کد مطلب: ۲۶۴۰
تعداد بازدید: ۶۸۹
تاریخ انتشار : ۰۴ فروردين ۱۳۹۸ - ۰۱:۱۶
خداوند متعال هر بنده‌ای را که بیشتر دوست داشته و در پیشگاه او مقرّب‌تر باشد، بیشتر مورد ابتلائات و مصائب مختلف قرار می‌دهد تا بدین‌وسیله پلّه‌های قُرب الهی را یکی پس از دیگری طی کرده و به درجاتی دست پیدا کند که بدون تجربه کردن این مصائب و ابتلائات، قادر نیست به آن‌ها نائل شود.
تاکنون چهار مورد از حکمت‌های ابتلائات و آزمایش‌های الهی را موردبررسی قرار دادیم و اینک به ادامه‌ی این موارد می‌پردازیم.
5-ابتلاء دنیوی، ارتقاء اخروی: یکی از آثار مهمّ و ماندگار ابتلائات دنیوی، آن است که موجب ارتقاء درجات اخروی مؤمن می‌گردد. امام صادق علیه السّلام می‌فرمایند: «إِنَّ فِي الْجَنَّةِ مَنْزِلَةً لَا يَبْلُغُهَا عَبْدٌ إِلَّا بِالابْتِلَاءِ فِي جَسَدِهِ». همانا در بهشت جایگاهی است که بنده‌ای به آن نمی‌رسد مگر با مبتلا شدن (به بیماری یا نقص) در بدنش.[1] و در جای دیگر چنین فرمودند: «إِنَّهُ لَيَكُونُ لِلْعَبْدِ مَنْزِلَةٌ عِنْدَ اللَّهِ فَمَا يَنَالُهَا إِلَّا بِإِحْدَى خَصْلَتَيْنِ إِمَّا بِذَهَابِ مَالِهِ أَوْ بِبَلِيَّةٍ فِي جَسَدِهِ». همانا برای بنده نزد خدا منزلت و مقامی است که به آن دست پیدا نمی‌کند مگر با یکی از دو خصلت: یا با از دست دادن مالش یا به سبب بلایی در بدنش.[2]
نکته‌ای که باید نسبت به آن توجّه داشت این است که طبق روایات درجاتی برای مؤمنین وجود دارد که نمی‌توانند با اعمال صالحه به آن‌ها دست پیدا کنند، یعنی هرقدر هم به موازین الهی و حقوق شرعی و رعایت اخلاق اعمّ از انجام واجبات و مستحبّات و ترک محرّمات و مکروهات پایبند باشند، باز هم به نمی‌توانند به برخی از درجات نائل شوند. تنها مسیر دسترسی به این مقام‌ها و درجات، مبتلا شدن به مصائب و سختی‌های دنیوی و صبر و شکیبایی در برابر آن‌هاست، چنان چه در روایتی از وجود نورانی رسول خدا صلّی الله علیه و آله می‌خوانیم: «إِنَّ الرَّجُلَ لَيَكُونُ لَهُ الدَّرَجَةُ عِنْدَ اللَّهِ لَا يَبْلُغُهَا بِعَمَلِهِ‏ حَتَّى‏ يُبْتَلَى بِبَلَاءٍ فِي جِسْمِهِ فَيَبْلُغُهَا بِذَلِكَ». همانا برای انسان نزد خداوند درجه‌ای است که با عملش بدان نمی‌رسد تا این که به بلایی در جسم خود مبتلا گردد، پس به سبب آن بلا به آن درجه نائل می‌گردد.‏[3]
طبق برخی روایات چنان درجات حاصل از ابتلائات، رفیع و با ارزش است که اگر مؤمن از آن باخبر بود، هر آینه از خدا می‌خواست که سخت‌ترین ابتلائات را در دنیا تجربه کند تا از مقامات برتری در آخرت برخوردار شود. امام صادق علیه السّلام در این باره فرموده‌اند: «لَوْ يَعْلَمُ الْمُؤْمِنُ مَا لَهُ مِنَ الْأَجْرِ فِي الْمَصَائِبِ لَتَمَنَّى أَنَّهُ قُرِضَ بِالْمَقَارِيضِ». اگر مؤمن اندازه‌ی اجری که در مصائب به دست می‌آورد را می‌دانست، هر آینه از خدا تمنّا می‌کرد تا با قیچی تکّه تکّه شود.[4]
 در لسان روایات هر قدر بلا بیشتر و بزرگ‌تر باشد، صاحب بلا از اجر و مقام والاتری در آخرت بهره‌مند خواهد بود. از امام صادق علیه السّلام روایت‌شده است که فرمودند: «إِنَّ عَظِيمَ الْأَجْرِ لَمَعَ عَظِيمِ الْبَلَاءِ وَ مَا أَحَبَّ اللَّهُ قَوْماً إِلَّا ابْتَلَاهُمْ». به‌درستی که اجر بزرگ به همراه بلای بزرگ است و خداوند قومی را دوست نمی‌دارد مگر آن که ایشان را مبتلا (به بلا) می‌کند.[5] البته شرط این ارتقاء آن است که مؤمن در برابر این ابتلائات صبور باشد و زبان به ناشکری و ناسپاسی نگشاید. امام باقر علیه السّلام می‌فرمایند: «إِنَّ‏ الْمُؤْمِنَ‏ يُبْتَلَى‏ بِكُلِّ بَلِيَّةٍ وَ يَمُوتُ بِكُلِّ مِيتَةٍ إِلَّا أَنَّهُ لَا يَقْتُلُ نَفْسَهُ». همانا مؤمن به هر بلایی گرفتار می‌شود و به هر (نوع) مرگی می‌میرد ولی خودکشی نمی‌کند.[6]
بر همین اساس خداوند متعال هر بنده‌ای را که بیشتر دوست داشته و در پیشگاه او مقرّب‌تر باشد، بیشتر مورد ابتلائات و مصائب مختلف قرار می‌دهد تا بدین‌وسیله پلّه‌های قُرب الهی را یکی پس از دیگری طی کرده و به درجاتی دست پیدا کند که بدون تجربه کردن این مصائب و ابتلائات، قادر نیست به آن‌ها نائل شود. امام صادق علیه السّلام فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ إِذَا أَحَبَّ عَبْداً غَتَّهُ بِالْبَلَاءِ غَتّاً». همانا خداوند هرگاه بنده‌ای را دوست بدارد، او را در بلا فرومی‌برد.[7] نزد امام صادق علیه السّلام از بلا و آن چه خداوند از بلا به مؤمن اختصاص می‌دهد، سخن به میان آمد. امام علیه السّلام فرمودند: «سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ أَشَدُّ النَّاسِ بَلَاءً فِي الدُّنْيَا فَقَالَ النَّبِيُّونَ ثُمَّ الْأَمْثَلُ فَالْأَمْثَلُ وَ يُبْتَلَى الْمُؤْمِنُ بَعْدُ عَلَى قَدْرِ إِيمَانِهِ وَ حُسْنِ أَعْمَالِهِ فَمَنْ صَحَّ إِيمَانُهُ وَ حَسُنَ عَمَلُهُ اشْتَدَّ بَلَاؤُهُ وَ مَنْ سَخُفَ إِيمَانُهُ‏ وَ ضَعُفَ عَمَلُهُ قَلَّ بَلَاؤُهُ». از رسول خدا صلّی الله علیه و آله سؤال شد چه کسی در دنیا بیشتر بلا می‌بیند؟ حضرت فرمودند: انبیاء و پس از آن هر که به ایشان شباهت بیشتری دارد، و بعد از آن مؤمن به‌اندازه‌ی ایمان و نیکوئی اعمالش، بلایش شدّت می‌یابد، و هر کس ایمانش کم و عملش ضعیف باشد، بلایش کم می‌گردد.[8] همچنین حضرتش فرمودند: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُ بِمَنْزِلَةِ كِفَّةِ الْمِيزَانِ كُلَّمَا زِيدَ فِي إِيمَانِهِ زِيدَ فِي بَلَائِهِ». مؤمن تنها به‌منزله‌ی کفّه‌ی ترازو است، هر گاه ایمانش زیاد می‌شود، بلایش افزوده می‌گردد.‏[9]
بنابراین در ابتلائات و گرفتاری‌های دنیوی، ثمرات ارزشمندی نهفته است که خداوند متعال به همین خاطر، سخت‌ترین آن را نصیب بهترین بندگانش می‌کند و از سوی دیگر مردم ناسپاس و کفّار را از آن محروم می‌سازد. چنان‌که در روایت آمده است: «مَنْ سَخُفَ إِيمَانُهُ‏ وَ ضَعُفَ عَمَلُهُ قَلَّ بَلَاؤُهُ/ هر کس ایمانش کم و عملش ضعیف باشد، بلایش کم می‌گردد». لذا در بسیاری از بلاد کفر می‌بینیم که آن‌ها نسبت به مؤمنین در رفاه بیشتری هستند و از ابتلائات کم‌تری برخوردارند. این نشانه‌ی ارج‌وقرب آن‌ها نزد خداوند نیست، بلکه نشانه‌ی آن است که نزد خداوند متعال فاقد جایگاه و مقام‌اند، و از سوی دیگر معلوم می‌شود که نزد خداوند متعال دنیا ارزشی ندارد و به همین دلیل که است که انسان‌های فاسق و کافر را نیز از آن بهره‌مند ساخته است. به‌عبارت‌دیگر دنیا از بس خرد و ناپایدار است که خدای متعال آن را به‌عنوان پاداش مؤمنین قرار نداده و آن را به اهلش (دنیاطلبان پَست) واگذار کرده است. حضرت صادق علیه السّلام در این باره می‌فرمایند: «إِنَّ الْكَافِرَ لَيَهُونُ عَلَى اللَّهِ حَتَّى لَوْ سَأَلَهُ الدُّنْيَا بِمَا فِيهَا أَعْطَاهُ ذَلِكَ مِنْ غَيْرِ أَنْ يَنْتَقِصَ مِنْ مُلْكِهِ شَيْئاً». همانا کافر آن‌قدر نزد خدا خوار و بی‌مقدار است که حتّی اگر دنیا و هر آن چه در آن است را از خدا بخواهد، خداوند به او می‌دهد بدون آن که از مُلکش ذرّه‌ای کم گردد.[10]
در تفسیر آیه‌ی 178 از سوره‌ی آل‌عمران آمده است: «قرآن می‌گوید: این‌ها افراد غیرقابل اصلاحى هستند كه طبق سنّت آفرينش و اصل آزادى اراده و اختيار به حال خود واگذارشده‌اند، تا به آخرين مرحله‌ی سقوط برسند و مستحقّ حدّ اكثر مجازات شوند. به‌علاوه از بعضى از آيات قرآن، استفاده می‌شود كه خداوند گاهى به این‌گونه افراد، نعمت فراوانى می‌دهد و هنگامى كه غرق لذّت پيروزى و سرور شدند، ناگهان همه چيز را از آنان می‌گیرد، تا حدّ اكثر شكنجه را در زندگى همين دنيا ببينند، زيرا جدا شدن از چنين زندگى مرفّهى، بسيار ناراحت‌کننده است چنان‌که (در سوره‌ی انعام، آیه‌ی 44) می‌خوانیم: [فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَيْهِمْ أَبْوابَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ حَتَّى إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَةً فَإِذا هُمْ مُبْلِسُونَ/ هنگامى كه پندهايى را كه به آن‌ها داده شده بود، فراموش كردند، درهاى هر خيرى را به روى آنان گشوديم تا شاد شوند، ناگهان هر آن چه داده بوديم از آن‌ها بازگرفتيم، لذا فوق‌العاده ناراحت و غمگين شدند].
در حقيقت این‌گونه اشخاص، همانند كسى هستند كه از درختى، ظالمانه بالا می‌رود، هر قدر بالاتر می‌رود خوشحال‌تر می‌شود تا آن هنگام كه به قلّه‌ی درخت می‌رسد، ناگهان طوفانى می‌وزد و از آن بالا چنان سقوط می‌کند كه تمام استخوان‌های او در هم می‌شکند».[11]
رسول خدا صلّی الله علیه و آله درباره‌ی بی‌ارزشی دنیا به ابوذر می‌فرمایند: «يَا أَبَا ذَرٍّ وَ الَّذِي نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ لَوْ أَنَّ الدُّنْيَا كَانَتْ تَعْدِلُ‏ عِنْدَ اللَّهِ‏ جَنَاحَ‏ بَعُوضَةٍ أَوْ ذُبَابٍ مَا سَقَى الْكَافِرَ مِنْهَا شَرْبَةً مِنْ مَاءٍ». ای اباذر! قسم به آن که جان محمّد به دست اوست، اگر دنیا نزد خدا به‌اندازه‌ی بال پشه یا مگسی ارزش داشت، به قدر جرعه‌ای آب از آن به کافر نمی‌داد.[12]
6-تنبّه و بیداری: «وَ لَقَدْ أَخَذْنا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنِينَ وَ نَقْصٍ مِنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ». و ما نزديكان فرعون (و قوم او) را به خشک‌سالی و كمبود میوه‌ها گرفتار كرديم، شايد متذكّر گردند.[13] انسان‌ها غالباً چنان چه در وسعت، ثروت، قدرت و صحّت باشند، طغيان می‌کنند و غافل می‌شوند، چنان چه قرآن کریم فرموده است: «كَلَّا إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغى‏ * أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى».‏ چنين نيست (كه شما می‌پندارید) به‌یقین انسان طغيان می‌کند * از اين كه خود را بی‌نیاز ببيند.[14] و امّا در مورد بلا و اضطرار بسا از خواب غفلت بیدار شده و متوجّه و متذكّر شود: «وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ الضُّرُّ دَعانا لِجَنْبِهِ أَوْ قاعِداً أَوْ قائِماً فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَنْ لَمْ يَدْعُنا إِلى‏ ضُرٍّ مَسَّهُ ...».  هنگامى كه به انسان زيان (و ناراحتى) رسد، ما را (درهرحال:) درحالی‌که به پهلو خوابيده، يا نشسته، يا ايستاده است، می‌خواند امّا هنگامى كه ناراحتى را از او برطرف ساختيم، چنان می‌رود كه گويى هرگز ما را براى حلّ مشكلى كه به او رسيده بود، نخوانده است.[15] «فَإِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعانا ثُمَّ إِذا خَوَّلْناهُ نِعْمَةً مِنَّا قالَ إِنَّما أُوتِيتُهُ عَلى‏ عِلْمٍ بَلْ هِيَ فِتْنَةٌ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ». هنگامى كه انسان را زيانى رسد، ما را (براى حلّ مشكلش) می‌خواند، سپس هنگامى كه از جانب خود به او نعمتى دهيم، می‌گوید: اين نعمت را به خاطر كاردانى خودم به من داده‌اند. ولى اين وسیله‌ی آزمايش (آن‌ها) است، امّا بيشترشان نمی‌دانند.[16] از اين جهت می‌فرماید: «وَ لَقَدْ أَخَذْنا آلَ فِرْعَوْنَ»، مراد از اخذ يعنى مبتلا كرديم و در شکنجه‌ی بلا انداختيم.[17]
يك قانون كلى الهى در مورد تمام پيامبران اين بوده است، كه به هنگامى كه با مخالفت‌ها روبرو می‌شدند، خداوند براى تنبّه و بيدارى اقوام سركش، آن‌ها را گرفتار مشكلات و ناراحتی‌ها می‌ساخته تا در خود احساس نياز كنند، و فطرت توحيد كه به هنگام رفاه و آسايش زير پوشش غفلت قرار می‌گیرد، آشكار گردد و به ضعف و ناتوانى خويش پى ببرند و متوجّه مبدأ قادر و توانايى كه تمام نعمت‌ها از ناحيه او است بشوند.[18]
همچنین در سوره‌ی توبه می‌فرماید: «أَ وَ لا يَرَوْنَ أَنَّهُمْ يُفْتَنُونَ فِي كُلِّ عامٍ مَرَّةً أَوْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ لا يَتُوبُونَ وَ لا هُمْ يَذَّكَّرُونَ». آيا آن‌ها نمی‌بینند كه در هر سال، يك يا دو بار آزمايش می‌شوند؟! باز توبه نمی‌کنند، و متذكّر هم نمی‌گردند.[19] بر مبنای این آیه‌ی شریفه، از این که گروهی با وجود امتحانات سالیانه‌ی الهی، باز هم متنبّه نشده و از خطاها و غفلت‌های خود توبه نمی‌کنند، معلوم می‌شود یکی از حکمت‌های ابتلائات و آزمایش‌های پروردگار متعال، بیداری و تنبّه انسان غافل و گمراه است.
در سوره‌ی اعراف نیز فرموده است: «وَ قَطَّعْناهُمْ فِي الْأَرْضِ أُمَماً مِنْهُمُ الصَّالِحُونَ وَ مِنْهُمْ دُونَ ذلِكَ وَ بَلَوْناهُمْ بِالْحَسَناتِ وَ السَّيِّئاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ». و آن ها را در زمين به‌صورت گروه‌هایی پراكنده ساختيم. گروهى از آن ها صالح، و گروهى ناصالحند. و آن‌ها را با نيكى‌‏ها و بدی‌ها آزموديم، شايد بازگردند.[20] در این باره مولا امیرالمؤمنین علی علیه السّلام فرموده‌اند: «إِنَّ اللَّهَ يَبْتَلِي عِبَادَهُ عِنْدَ الْأَعْمَالِ السَّيِّئَةِ بِنَقْصِ الثَّمَرَاتِ وَ حَبْسِ الْبَرَكَاتِ وَ إِغْلَاقِ خَزَائِنِ الْخَيْرَاتِ لِيَتُوبَ تَائِبٌ وَ يُقْلِعَ‏ مُقْلِعٌ‏ وَ يَتَذَكَّرَ مُتَذَكِّرٌ وَ يَزْدَجِرَ مُزْدَجِرٌ». همانا خداوند بندگانش را هنگامی که مرتکب اعمال بد و گناهان می‌شوند، به نقص و کاهش در محصولات و بازداشت برکت‌ها و بسته شدن گنجینه‌های خیرات مبتلا می‌کند تا شخص توبه‌کننده توبه کند، گناهکار دل از توبه برکَند و پند گیرنده پند گیرد و نهی شده (از گناه) بایستد.[21]
امام صادق علیه السّلام می‌فرمایند: «إِنَّ اللَّهَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَيْراً فَأَذْنَبَ ذَنْباً أَتْبَعَهُ بِنَقِمَةٍ وَ يُذَكِّرُهُ الِاسْتِغْفَارَ وَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ شَرّاً فَأَذْنَبَ ذَنْباً أَتْبَعَهُ بِنِعْمَةٍ لِيُنْسِيَهُ‏ الِاسْتِغْفَارَ وَ يَتَمَادَى بِهَا وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: [سَنَسْتَدْرِجُهُمْ‏ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ]‏ بِالنِّعَمِ عِنْدَ الْمَعَاصِي». به‌درستی که خداوند هرگاه خیری را برای بنده‌ای اراده کند (پس هرگاه) او مرتکب گناهی شود، او را دچار گرفتاری نموده و (بدین‌وسیله) او را به یاد استغفار می‌اندازد، و هرگاه خداوند برای بنده‌ای (به‌واسطه‌ی نیّات و افعال بدش) اراده‌ی شرّ کند و او گناه کند، به دنبال این گناه به او نعمتی می‌دهد تا استغفار را فراموش کند و آن گناه را ادامه دهد و این کلام خدای عزّ و جلّ است که فرمود: [به‌تدریج از جايى كه نمی‌دانند، گرفتار مجازاتشان خواهيم كرد]، (یعنی) به سبب نعمت‌ها، هنگام ارتکاب معاصی.[22]
ادامه‌ی این بحث را در مقاله‌ی بعدی دنبال خواهیم کرد انشاء الله.

خودآزمایی
1-حدیثی درباره‌ی بی‌ارزشی دنیا بنویسید؟
2-دو مورد از حکمت‌های ابتلائات پروردگار را بیان کنید؟
 
پی‌نوشت‌ها:
[1] الكافي (ط - الإسلامية) ج ‏2 ص 255.
[2] همان ص 257.
[3] الدعوات (للراوندي) / سلوة الحزين ص 172.
[4] الكافي (ط - الإسلامية) ج ‏2 ص 255.
[5] همان ص 252.
[6] الكافي (ط - الإسلامية) ج ‏2 ص 254.
[7] همان ص 253.
[8] همان ص 252.
[9] همان ص 254.
[10] همان ص 259.
[11] تفسير نمونه ج ‏3 ص 184.
[12] مكارم الأخلاق ص 462.
[13] سوره اعراف/ آیه 130 (ترجمه مکارم).
[14] سوره علق/ آیه 6 و 7 (ترجمه مکارم).
[15] سوره یونس/ آیه 12 (ترجمه مکارم).
[16] سوره زمر/ آیه 49 (ترجمه مکارم).
[17] أطيب البيان في تفسير القرآن ج ‏5 ص 432.
[18] تفسير نمونه ج ‏6 ص 313.
[19] سوره توبه/ آیه 126 (ترجمه مکارم).
[20] سوره اعراف/ آیه 168 (ترجمه مکارم).
[21] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص 199 [خطبه 143].
[22] الكافي (ط - الإسلامية) ج ‏2 ص 452.
 
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
مسلم زکی‌زاده
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: