علت و دلیل توصیه ائمه معصومین علیهمالسلام نسبت به امری مگر در برخی موارد که خود ایشان آن را بیان کردهاند بر ما پوشیده است، اما شاید بتوان برخی حکمتهای آن را از قراین موجود استنباط کرد. در پاسخ به این پرسش شاید بتوان دو جهت از جهاتی که ممکن است باعث شده تا در ولادت پیامبر اکرم(ص)، زیارت امیرالمؤمنین(ع) توصیهشده باشد را مرور میکنیم:
1- امیرالمؤمنین(ع) جان و نفس پیامبر(ص) هستند و در این صورت زیارت هر یک در ولادت و شهادت دیگری استبعادی ندارد همچنان که در زیارت امیرالمؤمنین(ع) نخست پیامبر اکرم(ص) را سلام میدهیم.
بر اساس تعبیر قرآن با توجه به واقعه مباهله، امیرالمؤمنین «نفس» پیامبر تلقی شده است. در داستان مباهله که مسیحیان نجران با پیامبر اکرم ص نسبت به حقانیت دین مبین اسلام به توافق نرسیدند، بنا شد هر گروه افراد خود را در مکانی حاضر کند و هر کدام طرف دیگر را نفرین کنند. از سمت مسلمین پیامبر اکرم ص ، امیرالمؤمنین، فاطمه زهرا و حسنین علیهمالسلام را آوردند. از جانب دیگر ابوحارثه، سید و عاقب به همراه پسران هر کدام آمدند. ابوحارثه وقتی دید پیامبر ص در مقابل خویشان خود بر روی زمین دو زانو نشستند، عقبنشینی کرد. سید به او گفت چرا برمیگردی؟ ابو حارثِ گفت: من صورتهایی را میبینم که اگر از خدا بخواهند کوهی را از جای خود بلند کند، این کار خواهد شد. پس مباهله نکنید که از بین میروید و یک مسیحی بر روی زمین نخواهد ماند.[1]
در سوره مبارکه آلعمران آیه 61 فَمَنْ حَاجَّكَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَكُمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَكُمْ وَ أَنفُسَنَا وَ أَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَللَّعْنَتَ اللَّـهِ عَلَی الْكَاذِبِینَ (بنابراین، پس از فرارسیدن علم [وحی] به تو، هر کس درباره او [حضرت عیسی(ع)]، با تو به چالش برخاست، به او بگو: بیایید تا فرزندانمان و فرزندانتان و زنانمان و زنانتان و جانهایمان و جانهایتان را فراخوانیم، آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم). در تفاسیر اهل سنت و شیعه امامیه، منظور از جانهایمان را علی بن ابیطالب ع عنوان کردهاند.
در روایتی از امام رضا ع در تفسیر این آیه آمده است: «پیامبر خدا ص، حسن و حسین علیهماالسلام را دعوت کرد که پسرانش بودند و حضرت فاطمه س را دعوت کرد که در اینجا مصداق کلمه زنان است و امیرالمؤمنین ع را دعوت نمود که بهحکم خداوند عزّ و جلّ، جان پیامبر(ص) است. هیچ آفریدهای برتر از پیامبر(ص) نیست؛ پس بهحکم خداوند، بایستی کسی برتر از جان پیامبر(ص) نباشد.
سخن امام رضا ع که به اینجا رسید، مأمون گفت: خداوند «فرزندان» را به لفظ جمع آورده است درحالیکه پیامبر ص فقط دو پسرش را آورده است، و زنان نیز به لفظ جمع آمده است درحالیکه پیامبرص فقط دخترش را آورده است، پس چرا نگوییم که دعوت از جان نیز در حقیقت، مرادش خود پیامبرص باشد، و در این صورت، فضیلتی را که برای امیرالمؤمنین ع بیان کردی، ساقط میشود؟ امام ع در پاسخ فرمودند: آنچه گفتی درست نیست، زیرا دعوتکننده، کسی غیر از خودش را دعوت میکند، همچنانکه امر کننده، به غیر خودش دستور میدهد، و درست نیست که کسی خودش را حقیقتاً دعوت کند، همچنانکه کسی حقیقتاً نمیتواند به خودش دستور دهد. رسول خدا ص مردی را در مباهله غیر از امیرالمؤمنین ع دعوت نکرد، پس ثابت میشود که وی، نفسی است که مقصود خداوند در کتابش است و حکم آن را در قرآن قرار داده است. پس مأمون گفت: با آمدن پاسخ، سؤال از بین رفت.»[2]
در حدیثی که زید بن یثیع از ابوذر نقل میکند که گفت رسول خدا ص فرمودند: «باید بنو ولیعه (حاکمان سرزمین حضرموت یمن) از این شیوه دست بردارند، در غیر این صورت مردی را بهسوی آنان روانه میکنم که مانند خودم است. او در میان آنان امر من را به اجرا درخواهد آورد، جنگجویانشان را میکشد و فرزندانشان را به اسارت میگیرد. ابوذر میگوید: از سخن پیامبر ص متعجب بودم که عُمر از پشت، پهلوی مرا گرفت و گفت: مقصود پیامبر ص کیست؟ گفتم: مقصود ایشان تو نیستی. گفت: پس چه کسی است؟ گفتم: کسی که کفش را وصله میزند یعنی علی ع .[3]
2- امیرالمؤمنین ع پس از پیامبر ص احیاکننده دین پیامبر و کاملکننده رسالت نبوی بودند. همچنان که آغاز رسالت نبوی در روز 27 رجب بود، انتهاء و کامل شدن دین پیامبر ص در 18 ذیحجه در روز غدیر بود. با اعلام وصایت امیرالمؤمنین توسط پیامبر بود که خداوند فرمود: اَلْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دینَکمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً (امروز دین شما را برایتان کامل کرده و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را برای شما بهعنوان آیینی برگزیدم).[4]
لذا مناسبت دارد در ولادت پیامبر اکرم ص ، کاملکننده و احیاء کننده دین یعنی امیرالمؤمنین ع زیارت شود.
پینوشتها
[1] تفسیر فخر رازی، ج 8، ص 85
[2] الفصول المختار ، ص 38
[3] فضائل الصحابه ، ج 2 ، ص 571
[4] سوره مائده ، آیه 3
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
صادق تهرانی