بررسی ازدواج از نظرهای گوناگون
1- ازدواج از نظر علمی و روانی
انسان از غرایز گوناگون ترکیب یافته که هر یک از آن غرایز باید به طور طبیعی و صحیح، اشباع شوند و به نیاز خود برسند. قطعاً، عدم توجه به نیازهای فطری غرایز، موجب نارسایی یا طغیان و ناگواریهای روانی و انحراف از جاده مستقیم است.
یکی از نیرومندترین غرایز، غریزه جنسی است که باید شایسته و صحیح اشباع گردد. ازدواج، یگانه طریق سالم برای اشباع و جواب مثبت دادن به غریزه جنسی است که هیچ چیزی جایگزین آن نخواهد شد.
به عبارت روشنتر، قانون خلقت، جاذبه جنسی را (به عنوان عامل بقای نسل انسان و آرامش روح او) میان دو جنس مخالف قرار داده است. هرگونه تغییری از این مسیر، هم برخلاف موازین فطری و علمی است و هم آرامش روحی را بر هم میزند. بنابراین نه میتوان غریزه جنسی را سرکوب کرد و تعطیل نمود و نه میتوان آن را یله و رها گذاشت، بلکه باید آن را با ازدواج صحيح، ارضا کرد؛ ولی اگر از این حد و مرز بگذرد، مسلّماً نوعی بیماری خواهد بود تا آنجا که گاه به سر حد جنون میرسد و از آن به «جنون جنسی» تعبیر میکنند.
امروز دانشمندان، انواع و اقسامی از این بیماری روانی را که بر اثر طغیان این غریزه و تن دادن به آلودگیهای جنسی و محیطهای آلوده به وجود میآید، در کتب خود شرح دادهاند.
«ویل دورانت»، دانشمند معروف، درباره ترغیب به ازدواج در وقت خود میگوید:
اگر راهی پیدا شود که ازدواج در سالهای طبیعی انجام گیرد، فحشا، امراض روانی، تنهایی بیثمر، عزلت ناپسند و انحرافات جنسی که زندگی را لکّهدار کرده است تا نصف تقلیل خواهد یافت... عشق جنسی جوانان، زودتر از توانایی اقتصادیشان فرا میرسد. ما نباید از این پیشامد رم کنیم و بگذاریم آن عشق افسرده شود و بمیرد. ازدواجی که بر پایه عشق تازه و نمرده دختر و پسر انجام میشود، در طی سالهای درازی، زندگی آنها را معطر و خوشبو میکند، وگرنه عمیق و طبیعی و آرمانی نخواهد بود.[1]
دکتر چهرازی یکی از روانپزشکان معروف و باسابقه کشور مینویسد:
هنگامی که ارضای غریزه جنسی، از راه طبیعی و ازدواج صورت میگیرد، نوجوان و جوان از طریق مشاهده و لمس و سایر حواس، مرکز تحریکات جنسی او در مغز برانگیخته شده، از جهت فیزیولوژی، تأثیراتی که از چشم و لمس و مانند آن، به مراکز مغزی منتقل میگردد، انعکاس جنسی را میسازد و عمل جنسی به صورت طبیعی انجام میگیرد؛ اما در مورد اطفای شهوت جنسی از غیر راه ازدواج (مانند استمنا)، کاملاً برعکس است و این راه، دگرگون میشود و تخیّل و تصور مناظر خاص و لمس موضعی، جانشین عوامل تحریک طبیعی میگردد و به این ترتیب، یک سیستم انعکاس انحرافی در مدار جنسی، ایجاد میشود که تکرار این کیفیت، سر از ناراحتیهای روانی بیرون میآورد... و موجب لاغری، ضعف شخصیّت، ضعف اراده، کمی قدرت، حجب بسیار و کمرویی و تقلیل نیروی روانی میگردد.[2]
به راستی چه بلایی بالاتر از ضعف اراده و پریشانی و بیماری روانی!
روانشناس معروف آمریکایی «دیل کارنگی» میگوید:
افلاطون میگفت: بزرگترین اشتباهی که پزشکان مرتکب میشوند، این است که سعی در معالجه جسم دارند، بیآنکه لحظهای هم درصدد شفای فکر و روح برآیند، در حالی که فکر و جسم توأم بوده و نمیتوان آنها را جداگانه انگاشت و به طور جداگانه معالجه کرد.
سپس میگوید:
تلفات ناشی از بیماریهای روحی، با سرعت، رو به تزاید است و از هر بیست نفر ساکن فعلی آمریکا، یک نفر قسمتی از عمرش را در بیمارستان روانی به سر برده است...
برادران «مایو» که کلینیک آنها معروف است، اعلام کردهاند که نصف بیشتر تختخوابهای بیمارستانها را کسانی اشغال کردهاند که گرفتار ناراحتی عصبی هستند و بیماری آنها از هیجان درونی، محرومیّت، تشویش، نگرانی، ترس، عدم موفقیّت، ناامیدی و یأس سرچشمه میگیرد.[3]
نتیجه اینکه: یکی از راههای نجات از بیماریهای روانی و تشویش، تعدیل غریزه جنسی از راه طبیعی و مشروع، یعنی «ازدواج» است که در این راستا هیچ چیزی جایگزین آن نخواهد شد.
***
در اینجا برای روشن شدن نتایج سوء روانی ترک ازدواج و پیامدهای آن، به این گزارش که از زبان یک بانوی پرستار نقل شده و مربوط به قبل از انقلاب اسلامی و از آثار بیبندوباری جنسی است توجه کنید:
شش ماه قبل، در بیمارستان، مرد بیمار ۲۷ ساله خوشسیما و تحصیلکرده و مجردی داشتیم که با پای خود آمده بود تا برای همیشه عقیم شود. شاید باور نکنید که این جوان خوشهیکل و خوشرو آمده بود تا از «مردانگی» استعفا بدهد. وقتی روانشناس با او مصاحبه کرد تا علت روحی این تصمیم را درک کند، معلوم شد که جوان از صحت کامل عقل برخوردار است؛ ولی دیگر از سکس و کامجویی لذت نمیبرد. در گزارش پزشکی، جوان علت عقیم نمودن خود را چنین عنوان کرده است:
وقتی با دخترها هستم، دیگر احساس لذت نمیکنم و فقط برای وقتگذرانی با زنان معاشرت میکنم. عشقبازی برای من دیگر عادی و پیشپاافتاده شده است. تجربیات سکسی خود را از 5/11 سالگی شروع کردم و حال در ۲۷ سالگی دیگر هیچ هیجانی از این بابت در خود حس نمیکنم. هر چه در مدرسه، و از فیلمها و از کتابها و داستانها آموختم، با دختران همسایه با دختران همکلاسیام آزادانه تجربه و تمرین کردم. اکنون دیگر هیچ عمل جنسی تجربه نکردهای باقی ندارم و چون میترسم که این بار به سوی همجنسبازی (لواط) کشانده شوم و این وسوسه در من برانگیخته شود، با پای خود به بیمارستان آمدهام تا عقیم شوم و از شر سکس به کلی خلاص گردم.[4]
این نمونه اسفانگیز، یک نمونه از بیماری روانی یک جوان است که بر اثر پشت پا زدن به ازدواج که یگانه راه سالم تعدیل غریزه جنسی است، اینگونه در وادی هولناک سقوط نموده است.
به طور کلی، ازدواج، مایه شکوفایی و نشاط و پرورش زن و شوهر با همدیگر است و هر یک از زن و مرد بدون دیگری، ناقصاند و پیوند مقدس زناشویی، این نقص را تکمیل مینماید. در نتیجه، هر کدام از زن و شوهر، مکمل همدیگرند؛ زیرا یک مرحله از تکامل هر یک از آنها به دیگری بستگی دارد و تک زیستی یک نوع نقص و بیماری است.
نتیجه و جمعبندی
انسان دارای غرایز مختلف است. مانند: غریزه غضب، غریزه حبّ دنیا، غریزه گرسنگی، غریزه تشنگی، غریزه جنسی و....
هر یک از این غرایز در حد و مرز عادلانه مناسب خود، لازم است که اشباع گردند. نه تعطیل و پشت پا زدن به آنها روا است و نه طغیان آنها. مثلاً غریزه گرسنگی به انسان خبر میدهد که در چه وقت گرسنه است، برای اشباع آن (یعنی برای رفع گرسنگی و جواب مثبت دادن به آن غریزه) لازم است مثلاً انسان نیم کیلو غذا بخورد. حال، اگر هیچ غذا نخورد، موجب سرکوبی آن غریزه شده و به دنبال آن، جسم بشر در مخاطره مرگ قرار میگیرد و اگر زیاده از حد بخورد و یا به غذاهای نامناسب دست یازد، مبتلا به انواع بیماریها و گاهی مرگ خواهد شد. بنابراین باید به طور عادلانه و مناسب به آن جواب مثبت داد.
در مسئله غریزه جنسی که از نیرومندترین غرایز است، نیز مطلب همینگونه است که در قبال آن، سه راه وجود دارد:
١- تعطیل غریزه جنسی؛ ۲- ازدواج و اشباع غريزه جنسی به طور صحیح و مناسب؛ ۳- طغیان غریزه جنسی و اشباع آن از راههای انحرافی.
راه اول به این معنی است که غریزه را (با عقیم کردن و...) از بین ببریم. چنین اقدامی هرگز عاقلانه نیست؛ زیرا این کار یک نوع مبارزه با قانون آفرینش است و هیچ عاقلی به نقص عضو و سرکوبی و تعطیل غرایز، راضی نخواهد شد.
راه سوم نیز موجب انحرافات گوناگون و آثار شومی به دنبال دارد و سبب روابط نامشروع و انواع بیماریهای جسمی و روحی و آسیبهای اجتماعی و ... خواهد شد. پس چنین راهی نیز، راه معقول و مطلوب نخواهد بود.
بنابراین، راه صحیح و معقول، «راه دوم» است که این غریزه از راه معقول و صحیحی اشباع شده و از آن در مسیر سازندهای بهرهبرداری گردد و آن راه معقول و صحیح، جز ازدواج نیست که نه موجب سرکوب و تعطیل غریزه میشود و نه سر از بیبندوباری جنسی و عوارض ننگین و شرمآور انحرافات جنسی درمیآورد.
خلاصه اینکه: ازدواج (دائم یا موقت) جوابگوی صحیح نیازهای جنسی همه طبقات از مرد و زن است. بر همین اساس پیامبر(ص) فرمود:
«شِرارُكُم عُزّابُكُم؛
بدترین شما مجردانند».[5]
نیز فرمود:
«رُذَّالُ مَوْتَاكُمُ الْعُزَّابُ؛
پستترین مردگان شما، آنانی هستند که بدون ازدواج بمیرند».[6]
و باز فرمود:
«مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدْ أَحْرَزَ نِصفَ دِينِهِ٬ فَلْيَتَّقِ اللهَ فِي النِّصْفِ الْآخَرِ؛
کسی که ازدواج کند، نیمی از دین خود را نگه داشته، و باید مراقب نیم دیگر باشد».[7]
بدون تردید، ازدواجْ موجب پاکدامنی و پاکی شده و ارزش عبادات را بالا میبرد. شاید بر همین اساس امام صادق(ع) فرمود:
«رَكْعَتَانِ يُصَلِّيهِمَا المُتَزَوِّجُ أَفْضَلُ مِنْ سَبْعِينَ رَكْعَةً يُصَلِّيها عَزَبٌ؛
دو رکعت نماز متأهل، بهتر از هفتاد رکعت نماز مجرد است».[8]
رسول اکرم (ص)فرمود:
«ما مِن شابٍّ تَزَوَّجَ في حِداثَةِ سِنِّهِ إلّا عَجَّ شَيطانُهُ : يا وَيلَهُ ! ، يا وَيلَهُ ! عَصِمَ مِنّي ثُلُثَي دينِهِ؛
هر جوانی که در جوانی ازدواج کند، شیطان ناله و فریاد میزند: ای وای! ای وای دو سوم دینش را از گزند من حفظ کرد».[9]
حضرت رضا (ع) فرمود:
جبرئیل بر پیامبر(ص) نازل شد و گفت: ای محمّد! پروردگارت سلام میرساند و میفرماید: دوشیزگان مانند میوه درختاند. وقتی که میوه رسید، دوای آن چیدن است وگرنه تابش خورشید، آن میوه را فاسد میکند و بوی آن را تغییر میدهد و وقتی که آنها به حد رشد رسیدند، دوای آنها شوهرانند وگرنه از فتنه انحراف ایمن نخواهند بود.[10]
خودآزمایی
1- عدم توجه به نیازهای فطری غرایز، موجب چه میگردد؟
2- به طور کلی، ازدواج، چه تاثیری روی زن و شوهر با همدیگر دارد؟
3- راه صحیح و معقول برای پاسخ به غریزه جنسی چیست؟
پینوشتها [1] اقتباس از لذّات فلسفه، ص ۱۷۴ و ۱۸۴.
[2] مجله دانشمند، سال ۱۳، شماره ۸.
[3] راه غلبه بر نگرانیها، ص ۳۶ و ۳۷.
[4] مجله زن روز، شماره 405، دی ماه 1351 (مقاله لندن، کانون فساد جنسی).
[5] مجمع البیان، ج ۷، ص ۱۴۰.
[6] وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۷.
[7] سفينة البحار، ج ۱، ص ۵۶۱.
[8] وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۶.
[9] بحار، ج ۱۰۳، ص ۲۲۱.
[10] همان، ج ۱۶، ص ۲۲۳.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمد محمدی اشتهاردی