کد مطلب: ۲۶۵۴
تعداد بازدید: ۹۷۷
تاریخ انتشار : ۱۸ اسفند ۱۳۹۷ - ۰۰:۱۲
همسرداری، بچه‌داری و تعامل با جوانان| 2
انگیزه‌ی ابتدایی ازدواج و عامل گرمابخش روابط همسران، جاذبه‌ی جنسی است، اما جاذبه‌ی جنسی عاملی زودگذر و موقت است و به مرور زمان، زن و مرد، هر قدر که از لحاظ ظاهری فوق العاده باشند، در چشم یکدیگر طبیعی و عادی جلوه خواهند کرد.
چالش‌های خانواده
انگیزه‌ی ابتدایی ازدواج و عامل گرمابخش روابط همسران، جاذبه‌ی جنسی است، اما جاذبه‌ی جنسی عاملی زودگذر و موقت است و به مرور زمان، زن و مرد، هر قدر که از لحاظ ظاهری فوق العاده باشند، در چشم یکدیگر طبیعی و عادی جلوه خواهند کرد. - برادران و خواهران مجرد هم خود را مخاطب این بحث بدانند. این نکات برای جوانان مجرد، از آن رو که می‌توانند از ابتدای زندگی مشترک آنها را به کار گیرند، مفیدتر خواهد بود.
در بعضی خانواده‌ها این سنّت وجود دارد که بین عقد و عروسی فاصله می‌گذارند. در این صورت زن و مرد چون هنوز زندگی مستقلّی شروع نکرده‌اند و به خانواده‌های خود وابسته هستند، درگیر مشکلات زندگی نیستند پس در این مدّت فارغ از مشکلات زندگی، با یکدیگر انس می‌گیرند و محبّت‌شان نهادینه می‌شود. این رسم برای خانواده‌ها زحمت دارد، چون در این مدّت باید پذیرایی و رسیدگی به امور فرزندان را به عهده بگیرند، اما خوبی‌های زیادی در پی دارد. دختر و پسر جوان اگر یکباره وارد زندگی مشترک مستقل شوند، در مواجهه با مشکلات زندگی، دچار چالش‌ و تنش خواهند شد.
در ادامه به چهار مورد از چالش‌ هایی که ممکن است در زندگی خانوادگی طرح  شود، اشاره می‌کنیم.
 
الف.توقع‌های بیجای همسران از یکدیگر
زن و مرد قبل از ازدواج، در کانون گرم خانواده و در ناز و نعمت، بدون اینکه مسئولیّتی داشته باشند، مشغول زندگی بوده اند. آنچه باعث شده که آنها دست از کانون مهر بکشند و به زندگی جدید راضی شوند، گرایش آنها به یافتن شریک دائمی برای زندگی بوده است. لذا طبیعی است که هر کدام از همسران انتظارهایی از یکدیگر داشته باشند. مرد و زن جوان در پی ازدواج، توقع‌های خود را از والدین خود قطع و به همسر خود متوجّه کرده‌اند. محور ازدواج را همین توقع‌ها تشکیل می‌دهد. نکته مهم در این است که این توقع‌ها، به جا باشند. توقعی به جا است که سه شرط زیر را داشته باشد:
 
1) هر کدام از همسران در محدوده حق خود، توقع داشته باشد: زن حق دارد که زندگی او توسط مرد تامین شود و مرد حق دارد که زن، آرامش گاه او باشد. توقع‌های زن و مرد از یکدیگر نباید فراتر از این حق باشد. مرد نمی‌تواند توقعی که پسر از مادر دارد، از همسر خود داشته باشد و همینطور، توقع زن از همسرش نمی‌تواند مانند انتظارات دختر از پدرش باشد.
 
2) توقع ها بر اساس وجود امکانات باشد: هر کدام از همسران امکاناتی محدود دارند. خانمی که همسرش درآمد محدودی دارد، نباید از او انتظار داشته باشد که مثلاً حتماً از فلان رستوران مخصوص، فلان غذای گران قیمت را تهیه کند. همینطور توان خانم جوانی که مشغول درس است محدود است و هر توقعی که از او هست، باید در محدوده امکانات و ظرفیت او باشد.
 
3) توقعات هماهنگ با حفظ مصلحت زندگی خانوادگی باشد: توقع همسران از یکدیگر نباید اساس زندگی مشترک را متزلزل کند. مثلاً آیا اینکه زن و مرد از هم انتظار داشته باشند که هر کدام همه پیوندهای خود را با پدر و مادر و دیگران قطع کنند، به صلاح زندگی مشترک آنها است؟ یکی از مشکلات رایج همسران جوان، قطع رابطه با وابستگان است. ازدواج فقط پیوند با یک نفر نیست، بلکه در پی یک ازدواج دو خانواده به هم مربوط می‌شوند. همسران جوان نسبت به همه این افراد وظایفی دارند و قطع رابطه با آنها به مصلحت شان نیست.
 در زمینه اقتصاد خانواده هم چون معمولاً مرد مدیریت اقتصادی خانواده (تامین درآمد زندگی) و زن خط‌سازی اقتصادی (تعریف و تعیین هزینه های زندگی) را به عهده دارند، هر توقع مالی آنها باید در راستای مصلحت خانواده باشد. روایتی هست که می‌گوید خسیس بودن برای مرد عیب بزرگ و برای زن، خوبی بزرگی است . چون مرد درآمد را صرف خانواده می‌کند و اگر خسیس باشد، خانواده به سختی می‌افتد؛ اما زن هزینه‌سازی را به عهده دارد و اگر بخواهد گشاده‌دستی کند، همسر به سختی می‌افتد.
هرگونه توقع نابجایی فشار بر همسر را در پی دارد؛ فشاری که خود را در حوزه های مختلف زندگی مثل تربیت فرزند، نشان خواهد داد.
 
ب.محدودیت‌ها و تنگ‌نظری‌ها
این مشکل بیشتر از ناحیه مردان ایجاد می‌شود؛ اگر مرد درآمد کمی داشته باشد، خانواده معمولاً با آن کنار می‌آیند، چون می‌دانند که بیش از این در توان مرد نیست. با صلح و صفا از همان درآمد محدود استفاده می‌کنند. اما مشکل جایی ظاهر می‌شود که مرد درآمد بالایی دارد و با این توجیه که قصد سرمایه‌گذاری و ذخیره برای آینده زن و فرزندان را دارد، همه درآمدش را صرف زندگی خانوادگی نکند. مثلاً اگر وسعت خانه کافی نیست، منزل وسیع‌تری تهیّه نکند.
نکته کلیدی در تامین مصلحت زندگی خانوادگی این است که اعضای خانواده باید احساس کنند که چیزی عزیزتر از آنها برای مرد وجود ندارد - البته روشن است که جایگاه دین و اصول ارزشی باید ورای همه دلبستگی‌ها باشد. مردی که به خاطر تنگ‌نظری بر خانواده خود سخت می‌گیرد، در واقع این مطلب را به خانواده خود می‌فهماند که پول برای او عزیزتر از آنهاست. چنین احساسی بنیان خانواده را لرزان می‌کند. گاهی یک زن بعد از اینکه صاحب چند فرزند شده، نتوانسته تنگ‌نظری مرد را تحمّل کند. ادامه این زندگی مشترک برای زنی که احساس کند چیزی عزیزتر از او در زندگی همسرش وجود دارد، مانند نوشیدن زهر است.
 امام سجاد(ع) همان کسی که در عبادت و نزدیکی به خدا بی‌مانند است، می‌فرماید: «شایسته‌ترین افراد نزد خداوند، کسی است که نسبت به خانواده خود با سخاوت‌تر و پُرریزش‌تر باشد»[1]. نفرموده کسی که بیشتر نماز و قرآن بخواند و روزه بگیرد، بلکه به سخاوت و گشاده‌دستی بر خانواده اشاره کرده ‌است.
در جواب کسانی که می‌گویند به فکر آینده خانواده خود هستند، باید گفت که شما آینده را برای چه کسانی می‌خواهید؟ اگر برای خانواده خود می‌خواهید، پس چرا از همین الآن به آنها فشار می‌آورید؟ اگر در آینده نتوانید رفاه آنها را تامین کنید، آنها صبر خواهند کرد.
البته مقصود من این نیست که نباید در زندگی برنامه اقتصادی داشت. امام باقر(ع) فرموده‌اند: «همه کمال در فهم دین، نگهداری اندازه زندگی و صبر در برابر مشکلات نهفته است»[2] .همیشه باید مخارج کمتر از درآمد باشد و همه درآمد خرج نشود؛ اما حوزه درآمد باید متعلّق به زن و فرزندان باشد و تا حد امکان، همه وسایل رفاهی مورد نیاز آنها تهیّه شود.
 
پ. عدم گذشت در زندگی
 در کانون خانواده، دو انسان زندگی آمیخته با هم دارند و طبیعی است که گاهی میان آنها اختلاف ایجاد شود؛ می‌گویند دو کوزه هم که کنار هم قرار بگیرند، صدا می‌دهند. مهم این است که همسران تحمّل لازم را برای حل مشکلات داشته باشند. امام خمینی(ره)  بعد از جاری کردن صیغه عقد، به همسران جوان توصیه می‌کردند که «بروید با هم بسازید» شخصی می‌گفت عقد ما را امام خواندند و همین توصیه را کردند. در پانزده سال زندگی مشترک‌مان هر وقت مشکلی ایجاد شد، با همین توصیه امام مشکل را حل کردیم.
مرد بیرون از خانه با مشکلات زیادی مواجه است، مشکلاتی که همه از جانب افراد بیگانه ایجاد می‌شود. مرد هر چه به خود تلقین کند و سعی کند با دل و ذهن پر و با ناراحتی به منزل نرود - که جوانمردی مرد در این است - باز انسان است و اگر در داخل منزل با مشکل و اعتراضی از سوی همسر مواجه شود، چه بسا تمام آن ناراحتی‌ها را بر سر او بریزد. در این شرایط کافی است خانم‌ هم تحمّل خود را از دست دهد تا فاجعه و بحرانی در کانون خانواده‌ ایجاد شود.
مرد با همه سرسختی، موجود لطیفی است و درمان همه ناکامی‌ها و تنها آرامش گاه او خانواده است . آغوش زن برای مرد محل آرام و قرار است؛ اگر قرار باشد اینجا هم به زحمت بیفتد، بسیار سخت و ناگوار خواهد بود. به همین دلیل، مردی که بتواند چنین شرایطی را تحمّل کند، پاداش زیادی خواهد داشت. پیامبر(ص) می‌فرماید: «مردی که بداخلاقی همسر خود را تحمّل کند، در ازای هر روز و شبی که صبر می‌کند، ثوابی را که ایوب پیامبر به خاطر تحمّل سختی‌ها برده است، می‌برد و زنی که با همسر خود بداخلاقی کند و یک شبانه‌روز را در قهر و بداخلاقی با همسر طی کند، در نامه اعمالش به اندازه ریگ‌های بیابان، گناه نوشته می‌شود»[3] .
در حدیث دیگری آمده است که «اگر مردی به خاطر همسرش، خشمگین از خانه بیرون رود، فرشتگان آن زن را به این خاطر که مرد را با ناراحتی بیرون فرستاده است، لعنت می‌کنند». معمولاً وابستگی زن به مرد بیش از وابستگی مرد به زن است. زن انتظار دارد تمام مشکلات او را مرد حل کند و تمام گرفتاری‌ها را به گردن مرد می‌اندازد. ظرفیت مرد که تقصیری هم نداشته، محدود است و به همین دلیل، تحمّل او در این شرایط اهمیّت زیادی دارد.
شبی خانم جوانی به منزل ما مراجعه کرد. وقتی خود را معرفی کرد، فهمیدم همسر یکی از اهل مسجد است . می‌گفت با همسرم قهر کرده‌‌ام و به جای اینکه به منزل پدرم بروم، ترجیح دادم به منزل شما بیایم. من شوهر او را دعوت کردم. وقتی صحبت کردیم، متوجّه شدم اختلاف آنها به خاطر شور بودن غذا بوده است. به او گفتم می‌دانی اگر همسرت به منزل پدر می‌رفت، چه می‌شد؟ پدر و مادر که تحمّل ناراحتی فرزند خود را ندارند حداقل یک هفته زندگی شما به هم می‌ریخت. تو از یک شام شور یا حتی یک شب شام نخوردن بیشتر ناراحت می‌شوی یا یک هفته دعوا و درگیری؟ انسان باید هزینه ناراحتی‌های مختلف را محاسبه کند و کمترین هزینه را بپردازد. وقتی عصبانی هستید سعی کنید هیچ‌‌ حرفی نزنید. اگر قدری تحمّل کنید، قضیه تمام می‌شود. اگر یکی عصبانی شد و حرفی زد، بهتر است همسر او چیزی نگوید و فقط نگاهش کند تا مشکل رفت شود. بعد حساب کنید که آیا این تحمّل کردن سخت‌تر بوده است، یا جنگ و درگیری‌ای که ممکن بود ایجاد شود.
پیامبر(ص) می‌فرماید: «خداوند نماز و خوبی‌های زنی را که همسر خود را اذیت کند، نمی‌پذیرد؛ هرچند تمام عمر خود را روزه بگیرد، مگر اینکه همسر خود را راضی کند. همین‌طور درباره مردی که همسر خود را بیازارد و در حق او ظلم کند»[4].
پدر و مادر حساسیّت خاصی نسبت به فرزندان خود دارند و حتی وقتی که با ازدواج و تشکیل زندگی مستقل، از والدین جدا باشند، نمی‌توانند ناراحتی آنها را تحمّل کنند. پدر و مادری که دختر خود را به عقد کسی درآورده‌اند، هر قدر هم که آن مرد خوب باشد، فکر می‌کنند پاره‌ای از جگر خود را زیر دندان کسی قرار داده‌اند. چنین حالتی در پسر داماد کردن نیست، ولی در دختر عروس کردن هست. یکی از دوستان من می‌گفت «شب عروسی دخترم از او خواستم که قسم بخورد هر موقع ناراحت شد، به خانه خود برگردد». به او گفته بود «خانه، خانه توست؛ هر موقع خواستی برگرد» من گفتم «در این صورت زندگی خانوادگی آنها به هم می‌ریزد». اما او جواب داد که «چه کنم؟ در غیر این صورت خودم آرامش پیدا نمی‌کردم». هر درگیری میان زن و مرد که از حوزه روابط خصوصی آنها به خارج سرایت کند، می‌تواند از راه غلیان احساسات اطرافیان، به یک مشکل بزرگ تبدیل شود.
 
ت. عدم اخلاص در محبّت
از دیگر عوامل اساسی ایجاد اختلاف میان همسران، این است که یکی از آنها احساس کند همسرش محبّت خالصانه و یگانه به او ندارد؛ احساس کند همسرش کسی غیر از او را هم دوست دارد.
در اینجا این مسئله پیش می‌آید که آیا چند همسری مرد (تعدّد زوجات) به محبّت خالصانه به همسر منافاتی ندارد؟ قصد ارائه یک نظریه فقهی در این باره ندارم و مسئله را از نظر اخلاقی بررسی می‌کنم. مسئله تعدّد زوجات در قرآن به این شکل مطرح شده است که اگر می‌ترسید که عدالت را در مورد سهم یتیمان اجرا نکنید، می‌توانید تا چهار همسر انتخاب کنید؛ یعنی با مادران بچّه‌های یتیم ازدواج کنید تا بهتر بتوانید این خانواده‌های بی‌سرپرست را اداره کنید. در ادامه می‌فرماید که اما اگر بیم دارید که نتوانید میان همسران خود عدالت برقرار کنید، یک همسر بیشتر انتخاب نکنید.[5]
از این آیه مشخّص است که دلیل طرح تعدّد زوجات، سرپرستی یتیمان بوده است.
پس تعدّد زوجات به معنای اجازه خوشگذرانی با زنان برای مرد نیست؛ به این معنا نیست که مرد ثروتمند بعد از اینکه همسر جوانش فرسوده شد، برود همسر جوان دیگری اختیار کند و با او خوش باشد، هرچند زندگی همسر اول خود را هم تامین کند. عدالتی که در روابط با همسران لازم است، چیست؟ آیا در صورت تعدّد زوجات، می‌توانی همان شرکت در زندگی را با همسر دیگری هم داشته باشی؟
در آیه دیگری آمده است «شما هر قدر هم که اصرار کنید، نمی‌توانید میان همراهان خود عدالت را برقرار سازید پس هر چه میلتان کشید عمل نکنید. نباید زنی را بگیرید و بعد به خاطر گرفتن زن دوم، زن اول را رها کنید»[6]. رها کردن هم فقط از لحاظ مادی نیست، بلکه بُعد عاطفی را هم شامل می‌شود. خانواده شرکت در زندگی است و فقط محل ارضاء تمایلات جنسی نیست. اصولاً انسان نمی‌تواند چند شریک زندگی داشته باشد . چند همسری پیامبر(ص) هم در همین راستا بوده، نه به دلیل خوش گذرانی. پیامبر در طول عمر خود فقط با یک دختر ازدواج کردند، بقیه همه پیش از پیامبر همسر دیگری داشتند. بنابراین بیشتر کسانی که به خاطر ثروت زیاد یا هر انگیزه دیگر، خصوصاً در سن زیاد دست به ازدواج مجدد می‌زنند، بنیان زندگی خانوادگی خود را متزلزل می‌کنند.
 انتظار محبّت خالصانه در مرد شدیدتر است، چون عنصر غیرت در مرد شدّت بیشتری در مقایسه با زن دارد. بنابراین هرگونه احساس مرد درباره این که کس دیگری در دل همسرش جا دارد، می تواند مشکلات بزرگتری ایجاد کند. [7]
 
میزگرد
- شهید مطهری در کتاب «حقوق زن در اسلام» از قانون مدنی فعلی دفاع کرده‌اند و آن را منطبق بر اسلام دانسته اند، از جمله از مسئله تعدّد زوجات دفاع کرده‌‌اند. چه‌ طور یک مسئله می‌تواند از لحاظ اخلاقی غیر موجه باشد، ولی از لحاظ شرعی حلال؟ مگر نباید شیوه اجرای قانون مطابق بر فلسفه آن قانون باشد؟
آنچه شهید مطهری گفته است، در مورد اصل تعدّد زوجات است و اینکه تعدّد زوجات برای مرد مجاز است. اما بحث ما درباره مبنای تعدّد زوجات بود و اینکه آیا مبنای تعدّد زوجات عشرت‌طلبی است یا کفالت خانواده‌ای بی‌سرپرست؟ طبق آیه قرآن که ذکر شد، فلسفه تعدّد زوجات این بوده که جاهایی که خانواده‌های بی‌سرپرست زیادند و تشکیلاتی برای رسیدگی به آنها وجود ندارد و صدقه گرفتن هم شخصیّت آنها را خرد می‌کند ، مردان می‌توانند تا چهار همسر داشته باشند و به این خانواده‌های بی‌سرپرست، به عنوان خانواده خود رسیدگی کنند. استدلال من بر اساس آیه قرآن بود.
 
- گاهی در زندگی مردی مشکلاتی به وجود می‌آید. مثلاً من کسی را می‌شناسم که از همسر اول بچّه‌دار نشده بود، لذا بعد از ده سال برای بار دوم ازدواج کرد و بچّه‌دار شد؛ ولی همیشه در خانه‌ ایشان دعوا بود. حتی امام جواد(ع) با همسرشان ـ دختر مامون- مشکل داشتند، لذا ازدواج مجدد کردند؛ یا حضرت ابراهیم(ع) که از ساره بچّه‌دار نشده بودند، با هاجر ازدواج کردند. چنین مشکلاتی چه ‌طور حل می‌شود؟
 ازدواج اول امام جواد(ع) تحمیلی و سیاسی بود. در مورد حضرت ابراهیم(ع) لازم به ذکر است که هاجر، کنیز ساره بود. ساره وقتی دید خود بچّه‌دار نمی‌شود، هاجر را به ابراهیم(ع) بخشید. حضرت ابراهیم(ع) هم هاجر را آزاد کردند و با اجازه ساره، با او ازدواج کردند. اما وقتی دیدند ساره ناراحت شده است، به امر الهی، هاجر را به جایی بردند که نزدیک ساره نباشد.
یکی از روحانیان از همسر اول خود که زنی متعبّد بود، بچّه‌دار نمی‌شد. از یک طرف به همسر خود علاقه‌مند بود و از طرفی می‌خواست بچّه‌دار شود. لذا خانم فقیری را به مدّت یک سال به شرط اینکه اگر بچّه‌دار شود بچّه را از او بگیرد، به عقد خود درآورد. وقتی از همسر دوم بچّه‌دار شد، فرزند را به این عنوان که سرپرستی او را به عهده گرفته است، به همسر اول ارائه کرد. بعد از اینکه پسر به سن بلوغ رسید، قضیه را برای همسر اول خود تعریف کرد تا مشکل محرمیّت هم حل شود. الآن همسر اول به شدّت به این فرزند علاقه‌مند است. پس راه‌های بهتری برای حل چنین مشکلاتی وجود دارد. مرد نباید بر زخم زنی که خود دردمند محرومیّت از بچّه‌دار شدن است، نمک بپاشد.
 
- چرا مردان ادبیات گفتگو را رعایت نمی‌کنند و تیز و تند حرف می‌زنند؟ چه‌ طور می‌توان این ادبیات را اصلاح کرد؟ دیگر این که اگر همسر از محبّت ما سوءاستفاده بکند چه باید بکنیم؟
در مورد سوءاستفاده از محبّت، باید مجموع را دید و به صورت موردی قضاوت نکرد. ممکن است همان‌طور که در فصل قبل گفتم، بعد از بار اول و دوم همسر انسان از محبّت او سوءاستفاده کند، اما اگر این محبّت تکرار شود، قطعا او هم روش دیگری در پیش خواهد گرفت.
در مورد تند و تیز بودن ادبیات باید بگویم که ریشه چنین حالتی از بین رفتن حجب و حیا میان زن و مرد است، هر چند روابط میان همسران نباید رسمی باشد، اما این طور هم نباشد که به عنوان مثال، یکدیگر را سبک صدا کنند. اگر قرار باشد مرد همسر خود را همان‌طور که دختر خود را صدا می‌زند، مورد خطاب قرار دهد، یا زن همسر خود را آن طوری که پسر خود را صدا می‌زند، مورد خطاب قرار دهد، شرم و حیا از میان آنها رخت برمی‌بندد. در زمان قدیم همسران یکدیگر را خانم و آقا صدا می‌کردند طوری که فرزندان آنها هم عادت می‌کردند و پدر و مادر خود را آقا و خانم صدا می‌کردند. بنابراین همسران در عین نشان دادن محبّت، باید حرمت یکدیگر را هم حفظ کنند.
 
- گویا زنان عرب به ازدواج مجدد همسرشان افتخار می‌کنند و آن را برای خود قدرت می‌دانند اما در ایران زنان آن را مایه خواری و ذلت می‌دانند. چرا؟
اساساً انتظار محبّت خالصانه هم در زنان عرب وجود دارد و هم در عجم غیر از این احساس القا و وسوسه شیطان است و نشانه کم داشتن حالت زنانگی. البته گاهی ازدواج مجدد بر اساس توافق میان همسران است که این حالت دیگری است.
 
- انگیزه اصلی ازدواج چیست؟
هدف از ازدواج رسیدن به احساس استقلال است و احساس استقلال در پی مسولیّت به دست می‌آید، همین که مرد یا زن حس کند دیگر مدیر خانواده شده است. اما انگیزه جنسی در واقع محرّک ازدواج است نه هدف آن. لذا اگر مردی نیاز جنسی خود را به شکل دیگری تامین کند، باز برای او تشکیل خانواده لازم است.
 
- اتصال و انفصال از خانواده که شما به آن اشاره کردید، بیشتر به خاطر دخالت هایی است که این اتصال به لحاظ اجتماعی یا اقتصادی به دنبال دارد ....
دخالت های اقتصادی موجب بسیاری از مشکلات است. اگر قرار است والدین کمکی به همسران جوان بکنند، باید طوری باشد که احساس استقلال آنان را سلب نکند . مثلاً ماهیانه مبلغی به آنها کمک کنند، نه این که گوشت و برنج و .... به خانه آنها بفرستند و دائماً در پی اعمال نظر و دخالت باشند. اگر زن برنج را از مادر شوهرش گرفت، همسرش نزد او خوار می‌شود و همین طور اگر لباس مرد را مثلا مادر زنش شست، تاثیر بدی بر روابط او و همسرش می‌گذارد.
 
- میزان حق همسران بر یکدیگر چیست؟ اشاره شما به مباحث مادی بود. حق همسران از لحاظ روانی و عاطفی بر یکدیگر چیست؟
ما فقط به عنوان مثال به مسائل اقتصادی اشاره کردیم. حق زن بر مرد این است که مرد زندگی او را تامین کند، اسرار او را بپوشاند و بر او اخم و ترش‌رویی نکند (اشاره به حدیثی که در فصل 1 مطرح  شد). اما حق مرد بر زن این است که زن نیازهای جنسی مرد را تامین و محبّت او را چنان جلب کند که او توجّهی به غیر پیدا نکند و خانواده کانون آرامش او شود. توقعات باید در این حد و حدود باشد. خانم‌ها معمولاً در حوزه اقتصادی بیش از حد انتظار دارند.
به‌ طور خلاصه، روابط همسران باید طوری باشد که مسئله خانواده و گرایش به یکدیگر برای هر دو محور باشد و در حاشیه قرار نگیرد. یکی از مشکلات زنانی که مشغول درس و فعالیت اجتماعی هستند، این است که زندگی خانوادگی آنها تحت الشعاع قرار می‌گیرد و به حاشیه رانده می‌شود.
زمانی زنان خدمت پیامبر(ص) رسیدند و گفتند «مردان ما به جهاد می‌روند و اگر هم بعد از درد و رنج کشته شوند، به بهشت می‌روند؛ ولی ما یک عمر بی‌شوهر می‌مانیم و باید کفالت ایتام را به عهده بگیریم و گاهی در اثر بعضی گناهان، جهنمی هم می‌شویم». پیامبر(ص) جواب دادند «خوب شوهرداری کردن، جهاد زن است»[8] .در واقع زن است که زمینه جهاد مرد را آماده می‌کند. مثلاً یکی از موانع شرکت مردان در جهاد این است که نسبت به خانواده احساس امنیت و اطمینان ندارند. اگر زنی طوری خانواده را اداره کند که مرد بتواند در جهاد شرکت کند، در اصل او هم در راه خدا جهاد کرده ‌است و در پاداش جهاد سهیم است. منظور پیامبر(ص) از «حسن‌التبعّل» این نوع شوهرداری و خانه‌داری است.
 
خودآزمایی
سوال 1: فلسفه تعدّد زوجات از نظر اسلام چیست؟
سوال 2: سه شرط لازم برای به جا بودن توقعات همسران از یکدیگر را بنویسید.
سوال 3: در خانواده مدیریت اقتصاد و خط‌سازی اقتصادی به ترتیب برعهده چه کسی می‌باشد؟
 
پی‌نوشت‌ها
[1] إنَّ اَرضاکُم عِندَاللهِ اَصبَغَکُم عَلَی عَیَالِهِ: وسائل الشیعه. ج14
[2] الکَمالُ کُلّ الکَمَالِ التَّفَقُهُ فِی الدِّینِ وَ تَقدِیرُ المَعِیشَةِ وَ الصَّبرُ عَلَی التَّائِبَة: بحارالانوار.ج 78 .ص 172، حدیث 3.
[3] مَن صَبرَ عَلَی سُوء خُلقِ اِمرَأتِهِ وَ احتَسَبَهُ اَعطاءُالله بِکُلِّ یَومٍ وَ لَیلَةٍ یُصبَرُ عَلَیهَا مِنَ الثَّوابِ مَا أعطَی اَیُوب عَلَی بَلائِهِ وَ کَانَ عَلَیهَا مِن الوِزرِ فِی کُلِّ یَومٍ وَ لَیلَة مِثل رَمل العَالج: وسائل الشیعه. ج 14.
[4] مَن کَان لَهُ اِمرَاةً تُؤذِیهِ لَم یَقبَل الله صَلاتهَا وَ لاحسنةً مِن عَملِهَا حَتَّی تُعینَه وَ تُرضِیه وَ إن صَامَت الدَّهرَ وَ عَلَی الرَّجُلِ مِثلُ ذَلکَ اِذَا َکانَ لَها مُؤذیاً ظَالِماً: وسائل الشیعه، ج14.
[5] وَ إن خِفتُم الّا تُقسِطُوا فِی الیَتَامَی فَانکِحُوا مَا طابَ لَکُم مِن النِّساءِ مَثنَی وَ ثُلاث وَ رباعَ فَاِن خِفتُم الّا تَعدِلُوا فَواحِدَةً اَو مَا مَلَکَت اِیمانَکُم ذَلکَ اَدنَی الّا تَعُولُوا. سوره نساء. آیه 3.
[6] وَ لَن تَستَطِیعُوا أن تَعدِلُوا بَینَ النِّساء وَ لَو حَرَصتُم فَلا تَمِیلُوا کُلٌ المَیل فَتَذرُوهَا کَالمُعَلَّقَة: سوره نساء . آیه 129
[7] توصیه می‌شود جهت مطالعه بیشتر، به دو کتاب «المیزان صالحکمه» آقای ری شهری در بحث زوج و کتاب «ازدواج در اسلام» آیت الله مشکینی مراجعه شود .
[8] جهاد المرأة حُسنُ التَّبَعُّل لِزوجِها: این حدیث در موارد مکرّر از پیامبر(ص) و امام علی(ع) نقل شده است:  بحارالانوار، ج77، ص 166، حدیث 191 .
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
سیداحمد علم الهدی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: