سئوال: آیا حضرت نرجس خاتون (مادر امام زمان(ع)) مسلمان شدند؟
جواب: در مورد داستان اسلام آوردن حضرت نرجس خاتون و اسیر شدن ایشان و آمدن به عراق و همچنین ازدواج ایشان با امام حسن عسکری(ع) و به دنیا آوردن امام زمان ع روایت تاریخی مفصلی وجود دارد. ما قسمتی از این روایت که از زبان حضرت نرجس خاتون(س) نقل میشود را از کتاب «کمالالدین و تمام النعمه» شیخ صدوق نقل میکنیم:
.... فَرَأَيْتُ أَيْضاً بَعْدَ أَرْبَعِ لَيَالٍ كَأَنَّ سَيِّدَةَ النِّسَاءِ قَدْ زَارَتْنِي وَ مَعَهَا مَرْيَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ وَ أَلْفُ وَصِيفَةٍ مِنْ وَصَائِفِ الْجِنَانِ فَتَقُولُ لِي مَرْيَمُ هَذِهِ سَيِّدَةُ النِّسَاءِ أُمُّ زَوْجِكِ أَبِي مُحَمَّدٍ ع فَأَتَعَلَّقُ بِهَا وَ أَبْكِي وَ أَشْكُو إِلَيْهَا امْتِنَاعَ أَبِي مُحَمَّدٍ مِنْ زِيَارَتِي فَقَالَتْ لِي سَيِّدَةُ النِّسَاءِ ع إِنَّ ابْنِي أَبَا مُحَمَّدٍ لَا يَزُورُكِ وَ أَنْتِ مُشْرِكَةٌ بِاللَّهِ وَ عَلَى مَذْهَبِ النَّصَارَى وَ هَذِهِ أُخْتِي مَرْيَمُ تَبَرَّأَ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى مِنْ دِينِكِ فَإِنْ مِلْتِ إِلَى رِضَا اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ رِضَا الْمَسِيحِ وَ مَرْيَمَ عَنْكِ وَ زِيَارَةِ أَبِي مُحَمَّدٍ إِيَّاكِ فَتَقُولِي أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ أَبِي مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ فَلَمَّا تَكَلَّمْتُ بِهَذِهِ الْكَلِمَةِ ضَمَّتْنِي سَيِّدَةُ النِّسَاءِ إِلَى صَدْرِهَا فَطَيَّبَتْ لِي نَفْسِي وَ قَالَتِ الْآنَ تَوَقَّعِي زِيَارَةَ أَبِي مُحَمَّدٍ إِيَّاكِ فَإِنِّي مُنْفِذُهُ إِلَيْك...[1]
...بعد از چهار شب بار ديگر سيدة النساء(س) را در خواب ديدم كه به همراه مريم س و هزار جاریه از کنیزان بهشتى از من ديدن كرد، مريم(س) فرمود اين سيده زنان و مادر شوهرت ابو محمد(ع) است، من به ایشان چسبيدم و گريستم و شكايت كردم كه ابو محمد(ع) به ديدنم نمیآید حضرت فاطمه(س) فرمودند تا تو مشرك باشى و به دين مسیحی هستی، پسرم ابو محمد(ع) به ديدنت نمیآید و اين خواهرم مريم است كه از دين تو به خدا بيزارى میجوید اگر ميل به رضای خداى عز و جل و رضاى مسيح(ع) و مريم(س) از خود دارى و مشتاق ديدار ابو محمد(ع) هستی بگو اشهد ان لا اله الا اللَّه و اشهد ان محمدا رسول اللَّه چون اين كلمه را گفتم سيده النساء س مرا به سينه خود چسبانيدند و دلم را خوش نموده و فرمودند حالا انتظار ديدار ابو محمد(ع) را داشته باش كه من او را نزد تو روانه میکنم...
در ادامه این روایت، وقتی ایشان به سامراء نزد امام هادی(ع) میآیند، امام هادی(ع) به ایشان میفرمایند:
... فَقَالَ لَهَا كَيْفَ أَرَاكِ اللَّهُ عِزَّ الْإِسْلَامِ وَ ذُلَّ النَّصْرَانِيَّةِ وَ شَرَفَ أَهْلِ بَيْتِ مُحَمَّدٍ ص قَالَتْ كَيْفَ أَصِفُ لَكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنِّي...
..امام هادی(ع) فرمودند: چطور خدا عزت اسلام و ذلت نصرانيت را به تو نمایاند و شرافت خاندان پیامبر(ص) را به تو ارائه کرد؟ (نرجس خاتون(س)) عرض كردند يا ابن رسول اللَّه چيزى را كه خود بهتر میدانى من چطور بيان كنم؟...
همچنین امام هادی(ع) در مکالمه خود با جناب نرجس خاتون(س) و خواهر خود جناب حکیمه خاتون(س) فرمودند:
... قَالَ فَهَلْ تَعْرِفِينَهُ قَالَتْ وَ هَلْ خَلَوْتُ لَيْلَةً مِنْ زِيَارَتِهِ إِيَّايَ مُنْذُ اللَّيْلَةِ الَّتِي أَسْلَمْتُ فِيهَا عَلَى يَدِ سَيِّدَةِ النِّسَاءِ أُمِّهِ فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ ع يَا كَافُورُ ادْعُ لِي أُخْتِي حَكِيمَةَ فَلَمَّا دَخَلَتْ عَلَيْهِ قَالَ ع لَهَا هَا هِيَهْ فَاعْتَنَقَتْهَا طَوِيلًا وَ سُرَّتْ بِهَا كَثِيراً فَقَالَ لَهَا مَوْلَانَا يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ أَخْرِجِيهَا إِلَى مَنْزِلِكِ وَ عَلِّمِيهَا الْفَرَائِضَ وَ السُّنَنَ فَإِنَّهَا زَوْجَةُ أَبِي مُحَمَّدٍ وَ أُمُّ الْقَائِمِ ع.[2]
... حضرت فرمودند: آيا او(ابو محمد) را میشناسى؟ ایشان گفتند: از آن شب كه به دست مادرشان سيّدة النّساء(س) اسلام آوردهام شبى نيست كه او را نبينم. امام هادى(ع) فرمودند: اى كافور! خواهرم حكيمه را فراخوان، و چون حكيمه آمدند، حضرت به ایشان فرمودند: هشدار كه اوست، حكيمه او را زمانى طولانى در آغوش كشيده و به ديدار او مسرور شدند، بعدازآن مولاى ما فرمودند: اى دختر رسول خدا او را به منزل خود ببر و فرائض و سنن را به وى بياموز كه او زوجه ابو محمّد ع و مادر قائم عليه السّلام است.
همانطور که در چند قسمت از این روایت تاریخی مشخصشده جناب نرجس خاتون(س) خود اقرار به مسلمانی میکنند و امام هادی(ع) نیز دستور میدهند که احکام اسلام را به ایشان آموزش دهند و همچنین پسر خود را به عقد ایشان درآوردند.
پینوشتها:
[1] کمالالدین ، ج 2، ص 422
[2] همان، ص 423
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
صادق تهرانی