بود.[2]
از طرفی از دستورهای اسلام، تشویق‌های فراوانی است که نسبت به زنان باردار و بچه‌دار شده تا آنجا که پیامبر  (ص)به همسرش «ام‌سلمه» فرمود: هرگاه زن باردار شد، پاداش او بسان پاداش سرباز روزه‌داری است که با جان و مال خود در راه خدا جانبازی می‌کند و وقتی ‌که وضع حمل کرد پاداش او آن‌ قدر زیاد است که به‌ حساب نمی‌آید و وقتی‌ که به بچه‌اش شیر می‌دهد، یک ‌بار مکیدن بچه‌اش، معادل با آزاد کردن یک برده، برای مادر، پاداش دارد که آن برده هم از فرزندان اسماعیل باشد و وقتی ‌که از شیر دادن فارغ شده؛
ضَرَبَ مَلَكٌ عَلَى جَنْبِهَا وَ قَالَ اِسْتَأْنِفِي اَلْعَمَلَ فَقَدْ غَفَرَ الله لَكِ؛
فرشته‌ای به پهلوی او می‌زند و می‌گوید: عملت را از سرگیر؛ زیرا خداوند گناهانت را آمرزید.[3]
رمز این مطلب هم روشن است، قدرت و عظمت یک ملت در درجه اول به نفرات آن ارتباط دارد، ملل کوچک و کم‌جمعیت معمولاً ضعیف و ناتوان هستند همان‌گونه که اقلیّت‌های مذهبی در کشورها، در زندگی ضعیف و غیر قابل ‌توجهی به سر می‌برند.
روی این اساس، از نظر اسلام، به ‌عنوان اولیه صرف ‌نظر از عوارض و مشکلاتی از نظر غذا، مسکن، تربیت، محیط و... جلوگیری از باردار شدن، کار شایسته‌ای نیست و اگر واقعاً محیط‌ها بر اساس اسلام به وجود می‌آمدند، هیچ مشکلی سر راه ازدیاد نسل را نمی‌گرفت تا مجوز جلوگیری از باردار شدن زنان شود، در آن محیط فقر نبود، لوازم زندگی ناقص نبود، عوامل آموزش‌های صحیح و اجتناب از بدآموزی‌های حکم‌فرما بود، در نتیجه پدر و مادر نه ‌تنها از فرزندان بسیار، رنج روحی و جسمی نمی‌بردند، بلکه لذت می‌بردند و دیدار فرزندان عزیزشان چون دیدن گل‌های خوشبو و با طراوتی بود که موجب وجد و نشاط آنان می‌شد.
قرآن در مقام شمارش الطاف و نعمت‌های خود به بندگانش می‌فرماید:
وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَزْواجِكُمْ بَنِينَ وَ حَفَدَةً؛
خداوند به شما از همسرانتان، فرزندان و نوادگانی عنایت کرد.
و در مورد دیگر می‌فرماید:
وَ أَمْدَدْناکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنينَ ؛
ما شما را به ثروت و فرزندان کمک می‌کنیم.[4]
اینک می‌پرسند: جهان اسلام، چوب مخالفت عملی با اسلام را خورد و مشکلاتی از نظرهای گوناگون برای بچه‌داری، به وجود آمد، در این صورت آیا جلوگیری از باردارشدن زنان جایز است یا خیر؟!
 
پاسخ:
مطابق فتوای مراجع تقلید، جلوگیری از فرزند دار شدن به ‌صورت عزل نطفه[5] و یا با قرص و هر وسیله‌ای که مانع انعقاد نطفه می‌شود، در صورتی ‌که موجب نازایی و نقص عضو و ضرر نگردد، اشکال ندارد.
بنابراین با کنترل مشروع فوق، می‌توان از فرزند زیاد، جلوگیری به عمل آورد.
البته لازم به تذکر است که طبق بعضی از روایات، به فرزند داری و با ازدياد نسل، سفارش مستحبی شده است، ولی مطابق بعضی از روایات دیگر، «حدّ کفاف» (اندازه متوسّط) سفارش شده است، در اینجا به چهار روایت ذیل توجه کنید:
۱ ۔ امام صادق(ع) نقل کرده که رسول خدا(ص) چنین دعا کرد:
اَللَّهُمَّ ارْزُقْ محمّداً وَ آلَ محمّد اَلْعَفَافَ وَ اَلْكَفَافَ وَ ارْزُقْ مَنْ أَبْغَضَ محمّداً وَ آلَ محمّد اَلْمَالِ وَ اَلْوَلَد.
خدایا! به محمّد(ص) و آل محمّد(ع) خصلت پاک‌دامنی و به مقدار کفاف (حد وسط) روزی عنایت کن و به دشمنان محمّد و آل محمّد(ص) مال و فرزند، عنایت کن.[6]
 ۲ – پیامبر(ص) به ابوذر فرمود: ای ابوذر!
إِنِّي دَعَوْتُ اَللَّهَ أَنْ يَجْعَلَ رِزْقَ مَنْ يُحِبُّنِي اَلْكَفَافَ وَ أَنْ يُعْطِيَ مَنْ يُبْغِضُنِي كَثْرَةَ اَلْمَالِ وَ اَلْوَلَدِ.
من از درگاه خدا می‌خواهم که روزی دوستان مرا به ‌اندازه كفاف، عنایت کند و به آن‌ کسانی که با من دشمنی می‌کنند، مال و فرزند را بسیار بدهد.[7]
3- در تاریخ آمده: عمروعاص (که از دشمنان پرکينه خاندان رسالت بود) روزی از روی طعنه به امام حسین(ع) گفت: «علت چیست که فرزندان ما، بیشتر از فرزندان شما هستند؟!»
 امام حسین(ع) در جواب او، این شعر را خواند:
بُغَاثُ اَلطَّيْرِ أَكْثَرُهَا فِرَاخاً/ وَ أُمُّ اَلصَّقْرِ مِقْلاَتٌ نُزُورٌ
یعنی: «پرندگان بغاث (که از کرکس کوچک‌تر است و به ‌کندی پرواز می‌کند و بدترین پرنده‌ها است) جوجه‌های بیشتر دارند، ولی پرنده «أم الصّقر»(پرنده شکاری غیر از کرکس و عقاب که پرنده تیزپرواز است) فرزند کم دارد.[8]
۴- در نقل دیگر آمده: آن حضرت فرمود: هنگامی ‌که در مورد یهود و نصاری نفرین کردید، بگویید:
أَكْثَرَ اَللَّهُ مَالَكَ وَ وَلَدَكَ؛
خداوند مال و ثروت و فرزندت را زیاد کند.[9]
اینک این سؤال پیش می‌آید که بین این دو دسته روایات چگونه باید جمع کرد؟ بعضی می‌گویند: افزایش نسل، خوب است و بعضی اندازه کفاف را پسندیده می‌داند نه زیادتر؟
پاسخ: این سؤال این است که آنچه مطلوب است، فرزند صالح است، نه فرزند ناصالح، اگر فرزند زیاد شد، طبعاً نوع مردم، از تعلیم و تربیت آن‌ها عاجز می‌مانند و در نتیجه آن‌ها ناصالح بار می‌آیند، بنابراین فرزند اندک صالح، بهتر از فرزندان زیاد ناصالح است.
و در قرآن (آیه ۱۴ سوره تغابن) می‌خوانیم:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ وَ أَوْلَادِكُمْ عَدُوّاً لَكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ ...؛
ای کسانی که ایمان آورده‌اید، بعضی از همسران و فرزندانتان، دشمنان شما هستند، از آن‌ها بر حذر باشید.
مطابق این آیه، صرفاً فرزند داشتن، چیز پسندیده نیست، بلکه گاهی ناپسند است و دشمن انسان خواهد بود و باید از آن دوری کرد.[10]
در نتیجه اینکه: داشتن فرزند صالح، شایسته است، اگر انسان می‌تواند فرزند صالحی به وجود آورد و تربیت کند، چه‌ بهتر، و گرنه به مرز و حدی که توان دارد اکتفا نماید، همیشه در همه ‌چیز باید به کیفیت توجه کرد، نه به کمیت بدون کیفیت که به قول فردوسی:
سیاهی لشگر نیاید به کار/ یکی مرد جنگی به از صد هزار
به ‌هر حال اسلام همه راه‌ها را مسدود نکرده و در مواردی که ضرورتی پیش می‌آید مانند ضعف و ناتوانی زن و مشکلات دیگر، راه را برای مسلمانان باز گذاشته که در این موارد از این قانون جواز (با توجه به چگونگی آنکه ذکر شد) استفاده کند و از حمل همسرشان جلوگیری نماید، ولی باید حتماً فراموش نشود که این جلوگیری قبل از انعقاد نطفه جایز است، عزل نطفه و یا با وسایلی جلوگیری از انعقاد نطفه اشکالی ندارد، اما اگر نطفه منعقد گردید. قطعاً اسقاط آن حرام است.
و پس ‌از انعقاد نطفه، هرگاه انسان کاری کند که زن حامله سقط کند، علاوه بر اینکه مرتکب گناه کبیره شده، هرگاه آن سقط شده نطفه باشد، بیست مثقال شرعی طلای سکه‌دار، دیه دارد (هر مثقال شرعی معادل با ۱۸ نخود است) و اگر علقه (خون بسته) باشد، چهل مثقال و اگر مضعفه (پاره گوشت) باشد شصت مثقال و اگر استخوان‌بندی شده باشد هشتاد مثقال و اگر گوشت آورده باشد ولی هنوز روح در آن دمیده نشده، صد مثقال و اگر روح در آن دمیده شده، چنانچه پسر باشد، دیه او هزار مثقال و اگر دختر باشد دیه او پانصد مثقال شرعی است[11] باید دانست که این دیه به وارثان شرعی بچه سقط شده می‌رسد.
بعضی می‌پرسند: هرگاه انسان کاری کند که جنین نامشروع (که از راه زنا به وجود آمده) سقط شود، آیا همین دیه‌ای را که برای سقط ‌جنین مشروع، تعیین‌شده باید پرداخت؟
پاسخ آنکه: فرقی بین سقط‌ جنین مشروع و غير مشروع نیست، منتها در سقط ‌جنین نامشروع، دیه به پدر و مادر او که هر دو در حال زنا متوجه نامشروع بودن آن بودند نمی‌رسد، بلکه همانند ارث بی‌ وارث، جزء بیت‌المال می‌گردد.
 
پی‌نوشت‌ها
[1] . اعلام الوری، ص ۲۰۳.

[2] . وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۳۴ و ۳۵.

[3] . انوار نعمانیّه؛ نور فی ایّام رضاعه.

[4] . سوره اسراء، آیه 6.

[5] . عزل یعنی بیرون ریختن نطفه که با اجازه زن، اشکال ندارد (تحریر الوسیله، ج ۲، ص ۲۴۲) و بدون اجازه او مکروه است (همان مدرک).

[6] . اصول کافی، ج ۲، ص ۱۴۰ (باب الكفاف، حدیث ۳) نظیر این مطلب در حديث چهارم نیز آمده است.

[7] . بحار، ج ۷۷، ص ۸۳، به نقل از مکارم الاخلاق.

[8] . بحار، ج ۴۴، ص ۲۰۹.

[9] . کنزالعمّال، حدیث ۶۰۹۷.

[10] . در قرآن گاهی فرزند به ‌عنوان یار و یاور، یاد شده (اسراء - ۶) و گاهی با واژه فتنه و وسیله آزمایش، عنوان شده (انفال - ۲۸) و زمانی بیان شده که فرزند وسیله تقرب به خدا نیست (سبأ - ۳۷) و در موردی تأکید شده که مبادا فرزندانتان، شما را از یاد خدا بازدارند (منافقون ۔ ۹) و در قیامت، مال و فرزند، وسیله نجات نخواهند بود (ممتحنه - 3) و ...؛ و گاهی اموال و پسران به‌عنوان زینت دنیا (نه آخرت) ذکر شده (کهف - ۴۶) و در آیه ۷۴ كهف بیان شده که حضرت خضر (استاد موسی) کودکی را به خاطر حفظ دین پدر و مادرش، کشت و... بنابراین «فرزند» در اسلام به‌ طور مطلق، نعمت الهی نیست، بلکه گاهی نقمت است.

[11] . توضیح المسائل هفت حاشیه، مسأله ۲۸۱۲.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمد محمدی اشتهاردی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: