50) امام صادق(ع) به بحر سقّاء فرمود: ای بحر، خوش خلقی مایه آسانی امور و شادی زاست. . . سپس حدیثی نقل فرمود که میرساند رسولخدا(ص) خوشخلق بود.
51) امیرمؤمنان(ع) فرمود: رسولخدا(ص) چنان بود که از نیکیهایش قدردانی نمیشد، در صورتی که نیکیهای آن حضرت بر قُرَشی و بر عرب و عجم جاری بود. کیست که بیش از حضرت رسولخدا(ص) به این مردم نیکی کرده باشد؟! ما اهل بیت نیز از نیکیهای ما قدردانی نمیشود، همچنین مؤمنان برگزیده نیز از نیکیهاشان قدردانی نمیگردد (بنابراین نباید دلسرد شد و دست از نیکی به دیگران کشید) .
52) به روایت دیلمی، رسولخدا(ص) لباس خود را وصله میزد، کفش خود را میدوخت، گوسفندان خود را میدوشید، با بردگان غذا میخورد، بر زمین مینشست، بر درازگوش سوار میشد و دیگری را نیز تَرْکِ خود سوار میکرد. حیا مانع نمیشد که شخصاً نیازمندیهای خود را از بازار تهیّه کند و خود به خانه بَرَد. با ثروتمند و فقیر دست میداد و دست خود را نمیکشید تا طرف مقابل دست خود را بکشد. با هر کس روبرو میشد از ثروتمند و فقیر و بزرگ و کوچک سلام میکرد.
چیزی را که به آن دعوت میشد کوچک نمیشمرد گرچه پستترین نوع خرما بود.
آن حضرت کم خرج، بلند طبع، خوش معاشرت و خوشرو بود. همیشه لبخند بر لب داشت ولی بلند نمیخندید، و غمگین به نظر میرسید اما عبوس و دژم نبود. فروتن بود اما خود را کوچک نمینمود، بخشنده بود اما اسراف نمیورزید، و نازکدل و مهربان با همه مسلمانان بود. هرگز از روی سیری باد گلو نزد، و هرگز دست طمع به سوی کسی نگشود.
53) به روایت طبرسی، حضرت رسولخدا(ص) در آینه نگاه میکرد و موی سر را صاف میکرد و شانه میزد، و بسا به آب نگاه میکرد و موی سر را مرتب میساخت. نه تنها برای خانواده خود که برای یارانش نیز خود را میآراست، و میفرمود: خداوند دوست دارد که بندهاش هنگامی که برای دیدن برادران از خانه بیرون میرود خود را آماده و آراسته نماید.
54) حضرت رسولخدا(ص) فرمود: پنج چیز است که تا دم مرگ از آنها دست برنمیدارم : روی زمین با بردگان غذا خوردن، بر الاغ پالاندار سوار شدن، شیر بز را با دست خود دوشیدن، لباس پشمینه پوشیدن و به کودکان سلام کردن، تا آنکه پس از من سنّت شود.
55) به روایت قطب راوندی، حضرت رسولخدا(ص) بر کوچک و بزرگ سلام میکرد.
56) امیرمؤمنان(ع) به مردی از قبیله سعد فرمود: ... صبح یکی از روزها رسولخدا(ص) به سراغ من و فاطمه(س)آمد و ما هنوز در بستر خواب بودیم، فرمود: سلام بر شما. ما در آن شرایط شرم کرده، جواب نگفتیم. بار دیگر فرمود: سلام بر شما. باز جواب ندادیم. بار سوم فرمود: سلام بر شما. ما ترسیدیم که اگر جواب نگوییم آن حضرت بازگردد، زیرا عادت حضرتش چنین بود که سه بار سلام میکرد، اگر جواب میشنید داخل میشد وگرنه بازمیگشت. پس گفتیم: و سلام بر شما ای رسولخدا، بفرمایید، و حضرت داخل شد...
57) امام صادق(ع) فرمود: رسولخدا(ص) به زنان سلام میکرد و آنان نیز پاسخ میگفتند. و امیرمؤمنان(ع) به زنان سلام میکرد ولی کراهت داشت که به زنان جوان سلام کند و میفرمود: میترسم از آهنگ صدای آنان خوشم آید، آنگاه زیان این کار بیش از اجری که در نظر دارم بر من وارد شود.
58) به روایت عبدالعظیم حسنی(ع)، رسولخدا(ص) سه گونه مینشست: گاه [کف پاها را زمین نهاده] ساقهای پاها را بلند میکرد و دو دست خود را جلو آن قرار میداد و ساق دست را در کف دست دیگر میگرفت (چنبک میزد)، و گاه دو زانو مینشست، و گاه یک پا را تا کرده زیر ران مینهاد و پای دیگر را روی آن میخواباند، و هرگز دیده نشد که آن حضرت [مانند متکبران] چهار زانو بنشیند.
59) علی(ع) فرمود: هرگز نشد که رسولخدا(ص) با کسی دست دهد و زودتر از او دستش را بکشد، بلکه درنگ میکرد تا او دستش را بیرون کشد. و هرگز کسی با آن حضرت در کاری یا سخنی مشارکت نکرد که حضرت زودتر از او دست از کار کشد بلکه صبر میکرد تا وی دست از کار بکشد. و نشد کسی با آن حضرت گفتگو را آغاز کند و حضرت پیش از او سکوت کند. و هرگز دیده نشد که نزد کسی پای خود را دراز کند. و هرگز میان دو کار مخیّر نشد مگر اینکه دشوارترین آنها را اختیار میفرمود. و در ستمی که به او میشد درصدد انتقام برنمیآمد مگر آنکه محارم خدا هتک شود، که در این صورت به خاطر خدا خشم میگرفت. و هرگز در حال تکیه دادن چیزی نخورد تا از دنیا رحلت فرمود.
و چیزی از آن جناب درخواست نشد که «نه» بگوید. و هرگز حاجتمندی را رد نکرد جز آنکه یا حاجت او را برمیآورد، یا او را با سخنی نرم و دلنواز خرسند میساخت. نمازش در عین تمامیّت از نماز همهی مردم سبکتر، و خطبهاش از همه کوتاهتر و از بیهودهگویی برکنار بود. و چون از راه میرسید از بوی خوشش شناخته میشد. و چون با دیگران بر سر یک سفره مینشست اول کسی بود که شروع به غذا خوردن میکرد و آخرین کسی بود که از غذا دست میکشید، و هنگام غذا خوردن از جلو خود میل میفرمود، و تنها هنگام خوردن رطب و خرما دست به سوی دیگر هم میبرد.
آشامیدنی را با سه نفس میآشامید، و آب را میمکید و یکباره سر نمیکشید. دست راستش به خوردن و آشامیدن و گرفتن و دادن اختصاص داشت و جز با دست راست چیزی نمیگرفت و نمیداد، و دست چپش برای سایر اعضای بدنش بود[1]. در همه کارها چون لباس پوشیدن، کفش پوشیدن و از مرکب پیاده شدن شروع با دست یا پای راست را دوست داشت.
چون کسی را صدا میزد سه بار تکرار میکرد، ولی در سخن گفتن یک بار بیشتر نمیگفت. و اگر اذن دخول میگرفت سه بار تکرار میفرمود. کلامش روشن بود و هر شنوندهای آن را میفهمید. به هنگام سخن گفتن سفیدی دندانش برق میزد، و اگر او را میدیدی میگفتی دندانهای پیش او فاصله دارد ولی فاصله نداشت.
نگاه کردنش کوتاه بود و به کسی خیره نمیشد. با کسی سخنی را که او خوش نمیداشت نمیگفت. هنگام راه رفتن مانند کسی که از سراشیبی فرمود میآید قدم برمیداشت. میفرمود: بهترین شما خوشخوترین شماست. هیچ خوراکی را نکوهش یا ستایش نمیکرد. یاران آن حضرت در حضور او کشمکش و بگو مگو نمیکردند.
هر کس از او سخن میگفت، میگفت: هیچ کس را مانند آن جناب پیش از آن و بعد از آن ندیده و نخواهم دید.
پینوشتها: [1] در روایت است که «الیمینُ لِلوَجهِ، وَ الیَسَارُ لِلفَرَجِ» «دست راست برای صورت و بالاتنه است، و دست چپ برای پایین تنه» .
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
سید محمدحسین طباطبایی