۸- پرورش ارزشهای اخلاقی در پرتو نماز: نماز، کانون و وسیلهی پرورش اخلاص و فضائل اخلاقی، و عصیان بر ضدّ طاغوت نفس و هوسهای نفسانی است، زیرا نماز انسان را از لاک مادّیت خارج ساخته و به ملکوت آسمانها پیوند میدهد، و با ملکوتیان همنوا میسازد، نماز روح اخلاص و بندگی خدا را زنده میکند، و صفات الهی را که در اقوال نماز آمده، در صفحه قلب انسان، ترسیم مینماید، و دل را حرم خدا میسازد، و انسانها را به سوی نیکیها و ارزشهای معنوی سوق میدهد، و اثر بسزایی در دوری از امور مادّی و نزدیک شدن به پیشگاه خدای بزرگ دارد.
بر همین اساس، رسول خدا(ص) فرمود:
«اَلصَّلاَةُ حِصْنٌ مِنْ سَطَواتِ الشَّيْطَانِ».
: «نماز، دژ مستحکمی در برابر یورشهای شیطانی است».[1]
حضرت امام رضا(ع) فرمود:
«اَلصَّلاَةُ قُرْبَانُ كُلِّ تَقِيٍّ» .
: «نماز، وسیله تقرّب هر پرهیزکاری به خدا است».[2]
حضرت امام باقر(ع) فرمود:
«اَلصَّلاَةُ بَيْتُ الْإخْلاَصِ».
: «نماز، خانه اخلاص است».[3]
نماز روح خداشناسی، و ارتباط با حریم عشق خدا را میآموزد، و در پرتو چنین ارتباطی، نهالهای اخلاق عالی انسانی، جوانه میزند و شکوفا شده و به ثمر میرسد.
در قرآن، آیه ۱۴ و ۱۵ سورهی اَعْلی میخوانیم:
«قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَكَّى * وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى».
: «مسلّماً پیروز و رستگار میشود، آنکس که خود را پاک میسازد، و نام پروردگار را به میان میآورد و نماز بخواند».
به گفته مفسّر بزرگ، فخر رازی، دو آیه فوق، به سه مرحله عملی خط سیر تکامل انسان اشاره میکند:
١- مرحله نخست، زدودن عقاید انحرافی و آلوده از صفحه قلب (تزکیه).
۲- مرحلهی حضور شناخت الهی، و استقرار صفات و اسماء خدا در جایجای دل.
۳- مرحلهی اشتغال به خدمت (که همان رسیدن به محبوب، و گام نهادن در خطّ او باشد).[4]
در آیات فوق، نماز، بعد از پاکسازی و ذکر خدا یاد شده است، این ترتیب بیانگر آن است که هرگاه انسان با نیّت و تصمیم پاک و با یاد خدا به نماز بایستد، نماز معراج او به سوی خدا میگردد، و روشن است که بدون مقدّمه، نمیتوان به معراج رفت، نماز معراج برای هرکس نیست، بلکه برای بعضی به جای معراج، وسیله سقوط و سرازیری است، از این رو رسول اکرم(ص) فرمود:
«اَلصَّلَاةُ مِعْرَاجُ الْمُؤْمِنِ» .
: «نماز محل عروج و صعود انسان با ایمان به ملکوت اعلى است».[5]
بنابراین، آن کس که «مؤمن» است، میتواند از کمالات و درسهای نماز، بهرهمند شود، و آسمان ملکوت را مسیر پرواز خود سازد.
چکیده سخن اینکه: نماز را به عنوان یک عبادت خشک با احساسات کور و گنگ و بیاثر، تعقیب نکنیم، و آن را در گوشههای مسجد زندانی ننماییم، بلکه باید نماز به صحنه آید و آثار آن آشکار گردد، و به عنوان منبع فضائل و کانون ارزشها تجلّی کند، برای روشن شدن بیشتر این موضوع در اینجا به ذکر چند نمونه از روش پیامبر اسلام(ص) در رابطه با بهرهبرداری از نماز میپردازیم.
نمونههایی از روش پیامبر(ص) ١. امام صادق(ع) فرمود: رسول خدا(ص) با مسلمانان، به خواندن نماز ظهر با جماعت شروع کردند، ولی برخلاف معمول، دیدند آن حضرت دو رکعت آخر نماز ظهر را با شتاب به پایان رسانید.
بعد از نماز، مردم از آن حضرت پرسیدند: «چه شده؟ مگر حادثهای رخ داده که شما نماز را با عجله تمام کردید؟ »
پیامبر(ص) فرمود:
«أَمَا سَمِعْتُمْ صُرَاخَ الصَّبِيِّ» .
: «آیا شما فریاد گریهی کودک را نشنیدید؟»[6]
معلوم شد که آن حضرت در وسط نماز، صدای گریه کودکی را شنیده و کسی نبوده که او را آرام کند، آن حضرت برای آرام کردن و نوازش آن کودک، نماز را سریع انجام داده است.
این ماجرا، بیانگر آن است که نماز، رابطه مستقیم با کارهای نیک دارد، و حتّی گاهی باید برای انجام کارهای نیک و ارزشهای تربیتی، نماز را طول نداد.
شبیه این مطلب در احکام نماز اینکه: هرگاه شخصی در وقت وسیع مشغول نماز شد، و طلبکار نزد او آمد و مطالبهی طلب خود را کرد و به او مهلت نداد که نمازش را تمام کند، هرگاه او در حال نماز، نتواند بدهکاری خود را ادا کند، واجب است نمازش را قطع نماید و بدهکاری خود را بپردازد و سپس نماز بخواند.
امثال این مسأله بسیار است، و این نشانگر آن است که نباید نماز موجب تأخیر ادای حقّ گردد، چرا که نماز کانون فضیلت است، بنابراین، نه تنها مانع برقراری حقوق نیست، بلکه سوقدهنده به آن است.
۲- روزی پیامبر(ص) نماز میخواند، وقتی که به سجده رفت، امام حسین(ع) که در آن هنگام خردسال بود، بر پشت پیامبر(ص) سوار شد و شروع به بازی نمود.
هنگامی که پیامبر(ص) میخواست سر از سجده بردارد، او را میگرفت و به زمین مینهاد.
یک نفر یهودی ناظر این صحنه بود، پس از نماز به پیامبر(ص) عرض کرد: «راستی شما با کودکانتان، اینگونه رفتار میکنید، ما هرگز اینگونه محبت به کودک، نشان نمیدهیم» .
پیامبر(ص) به او فرمود: «اگر شما به خدا و رسولش، ایمان داشتید، اینگونه به کودکان خود محبت مینمودید» (با توجّه به اینکه یکی از ارکان تربیت صحیح کودک، پرورش عواطف او در پرتو مهربانی به او است).
همین شیوهی مهرانگیز رسول خدا(ص) آنچنان، آن یهودی را به اسلام جذب کرد، که او هماندم مسلمان شد.[7]
٣- روزی رسول خدا(ص) در شأن و فضیلت نماز، سخن میگفت، و به مسلمین سفارش میکرد که به مسجد بروند و در انتظار وقت نماز به سر برند، و آماده باشند، تا وقت نماز فرارسد، و نماز را بپا دارند، ولی ازآنجا که نماز کانون پرورش ارزشهای اخلاقی است، و ممکن است افرادی به مسجد برای انتظار نماز بروند و بنشینند، و در این فرصت، مثلاً غیبت کنند، که برخلاف هدف نماز است، به مسلمانان هشدار داد و فرمود:
«اَلْجُلُوسُ فِي الْمَسْجِدِ لِإنْتِظَار الصَّلاةِ عِبَادَةٌ مَا لَمْ يُحْدِثْ» .
: «نشستن در مسجد برای انتظار نماز، عبادت است، در صورتی که حدثی رخ ندهد».
شخصی پرسید: منظور از حَدَث چیست؟
فرمود: اَلْاِغْتِيابُ: «غیبت کردن».[8]
به این ترتیب، رسول خدا(ص) اعلام کرد که حریم نماز را نیز حفظ کنید، همان گونه که خود نماز، کانون پرورش فضائل است، حریم نماز نیز باید از آلودگیهای گناه، پاک باشد، و نمونهی فضائل انسانی گردد.
بر همین اساس، که نماز کانون و محور ارزشها است، رسول خدا(ص) فرمود:
«مَثَلُ الصَّلاَةِ مَثَلُ عَمُودِ الْفُسْطَاطِ، إذَا ثَبَتَ الْعَمُودُ نَفَعَتِ الْأَطْنَابُ وَ الْأَوْتَادُ وَ الْغِشَاءُ، وَ إذَا إنْكَسَرَ الْعَمُودُ لَمْ يَنْفَعْ طُنُبٌ وَ لاَ وَتِدٌ وَ لاَ غِشَاءٌ» .
: «مثل نماز، همانند ستون خیمه است، هرگاه آن ستون، ثابت و استوار بود، طنابها و میخها و پوشش آن خیمه، سودمند است، و اگر آن ستون، شکسته شود، طناب و میخ و پوشش آن خیمه، بینتیجه خواهد بود».[9]
نمونهای از روش امام علی(ع) در آیه ۵۵ سورهی مائده میخوانیم:
«إنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَ هُمْ رَاكِعُونَ» .
: «سرپرست و رهبر شما، تنها خدا است و پیامبر او، و آنها که ایمان آوردهاند و نماز را برپا میدارند، و در حال رکوع زکات میپردازند».
مطابق روایات بسیار این آیه در شأن امام علی(ع) نازل گردید، چنانکه ابوذر غفاری نقل میکند:
روزی از روزها با رسول خدا(ص) در مسجد نماز میخواندم، سائلی وارد مسجد شد و از مردم تقاضای کمک کرد، ولی کسی چیزی به او نداد، او دست خود را به آسمان بلند کرد و گفت:
«خدایا تو شاهد باش که من در مسجد رسول تو تقاضای کمک کردم، ولی کسی جواب مساعد به من نداد»، در همین حال حضرت علی(ع) که در حال رکوع بود با انگشت کوچک دست راست خود اشاره کرد، سائل نزدیک آمد و انگشتر را از دست آن حضرت بیرون آورد، پیامبر(ص) که در حال نماز بود، این جریان را مشاهده کرد، هنگامیکه از نماز فارغ شد سر به آسمان بلند کرد و چنین گفت:
«خداوندا! برادرم موسی(ع) از تو تقاضا کرد که روح او را وسیع گردانی و کارها را بر او آسان سازی،
و گره از زبان او بگشایی، تا مردم گفتارش را درک کنند، و نیز موسی(ع) درخواست کرد هارون را که برادرش بود، وزیر و یاورش قرار دهی، و به وسیله او نیرویش را زیاد کنی و در کارهایش شریک سازی.
خداوندا! من محمّد، پیامبر و برگزیده توأم، سینهی مرا گشاده کن و کارها را بر من آسان ساز، و از خاندانم، علی(ع) را وزیر من گردان، تا به وسیلهی او پشتم قویّ و محکم گردد».
هنوز دعای پیامبر(ص) تمام نشده بود که آیهی فوق نازل شد، و جواب مثبت به درخواست پیامبر(ص) داد.[10]
این روایت بیانگر آن است که حضرت علی(ع) در عین اینکه نماز میخواند، به سائل کمک کرد، زیرا نماز کانون پرورش فضائل است، و پرداختن زکات عبادت است، و انجام عبادت در ضمن عبادت میباشد.
بعضی از متعصّبين (چنانکه در تفسیر فخر رازی آمده) ایراد کردهاند که علی(ع) با آن توجّه خاصّی که در نماز داشت، به طوری که در حال نماز از خود بیگانه بود، چگونه متوجّه سائل شد؟
پاسخ آنکه: حضرت علی(ع) در حال نماز از خود بیگانه بود نه از خدا، و میدانیم که توجّه به خلق خدا و کمک به او ، توجّه به خود خدا است، آنچه که با روح عبادت سازگار نیست، توجّه به مسائل مربوط به زندگی مادّی و شخصی است، و امّا توجّه به آنچه در مسیر رضای خدا است، کاملاً با روح عبادت، سازگار و هماهنگ است.
به هر حال نماز در عين آنکه عبادت است، کلاس درسی برای ارزشهای انسانی، و کمک به مستمندان و هرگونه کارهای نیک خواهد بود.
پینوشتها [1] . شرح غرر آقاجمال، ج ۲، ص ۱66.
[2] . فروع کافی، ج ۳، ص ۲6۵.
[3] . بحار، ج ۷۸، ص ۱۸۳.
[4] . اقتباس از تفسیر فخر رازی، ج ۳۱، ص 14۷.
[5] . مستدرک سفینة البحار، ج 6، ص ۳۳.
[6] . فروع کافی، ج 6، ص 48.
[7] . بحار، ج 42، ص ۲۹6.
[8] . امالی شیخ صدوق، ص ۲۵۲.
[9] . فروع کافی، ج ۳، ص ۲66.
[10] . این روایت، به طرق مختلف - با اندکی تفاوت - از کتب شیعه و سنّی نقل شده است. (تفسیر نمونه، ج 4، ص 4۲۲ تا 425)
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمّد محمّدی اشتهاردی