نگاهی به اعتقادات
اعتقادات همان پایهها و ارکان اصلی دین هستند که ایمان بدون آنها پا در هوا است و بر بنای محکمی استوار نیست که از آنها به اصول دین مانند: توحید و شاخ و برگهایش، نبوت و امامت با شرایط پیوستهاش و معاد و رستاخیز با شئون گوناگونش یاد میشود.
ما قبل از هر چیز باید دینشناس باشیم و به طور کلّی چنان که گفتیم معرفت و شناخت ما به موضوعات مختلف، اساس اعتقاد و حرکت ما است، چنان که امام باقر(ع) در سخنی فرمود:
«اَلْكَمَالُ كُلُّ الْكَمَالِ، اَلتَّفَقُّهُ فِي الدِّينِ، وَ الصَّبْرُ عَلَى النَّائِبَةِ، وَ تَقْدِيرُ الْمَعِيشَةِ»[1]؛
«همه تکامل و اوج کمال انسان در شناخت دین و استقامت در برابر حوادث سخت و اندازهگیری در هزینه زندگی است.»
پس کمال جویان باید دین را بشناسند؛ ولی باید دانست که دین همانند یک درخت دارای ریشه و پایه، شاخههای اصلی و فرعی، برگها، گلها و میوهها است و میدانیم که یک درخت بدون ریشه و پایه در پرتگاه سقوط است و یا با تعبیر بهتر، پا در هوا است و دستش به هیچ جایی بند نیست. همچون آن شیری که در مثال معروف مولانا بدون دُم و سر و شکم است:
شیر بیدُم بیسر و اشکم که دید؟/ اینچنین شیری خدا کی آفرید؟
ریشه و پایهی دین، همان اعتقادات، همان مبدأ شناسی و معاد باوری و راههای مختلف آنها است.
مسائل اعتقادی از نظر صحيفه
اشاره
امام سجّاد(ع)، سیّد سالکان و زینت بندگان صالح الهی، در دعاها و مناجاتهای خود که در صحیفه سجّادیّه آمده، با تعبیرات گوناگون از اصول اعتقادات به ویژه توحید و معاد و به طور کلّی از اصول دین و پایههای اسلام، بسیار سخن به میان آورده و نیایشهایش را با چاشنی این اصول، روح و جان بخشیده است و در عین حال تا ابدیّت برترین درسهای اعتقادی و عرفانی را در سطح بالا به انسانها آموخته است. ما در این راستا به ذكر فرازهایی از صحیفه، به عنوان نمونه، میپردازیم و با توجّه به آن پایههای ایمانی و اعتقادی خویش را تقویت میکنیم.
١۔ خداجویی و خداشناسی
الف: خدایابی در صحیفه
در مسائل اعتقادی، نخستین پایه، مسئله خدایابی و اعتقاد به آفریدگار یگانه جهان هستی است و پس از آن، خداشناسی، توحید و صفات الهی مطرح میشود.
بنابراین نخست به فرازهایی از گفتار امام سجّاد(ع) پیرامون خدایابی و پی بردن به وجود پاک خدا به عنوان خالق هستی، پرداخته و نظر شما را به نمونههای زیر جلب میکنیم:
١. در بند یک از دعای پنجاهم چنین میخوانیم:
«اَللَّهُمَّ إِنَّكَ خَلَقْتَنِي سَوِيّاً، وَ رَبَّيْتَنِي صَغِيراً، وَ رَزَقْتَنِي مَكْفِيّاً»؛
«خداوندا! مرا معتدل و موزون آفریدی و در کودکی پروریدی و روزیم را به طور کامل فراهم فرمودی.»
شرح کوتاه
مهمترین دلیل برای اثبات وجود خدا، از راه علّت و معلول و اثر و مؤثّر است؛ یعنی از معلول پی به علّت میبریم و از اثر میفهمیم که اثربخشی وجود دارد و به طور کلّی با تفکّر و اندیشیدن در آن همه پدیدههای شگفتانگیز و اعجابآور درمییابیم که اینها با زبان حال به ما میگویند، این موجودات دارای خالق مدبّر و آفریدگار توانا است و محال است که خود به خود به طور تصادفی پدید آمده باشند؛ زیرا چیزی که توان ایجاد خود را ندارد، نمیتواند به پدیدههای دیگر هستی بخشد.
ذات نایافته از هستی بخش/ کی تواند که شود هستی بخش؟
ما وقتی که حرکت شاخ و برگ درختی را از دور میبینیم، بیدرنگ از این اثر، به مؤثّر پی میبریم و درمییابیم که باد میوزد و آن شاخ و برگ را تکان میدهد. یا اگر دودی را دیدیم که از پشت دیواری به آسمان بالا میرود میفهمیم که در پشت دیوار آتش روشن کردهاند. به همین ترتیب با این مثالهای ساده درک میکنیم که زمین و آسمانها و موجودات پر از عجائب آنها دلالت بر وجود آفریننده توانا دارد؛ و این پدیدهها آیات و نشانههای وجود هستیبخش و جهانآفرین است. چنان که قرآن در آیات متعددی به این مطلب تصریح نموده، از جمله میفرماید:
«إِنَّ فِي اخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ وَ مَا خَلَقَ اللَّهُ فِي السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَّقُونَ»[2]؛
«قطعاً در آمد و شد شب و روز و آنچه خداوند در آسمانها و زمین آفریده، آیات و نشانههایی است برای آنها که پرهیزکارند.»
امام سجّاد(ع) در فراز مذکور، به پارهای از نشانههای خداجویی اشاره کرده که عبارتاند از: ۱- موزونی و اعتدال خلقت انسان. ۲- پرورش و رشد انسان از کودکی تا به سالهای بالاتر. ۳- رزقهای گوناگون الهی به صورت کامل برای انسانها.
آن حضرت با این بیان به ما این درس مهم را میآموزد که با تفکّر و تدبّر در زیباییها و شگفتیهای خلقت به ذات پاک خدا پی ببرید و به مسئله علّت و معلول و دلالت آثار بر وجود آثار بخش، توجّه کنید. از همه نزدیکتر وجود خود انسان از جسم و روح او است. زیبایی و موزونی قامت انسان و چشم و دهان و گوش و بینی و... هر کدام کتاب بزرگی از معرفت کردگار است؛ و مسئله رشد انسان پس از انعقاد نطفه، مرحله به مرحله تا تولّد انسان و سپس رشد و پرورش جسم و روح او مرحله به مرحله، همه و همه دفترهایی از خدایابی و شناخت آفریدگار و آیینهای شفاف برای انعکاس ذات پاک الهی میباشند.
بخشی دیگر از پدیدهها، رزقهای گوناگون از غذاها، پوشاک، مسکنها و عوامل پدیدآورنده آنها است که این نیز کتاب قطور دیگری از نشانههای اثبات وجود خدا است.
نتیجه اینکه با تدبّر و اندیشیدن پیرامون این آفریدههای شگفتانگیز، پایههای اعتقادی خود را محکم کنیم، بر توان ایمان خود به ذات ربوبی بیفزاییم و قلوب و اعماق وجود خود را از آب زلال دریای هستی، با توجّه به هستیبخش سیراب نماییم. به قول هاتف اصفهانی:
چشم دل باز کن که جان بینی/ آنچه نادیدنی است آن بینی
دل هر ذره را که بشکافی/ آفتابیش در میان بینی
با یکی عشقورزی از دل و جان/ تا به عینالیقین عیان بینی
که یکی هست و هیچ نیست جز او/ وَحدَهُ لَا شَرِيكَ اِلّا هُو
۲- در بند یک از دعای پنجاه و یک چنین میخوانیم:
«إِلَهِي أَحْمَدُكَ وَ أَنْتَ لِلْحَمْدِ أَهْلٌ عَلَى حُسْنِ صَنِيعِكَ إِلَيَّ، وَ سُبُوغِ نَعْمَائِكَ عَلَيَّ، وَ جَزِيلِ عَطَائِكَ عِنْدِي ...» ؛
«ای خدای من! حمد و سپاس کنم تو را که شایسته حمد و سپاس هستی، به خاطر رفتار نیک با من و بخششهای فراوانت به من.»
شرح کوتاه
امام سجّاد(ع) در این فراز نیز برای اثبات وجود خدا سه مظهر از مظاهر رابطه اثر با مؤثّر را عنوان فرموده که عبارتاند از:
١۔ حسن رفتار خدا با بشر.
2- نعمتهای فراوان.
3. عطاها و الطاف بیشمار.
توضیح اینکه: برای زندگی و رشد و تعالی بشر، شیوهها، عوامل و ابزارهایی لازم است تا او با استفاده و بهرهگیری از آنها، بتواند زندگی پاک و آرامی را داشته باشد، خداوند همه این عوامل و ابزارها را فراهم فرموده، مثلاً عقل، فکر، چشم، گوش، ابتکار، حافظه و استعدادهای گوناگون که در اختیار بشر قرار گرفته، دلیل حسن رفتار خدا با بشر است و بشر میتواند با بهرهوری بهینه از این مواهب، در امور مادی و معنوی به درجات عالی برسد و اینها هر کدام میتوانند نشانه روشنی برای اثبات وجود صانع علیم و حکیم باشند. همچنین نعمتهای فراوان مانند ابر و باد و مه و خورشید و فرآوردههای آنها که از نعمتهای مادی است و یا نعمتهای معنوی مانند ارسال پیامبران و نزول کتابهای آسمانی و آموزههای مترقّی آنها، هر کدام دلیل محکم و برهان ساطع برای اثبات وجود خدا است. به علاوه مواهب و عطایای جزیل الهی در رفع و دفع بلاها، دردها و شدائد و عنایات خاص نامرئی در جهت رشد و تعالی بشر و هدایتهای خفيّه الهی نیز هر کدام ره گشایی استوار برای خداجویی و خدایابی است که خداجویان باید برای تقویت اعتقاد خود از تدبّر در این امور استفاده کنند.
۳- در بند ۲ از دعای چهل و سوم صحیفه که به دعای رؤیت هلال (شب اول ماه) نامیده شده میخوانیم:
«آمَنْتُ بِمَنْ نَوَّرَ بِكَ الظُّلَمَ، وَ أَوْضَحَ بِكَ الْبُهَمَ، وَ جَعَلَكَ آيَةً مِنْ آيَاتِ مُلْكِهِ، وَ عَلامَةً مِنْ عَلامَاتِ سُلْطَانِهِ، وَ اِمْتَهَنَكَ بِالزِّيَادَةِ وَ النُّقْصَانِ، وَ الطُّلُوعِ وَ الْأُفُولِ، وَ الْإِنَارَةِ وَ الْكُسُوفِ، فِي كُلِّ ذَلِكَ أَنْتَ لَهُ مُطِيعٌ، وَ إِلَى إِرَادَتِهِ سَرِيعٌ»؛
«ای ماه! من ایمان آوردم به آفریدگاری که در پرتو تابش تو، تاریکیها را روشن کرد و نادیدنیها را آشکار ساخت و تو را نشانی از نشانههای پادشاهیاش و نمادی از نمادهای توانایی و فرمانرواییاش نمود؛ و تو را به (شکلهای گوناگون) گاهی به کاهش و گاهی به افزون، گاهی به طلوع و گاهی به غروب، زمانی به فروغ زندگی و زمان دیگر به گرفتگی، به خدمت گرفت و تو در همه این حالات فرمانبر خدا هستی و برای انجام خواست الهی شتابان میباشی.»
شرح کوتاه
امام سجّاد(ع)در این فراز نیز یکی از نشانههای اثبات وجود خدا، یعنی خلقت عجیب ماه درخشان، حرکات مختلف آن و نظم ویژه آن در مسیر خود در مدارش را عنوان فرموده و به ما میآموزد که در راستای خداجویی، با تدبّر و تفکّر در آفرینش و تابش ماه دقّت کنیم و با توجّه عمیق و ژرف به شگفتیهای آن، به آفریدگار آن پی ببریم. چنان که نظیر این مطلب در قرآن در آیههای ۱۸۹ بقره و ۵ یونس و ۳۹ یس آمده است.
شگفتیهای خلقت کرهی ماه، به ویژه کسب نور از خورشید و فرستادن آن در شب به زمین و نظم و برنامهی بسیار دقیق آن، نشانه محکم بر وجود خدای بزرگی است که چنین نور و نظمی را آفریده است. حرکات منظم کره زمین به دور خود و به دور خورشید و همچنین گردش منظم ماه، از برنامههایی است که خداوند آن را وسیلهای برای نظام زمانبندی قرار داده است. به راستی اگر نظم معیّن روز و شب و خورشید و ماه نبود و اگر مقیاسی برای سنجش زمان و مکان نداشتیم، چه آشفتگی در سراسر زندگی ما پیدا میشد.
کره ماه میلیاردها سال در مدار خود با نظمی دقیق میگردد و منزل به منزل با تدبیر و شگفتی مخصوص انجام وظیفه میکند، آیا چنین برنامهای خود به خود و تصادفی است؟ یا دست نیرومندی در پشت پرده غیب آن را به حرکت درآورده و نگه میدارد؟
بر همین اساس امام سجّاد(ع) در آغاز این دعا (دعای ۴۳) خطاب به ماه میفرماید:
«أَيُّهَا اَلْخَلْقُ اَلْمُطِيعُ اَلدَّائِبُ اَلسَّرِيعُ، اَلْمُتَرَدِّدُ فِي مَنَازِلِ اَلتَّقْدِيرِ، اَلْمُتَصَرِّفُ فِي فَلَكِ اَلتَّدْبِيرِ»؛
«ای ماه آفریده مطيع، پویا و شتابان، ای گردندهی در جایگاههای اندازهگیری شده، ای جا به جا شونده در مدار نظم و تدبیر.»
آری! هر یک از این پدیدهها که کره ماه یک نمونه از میلیاردها نمونه است، نشانه روشن برای خدایابی و اثبات ذات پاک جهانآفرین، خدای بزرگ است.
بنابراین باید همان را گفت که امام سجّاد(ع)در بند 3 این دعا فرموده:
«سُبْحَانَهُ مَا أَعْجَبَ مَا دَبَّرَ فِي أَمْرِكَ! وَ أَلْطَفَ مَا صَنَعَ فِي شَأْنِكَ! جَعَلَكَ مِفْتَاحَ شَهْرٍ حَادِثٍ لِأَمْرٍ حَادِثٍ»؛
«به راستی خداوند پاک و منزه است، چه تدبیر و نظم شگفتانگیزی در کار تو (ای ماه) نموده است و آنچه را در آفرینش تو انجام داده، چقدر از هنر ظریف و زیبا برخوردار است، تو را کلید گشایش ماهی نو برای کاری نو قرار داده است.»
ای خواجه شکر بهتر یاآنکه شکر سازد/ خوبی قمر بهتر یا آنکه قمر سازد؟
ای باغ تویی بهتر یا گلبن گل در تو/ یاآنکه برآرد گل صد نرگستر سازد؟
ای عقل تویی بهتر در بینش و در دانش/ یا آنکه به یک لحظه صد عقل نظر سازد؟
۴- اینگونه گفتار در صحیفه بسیار است که ما در اینجا با ذکر یک فراز دیگر به همین مقدار اکتفا میکنیم.
در بند ۲۱ دعای چهل و هفتم میخوانیم امام سجّاد(ع) خطاب به خدا عرض میکند:
«أَنْتَ اَلَّذِي اِبْتَدَأَ، وَ اِخْتَرَعَ، وَ اِسْتَحْدَثَ، وَ اِبْتَدَعَ، وَ أَحْسَنَ صُنْعَ مَا صَنَعَ»
«و تویی که او آفرینش را آغاز کرد و بدون الگو و نمونه پیشین، اختراع و نوآوری نمود و پدیدار ساخته و آنچه را آفریده زیبا خلق نموده است.»
شرح کوتاه
و این نیز نکته قابل توجّه است که این همه پدیدههای جهان هستی، بدون الگو و سابقه، آفریده شدهاند، همواره نو به نو ایجاد شده و میشوند. همه از زیبایی و حکمت و ابتکار برخوردارند و هر یک از این اطوار آفرینش، دفتر جداگانهای برای خداجویی و خدایابی است؛ که سعدی در این راستا گوید:
آفرینش همه تنبیه خداوند دل است/ دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار
کوه و دریا و درختان همه در تسبیحاند/ نه همه مستمعان فهم کنند این اسرار
این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود/ هر که فکرت نکند نقش بود بر دیوار
که تواند که دهد میوه رنگین از چوب/ یا که داند که برآرد گل صدبرگ از خار؟
تا کی آخر چو بنفشه سر غفلت در پیش؟/ حیف باشد که تو در خوابی و نرگس بیدار
پاک و بیعیب خدایی که به تقدير عزیز/ ماه و خورشید مسخّر کند و ليل و نهار
چشمه از سنگ برون آرد و باران از میغ/ انگبین از مگس نحل و دُر از دریا بار
نیک بسیار بگفتیم در این باب سخن/ اندکی بیش نگفتیم هنوز از بسیار
تا قیامت سخن اندر کرم و رحمت او/ همه گویند و یکی گفته نیاید ز هزار
نعمتت بار خدایا ز عدد بیرون است/ شکر انعام تو هرگز نکند شکرگزار[3]
پینوشتها: [1] تحف العقول، ص ۲۹۲.
[2] یونس، آیه ۶.
[3] کلیات بوستان سعدی، ص ۴۲۰ و ۴۲۱.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمد محمدی اشتهاردی