اهمیت تولّی و تبرّی تولّی و تبرّی یعنی دوستی با دوستان خدا و دشمنی با دشمنان خدا که مصداق روشن آن پذیرش امامت و ولایت پیامبر(ص) و دوازده امام(ع) و دوستی با آنها و با دوستان آنها و دشمنی با دشمنان آنها است که از آن در روایات گاهی به «الْحُبُّ فِی اللهِ وَ الْبُغْضُ فِی اللهِ» تعبیر میشود.
در قرآن میخوانیم:
« ثُمَّ لَتُسْأَلُنََّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النََّعِيمِ[1]؛
سپس در قیامت از همه شما در مورد نعمتهایی که داشتهاید سؤال خواهد شد.»
حضرت رضا(ع) در ضمن گفتاری از امام صادق(ع) نقل کرد که: «منظور از نعیم، غذا و آب سرد و خواب شیرین نیست... بلکه منظور از آن، حب ما اهلبیت و دوستی با ما و پذیرش ولایت ما است که خداوند در قیامت، پس از سؤال از توحید و نبوت، از آن سؤال میکند؛ که اگر انسان جواب صحیح داد، به سوی نعمتهای جاوید بهشت سوق داده میشود...»[2]
در حدیثی امام صادق(ع) فرمود: «ناصبی آن نیست که در ظاهر و آشکارا دشمن اهلبیت(ع) باشد، زیرا کسی را نخواهی یافت که بگوید من دشمن محمّد و آل محمّد(ص) هستم، بلکه ناصبی کسی است که با شما شیعیان و دوستان ما، آشکارا دشمنی مینماید، از اینرو که میداند شما ما را دوست دارید و از ما پیروی میکنید.»[3]
به طور کلّی، تولّی و تبرّی، شرط قبولی اعمال است. اگر کسی دارای این دو صفت نباشد، اعمال او حبط و پوچ است.
با این اشاره نظر شما را به ذکر نمونههایی از صحیفه سجّادیّه جلب میکنیم:
1- مسئله صلوات بر محمّد و آل محمّد(ص) چنانکه قبلاً گفتیم حدود ۲۰۰ بار در صحیفه سجّادیّه آمده است. به علاوه در دعای ۴۷ علاوه بر تکرار بیست بار صلوات، در پایان از قول امام سجّاد(ع) آمده که این دعا را با هزار بار ذکر صلوات، پایان دهید.
یکی از پیامهای این صلواتها، همان مسئله توجّه دادن به ولایت آل محمّد(ص) و رابطه دوستی حقیقی با آنها و طبعاً دشمنی با دشمنانشان است و به ما میآموزد که همواره با این ذکر در دعاها، در نماز و در هر فرصتی، به پیوند ولایت با رسالت، توجّه عمیق کنیم و رسالت منهای ولایت آل محمّد(ص) را ناقص بدانیم و پیوند ولایی ما با آل اطهار محمّد(ص) در سطح بالا و محکم باشد و این پیوند را با تبری و بیزاری از دشمنان آنها، تکمیل نماییم.
آری! در زمانی که دشمنان، اهلبیت پیامبر(ص) را در انزوای شدید قرار داده بودند و سبّ و لعن على(ع) و آل او را در ملأعام رواج میدادند و ذکر نام علی و حسین(ع) در مجالس قدغن بود و خفقان شدید طاغوتهای اموی، همه جا را گرفته بود، امام سجّاد(ع) با ذکر صلواتهای مکرّر، اهلبیت و عترت(ع) را در صحنه نگه داشت و جهانبینی تشیّع را که جدا ناشدنی با عترت است، برای ما ترسیم نمود و به ما آموخت که اسلام منهای ولایت، اسلام معاویهها و هارونها و طواغیت دیگر است و حتماً در زیر چتر پربرکت تولّی و تبرّی میتوانید به اسلام ناب دست یازید. ذکر صلوات، کوبندهترین شعار و تجلّی تبرّی بر ضدّ حاکمان زر و زور و غاصبان خلاقت میباشد و بیانگر موضعگیری تشیّع، در دفاع از حریم ولایت و محبّت خاندان عصمت و بیزاری آنها از دشمنانشان است.
۲- در بند ۶۴ از دعای چهل و هفتم میخوانیم:
«اَللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَى أَوْلِيَائِهِمُ الْمُعْتَرِفِينَ بِمَقَامِهِمُ، اَلْمُتَّبِعِينَ مَنْهَجَهُمُ، اَلْمُقْتَفِينَ آثَارَهُمُ، اَلْمُسْتَمْسِكِينَ بِعُرْوَتِهِمُ، اَلْمُتَمَسِّكِينَ بِوِلاَيَتِهِمُ، اَلْمُؤْتَمِّينَ بِإِمَامَتِهِمُ ...؛
خداوندا! بر دوستداران پیامبر(ص) و آلش، همانها که به مقام پیامبر(ص) و آلش اقرار دارند، طریق آنها را میپویند، در پی آثار آنها میروند، به دستآویز محکم آنها چنگ زدهاند، به ولايتشان تمسک جستهاند، امامتشان را پذیرفتهاند، تسلیم فرمانشان بوده و در راستای اطاعتشان پویا و کوشا هستند، انتظار برپایی حکومتشان را دارند، چشم امید به آنها دوختهاند، رحمتها و درودهای پربرکت و پاک و فزاینده، در بامداد و شامگاه بفرست.»
شرح کوتاه در این عبارت، امام سجّاد(ع)برای دوستان پیامبر و آلش، از درگاه الهی طلب رحمت میکند، آن دوستانی که با اعتقاد کامل، از آنها پیروی میکنند و در راستای شعاع چراغ روشنیبخش ولایت آنها گام برمیدارند.
امام(ع)در این فراز مسئله تولّی را مطرح کرده و پیام میدهد که در این خط، پویا و پایا باشید، در صراط مستقیم پیامبر(ص) و عترت او گام بردارید و با ایمان به امامت آنها، پیوند خود را با آنان محکم و مستحکم نمایید.
آن دوستانی که اینگونه هستند، درودهای فراوان و پاک و پربرکت و فزاینده بر آنها باد. آری! دوستان پیامبر(ص) و آلش، اینگونه مورد توجّه و دعا و عنایت خاص امام معصوم(ع)هستند.
۳- در بند ۱۲ از دعای چهل و هشتم میخوانیم:
«اللّهُمَّ وَ اجْعَلْنِي مِنْ أَهْلِ التّوْحِيدِ وَ الْإِيمَانِ بِكَ، وَ التّصْدِيقِ بِرَسُولِكَ، وَ الْأَئِمّةِ الّذِينَ حَتَمْتَ طَاعَتَهُمْ مِمَّنْ يَجْرِي ذَلِكَ بِهِ وَ عَلَى يَدَيْهِ، آمِينَ رَبَّ الْعَالَمِينَ؛
خدایا! مرا از یکتاپرستان و ایمانآورندگان به درگاهت و تصدیقکنندگان رسولت و تصدیق گران امامانی که اطاعتشان را واجب کردهای، قرار ده؛ همانان که توحید و ایمان به وسیله آنان و به دستشان تحقق یابد و اجرا شود، ای پروردگار جهانیان دعایم را اجابت فرما.»
شرح کوتاه در این فراز امام(ع) به ما میآموزد که همواره از خدا بخواهیم که در صف یکتاپرستان، مؤمنان و تصدیقکنندگان پیامبر(ص) و امامان(ع) باشیم، تولّای خود را با این اعتقاد برقرار سازیم و با اطاعت از آنها که مجریان رسالت و ایمان هستند، دوستی خود را با آنان تکمیل و مستحکم نماییم.
این عبارت بیانگر آن است که تصدیق امامان(ع) و گام نهادن در راستای اهداف آنها، در ردیف ایمان به توحید و رسالت قرار دارد که اگر این تصدیق نباشد، توحید و رسالت، به كمال نخواهد رسید. مفهومش آن است که دشمنان و منکران امامان(ع) و اهلبیت عصمت و طهارت(ع)، از خط توحید و رسالت خارج شدهاند، بنابراین نهتنها باید با آنها همنشین و همگرا نشد، بلکه باید از آنها و راهشان بیزاری جست که همان معنی تبری است؛ چراکه تولّای منهای تبرّی ناقص است و اقتضای تصدیق امامان، دوری از منکران و معاندان میباشد.
۴- در بند ۱۰ از دعای بیستم، امام(ع) پس از درخواست ارزشها از درگاه خداوند، عرض میکند:
«وَ أَكْمِلْ ذَلِكَ لِي بِدَوَامِ الطّاعَةِ، وَ لُزُومِ الْجَمَاعَةِ، وَ رَفْضِ أَهْلِ الْبِدَعِ، وَ مُسْتَعْمِلِ الرّأْيِ الْمُخْتَرَعِ؛
و این ارزشها را برای من با مداومت در اطاعت و همبستگی با مردم و دوری از بدعتگذاران و ترک آنها که به رأی ساختگی خود عمل میکنند، تکمیل فرما.»
شرح کوتاه این فراز تابلوی دیگری از شیوه صحیح تولّی و تبرّی است و بیانگر آن است که تولّای کامل بستگی به اطاعت دائمی از پیامبر(ص) و امامان(ع) و پیوستن به جماعت پیروان آنها داشته، در صورتی که همراه ترک بدعتگذاران و بیزاری از اصحاب رأیهای ساختگی و جعلی باشد.
بنابراین باید از آنان که با خروج از خط امامان(ع) به درّه هلاکت بار بدعت و تفسیر به رأی و بافتههای منحرفانه جعلی، به دور از مکتب اهلبیت(ع) افتادهاند، دوری نمود و با تبری و بیزاری خود از آنان و روش انحرافیشان، پیوند استوار خود را با مکتب از وحی برخاسته امامان معصوم(ع) برقرار و کامل نمود.
چنانکه امام سجّاد(ع) در بند ۸ همین دعا، این مطلب را چنین تبیین میکند:
«خدایا رحمت و درود بفرست بر محمّد(ص) و آلش و مرا بر کسی که با من عناد و دشمنی میورزد، پیروز کن و برای من در برابر کسی که با من نیرنگ میکند، چارهاندیشی فرما و بر دشمنان پیروز گردان و مرا از هر که تهدیدم میکند سلامت بدار و به پیروی از کسی که مرا به راه راست ارشاد مینماید موفق بدار.»
۵- در بند ۱۲ از دعای بیست و یکم میخوانیم:
«وَ لَا تَجْعَلْ لِفَاجِرٍ وَ لَا كَافِرٍ عَلَيَّ مِنَّةً، وَ لَا لَهُ عِنْدِي يَداً، وَ لَا بِي إِلَيْهِمْ حَاجَةً، بَلِ اجْعَلْ سُكُونَ قَلْبِي وَ اُنسَ نَفْسِي وَ اسْتِغْنَائِي وَ كِفَايَتِي بِكَ وَ بِخِيَارِ خَلْقِكَ؛
مرا آن چنان کن که هیچ کافر و فاسقی را بر من منّت نباشد و آنها هیچگونه حق و سلطهای بر من نداشته و من هیچگونه به آنها نیازمند نگردم، بلکه آرامش دلم و الفت و انس جانم و بینیازی و قناعت وجودم را بستگی به ذات پاک خودت و به خلایق برگزیده و ممتازت قرار بده.»
شرح کوتاه این فراز نیز تابلو دیگری، با تعبیرات شفافی در تبيين تبرّی و دوری از نااهلان و تبهکاران و دشمنان راه و روش پیامبر(ص) و آلش میباشد. امام(ع) از خدا میخواهد که هیچ فاسق و کافری به هیچ عنوانی در زندگیاش رخنه نکند و هیچگونه رابطی بین آنها و او وجود نداشته باشد، نه آنها راه سلطهای داشته باشند و نه آن حضرت نیاز به آنها پیدا کند، بلکه اتكال و اتکایش و انس و پیوند عمیق عقلانی و عاطفیاش تنها به ذات پاک خداوند متعال و به انسانهای فرزانه و گزینش شده باشد. این قسمت آخر که با عنوان «خيار خلق» (انسانهای برگزیده) ذکر شده، میتواند اشاره به تولّی باشد؛ یعنی پس از نفی رخنه تبهکاران و دگراندیشان، تثبیت نیکان و فرزانگان مورد توجّه قرار گیرد تا مسئله تبرّی و تولّی عینیّت یابد که با نه شروع و با آری و جایگزینی نیک به جای بد، پایان مییابد. این است الگوی استواری که امامان(ع) برای ما ترسیم نمودهاند تا در پرتو آن به عزت و استقلال همه جانبه نائل شویم.
و این روش همان است که در بند یک از دعای بیست و ششم آمده که امام سجّاد(ع)پس از ذکر صلوات عرض میکند:
«وَ تَوَلَّنِي فِي جِيرَانِي وَ مَوَالِيَّ اَلْعَارِفِينَ بِحَقِّنَا، وَ اَلْمُنَابِذِينَ لِأَعْدَائِنَا بِأَفْضَلِ وَلاَيَتِكَ؛
مرا در مورد حمایت همسایگان و دوستانم که حق ما (امامت اهلبیت) را میشناسند و در مورد ضدّیت با دشمنان ما که در حال ستیز با ما هستند با برترین روش، در زیر چتر ولايتت ياری و حمایت فرما.»
جالب اینکه امام(ع)در لابهلای گفتارش، ولایت طرفینی و متقابل را مطرح میکند؛ یعنی هم انسانها با امامان راستین خود، رابطه نیک و شفاف و مهرانگیزی داشته باشند و هم امامان(ع)با آنها نیک بوده و آنها را در زیر پوشش پرمهر خود جای دهند. در یک جا به خدا عرض میکند:
«وَ اجْعَلْ لَنَا فِي صُدُورِ الْمُؤْمِنِينَ وُدّاً[4]؛
محبت ما را در دلهای مؤمنان بیفکن.» و در جای دیگر عرض میکند:
«وَ اِنْزِعِ الْغِلَّ مِنْ صَدْرِي لِلْمُؤْمِنِينَ[5]؛
كينه مؤمنان را از سینهام پاک و نابود ساز.»
وقتی که مسئله رابطه ولایی خلایق با موالیان و امامانشان، عادلانه و متقابل باشد، همچون تلاقي الكتریسیته منفی و مثبت، ایجاد نور و روشنی میکند و موجب ظلمتزدایی و روشنگری خواهد شد.
پینوشتها: [1] تکاثر، آیه ۸.
[2] تفسير نور الثقلین، ج ۵، ص ۶۶۴.
[3] ثواب الاعمال، ترجمه علیاکبر غفاری، ص ۴۶۳ و ۴۶۴.
[4] صحیفه سجادیه، بند ۱۶ از دعای ۴۲.
[5] همان، بند ۱۲۷ از دعای ۴۷.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمد محمدی اشتهاردی