کد مطلب: ۲۷۸۴
تعداد بازدید: ۱۰۱۵
تاریخ انتشار : ۱۵ خرداد ۱۳۹۸ - ۰۰:۳۳
حجاب و عفاف| ۲۸
بالا رفتن سنّ ازدواج، عاملی برای جلوه گری و پیدا کردن همسر از راه های غیرمعمول است و همین امر در برخی از زنان و دختران زمینه ساز بی توجّهی به امر مهمّ حجاب و عفاف می شود.

عوامل سستی در فرهنگ حجاب و عفاف| ۱

 
فرهنگ مبتنی بر اقتصاد و فرهنگ مبتنی بر ایمان
از سال 1950 میلادی تغییرهای دامنه داری در برنامه ریزی جهانی به ویژه در کشورهای صنعتی به وجود آمد. آن ها معتقد بودند تا فرهنگ، رنگ اقتصادی نگیرد و حرکت خود را در مسیر رشد اقتصادی تنظیم نکند، نمی توانند به سود واقعی دست یابند. بدین ترتیب، نگرش آنان به فرهنگ، اقتصادی شد. در حقیقت، فرهنگ، عامل وابسته به اقتصاد گردید. این نگرش، برنامه ریزی جدیدی را ایجاب می کرد. در این دیدگاه، ساختن انسان اقتصادی مورد نظر است؛ انسانی که برای رسیدن به سود و لذّت بیشتر، اصالت انسان یا اومانیسم را تحلیل می کند و در این راه، آماده ی دست زدن به هرگونه خشونت برای رسیدن به لذّت و سود بیشتر است.
امّا در مقابل، جامعه ی الهی، جامعه ای است که نهادهای فرهنگی و ارزشی بر آن حاکم هستند و تنها از دریچه ی ایمان می توان به این جامعه نگاه کرد. انسانی که در این بستر فرهنگی رشد می کند، انسانی مختار، مستقل، فرهنگی، ارزشی و باتقوا است. در حقیقت، در نظام ارزشی، نقش اوّل به فرهنگ داده می شود و عناصر فرهنگی چنان پویاست که به تکامل همه ی جنبه های انسانی کمک می کند. برای مثال، در این جامعه آن چه بتواند جلوی رشد فرهنگ مادّی (دنیاپرستی) را بگیرد، ارزش تلقّی می شود. حجاب نیز به عنوان قوی ترین عامل برای کنترل رشد فرهنگ مادّی، ارزش مند است. به همین دلیل، سردمداران ترویج فرهنگ مادّی، بیشترین هجمه ی تبلیغاتی خود را علیه حجاب سامان می دهند. وقتی یک خانم با حجاب اسلامی به کشورهای غربی قدم می گذارد، در حقیقت، بدون این که کلمه ای سخن بگوید، در تقابل با فرهنگ مادّی قرار می گیرد. به همین جهت، شاید هیچ حکم اسلامی به غیر از جهاد، به این میزان با تهاجم فرهنگ مادّی رو به رو نشده باشد.
 
عوامل کم رنگ شدن حجاب و عفاف در جامعه ی ما
حجاب، پرچم اسلام و در حقیقت، لباس عقل عملی مسلمانان مخصوصاً بانوان است. زنان غربی با تفسیری که از ارزش ها و هویت انسانی زنان دارند، هیچ طَرْفی نبسته و روزنی به سوی نور و روشنایی نیافته اند، اگر فرهنگ غربی حافظ و حامی زنان بود باید امروزه ارزش زنان به مراتب بسیار بهتر از وضع کنونی آنان می بود. با این حال، با آن که حجاب و رعایت موازین عفاف هیچ گونه محدودیتی در زمینه های مختلف برای پیشرفت زنان فراهم نیاورده است، شاهد کم رنگ شدن پوشش اسلامی در دهه ی اخیر هستیم. عوامل متعدّدی در این زمینه دخیلند که از آن میان می توان از عوامل زیر یاد کرد:
 
تبیین نشدن فرهنگ ناب اسلامی
پس از انقلاب، گرایش خوبی به دین و دیانت و انجام دستورهای دینی به وجود آمد. برخی از سیاست گذاران کشور نیز تصوّر می کردند این فضا ادامه خواهد یافت، غافل از این که نسل آینده، نه طعم خواری زن در نظام طاغوت را چشیده و نه پی آمدهای بی بند و باری را شاهد بوده است. بدین ترتیب، برای تبیین فرهنگ حجاب و عفاف برای این نسل، برنامه ریزی درستی صورت نگرفت. باید اعتراف کنیم که در جبهه ی فرهنگی که بر تمامی شئون کشور تأثیر گذار است و نقش تعیین کننده ای ایفا می کند، آن طور که سزاوار است، ورود نکرده و سرمایه گذاری ننمودیم. در برخی از موارد حتّی تحت تأثیر فرهنگ غرب قرار گرفته و خواسته یا ناخواسته مرزهای فرهنگی خود را به روی تهاجم فرهنگی دشمن باز گذاشتیم. باید اعتراف کرد که دغدغه و همّت برخی از مسئولین کشور، حول محور معیشت و اقتصاد مردم طواف می کرد که البته در آن جا نیز چندان موفّقیّتی حاصل نشد.
این در حالی است که مادّی گرایان غربی برای تقویت و ترویج فرهنگ دنیا گرایی و لذّت طلبی از هیچ تلاشی فروگذار نکردند. نتیجه ی تلاش آن ها در گوشه و کنار دنیای امروز کاملاً مشهود است. سال هاست که تقریباً در تمامی کشورهای دنیا، آثار متعدّد فرهنگ غرب را به نظاره نشسته ایم. حتّی کشورهای اسلامی که فرهنگ دینی و ملّی آن ها با جوامع غربی کاملاً در تعارض است، رنگ غرب را به خود گرفته و در برخی موارد گوی سبقت را از غربیان ربوده اند. در نظام اسلامی، آموزش و پرورش و نهادهای مأثّر در فرهنگ و تدیّن و بصیرت افزایی مردم، باید در رأس اولویّت ها قرار گرفته و برای رشد و تعالی آن ها سرمایه گذاری کرد. تا وقتی که نگاه برخی از مسئولین به این نوع سرمایه گذاری، اتلاف خزانه ی کشور باشد، روند سست شدن فرهنگ کشور و سیر نزولی آن، کما فی السّابق بلکه با سرعت بیشتر ادامه خواهد یافت.
در این راستا استفاده نکردن از کارشناسان متعهّد و متخصّص، متحوّل نشدن کتاب های بینش دینی مدرسه ها و معارف دانشگاه ها، تدوین مطالب به صورت خشک و نامناسب با طبع جوانان، سنگ اندازی بیگانگان با سست کردن اعتقادات دینی، تبلیغ آزادی غربی و ترویج فرهنگ تساهل و تسامح، سبب شده است فرهنگ حجاب نیز به درستی در جامعه ی اسلامی تبیین نشود.
بنا بر این مسئولین کشور و متولّیان فرهنگی جامعه باید جهان غرب را مایه ی عبرت خود قرار داده و بیاموزند که معیشت و اقتصاد بدون ایمان و اخلاق، زمینه ی سقوط ارزش های انسانی را افزایش می دهد. بنا بر این باید با تکیه بر فرهنگ ناب اسلام، و بر اساس احکام شرع مقدّس، معیشت و اقتصاد را پیش برد و در عین حال نباید از فرهنگ جامعه غافل بود.
 
بالا رفتن سنّ ازدواج
گسترش فرهنگ مصرفی و بالارفتن خواسته ها و وجود مشکلات دیگر سبب شده است جوانان از ازدواج خودداری کنند. طبع زن نیز تمایل دارد که زیبایی های خود را در مقابل جنس مخالف نشان دهد و اگر راه حلّی که خداوند متعال در مقابل او گذاشته است (ازدواج)، برای او کارساز نباشد، از راه های دیگری استفاده می کند و به خودنمایی می پردازد. در حقیقت، بالا رفتن سنّ ازدواج در پایین آمدن سطح حجاب اثر می گذارد. اگر زنان در خانواده مورد توجّه همسرانشان قرار گیرند، این حسّ آنان تأمین می شود. از سوی دیگر، بالا رفتن سنّ ازدواج، عاملی برای جلوه گری و پیدا کردن همسر از راه های غیرمعمول است و همین امر در برخی از زنان و دختران زمینه ساز بی توجّهی به امر مهمّ حجاب و عفاف می شود.
 
تعطیلی و یا انزوای امر به معروف و نهی از منکر
امر به معروف و نهی از منکر یکی از واجبات مسلّم دین مبین اسلام است که آیات و روایات فراوانی بر وجوب و ضرورت آن دلالت می کند. خداوند متعال در سوره ی لقمان می فرماید: «يا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلاةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ اصْبِرْ عَلى‏ ما أَصابَكَ إِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ». (لقمان به فرزند خویش گفت:) پسرم! نماز را برپا دار، و امر به معروف و نهى از منكر كن، و در برابر مصايبى كه به تو مى ‏رسد شكيبا باش كه اين از كارهاى مهمّ است.[1] همچنین در باره ی وجوب، ضرورت و اهمیّت این فریضه ی الهی در روایتی از امام باقر علیه السّلام می خوانیم: «إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ سَبِيلُ الْأَنْبِيَاءِ وَ مِنْهَاجُ الصُّلَحَاءِ فَرِيضَةٌ عَظِيمَةٌ بِهَا تُقَامُ‏ الْفَرَائِضُ‏ وَ تَأْمَنُ الْمَذَاهِبُ‏ وَ تَحِلُّ الْمَكَاسِبُ وَ تُرَدُّ الْمَظَالِمُ وَ تُعْمَرُ الْأَرْضُ وَ يُنْتَصَفُ مِنَ الْأَعْدَاءِ وَ يَسْتَقِيمُ الْأَمْرُ». همانا امر به معروف و نهی از منکر راه انبیاء و طریق آشکار صالحین است، به درستی که امر به معروف و نهی از منکر فریضه ای (واجبی) بزرگ است که به سبب آن واجبات دیگر اقامه می شود و طُرُق دین (از بدعت و اعوجاج) ایمن می ماند و کسب ها حلال گشته و دادخواهی ها و حقوق مظلومین به آن ها باز می گردد، و زمین آباد گشته و از دشمنان انتقام گرفته می شود و امر (دین و دنیا) کامل و تمام می گردد.[2]
امر به معروف و نهی از منکر را از دو نگاه باید مورد بررسی و آموزش قرار داد. نگاه اوّل: فریضه ای شرعی که دارای احکام مخصوص به خود است و این احکام در رساله های عملیه به تفصیل ذکر گردیده است. نگاه دوّم: به عنوان ضرورتی اخلاقی که از حیث آداب باید مورد بحث و همچنین آموزش قرار گیرد. امر به معروف و نهی از منکر با وجود شرایط گاهی واجب، و گاهی مستحبّ است و در پاره ای از اوقات حتّی برخی از مراتب آن حرام می باشد. آن چه مهمّ است این است که علاوه بر احکام شرعی این فریضه، آداب و روش های صحیح اقامه ای این واجب الهی نیز باید رعایت شود. گاهی در شرایط وجوب امر به معروف و نهی از منکر، به خاطر عدم رعایت آداب و یا شکل ناصحیح اجرای آن، نه‌تنها نتیجه ی مطلوبی از آن به دست نمی آید، بلکه شاهد نتیجه ی معکوس خواهیم بود، یعنی شیوه ی غیر صحیح امر به معروف و نهی از منکر، یا به عبارتی عدم رعایت آداب آن، در پاره ای از موارد منجر به ارتکاب عمدی منکر و یا ترک معروف می گردد، در حالی که غرض از احیای این واجب الهی، اقامه ی فرائض است نه تعطیلی آن.
در رابطه با حجاب و عفاف نیز، یکی از علّت های تضعیف و سست شدن آن: 1-ترکِ امر به حجاب و عفاف، و نهی از بی‌حجابی و بی‌عفتی در جامعه. 2-و یا شیوه ی ناصحیح امر به حجاب و نهی از بی‌عفتی می باشد. متأسّفانه عوامل مختلفی چون ارجاع این فریضه به نهادهای خاص (خصوصی سازی امر به معروف و نهی از منکر)، ترس از تحقیر و کوچک شدن، بی اطّلاعی از وجوب و ضرورت آن در جامعه و ...، موجب آن گشت که تا حدّ زیادی این واجب الهی به دست فراموشی سپرده شود و از سوی دیگر عدم آگاهی از احکام و آداب امر به معروف و نهی از منکر، باعث شد تا در برخی موارد از اجرای آن نتیجه ی مطلوب حاصل نشود و بلکه نگاه برخی از مردم نسبت به این فریضه خراب شده و ابری از ابهام و سوء تفاهم، حقیقت پاک و نورانی آن را در برگیرد. به همین دلیل نتیجه آن شد که امروزه امر به حجاب و عفت، و نهی از بی‌حجابی و بی‌عفتی، متأسّفانه در مواردی با واکنش خوبی همراه نیست، به طوری که گاهی مشاهده می کنیم که معروف جای خود را به منکر داده و منکر جایگزین  معروف شده است و گروهی آزادانه و به راحتی، یا از روی جهل و یا عامدانه، امر به منکر (بی‌حجابی و بی‌عفتی) و نهی از معروف (حجاب و عفت) می کنند.
همان طور که در روایت امام باقر علیه السّلام ملاحظه شد، امام علیه السّلام امر به معروف و نهی از منکر را واجبی می دانند که اقامه ی واجبات دیگر بسته به اجرای اوست، لذا در صورت کم رنگ شدن و یا تعطیلی آن، تمام واجبات و دستورات الهی دیگر از جمله حجاب و عفاف، تحت الشّعاع آن قرار گرفته و لطمه می بینند. به همین خاطر از دیرباز تا کنون، امر به معروف و نهی از منکر مورد هجمه ی سنگین دشمنان خارجی و عوامل نفوذی آن ها در داخل قرار گرفته است. شعارها و مَثَل های معروفی چون: «موسی به دین خود، عیسی به دین خود» و یا «هر که را در قبر خودش می گذارند و در قبر دیگری نمی گذارند» و ... نیز در راستای همین هجمه های دشمن طرّاحی و پخش می شود تا با بی خیالی و بی تفاوتی مردم نسبت به گناه، زمینه ی شیوع و عادی سازی آن در جامعه فراهم گردد.[3]
 
خودآزمایی
1-بالا رفتن سنّ ازدواج چه تأثیری در فرهنگ حجاب و عفاف دارد؟
2-با توجّه به حدیث امام باقر علیه السّلام، ارتباط امر به معروف و نهی از منکر با حجاب و عفاف را بیان نمایید؟
 
پی‌نوشت‌ها
[1] سوره لقمان/ آیه 17 (ترجمه مکارم).
[2] الكافي (ط - الإسلامية) ج ‏5 ص 56.
[3] در این نوشتار از کتاب «مروارید عفاف (کاوشی در حیا، غیرت و حجاب) ص 43 تا 52»، استفاده فراوان شد.
 
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
مسلم زکی‌زاده
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: