حجاب، سمبل مقاومت زن در برابر هجوم فرهنگ غرب
تردیدی نیست که بیشتر تجمّلات و تشریفات، از ناحیه بانوان، بر جامعه تحمیل میشود. از آنجا که زنان علاقه شدیدی به نمایش و خودآرایی دارند، اگر قانون و مرزی در کار نباشد، میخواهند تا آنجا که ممکن است، زیورها و زرق و برق زندگی خود را به دیگران نشان دهند. زن وقتی که به خانه همسایه رفت و اشیای لوکس و تازه را در آنجا دید، به خانه خود میآید و آنها را به رخ شوهر میکشد و همیشه در گوش شوهر وسوسه میکند تا به مقصود خود برسد. خودآرایی او به قدری شدید است که اگر حریم و برنامهای در میان نباشد، میخواهد مو و روی خود را و حتی بدن خود را به نامحرم نشان دهد.
آیین اسلام، حجاب یعنی پوشش و حریم عفّت و حیا را (نه پردهنشینی و دوری از اجتماع را) برای او قرار داده است و اگر او این حریم را آگاهانه به خوبی حفظ کند، عامل مؤثری برای مبارزه با تجمّلگرایی و ایستادگی در برابر ورود و هجوم فرهنگ مبتذل غرب خواهد شد.
پوشش اسلامی، سمبل مقاومت زن مسلمان در برابر سرازیری کالاهای فریبنده غرب است.
حجاب اسلامی، لباس رزم زن مسلمان است که او را از عروسکی زیستن بازمیدارد و از هرزگی و زندگی مصنوعی و پوچ غربی بیزار میسازد.
به گفته «فرانتس فانون»، جامعهشناس انقلابی الجزایر: زنی که بیرون را میبیند و خود دیده نمیشود، خود به خود محرومیّتی را بر استعمار تحمیل میکند.[1]
آری، اگر زن مسلمان در حریم پوشش، زندگی کند، اژدهای ده سر و ترفندهای استعمار را میبیند؛ ولی استعمار، او را نمیبیند و آنچه بیش از سرخی خون شهید که استعمار سیاسی را میترساند، سیاهی چادر زن مسلمان، استعمار فرهنگی را میترساند.
پوشش، اصیلترین و قویترین اهرم بازدارنده برای زنان مسلمان است که آنها را به جای زندگی فریبای غربی، به زندگی اصیل انسانی میکشاند.
پس حجاب، سمبل مقاومت زن است و اگر او این عامل سازنده را از دست بدهد، به زندگی عروسکی سوق داده میشود و وسیلهای برای گسترش تجمّلات و تشریفات پوچ و مصرفکننده لایقی برای کالاهای غرب خواهد شد. در این صورت است که پیامبر(ص) اعلام میکند:
«لَنْ يُفْلِحَ قَوْمٌ أَسْنَدُوْا أَمْرَهُمْ إِلَى إمْرَأَة»؛
«هرگز ملّتی که امور اجتماعی خود را بر اساس پیروی از زن، انجام دهد، رستگار نخواهد شد.»[2]
منظور، زنانی هستند که حریم عفاف و اسلام را رعایت نمیکنند و استقلال فکری ندارند.
از سوی دیگر فرمود:
«اَلعِفافُ زينَةُ النِّساءِ»؛
«عفّت، زینت بانوان است».[3]
بنابراین، از دیدگاه رسول خدا(ص) زینت زن، حفظ حریم عفّت است، نه خودآرایی برای دیگران و تجمّلگرایی.[4]
* * *
حضرت زهرا(س)- که به حق، برترین زنان سرتاسر تاریخ و جهان است - وقتی که امام علی(ع) از او آنچه را که پیامبر(ص) از اصحاب پرسید، میپرسد که بهترین چیز برای زن چیست؟ در پاسخ میفرماید:
«أَنْ لاَ يَرَيْنَ الرِّجَالَ وَ لاَ يَرَاهُنَّ اَلرِّجَالُ»؛
«نه آنها مردان نامحرم را بنگرند، و نه مردان نامحرم آنها را بنگرند».
هنگامی که علی(ع) این پاسخ را به پیامبر(ص) عرض کرد.
پیامبر(ص) فرمود: چه کسی این پاسخ را به تو آموخت؟
على(ع) عرض کرد: فاطمه(س) .
رسول خدا (ص) از این پاسخ شاد گردید و فرمود:
«إنَّ فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي»؛
«همانا فاطمه (س) پاره تن من است».[5]
یعنی او جزء ساختار وجود من است و سخن او هماهنگ و مطابق برنامه من است.
و در عبارت دیگر فرمود:
«و هِیَ رُوحِي وَ قَلبِی الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيَّ» ؛
«فاطمه(س) روح و قلب من است که در کالبد وجود من جا گرفته است».[6]
یعنی اگر کسی او را الگو قرار دهد، در حقیقت، مرا الگو قرار داده است. فرقی بین من و او در اظهار نظر درباره پیرامون اسلام نیست.
باریکبینی اسلام در حفظ عفّت جامعه
شکّی نیست که جامعه آلوده و ناسالم، نقش به سزایی در انحراف و آلودگی افراد آن جامعه و رواج فساد خواهد داشت و موجب کاهش زشتی آلودگیها در نظرها شده، ارتکاب گناه برای انسانها، چیزی آسان و معمولی جلوه خواهد کرد. اسلام برای حفظ عفّت جامعه، دستوراتی لازم و دقیق داده است. یکی از آن دستورها، حفظ پوشش اسلامی برای زنان است.
اسلام در این زمینه به قدری باریکبینی نموده که در آیه ۳۱ سوره نور میخوانیم:
«أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَ لَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيَعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ»؛
«عدم رعایت پوشش در برابر کودکانی که از امور جنسی زنان آگاه نیستند، جایز است. زنان با ایمان هنگام راه رفتن، پاهای خود را به زمین نزنند تا مبادا زینت پنهانشان دانسته شود». (و صدای خلخالی که در پا دارند، به گوش برسد).
این آیه، بیانگر آن است که زنان باید حجاب خود را در برابر کودکان مميّز، یعنی آنان که به امور جنسی آگاهی دارند و تمایل جنسی در آنها بیدار شده، حفظ نمایند.
همچنین با ایجاد سروصدا راه نروند که زینت مخفی آنها آشکار گردد. این باریکبینی اسلام برای حفظ عفّت جامعه است.
از آیههای ۵۸ و ۵۹ سوره نور فهمیده میشود که کودکان نابالغ - که به حد تمیز رسیدهاند - هنگام ورود نزد پدر و مادرشان، در سه وقت، باید اجازه بگیرند: قبل از نماز صبح، بعد از نماز عشا و هنگام ظهر که پدران و مادران به استراحت میپردازند. کودکان بالغ نیز باید هر وقت وارد بر پدر و مادر میشوند، اجازه بگیرند.
پدر و مادران نباید در این امور، سهلانگاری کنند، بلکه باید این مسائل را جدی بگیرند و فرزندان خود را به اجازه گرفتن برای ورود، عادت دهند و از هرگونه کاری که موجب تحریک جنسی فرزندان شود، دوری گزینند تا عفّت محیط خانه و محیط بیرون کاملاً حفظ گردد.
باریکبینی اسلام در این مسیر، به حدّی است که روایت شده، دو نفر به نام «هیت» و «ماتع»، در مدینه، آدمهای سبکسر و هرزهای بودند و رعایت عفّت زبان نمیکردند. روزی آنها با یک نفر مسلمان، سخن میگفتند و پیامبر(ص) در چند قدمی، سخن آنها را میشنید. مضمون سخن آنها چنین بود:
وقتی که به شهر طائف هجوم بردید، در کمین دختر غيلان ثقفی باشید و او را برای خود اسیر کنید که زنی زیبا، قد کشیده، چشم درشت، خندهرو و کمر باریکی است. وقتی که مینشیند، با شکوه و جلال مینشیند و رو به رویش چنان است و پشت رویش چنین و....
پیامبر(ص) با آنها با خشونت برخورد کرد و آنها را از مدینه به سرزمین «غرابا» تبعید نمود. آنها فقط روز جمعه برای خریداری لوازم زندگی، حق داشتند به مدینه بیایند.[7]
تبعید آنها به خاطر آن بود که مبادا با زبان هرزهای که دارند، به رواج زشتیها بپردازند و عفّت جامعه را لکّهدار نمایند.
نمونهای از ساده زیستی زهرا(س) در خانه على(ع)
هنگامی که آیههای ۴۳ و ۴۴ سوره حجر در مورد دوزخ نازل شد، رسول اکرم(ص) غمگین گردید. سلمان به حضور فاطمه(س) آمد تا او را نزد پیامبر (ص)بیاورد و پیامبر(ص) با دیدار او شاد گردد. فاطمه(س) برخاست و چادری که دوازده وصله از لیف خرما داشت به سر گرفت و نزد رسول خدا (ص) آمد. سلمان از دیدن آن چادر، گریه کرد... .
هنگامی که فاطمه (س)نزد پیامبر(ص) آمد، عرض کرد: سلمان از کهنگی و فرسودگی لباس من تعجب میکند. سوگند به خداوندی که تو را مبعوث به رسالت کرد! من پنج سال است که به خانه على(ع) آمدهام. در این پنج سال، فرش ما منحصر به پوست گوسفندی است که شبها روی آن میخوابیم و روزها در روی آن شتر خود را علف میدهیم و بالش ما هم از لیف خرماست.
رسول خدا(ص) به سلمان فرمود: ای سلمان! دختر من از پیشتازان اسلام است و از همه پیشگامان پیشی گرفته است.[8]
جابر بن عبدالله انصاری میگوید: روزی رسول خدا(ص) دید که حضرت زهرا(س) از نمد شتر، جامهای بر تن کرده و در حالی که با آسیای دستی، جو را آرد میکرد، به کودکش نیز شیر میداد. با دیدن آن منظره، اشک از چشمان پیامبر(ص) و سرازیر شد و فرمود:
دخترم! تلخی و دشواری دنیا را به خاطر شیرینی پاداش آخرت تحمّل کن.
زهرا(س) عرض کرد: خدا را در برابر نعمتهایش سپاسگزارم.[9]
این بود روش و شیوه زندگی حضرت زهرا(س). با اینکه او میتوانست بهتر از این زندگی کند؛ ولی اسیر تجمّل و زرق و برق نبود؛ مستمندان جامعه را در نظر میگرفت و آنچه به دست میآورد، به آنها میداد.
هان! ای بانوانی که به اسلام میاندیشید و میخواهید پیرو حضرت زهرا(س) باشید! آنقدر به سوی تجمّلات و فرهنگ مبتذل غرب رو نیاورید. پیامدهای شوم چنین منشی را در نظر بگیرید؛ آن همه تشریفات و رسمهای بیاساس را بر جامعه تحمیل نکنید. سوگند به خدا اگر شما در این راستا قدم جدی بردارید، نقش به سزایی در تحول جامعه و اسلامی کردن آن خواهید داشت. زندگی شیرین انسانها را با بدعت تجمّل، تلخ نکنید و بدانید که دود این دشواریها و رنجهایی را که برای جامعه ایجاد میکنید، عاقبت به چشم خودتان خواهد رفت؛ زیرا افراد جامعه همچون افراد یک خانواده به همدیگر وابستهاند.
پینوشتها:
[1] کتاب فرانتس فانون، ص ۵.
[2] تحف العقول، ص ۳۴.
[3] نهج الفصاحه، ص ۴۲۵.
[4] درباره اهمیّت حجاب از نظرات گوناگون به کتاب «پوشش زن در اسلام» نوشته نگارنده این کتاب مراجعه فرمایید.
[5] کشف الغمّه، ج ۲، ص ۲۳ و ۲۴.
[6] همان.
[7] اقتباس از بحار، ج ۲۲، ص ۸۸
[8] اقتباس و تلخیص از ریاحین الشریعه، ج ۱، ص ۱۴۸ – 149.
[9] مناقب آل ابیطالب، ج ۲، ص ۱۰۲.