چالشهای جوانی
بحث چالشهای جوانی یا مشکلات جوانان، هم برای برادران و خواهران جوان قابل استفاده است و هم برای میانسالانی که با مشکلات جوانان دست به گریبان هستند و در خانوادههایشان جوان دارند. چالشهای جوانی و مشکلات جوانان هم به پسرها مربوط میشود و هم به دخترها. البته ریشه مشکلات جوانان - دختر و پسر- یکی است، اما نحوه بروز آن فرق میکند؛ در خواهران جوان با یک سری ویژگیها بروز میکند و در برادران جوان با مشخصههای دیگر.
به همین دلیل ما خیال میکنیم مشکلات پسرها و دخترها با هم فرق دارد. مشکلات و چالشهای جوانی به علّت یکسان بودن ریشههای مشکلات، یکی است. اگر به ریشه مشکلات و چالشها توجّه کنیم، راهحل در مورد پسران و دختران فرق نمیکند. قبل از ورود به بحث اصلی باید به دو نکته توجّه کرد:
- مشکلات جوانان را نباید به حساب نارساییهای جامعه (مشکلات اخلاقی، اقتصادی جامعه) بگذاریم.
پدرها و مادرها معمولاً وقتی از مشکلات جوانان صحبت میکنند، این مشکلات را به جریانهای اجتماعی برمیگردانند؛ یا گاهی توجّه آنها به مشکلات اقتصادی جلب میشود و نوسانهای اقتصادی را برای جوانان مشکلآفرین میدانند. گاهی هم مسائل اخلاقی را پیش میکشند و از محیط فاسد، موقعیّتهای اخلاقی غیر صحیح، وضعیت نادرست مراکز آموزشی و اجتماعی و محلات از نظر فرهنگی و اخلاقی میگویند و چنین میپندارند که این وضع اخلاقی جامعه برای جوانان مشکل ایجاد میکند.
از طرف دیگر، پدر و مادرها مشکلات جوانان را منحصراً در یک سری نارساییهای اخلاقی جوانان میبینند و میگویند که ما در جوانی، بهتر از جوانهای فعلی بودیم؛ مثلاً به پدر و مادر احترام میگذاشتیم و رعایت بزرگترها را میکردیم، ولی جوانهای فعلی رعایت پدر و مادر و بزرگتر را نمیکنند. کسانی که این حرفها را میزنند جوانی خودشان را فراموش کردهاند. آنها در دوران جوانی، دقیقاً همین مسائل را داشتهاند، ولی خودشان احساس نمیکردهاند. نمیدانستهاند که با پدر و مادر و خانواده چه رفتاری میکنند و برخوردها و حرکاتشان برای خودشان قابل درک نبوده است. اما الآن که با مشکلات جوانشان در زندگی مواجه شدهاند و او برخورد مناسبی با آنها ندارد، خیال میکنند که در زمان خودشان، جوانها خوب بودند ولی الآن خوب نیستند. این تفکّر درست نیست.
اگر بزرگسالان جوان خود را درست به یاد بیاورند، میبینند که ناهنجاریهای آنها در جوانی، بسیار بیشتر از ناهنجاریهای جوانان کنونی بوده است. به طور کلّی مشکلات جوانان جامعه، مشکلات اقتصادی یا فساد اخلاقی مربوط نیست. جامعه همیشه همینطور بوده است، مفاسد اخلاقی در گذشته، - قبل از انقلاب - نسبت به الآن بیشتر بوده است. پس نباید مشکلات جوان را به حسب فساد اخلاقی جامعه و نارساییهای اخلاقی بگذاریم.
- مشکلات جوانان را نباید به حساب عدم درک جوانان توسط بزرگترها (پدر و مادر) بگذاریم.
غالباً درباره مشکلات جوانان از خود آنها سئوال میشود، سعی میکنند در همه مشکلات، دیگران را مقصّر نشان دهند علاوه بر اینکه ریشه مشکلات را در خودشان نمیبییند، سعی میکنند که پدر و مادر را مقصّر نشان دهند و میگویند که بزرگترها، جوان را درک نمیکنند. در حالی که وقتی از آنها پرسیده شود که پدر و مادر در کدام مورد شما را درک نکردهاند، تنها موردی که میتوانند اشاره کنند به خواستهها و گرایشهای نفسانی بی بندوبارانه مربوط میشود.
حقیقت این است که والدین، جوانان را خوب درک میکنند و میفهمند که معنای خواستههای آزاد و بی اندازه جوان چیست؛ اما همین خواستهها را به عنوان یک مشکل جدّی سر راه جوان محسوب میکنند. جوانان همین طرز فکر بزرگترها را «درک نکردن» مینامند.
به هر حال، مشکلات جوانان و چالشهای جوانی نه به دلیل مشکلات اقتصادی است، نه به خاطر فساد اخلاقی جامعه و نه عدم درک جوانان توسط بزرگترها. بلکه مشکلات جوانان در شش مورد اصلی خلاصه میشود که در همه جوانان وجود دارد؛ اما در عدّهای پیدا و آشکار و در عدّهای دیگر پنهان و مخفی است. این چالشها در پسران و دختران مشترک است و جوان در هر محیطی، در هر خانوادهای و در هر اجتماعی که پرورش می یابد، با آنها رو به رو میشود. البته غیر از این شش مورد اصلی، تعدادی مشکلات اختصاصی هم وجود دارد؛ مثلاً بعضی از جوانان دچار عقدههای روانی هستند یا بعضی به مفاسد وراثتی یا مشکلات خانوادگی مبتلا هستند.
مرحله جوانی از سنّ 19 سالگی شروع میشود و تا سنّ 25 سالگی و حداکثر 35 سالگی ادامه مییابد. انسان قبل از 19 سالگی نوجوان محسوب میشود و بعد از 35 سالگی دیگر جوان نیست. اگر کسی خودش را بعد از این سنّ جوان مینامد، با خودش تعارف میکند. جوانی یک مقطع نه ساله، بین 19 تا 35 سالگی است و بعد از این دوران، جریانهای روانی و فراز و نشیبهای جوانی دیگر وجود ندارد و شخصیّت انسان شکل میگیرد. هر جریان مثبت یا منفی که در جوان وجود داشته باشد، بعد از این دوره جزء خصوصیّتهای او میشود. در این قسمت به بررسی شش چالش اصلی جوانان خواهیم پرداخت.
1. شکوفایی غرایز و تولید خواستههای نامتناهی
اولین مشکلات جوانی، شکوفایی غرایز است. وقتی انسان به بلوغ جسمی و جنسی میرسد، غرایز در او شکوفا میشود. غرایز شامل تعدادی از گرایشهای درونی مثل غریزه جنسی، غریزه،حبّ مال، غریزه قدرت طلبی و غریزه حب ذات است. انسان در این گرایشها و تمایلات با حیوان مشترک است. لازم به ذکر است که کششهای درونی ما دو بخش دارد: یکی «غرایز» که بین انسان و حیوان مشترک هستند و مثالهای آن ذکر شد و دیگری فطرت است که شامل کششهای خاص انسانی، مانند وجدان اخلاق، علم دوستی، طرفداری از مظلوم و... است.
در دوران جوانی، انسان قدرتطلب و مالدوست میشود؛ غریزه جنسی در او فوران میکرد و شعله میکشد، زیبادوستی شکوفا میشود و خودنمایی بروز پیدا میکند. شکوفایی این تمایلات، نتایج مختلفی دارد. از جمله این نتایج، تولید خواستههای نامتناهی است که چالش و مشکل ایجاد میکند. جوان خواستههای بی حدّ و مرز پیدا میکند و هر چه برای او امکانات بیشتری فراهم شود، گستره خواستههای او بزرگتر میشود.
اگر یک جوان در خانواده متوسط، خواستهاش با یک موتورسیکلت تا حدّی تامین میشود، جوان دیگری در خانواده مرفّه، خواستهاش با یک اتومبیل مدل پایین هم تامین نمیشود. این خواستههای نامتناهی تولید توقع میکند. هر چه برای او تامین شود، بالاتر از آن را انتظار دارد و وقتی خواسته او تامین نشود، در زندگی ناراضی میشود. این نارضایتی اولین نقطه برخورد نوجوان با خانواده است. به همین دلیل است که هیچ جوانی را (در مرحله جوانی) از وضع موجودش راضی پیدا نمیکنید. نکته قابل توجّه این است که خواستههای جوان از نقطه مشخصی شروع میشود. اگر از نقطه صفر شروع شود، با امکانات کم ممکن است تا حدّی راضی شود؛ ولی اگر خواستههایش از نقطه صد شروع شود، با مقدار خیلی بیشتری راضی میگردد. بنابراین جوانهای ناراضی در خانوادههای مرفّه بیشتر دیده میشوند تا در خانوادههای فقیر. به هر روی، ناراضی بودن جوان برای او ناآرامی و اضطراب ایجاد میکند و مشکلاتی را به همراه میآورد. این خواستهها را هم دختران و هم پسران دارند؛ اما مشکلش در این دو گروه فرق میکند.
پرسش اساسی اینجاست که در مقابل خواسته نامتناهی و سطح انتظارات جوان چه باید کرد. آیا باید هر چه جوان خواست برایش فراهم کرد، یا این که برعکس، در برابر خواستههای او مقاومت نمود؟ این دو نوع برخورد در خانوادهها و در جامعه با جوانان و خواستههای آنها دیده میشود که البته هر دو نادرست است. مقاومت در برابر خواستههای جوان بیمعنی است، چون او بالاخره راهی هر چند نامناسب، برای رسیدن به خواستههایش پیدا میکند. تسلیم در برابر خواستههای چون نیز برخورد نادرستی است، زیرا خواستههای او حدّی نخواهد داشت و با تامین هر کدام، سراغ بالاتر از آن میرود.
راه حل درست این است که سعی شود قبل از این دوران، برای جوان «خواستهسازی» شود. والدین باید قبل از این که شکوفایی غرایز در جوان تولید خواسته کند، خود برای فرزند «خواستهسازی» کنند. قبل از اینکه خواسته جوان به صورت نادرست و مشکلزا شکل گیرد، باید او را در مسیری قرارداد که خواسته دیگری برایش به وجود میآید. مثلاً اگر جوان قبل از این دوران، در مسیری قرار میگرفت که خواستهاش توسعه شخصیّت شد، دیگر خیلی از موارد مشکلزا خواسته او قرار نمیگیرد. بسیاری از جوانان اصلاً اعتنایی به داشتن اتومبیل و تلفن همراه و این قبیل چیزها ندارند، بلکه خواستههای دیگری دارند.
2. ابهامهای زندگی
جوان تا قبل از اینکه به مرحله جوانی (بلوغ) برسد، فقط روز عادی زندگی را در بستر خانواده میبیند: اینکه پدر و مادر به او رسیدگی میکنند، برای او غذای خوب آماده میکنند، لباس نو میخرند و وسایل سرگرمیاش را فراهم مینمایند و.... او نمیداند که این روند چگونه اداره و تامین میگردد، اما در کنار شکوفایی غرایز، شکوفایی فکر و عقل هم صورت میپذیرد. جوان کم کم به این فکر میافتد که آینده زندگیاش چه میشود و چه تصمیمی باید برای آینده بگیرد. یکی از خواص بلوغ جسمی و جنسی پیدایش اندیشه های رویایی در جوان است. فکر جوان به افسانهسازی و رویاسازی میپردازد، همیشه پیش خود فکر میکند که در آینده چه باید بکند. درباره تمام جزئیات زندگی آیندهاش برای خود افسانه و رویا میسازد. در اینجا طبعاً نقطههای ابهامی در زندگیاش به وجود میآید که خواستهها و رویاهایش چگونه تحقق خواهد یافت.
این دو حالت مرتباً در او به وجود میآید: از یک طرف مغزش رویاسازی میکند و از طرف دیگر با نقطههای ابهام و تاریکی در زندگی رو به رو میشود. اینها برای او اضطراب و ناآرامی به وجود میآورد، مرتباً در فکر میرود و چنانچه عکسالعمل مناسبی از طرف خانواده در کار نباشد، جوان افسرده و دچار مشکلات روانی میشود.
راه درمان این مشکل، پشت گرمی دادن به جوان است. پدر و مادر و خصوصاً پدر، بایستی نسبت به آینده برای جوانشان - چه دختر و چه پسر - تولید پشتگرمی و امیدواری کنند. خانواده باید طوری عمل کرد که جوان به عقل و تدبیر و کمک او دلگرم باشد و بداند که آنها - خصوصاً پدر- در مشکلات و سختیها به او کمک خواهند کرد. این حالت اعتماد باید از طرف پدر و پسر یا دختر القا شود. در همه لحظات و برخوردها، با محبّت به فرزند و نیز با تلقین زبانی، باید این حالت برای جوان تقویت شود.
3. عصیان یا جنون جوانی
یکی از غرایزی که برای جوان شکوفا میشود، نوپردازی و نوگرایی است.
جوان در برابر هر چیز کهنه طغیان میکند. کم کم کار به جایی میرسد که نسبت به همه چیز حالت نفرت آمیخته با عصیان پیدا میکند؛ خود را بالاتر از همه، مخصوصاً پدر و مادر میداند و در نتیجه، به نصیحت کسی هم گوش نمیکند. در روانشناسی جوان، از این حالت به «جنون جوانی» تعبیر میشود. این حالت نوگرایی باعث میشود که جوان خیالاتی شود؛ نوگرایی او را دچار تخیّل میکند و چون از چیزهای کهنه هم حالت انزجار پیدا میکند، تصمیمات بدی در زندگی میگیرد.
البته نوگرایی خوب است، چون ابتکار و نوآوری را در جوان شکوفا میکرد. لازمه شکوفایی نوآوری و ابتکار، گرایش به نوگرایی است و لازمه نوگرایی، سرکشی در مقابل گذشته است. بنابراین جوان به نصیحت پدر و مادر گوش نمیکند، با آنها مشورت نمیکند و به همین خاطر دچار مشکل میشود. با توجّه به این دیدگاه پیامبر(ص) فرمود: «جوانی شعبهای از دیوانگی است[1]».
همچنین امام علی(ع) میفرماید: «سزاوار است عاقل خودش را از پنج مستی حفظ کند: مستی پول، مستی قدرت، مستی علم، مستی مدّ و مستی جوانی؛ چون هر کدام از این مستیها، بوی متعفنی دارد که عقل را از بین میبرد و وقار را نابود میکند[2]».
4.پندار غلط جوانان نسبت به خودشان
یکی از پدیدههای ایام جوانی و بلوغ جسمی، رشد سریع اندام جوان است. رشد ناگهانی و سریع اندام جوانان برای خودشان غلطانداز میشود. وقتی دختر یا پسر، کنار پدر و مادر خود قرار میگیرد و میبیند که قدش بلندتر است، فکر میکند که عقلش هم بیشتر است. البته فکر ذاتی جوان خوب است، ولی اصلاً فکر تجربی ندارد. این پندار غلط او است که رشد اندام را به حساب رشد عقل میگذارد. رشد عقلی جوان بعد از 21 سالگی است. جوان نمیتواند همه چیز را خوب تشخیص دهد و زود به مشکل و بن بست برخورد میکند؛ اما خود این ها را احساس نمیکند، چون رشد جسمانی غروری در او ایجاد میکند.
امام علی(ع) میفرماید: «جوان در نادانیاش عذر دارد و علمش محدود است[3]». غربیها هم یک مثل دارند که میگوید: «ای کاش جوانان میدانستند و پیران میتوانستند» یعنی اگر تجربه پیران با قدرت جوانان آمیخته شود، معجزه میکند. مشکل جوان این است که در کنار قدرت و نشاطی که دارد، تجربه و درک تجربی زیادی ندارند. باز از امام(ع) نقل شده است که؛ «رای پیرمرد پیش من، محبوبتر از توان جوان در فعالیت و کار است[4]».
5. مسئله رفاقت
جوان از روی شکوفایی غرایز و گرایشهای خود، زود انس میگیرد و دل میبندد. از جمله چیزهایی که جوان را بلافاصله در زندگی متحول میکند و مسیرش را عوض میکند، رفاقتهای اتفاقی جوانهاست. در مسئله رفاقت، مشکل اول این است که جوان به مجرّد انس گرفتن، دلبسته میشود، در حالی که طرف مقابل را درست نمیشناسد و هنوز او را ارزیابی نکرده که آیا برای رفاقت صلاحیّت دارد یا خیر. امام علی(ع) در این زمینه میفرماید: «کسی که برادر و دوستی را بدون امتحان و آزمایش بگیرد، این رفاقت اتفاقی او را ناچار میکند که با اشرار موافقت کند[5]».بیشتر کسانی که در گروههای الحادی و التقاطی و مانند آنها وارد شدهاند، انحرافشان از یک رفاقت اتفاقی شروع شده است. ابتدا با یک نفر رفیق شدهاند و رفیقشان در یک جریانی بوده که به خاطر او به دلیل دلدادگی نسبت به او، وابسته به آن جریان شدهاند، بدون آن که خود بخواهند.
مشکل دوم جوانان تعصّب در رفاقت است. به محض این که به دوستی وابسته میشوند، نسبت به اخلاق، لباس، خانواده و همه چیز او تعصّب پیدا میکنند، ناهنجاری های رفیقشان برای آنها قابل توجیه است و سعی میکنند برای این دیگران هم توجیه کنند.
مشکل سوم، افراط در وابستگی است. گاهی این وابستگی به حدّی می رسد که جوان حتی در انتخاب رشته تحصیلی یا شغل هم به دوستش نگاه میکند.
مشکل چهارم که جوانان در رفاقت دارند، رازداری جوانها نسبت به هم است. جوانان - چه دختر و چه پسر - وقتی که با دوستی رفیق میشوند، تمام اسرار زندگیشان را به او میگویند و فکر نمیکنند که ممکن است روزی همین رفیق، با آنها بد شود و اسرار زندگیشان را فاش کند.
به عنوان راه حل، تنها کاری که والدین میتوانند بکنند، مراقبت است. وقتی دختر یا پسر جوان با کسی رفیق شد، نباید در برابر او مقاومت کرد و رفاقت را به هم زد. مقاومت در مقابل این عمل، جوان را به رفیقاش وابستهتر میکند. بنابراین اولاً پدر و مادر باید سعی کنند که محیط تماس او را تحت نظر خود قرار دهند. به عکس خانوادهها که همیشه سعی میکنند جوان ها رفقایشان را به خانه نیاورند، باید همه امکانات را در خانه فراهم کرد تا محل تماس جوان با دوستش، در خانه و زیر نظر والدین باشد. با این کار نیمی از مشکل حل میشود. ثانیاً رفت و آمدهای پسر و دختر جوان باید تحت نظر کنترل والدین باشد. یعنی اگر پسر یا دختر جوانی میخواهد به مسافرت یا مهمانی برود، از همان ابتدا باید حساب کرد که با چه کسانی تماس خواهد داشت. اگر احتمال میدهید که در این تماسها رفاقت نامناسبی بین فرزند شما و دیگری به وجود میآید، باید از همان ابتدا جلوگیری کنید.
6. بیکاری جوان
بیکاری جوانها تنها مربوط به اشتغال نیست. باید سعی کرد که وقت جوانها پر شود و وقت اضافه نداشته باشد. این مطلب جدا از آن است که شغل دارند یا ندارند. وقتی جوان بیکار باشد، به فکر و خیال میپردازد. خاصیّت مزاجی جوان هم اینگونه است که وقتی بیکار شد، خوابش میبرد. جوانهای بیکار زیاد میخوابند و در نتیجه خواب زیاد، به رخوت جسمی و تنبلی دچار میشوند. یکی از چیزهایی که وقت جوانان را پر میکند و برای آنها لازم است، ورزش است. بزرگترین خاصیّت ورزش این است که گرایشهای جنسی را در جوان، مخصوصاً جوانان مجرّد - چه دختر و چه پسر- کاملاً خنثی میکند. هیچ چیزی مثل ورزش برای جلوگیری از فوران گرایشهای جنسی در جوانان موثر نیست. ضمن اینکه ورزش بهترین عامل برای پر کردن نقطه خلاء و بیکاری در برنامه روزانه است.
البته باید توجّه کرد که جوان به ورزش وابسته نشود و روی خط قهرمانی نیافتد، تا از کار و شغل و تحصیل باز نماند. اگر جوان جلوی تلویزیون بنشیند و فقط فوتبال تماشا کرد، درست نیست. باید خودش ورزش کند. از دوران نوجوانی باید افراد را به ورزش وادار کرد تا در جوانی، به ورزش عادت کرده باشند.
میزگرد
- در مقایسه وضعیت فعلی اجتماع و وضعیت سابق، به نظر میرسد که وضعیت سابق از جهت اقتصادی نسبت به گذشته سختتر شده و اختلاف طبقاتی زیادی در جامعه وجود دارد. همچنین از جهت اخلاقی با امکاناتی نظیر ماهواره و اینترنت، اوضاع نسبت به گذشته بدتر شده است؛ به گونهای که در مجموع، شرائط سختتری برای جوانان و خانوادههای آنها ایجاد شده است. آیا چنین دیدگاهی درست است؟
در گذشته ماهواره و اینترنت نبوده است، ولی مفاسدی که در اینترنت و ماهواره هست، در تلویزیون آن زمان وجود داشت. تلویزیون در همه خانهها بود و همه از آن استفاده میکردند، اما الآن اینترنت و ماهواره در اختیار همه نیست. از نظر اقتصادی هم مثال زیاد بودن و ارزانی برنج و مرغ در گذشته، به خاطر محدودیّت در مصرف آن بود. پلو غذای قشر خاصی از مردم بود و تعداد قابل توجّهی از مردم، شاید سالی یک بار در شب عید این غذا را میخوردند. اما الآن غذای مردم تقریباً یکسان شده است. اختلاف طبقاتی هم در گذشته بیشتر از الآن بود، در حالی که هم اکنون در شمال شهر و جنوب شهر از نظر ظاهر و شکل خانهها و خیابانها فرق چندانی ندارند.
تنها فرقی که الآن با گذشته دارد، این است که در آن زمان خانوادهها در زندگی خانوادگی، در یک فرهنگ خاص به سر میبردند و از آن فرهنگ تجاوز نمیکردند. اما در حال حاضر سطح توقّع بالاتر رفته و مرز فرهنگها شکسته شده است و این هم به خاطر از بین رفتن اختلاف طبقاتی است. مثال خانوادهای که خانهشان سه اتاق داشت، هنگام ازدواج پسرشان یکی از اتاقها را خالی میکردند و عروس و داماد در آن اتاق زندگی خود را شروع میکردند؛ تا وقتی که کم کم وضع اقتصادیشان خوب شود. اما اکنون هیچ دختری حاضر نمیشود که در یک خانه غیرمستقل زندگی کند. همچنین در گذشته، درآمدها نیز به نسبت کم بودن قیمتها، کم بوده است.
- چگونه میتوان با مسئله سیگار و اعتیاد در جوانان مقابله کرد؟
ریشه این مسئله، همان شش مورد قبلی است. در این زمینه باید عوامل را شناسایی کرد و آن را برطرف کرد، وگرنه بعد از اعتیاد دیگر کاری نمیشود انجام داد، مگر اینکه خداوند لطف کند. اما به هر حال، با جوان معتاد نباید جدّی برخورد کرد. جوان منحرف مانند سیل است. در مقابل سیل نمیتوان ایستاد، چون انسان را پرت میکند. باید همراه با سیل شنا کرد و کم کم خود را به ساحل نجات رساند. در مقابل جوان معتاد هم باید چنین کرد. باید مقداری با او همراهی کرد و کم کم مسیرش را تغییر داد. اگر با یک جوان معتاد از همان اول برخورد شود، انحراف او بیشتر میشود. مثلاً اگر جوان معتاد از خانواده بترسد و پولی هم برای رفع نیاز خود نداشته باشد دست به دزدی میزند. حال اگر خانواده قدری با او همراهی کرد، به او کمک مالی هم کرد، لااقل دزدی نمیکند و همین قدر جلوی انحراف گرفته میشود. باید خیلی نرم و آرام، او را به راه صحیح کشاند.
- چگونه با روحیه نوگرایی جوان برخورد کنیم تا هم خوب هدایت شود و هم جنون جوانی بر او مسلط نگردد؟
مهمترین نکته در این زمینه، این است که هیچ وقت جوان را نصیحت نکنیم. یکی از عوامل مهم عصریان جوانان، نصیحتهای زیاد پدر و مادر است. نباید مرتباً برای او آیه و روایت و خاطره تعریف کرد، خصوصاً در مورد جوانان امروز که خیلی بیحوصله هستند. نصیحتها و راهنمائیها باید از راه مشورت باشد.
- چگونه میتوان جوان را به شخصیّت پرستی و توسعه شخصیّت هدایت کرد؟
باید از نوجوانی شروع کرد و به او این باور را داد که دارای امتیازات خانوادگی و... است و باید آنها را حفظ کرد.باید این امتیازات را از نوجوانی به او تلقین کرد و او را به آنها وابسته کند. در این صورت خواه ناخواه، روح شخصیّتپرستی در او ایجاد میشود.
خودآزمایی
سوال1: اولین مشکل جوانی چیست و شامل چه چیزهایی میشود؟
سوال2: مهمترین ابهام زندگی جوان چیست؟
سوال3: راهی که وقت جوانان را پر میکند چیست؟ و چه فایدهای دارد؟
پینوشتها: [1] الشبّاب شعبة من الجنون: بحارالانوار چاپ کمپانی، ج 17 ،ص 49
[2] یَنبَغِی لِعاقلٍ اَن یَحتَرِسَ مِن سُکرِ المَالِ وَ سُکرِ القُدرَة وَ سُکرِ العِلمِ وَ سُکرِ المَدحِ وَ سُکرِ الشَّبابِ، فَاِنَّ لِذَلکَ رِیَاح خَبِیثَة تَسلَبُ العَقل وَ تَستَخِف الوقَار: غررالحکم، ص 862
[3] جَهلُ الشَّبَابِ مَعذُورٌ وَ عِلمُه مَحصُورٌ: غررالحکم، ص 372
[4] رَأی الشَّیخ اَحَبُّ اِلَی من جِلد الغُلَامِ: شرح غررالحکم آمدی، ج 4 ،ص 93
[5] مَن اتَّخَذَ اَخاً مِن غَیرِ اختِبارِ الجَاه الاِضطِرارِ اِلَی مَرافِقة الاَشرَارِ: شرح غررالحکم آمدی، ج5،ص398.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
سیداحمد علم الهدی