۲- انتخاب همسر با کیست؟
آیا حق انتخاب همسر با زن است یا مرد؟ یا پدر یا مادر یا همهی اینها؟
دو رکن اصلی ازدواج، زن و شوهر هستند؛ زیرا آنها میخواهند تا آخر عمر، شریک زندگی هم باشند و همچون یک روح در دو بدن، کانون خانواده را گرم کنند. بنابراین، حق انتخاب با زن و مرد بوده و رضایت و توافق آنها پایه نخستین ازدواج است؛ ولی اگر همسر، دوشیزه باشد و قبلاً ازدواج نکرده باشد، علاوه بر رضایت او، رضایت پدر یا جدّ پدری او نیز شرط است (مگر در صورتی که او پدر و جدّ پدری نداشته باشد، یا دسترسی به آنها ندارد و خواستگار مناسبی وجود دارد و ازدواج نیز لازم است).
چرا که دوشیزه، در سطحی است که در انتخاب همسر، کمک فکری میخواهد و رضایت تنهای او برای چنان موضوع مهمی، کافی نیست و رضایت و توافق پدر، حمایت خوبی از او خواهد بود؛ ولی در مورد پسر، رضایت خودش کفایت میکند.
اینک به روایات زیر توجّه کنید:
١- ابن ابی یعفور میگوید: از امام صادق(ع) پرسیدم: من زنی را برای همسری خود برگزیدهام؛ ولی پدر و مادرم، زن دیگری را برای من برگزیدهاند، کدام را انتخاب کنم؟
امام صادق(ع) در پاسخ فرمود:
«تَزَوَّجْ الَّتي هَوَيتَ، ودَعِ الَّتي هَوَى أبَواكَ؛
با آنکه خودت دوست داری ازدواج کن و آن را که پدر و مادرت دوست دارند، رها کن».
۲- یکی از شیعیان، برای امام جواد(ع) نوشت: دختری که سن کم داشت، به وسیله عمویش، به ازدواج شخصی درآمد؛ ولی وقتی که آن دختر بزرگ شد، با آن ازدواج موافقت نکرد. تکلیف آنها چیست؟
امام جواد(ع) در پاسخ نوشت: نباید آن دختر را اجبار کرد. صحّت ازدواج، بستگی به توافق او دارد.[1]
امام صادق(ع) به پدری که برای پسرش، همسر انتخاب کرده بود، فرمود:
«ذَاكَ إِلَى اِبنِهِ؛
صحّت این ازدواج بستگی به توافق پسر دارد».[2]
باید قطعاً توجّه داشت که درست است که دو رکن اصلی ازدواج، زن و شوهرش هستند؛ ولی غالباً جلب توافق پدر و مادر و افراد ممتاز خانواده، مسلّماً راهگشای آزموده و شایستهای برای ازدواج خواهد بود، مخصوصاً در بعضی از شرایط استثنایی سیاسی و اجتماعی، جلب توافق افراد برجسته خانواده بیشتر تأکید میشود. در این مورد به عنوان نمونه به داستان زیر توجّه کنید:
دخالت امام حسین(ع) در جلوگیری ازدواج امّکلثوم با یزید
عصر معاویه بود. مروان از طرف او، استاندار مدینه و حجاز بود. معاویه برای مروان نامه نوشت و در آن به او دستور داد: امّکلثوم دختر عبدالله بن جعفر را برای پسرم یزید خواستگاری کن (با توجّه به اینکه این امّکلثوم، دختر حضرت زینب(س) و در نتیجه، خواهرزاده امام حسین(ع) بود).
مروان نزد عبدالله بن جعفر رفت و پیام معاویه را به او ابلاغ کرد. او در پاسخ گفت: اختيار دخترم با داییاش، امام حسین(ع) است.
مروان، جریان را به امام حسین(ع) عرض کرد. آن حضرت، نخست فرمود: از درگاه خدا آنچه خیر است طلب میکنم و رضایت او را میطلبم.
پس از این سؤال و جواب، مردم در مسجد اجتماع کردند.
امام حسین(ع) نیز در مسجد حاضر شد. مروان با جمعی از رجال بنیامیّه به مسجد آمده و در حضور امام حسین(ع) نشستند. در این هنگام، مروان چنین سخن گفت:
امیر مؤمنان (معاویه) به من فرمان داده تا امّکلثوم دختر عبدالله بن جعفر را برای یزید خواستگاری کنم. بر این اساس که:
1- به هراندازه، پدرش (عبدالله) مهریّه تعیین کرد، میپذیریم؛
2- این پیوند، موجب صلح دو قبیله بنیامیّه و بنیهاشم خواهد شد؛
۳- در پرتو این وصلت، هر چه پدرش (عبدالله) قرض دارد، داده خواهد شد؛
۴- این را نیز بدان که حسرت و افتخار شما به وجود یزید، بیشتر از حسرت و افتخار یزید به شماست؛
۵- عجیب است که از شخصیّتی مانند یزید، مطالبه مهریّه گردد؛ با توجّه به اینکه یزید وجودی است که همتا ندارد و به برکت چهره یزید، از ابرها طلب باران میشود. بنابراین، جواب نیک به ما بدهید.
امام حسین(ع) در پاسخ مروان، پس از حمد و ثنای الهی فرمود:
۱- در مورد مهریّه به جانم سوگند، در صورت توافق، از سنّت پیامبر(ص) که ۴۸۰ درهم است، تجاوز نمیکنیم. این همان مقدار مهریّه دختران و همسران رسول خدا(ص) است.
۲- در مورد صلح بین دو قبيله: این را بدان که دشمنی ما با شما برای خدا و در راه خداست. بنابراین برای دنیا به سازش تبدیل نخواهد گردید. به جانم سوگند، به خاطر دین و خدا خویشاوندی نسبی (مانند خویشاوندی نوح و پسرش) فروپاشید. پس چگونه خویشاوندی سببی فرو نپاشد؟
۳- در مورد ادای قرضهای پدرش: بدان که زنان ما هر جا باشند، قرضهای ما را ادا میکنند.
۴- اینکه گفتی افتخار ما به یزید، بیشتر از افتخار او به ماست: بدان که افراد نادان و ناآگاه به وجود یزید افتخار میکنند؛ ولی افراد آگاه و اندیشمند، به وجود ما افتخار مینمایند.
۵- اما اینکه درباره مطالبه مهریّه از یزید، تعجّب کردی: بدان که از شخصی که بهتر از یزید و پدر و جدّش است (مانند رسول خدا) مطالبه مهر شد.
۶- اینکه گفتی یزید وجودی است که همتا ندارد: بدان که همان کسی که قبلاً همتای او بود، اکنون نیز همتای اوست و ریاست او، چیزی را در مورد همتایی بر او نمیافزاید.
۷- اینکه گفتی به برکت چهره یزید، از ابرها طلب باران میشود: درست نیست، بلکه این امتیاز مخصوص پیامبر (ص)است که به برکت چهره نورانیاش، طلب باران میشود.
آنگاه، امام حسین(ع) پس از سخنانی، به حاضران فرمود: گواه باشید که من امّکلثوم، دختر عبدالله بن جعفر را به عقد ازدواج پسرعمویش، قاسم بن محمّد بن جعفر درآوردم و مهریّه او را ۴۸۰ درهم قرار دادم، فلان مزرعه خود را که محصول آن معادل هشت هزار دینار است به آنها بخشیدم. به خواست خدا، همین مقدار، مخارج زندگی آنها را تأمین میکند.
مروان از پاسخ قاطع امام حسین(ع) ناراحت شد و گفت: برخورد ناصاف شما با ما نتیجهای جز دشمنی ندارد.[3]
این داستان آموزنده را که درسآموز امور مختلف در رابطه با ازدواج و مهریّه و... است، در اینجا آوردیم تا روشن گردد که گاهی در موارد مهم و فوقالعاده، باید به فکر و انتخاب افراد برجستهی خانواده احترام کرد و از تجربه و علم او بهرهمند شد که مسلّماً به نفع آینده خواهد شد. گاهی انتخابهای شتابزده بدون مشورت بزرگان، خطرناک است.
خودآزمایی
1- چرا رضایت پدر یا جدّ پدری برای ازدواج دوشیزه شرط است؟
2- حق انتخاب همسر با زن است یا مرد؟ و پایه نخستین ازدواج چیست؟
پینوشتها: [1] وسائلالشیعة، ج ۱۴، ص ۲۰۷.
[2] همان، ص ۲۰۹.
[3] بحار، ج ۴۴، ص ۲۰۷ - ۲۰۸ . این جریان در بعضی از روایات به امام حسن (ع) نسبت داده شده است ؛ بحار، ج ۴۴، ص ۱۱۹ و ۱۲۰.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمد محمدی اشتهاردی