راهبرد برخورد با جوانان
برخورد نامناسب والدین با جوانان در گذشته و حال
در گذشته، روابط والدین و جوان، بر اساس توقّعات زیاد و نابهجای والدین از جوان بود. والدین از جوان انتظار داشتند که تمامی بار زندگی را به دوش بکشد و تعبیراتی نظیر عصای دست درباره فرزندان، نشاندهنده چنین تفکّر و رفتاری بود. این نوع برخورد با جوان اشتباه است. جوانان در آن دوران دچار احساس مسئولیّت سنگینی میشدند.پسران باید بار سنگین مسایل اقتصادی و مادی خانواده را به دوش میکشیدند و دختران در اداره امور داخل خانه و انجام کارهای منزل فعالیّت میکردند؛ در نتیجه نمیتوانستند به فکر آینده و سامان زندگی خود باشند.
استدلال پدران و مادران در این زمینه این بود که جوان با انجام این کارها، در کار و زندگی پخته میشود. اما این استدلال ضعیف است. تجربه و پختگی حاصل از این روابط، فقط سبب موفقیّت جوان در یک بعد از زندگی میشد. پسران به خاطر تحمّل مشکلات فراوان مادی خانواده از بسیاری از حرکتها و فعالیّتهای مفید و لازم، مانند تحصیلات، باز میماندند. در مورد دختران وضعیت به مراتب بدتر بود. دختران به گونهای تربیت و پرورش مییافتند که گویی انسانهائی هستند که فقط باید به وظیفهشان در امور خانه عمل نمایند و هیچ سهم و حقی در زندگی و مشارکت در تصمیمگیریهای زندگی ندارند. از همین جا مسئله اسارت زن و پایین بودن شخصیّت زن در خانواده شکل میگرفت.
امروزه روابط والدین و جوان کامل برعکس شده است و رفتار با فرزند در دوره جوانی، همانند رفتار با او در دوره کودکی و نوجوانی است. جوان، از نظر بیمسئولیّتی نسبت به زندگی خانوادگی، همانند دوره کودکی است. این نوع برخورد هم اشتباه است.
در ادامه خواهیم دید که روابط والدین با جوان باید سازنده باشد؛ یعنی باید جوان را در مسئولیّتها وارد کرد؛ اما نه به گونهای که تمام بار مسائل زندگی فقط به عهده جوان باشد.
ویژگیهای رفتاری جوان، میانسال و بزرگسال
برای انتخاب برخورد مناسب با جوان، باید ابتدا تفاوتهای رفتاری جوان، میانسال، بزرگسال را بشناسیم. در جدول زیر به تعدادی از این تفاوتها اشاره شده است. دقّت به این تفاوتها و به یاد داشتن توضیحات مربوط به آنها، برای حل بسیاری از مشکلات در برخورد با جوان میتواند مفید باشد.
- در جوانی حرف اول را غرایز میزند. بسیاری از گروههای سیاسی و... جوانان را از طریق جریانهایی که با غرایز موافق هستند، فریب میدهند. اما میانسال اینگونه نیست، بلکه در حال تحقّق و آزمون و یافتن راه است. بزرگسال نیز در حال یافتن استدلال و برهان برای راه خویش است. روشن است که در این وضع، بزرگسال (پیر) که با استدلال سر و کار دارد، با جوانی که دنبال غرایز است در چالش میافتد.
- در جوان حالت نوگرایی هست. او از هر چیز کهنه بدش میآید و به همین دلیل، مرتباً مدل لباس و کفش و مو را تغییر میدهد. اما در افراد میانسال، این جور تغییرات به عادتهایی وابسته است که ایجاد شده و همرین عادت برای آنها به صورت سنّت درمیآید. لذا یک پیرمرد هیچگاه از مدلهای جوان پسند خوشش نمیآید. از همین تمایلات متفاوت، تنشهایی بین جوانان و والدین پدید میآید.
- آنچه جوان را سرگرم میکند و مورد علاقه اوست، بازی است. البته ورزش برای جوان مانند نفس کشیدن ضروری است، چون هم باعث سلامتی و نشاط میشود و هم باعث صرف انرژی میگردد؛ اما از سوی دیگر وقتی جوان به سمت ورزش میرود، ممکن است ورزش برای او حالت بازی پیدا کند. لذا باید حدّ تعادل را نگه داشت. اما افراد میانسال، همیشه دنبال کار اند و هیچ وقت هم خسته نمیشوند. افراد بزرگسال هم به دنبال استراحتاند.
مقایسه ویژگیهای رفتاری جوان، میانسال و بزرگسال
جوانی
|
میانسالی
|
بزرگسالی
|
غریزه
|
استقراء
|
برهان
|
نوگرایی
|
عادت
|
سنّت
|
بازی
|
کار
|
استراحت
|
تخیّل
|
هوش
|
حافظه
|
نظریه
|
دانش
|
حکمت
|
خوشبینی
|
اعتقاد به کوشش
|
بدبینی
|
تندروی
|
آزادی خواهی
|
محافظهکاری
|
آیندهنگری
|
حال نگری
|
گذشتهنگری
|
شجاعت
|
احتیاط
|
ترس
|
بیقیدی
|
نظم و انضباط
|
دیکتاتوری
|
تردید
|
ثبات
|
رکود
|
خامی
|
آزمون
|
تجربه
|
- محور فعالیّتهای جوان تخیّل است و همهی جریانهای فکریاش آرمانی است. اما محور فعالیّت فرد میانسال، هوش است. او هر چه را خوشش بیاید آرزو نمیکند، بلکه با کمک هوش و ابتکار، آنچه شدنی است را میخواهد. محور فعالیّت بزرگسال، حافظه است، زیرا نه ابتکار فکری دارد نه تخیّل و برای رسیدن به خواستههایش مجبور است به حافظه تکیه کند.
- جوان همیشه دنبال نظریه است - درست یا غلط - زیرا نوگرا است؛ ولی فرد میانسال دنبال دانش حقیقی و درست است. مثلاً اگر جوانی همراه با فرد میانسالی وارد ساختمانی شوند که در ندارد و راجع به در از آن سوال کنند، جوان به سرعت نظریه و پیشنهادی ارائه میکند، ولی فرد میانسال به سراغ مهندس مربوط میرود. در مقابل، پیرمرد به حکمت موضوع طرح شده میاندیشد و به دنبال فهمیدن این است که چه طور میتوان در این خانه بهتر زندگی کرد.
- جوان به هر وعدهای دل میدهد و به هر جریان زیبایی دل خوش میکند. اما میانسال به امید این و آن نیست و مبنای کارش تلاش است. پیر و بزرگسال، به دلیل شکستهای مکرّر در زندگی به همه چیز بدبین است.
- در حرکتهای سیاسی جوانان، تندرو و رادیکال هستند. در حالی که میانسال اینگونه نیست و میخواهد فضای اندیشه برایش باز باشد. اما پیر میخواهد هر چه هست، باقی بماند و چیزی دست نخورد.
- جوان در بینش خود آیندهنگر است. علیرغم اینکه جوانی زیباترین دوره است، اما توجّه به آینده جوان را از لذّت جوانی و قدرت و نشاط مربوط به این دوره محروم میکند؛ در مقابل میانسال امکاناتش را میبیند و به آنها میاندیشد و از آن استفاده میکند.
- جوانان همیشه در تردید به سر میبرند. زندگی همیشه برای آنها مبهم و قدری تاریک است و باید آنها را مدیریت کرد. جوانان در برخورد با حوادث، گاهی تند و گاهی آرام هستند و البته احتیاج به راهنمائی دارند. اما میانسالها میآزمایند و پیران، در برخورد با حوادث به تجربه خود اتکا میکنند. علیرغم وجود این تفاوتها باید تلاش کرد که ارتباط سازندهای میان والدین و جوانان برقرار شود.
چالشهای روابط والدین با جوانان
والدین، همگی در یک رتبه سِنّی نیستند. گاهی فاصله سنّی والدین با فرزند خیلی زیاد است. در اینگونه موارد - خصوصاً اگر تعدادی از فرزندان همسنّ نباشند - از آنجا که جوان نمیتواند با پدر و مادر پیرش انس بگیرد لذا یا افسرده میگردد یا از خانه فرار میکند. والدین از نظر سنّ به دو دسته تقسیم میشوند:
- میانسالها: 40-55 سالهها؛
- بزرگسالها: از 55 ساله به بالا.
الف. چالش مربوط به روابط والدین میانسال با جوان
چالش اول این است که با فرزندشان وارد حوزه رقابت میشوند. والدین که خود، دوره جوانیشان را به خاطر دارند، حال که فرزندی جوان دارند، دوره جوانی خودشان را با او مقایسه میکنند. پدر و مادر کمبودهای زمان خودش را کنار رفاههای کنونی فرزندش میگذارد فلذا عقدههایشان از آن دوران بروز میکند.
چالش دوم این است که چنانچه والدین مسئولیّت یا فعالیّتشان در دوره جوانی خودشان بیشتر بوده باشد، مرتباً آن را به رخ فرزند میکشد لذا فرزند باید فشارهای روانی زیادی را متحمّل شود.
از این روی است که نوازش و محبتی که فرزند (جوان) از پدر و مادر انتظار دارد و به آن نیاز دارد از والدین میانسال کمتر دریافت میکند.
ب. چالشهای مربوط به روابط والدین بزرگسال با جوان
چالش بین این گروه سنّی از والدین با جوانان بیشتر از گروه قبلی است.
چالش اول در این گروه سنّی از والدین این است که اینان جوانی خودشان را فراموش کردهاند، لذا فرزندشان را درک نمیکنند.
چالش دوم این است که آنها نمیتوانند با فرزندشان انس بگیرند لذا برای این فرزند جوان یک واگرایی از خانواده پیش میآید.
چالش سوم این است که چون فاصله سنّی والدین با فرزند جوان خیلی زیاد است، فرزندشان را همیشه یک بچه محسوب میکنند و او را به عنوان مرد یا زن کامل به حساب نمیآورند. این رفتار حداقل دو نتیجه نامطلوب به دنبال دارد:
- فرزند را لوس میکند و از آنجا که مزاج جوان، پذیرای لوس شدن نیست، طغیان میکند.
- چون فرزند را بچه به حساب میآورند، لذا جوان در خانواده هیچ کاره است و هیچ مسئولیّت و نقشی در خانواده به او نمیدهند.
برخورد مناسب والدین با جوانان
- رعایت شرایط سنّی جوان ؛ پدر و مادر بزرگسال باید سعی کنند که سنّ خودشان را تنزّل دهند. یعنی روحیّات مختص به سنّ خود را با روحیات سنین پایینتر عوض نمایند. به خودشان تلقین کنند که در سنّ پایینتری قرار دارند. از بیتحمّلیها و بیحوصلگیهای سنین بالای خودشان بپرهیزند - هرچند به آنها هم فشار وارد شود- وظیفه پدر و مادر بسترسازی زندگی خانوادگی برای جوان است. جوان باید آرامش و آسایش خودش را در خانه ببیند تا بیرون از خانه را محل امنی برای خودش محسوب نکند.
- تلاش در جهت ایجاد همگرایی در خانواده و پرهیز از موضوعاتی که سبب واگرایی در خانواده میشود؛ به طور کلّی والدین باید از تمام مسائلی که سبب واگرایی جوان از خانواده میشود، بپرهیزند. مانند ایجاد تبعیض بین جوانان و ایجاد تنش در روابط جوانان با خانواده.
والدین در اظهار محبّت نسبت به جوانان نباید تبعیض قائل شوند. در تحقیقی که دو نفر از روانشناسان انجام دادهاند، نشان داده شد که از حدود 150 جوان بزهکار که مقایسهای بین آنها و برادران و خواهران صالحشان انجام دادهاند، 91 درصد از آنها به خاطر تبعیض در اظهار محبت به فساد کشیده شدهاند. البته در روایات هم داریم که پیامبر(ص) مردی را دید که دو پسر دارد. یکی را بوسید و دیگری را نبوسید. پیامبر(ص) اعتراض کرد که چرا تساوی قائل نشدی. [1]
والدین (خصوصاً مادر) باید تلاش کنند که محیط خانواده، همیشه گرم و دور از تنش باشد. نکته قابل توجّه در این زمینه، آن است که حتی راه علاج انحرافات جوان، برخورد با او نیست؛ بلکه جذب اوست و عامل جذب در خانواده، مادر است.
ضمناً باید دقّت کرد که محبّت فرزند به والدین با محبّت والدین به فرزند متفاوت است. والدین فرزندشان را به جهت اینکه بچهشان است، دوست دارند؛ اما فرزندان به جهت نیاز به والدین به آنها علاقهمند و وابسته هستند. به همین دلیل است که بچه در دوران نوزادی، به مادر وابستگی بسیار دارد. ولی هرچه میگذرد، وابستگی و محبّت او نسبت به والدین کمتر میشود. مادران وظیفه دارند با شگردهای مختلف به نحوی عمل نمایند که فرزند هر چه بزرگتر میشود محبّتش به مادر بیشتر شود؛ مثلاً با کمک و خدمت بیشتر به جوان، یا اظهار عشق و محبّت بیشتر به او.
مادر وظیفه مهم دیگری هم دارد و آن عبارت است از ایفای نقش واسطه در رابطه جوان با پدر. خواستههای جوان باید از طریق مادر به پدر برسد. البته پدر باید به قدری فضای باز و صمیمی ایجاد کند که جوان به راحتی و بدون احساس هیچ حجاب و پردهای با او سخن بگوید. بهترین پدرها کسی است که فرزندش با او خیلی راحت باشد.اما اگر به هر دلیل، جوان نتواند سخنش را با پدر در میان بگذارد، مادر باید نقش واسطه را به عهده گیرد تا جوان در روابط با پدر، خرد نشود.
- پرهیز از تحقیر یا خرد کردن جوان - دو مورد معمولاً سبب خرد شدن و تحقیر جوان میشود که پدر و مادر باید از آن پرهیز نمایند: (1) تندخویی با جوان و زدن حرفهای سبک به او که خصوصاً در حضور شخص دیگر، آثار سوء فراوان دارد؛ (2) پاسخ منفی صریح، به تقاضا و خواستههای جوان، برای جلوگیری از این موضوع، باید به طور غیرمستقیم و گاهی به کمک واسطه، به جوان جواب منفی داد.
- راهنمائی جوان در قالب مشاوره - از دیگر مسائلی که رعایت آن از طرف والدین ضروری است، راهنمائی کردن جوان است، جوان فکر و فهم خوبی دارد، اما بیتجربه و خام است. بنابراین به شدّت به راهنمائی نیاز دارد.اما در عین حال، نه سئوال میکند و نه امر و نهی و نصیحت را میپذیرد و این هر دو به خاطر غرور و شخصیّتی است که برای خود دارد.
هیچگاه نباید جوان را نصیحت و موعظه کرد، بلکه باید با او مشورت کرد و به او راهنمائی غیرمستقیم ارائه کرد.چون نصیحت یا به این معناست که در کارش عیب دارد و شما میخواهید آن عیب را رفع کنید و از طرفی چون غرور جوان به او اجازه نمیدهد که کار خود را معیوب بداند لذا او نصیحت را در مورد خودش نمیپذیرد و یا به معنای این است که شما خود را بالاتر از او قرار دادهاید که او را نصیحت میکنید. به محض اینکه چنین مفهومی در ذهن جوان بیاید به هیچ وجه راهنمائی شما را قبول نمیکند. باید با او مشورت کرد، چرا که در مشورت او نظر خودش را میگوید و شما میتوانید نظرش را اصلاح کنید.
برخورد مناسب جوانان با والدین جوانان در برابر پدر و مادر بزرگسال یا پدربزرگ و مادربزرگ موظفند که به آنها احترام بگذارند. چون انسان در پیری احساس حقارت، نازیبایی و کمتوانی میکند لذا زندگی برایش تلخ میشود و تنها چیزی که برای او میماند احترام کردن او است. لذا باید به آنها احترام گذاشت خصوصاً به زنان پیر(مردان مسن در پیری از شهرت اجتماعی یا سابقه خود بهرهمند هستند، ولی زنان مسن در پیری معمولاً مورد توجّه نیستند).
خودآزمایی سوال1: اگر جوانی همراه با فرد میانسالی وارد ساختمانی شوند که در ندارد و راجع به در از آن سوال کنند، واکنش این دو چیست؟
سوال2: چالش های روابط والدین میانسال با جوان را نام ببرید.
سوال 3: برخورد مناسب والدین با جوان شامل چه مواردی است؟
پینوشتها: [1] عَن امیرِالمُومنین (ع)، عَبَرَ رسُول الله رَجلاً لَهُ والدَان فَقَبلَ اَحدهُما وَ تَرَک الآخر فَقَالَ فَهَلا وایست بَینَهُما: بحارالانوار، ج74 ،ص84.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
سیداحمد علم الهدی