کد مطلب: ۲۸۷۳
تعداد بازدید: ۳۳۶۳
تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱۳۹۸ - ۰۲:۵۰
نماز از دیدگاه قرآن و عترت| ۱۱
شرائط صحّت نماز، انسان را در مرحله‌ی پائین، از بعضی از آلودگی‌های پاک می‌کند، ولی شرائط كمال نماز، معراج مؤمن است، و انسان را در مرحله بالاتر از کمال به پرواز درمی‌آورد.
همان‌گونه که نماز، شرائط صحّت دارد، مانند: طهارت، قبله، پاکی لباس و بدن، مباح بودن لباس و زمین و... که هر کدام نقش سازنده‌ای در پاک‌سازی و بهسازی دارند، «شرائط کمال» نیز دارد، مانند: ولایت، خشوع، حضور قلب، خوردن غذای حلال، تفکّر و توجّه، و انجام مستحبّات نماز و... که از آن به قبولی نماز، تعبیر می‌شود، و اصولاً بیشترین نقش نماز برای پاک‌سازی و بهسازی، مربوط به شرائط كمال نماز است، که با کمال تأسّف، نوع مردم، آن را رعایت نمی‌کنند، از این ‌رو از کلاس نماز، کمتر بهره‌مند می‌شوند.
امام صادق(ع) فرمود: «اَلصَّلاةُ مِيزَانٌ٬ مَنْ وَفَّى إسْتَوْفَى»؛
«نماز میزان و ترازو است، هر کس آن را کامل انجام دهد (و در کفّه‌ی آن، کم نگذارد)، پاداش کامل دریافت می‌دارد».[1]
علامه ملّامحسن فیض(ره) در شرح این سخن می‌گوید:
«ظاهراً منظور این است که: نماز معیار و الگو برای تقرّب بنده به درگاه خدا است و موجب استحقاق پاداش در پیشگاه الهی می‌باشد، کسی که شروط و آداب آن را به طور کامل و فراگیر، انجام دهد، و آنچه شایسته‌ی نماز است، رعایت نماید، به تمام پاداش و آثار آن می‌رسد، و اگر در این مسیر، کوتاهی کند، به همان اندازه، دستش از آثار و پاداش نماز، کوتاه می‌گردد».[2]
شرائط صحّت نماز، انسان را در مرحله‌ی پائین، از بعضی از آلودگی‌های پاک می‌کند، ولی شرائط كمال نماز، معراج مؤمن است، و انسان را در مرحله بالاتر از کمال به پرواز درمی‌آورد.
 امام صادق(ع) فرمود:
«لَيَأْتِي عَلَى الرَّجُلِ خَمْسُونَ سَنَةً، وَ مَا قَبِلَ اللَّهُ مِنْهُ صَلاَةً وَاحِدَةً فَأَيُّ شَئٍ أَشَدُّ مِنْ هَذَا».
«پنجاه سال از زندگی انسانی می‌گذرد، ولی خداوند یک نماز او را قبول نمی‌کند، چه چیزی سخت‌تر از این !!»
 سپس فرمود:
«لَايُقْبَلُ إلّا الْحَسَنَ فَكَيْفَ مَا يُسْتَخَفُّ بِهِ».
«قبول نمی‌شود مگر عمل نیک و شایسته، پس چگونه قبول گردد عملی که با سبکی و حقارت انجام گردد؟».[3]
روایاتی که در مورد قبول نشدن نماز در بعضی از موارد به ما رسیده، بیانگر شرائط كمال نماز است، که اگر بعضی از امور، رعایت نگردد، نماز (در عین اینکه صحیح است) قبول درگاه الهی نمی‌شود، یعنی به مرحله کمال نمی‌رسد، در اینجا به ذکر یک روایت در این مورد توجّه کنید، رسول اکرم(ص) فرمود:
«هشت دسته هستند که خداوند نماز آن‌ها را قبول نمی‌کند:
۱- برده‌ای که از اختیار مولای خود فرار کرده ۲- زنی که شوهرش از او ناراضی و خشمگین است ۳- ترک‌کننده‌ی زکات ۴- ترک‌کننده‌ی وضو ۵ - دختر ممیّزی که با سر برهنه نماز می‌خواند ۶- نماز امام جماعتی که مأمومين به امامت او راضی نیستند ۷- آن ‌کسی که رعایت حریم نجاست و طهارت را نمی‌کند ۸- و آن ‌کسی که در حال مستی نماز می‌خواند».[4]
برای روشن شدن بیشتر، در اینجا به شرح کوتاه ده موضوع، که از شرائط کمال و قبولی نماز است می‌پردازیم:
 
۱- ولایت:
در روایات بسیار -در حدّ تواتر- نقل شده که هر کس ولایت اولیاء خدا، و امامت و رهبری حضرت علی(ع) و امامان بر حق را نپذیرفته باشد، عبادات او  -هرچند با تمام شرائط و مستحبّات باشد- قبول نمی‌گردد، در اینجا به دو روایت زیر توجّه کنید:
١۔ ابوسعید بلخی می‌گوید: امام کاظم(ع) فرمود:
«خداوند در هر وقت نماز، که این مردم (اشاره به مردمی که امامت امامان حقّ را قبول نداشتند) نماز می‌خوانند دارای لعنت هست». (یعنی عدّه‌ای را لعنت می‌کند)
عرض کردم: فدایت گردم، برای چه؟
فرمود: «بِجُحُودِهِمْ حَقّنَا وَ تَكْذِيبِهِمْ إيَّانَا»
«به خاطر آنکه حق ما را انکار نمودند و ما را تکذیب کردند».[5]
نیز آن حضرت به یکی از اصحابش به نام «مَیْسِرْ» فرمود:
احترام کدام مکانی از همه بیشتر است؟
 میسر: خدا و رسول و فرزند رسولش بهتر می‌داند.
امام صادق: ای میسر! بين حجرالأسود و مقام ابراهیم (در کنار کعبه) باغی از باغ‌های بهشت است، و بین قبر رسول خدا و منبر، باغی از باغ‌های بهشت است، سوگند به خدا اگر خداوند به بنده‌ای از بندگانش هزار سال عمر بدهد، و او در این دو مکان مقدّس، هزار سال خدا را عبادت کند، آنگاه مظلومانه در بسترش کشته شود، ولی خدا را بدون ولایت ما (قبول امامت ما) ملاقات نماید.
«لَكَانَ حقيقاً عَلَى اللّهِ عَزَّوَجَلَّ أَنْ يُكِبَّهُ عَلَى مَنْخِرَيْهِ فِي نَارِ جَهَنَّمَ».
«بر خدا سزاوار است که او را با صورت در آتش دوزخ واژگون سازد».[6]
و در بعضی از روایات آمده، امام باقر(ع) فرمود:
هنگامی ‌که مؤمن از دنیا رفت و او را در قبرش نهادند، نور ولایت و پذیرفتن امامت امام علی(ع) و ائمه حقّ(ع) نور همه‌ی عبادات و نیکی‌ها را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد، آنجا که فرمود: وقتی ‌که جنازه‌ی مؤمن را در قبرش می‌گذارند، شش صورت زیبا با او وارد قبر می‌گردند، یکی از آن‌ها در جانب راست او می‌ایستد و دیگری در جانب چپ او می‌ایستد، و سومی روبروی صورت او، و چهارمی در پشت سر او و پنجمی در کنار پای او می‌ایستند و یکی از آن‌ها (ششمی) که از همه زیباتر است در بالای سرش می‌ایستند... (و به‌ این ‌ترتیب از صاحبشان پاسداری می‌کنند) آنکه از همه زیباتر است از پنج صورت دیگر می‌پرسد، شما کیستید، خدا به شما جزای خیر دهد؟
آن که در جانب راست میّت قرار دارد، می‌گوید: من نماز هستم.
آن که در جانب چپ او است، می‌گوید: من زكات هستم.
آن که در روبروی او است، می‌گوید: من روزه هستم.
 آن که در پشت سر او است، می‌گوید: من حجّ و عمره هستم.
آن که در کنار پایش ایستاده، می‌گوید: من نیکی‌های او هستم که به برادران دینی خود نمود.
سپس آن پنج صورت، از آن صورت نورانی‌تر از همه، می‌پرسند: تو کیستی که از همه ما زیباتر و خوشبوتر هستی؟
او در پاسخ می‌گوید: «أَنَا الْوَلاَيَةُ لِآلِ مُحَمَّدٍ(ص)»
«من ولایت آل محمّد(ص) هستم».[7]
 
۲- خشوع و حضور قلب
در نماز بعد از مسأله‌ی ولایت، هیچ ‌چیزی مهم‌تر از خشوع و فروتنی در برابر عظمت معبود (خدا)، و توجّه قلبی نیست، هرگاه نمازگزار از آغاز تا پایان نماز، تمام حواسش همراه نماز باشد، قطعاً به حقیقت نماز رسیده است، زیرا روح نماز همان حضور قلب است، و هر نوع فکر غیر نماز در نماز، حجابی در برابر وصول به اهداف نماز خواهد بود، و مانند قیچی ریسمان ارتباط با خدا را قطع می‌کند، و نماز را به‌ صورتی در می‌آورد که شاعر گوید:
 این نماز از بی‌نمازی بدتر است/ مایه‌ی قهر خدای اکبر است
شخصی در نماز با ریش خود بازی می‌کرد، پیامبر(ص) او را با آن حال دید، فرمود:
«لَوْ خَشَعَ قَلْبُهُ لَخَشَعَتْ جَوَارِحُهُ».
«اگر قلب این مرد، خشوع کرده بود، اعضاء و جوارحش نیز خشوع می‌کرد».[8]
افکار پراکنده‌ای که در نماز، به سراغ انسان می‌آید، بر دو گونه است، گاه افکار آلوده و ناروا است که چنین افکاری، «حجاب ظلمت» برای نماز است، و گاه افکار خوب است، مثلاً در نماز فکر می‌کند که مسجدی بسازد، چنین افکاری «حجاب نور» است، بنابراین، هرگونه افکار پراکنده در نماز، یک نوع حجاب و مانع سر راه معراج نماز خواهد بود.
امام صادق(ع) فرمود:
«إذَا إسْتَقْبَلْتَ الْقِبْلَةَ فَانْسَ الدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا وَ الْخَلْقَ وَ مَا هُمْ فِيهِ وَ إسْتَفْرِغْ قَلْبَكَ عَنْ كُلِّ شَاغِلٍ يَشْغَلُكَ عَنِ اللَّهِ».
: «هنگامی‌ که رو به قبله برای نماز ایستادی، دنیا و آنچه در آن است و خلق و کارهای آن‌ها را فراموش کن، و قلب خود را از هرگونه سرگرم‌ کننده‌ای که تو را از خدا بازدارد فارغ ساز».
 سپس فرمود:
هرگاه خداوند بنگرد که بنده‌اش تکبیر می‌گوید ولی چیزی غیر از روح تکبیر در قلبش راه ‌یافته، به او می‌فرماید:
«يَا كَاذِبُ أَتَخْدَعُنِي؟ وَ عِزَّتِي وَ جَلاَلِي لَأَحْرِمَنَّكَ حَلاَوَةَ ذِكْرِي وَ لَأَحْجُبَنَّكَ عَنْ قُرْبِي».
: «ای دروغ‌گو! آیا مرا فریب می‌دهی، سوگند به عزت و جلالم، تو را از شیرینی ذکرم محروم می‌سازم، و قطعاً تو را از نزدیک شدن به حریم قرب خودم، جلوگیری می‌نمایم».[9]
در اینجا سخن بسیار است، برای رعایت اختصار، تنها به دو داستان توجّه کنید:
١- روزی ابوحنیفه (رئیس مذهب حنفی) به حضور امام صادق(ع) آمد و عرض کرد؛ پسرت موسی (امام کاظم(ع)) را دیدم نماز می‌خواند و مردم از پیش روی او عبور می‌نمودند، ولی او آن‌ها را نهی نمی‌کرد (که چرا در فکر نماز نیستید و بیایید در جماعت شرکت نمایید) مگر در موسی(ع) چیزی نامناسب هست (که باعث بی‌اعتنایی مردم از او شده است؟)
امام صادق(ع) فرزندش موسی(ع) را به حضور طلبید، و به او فرمود: «ابوحنیفه چنین می‌گوید». حضرت موسی(ع) در پاسخ فرمود:
«يَا أَبَتِ إنَّ الَّذِي كُنْتُ أُصَلِّي لَهُ كَانَ أَقْرَبَ إلَيَّ مِنْهُمْ يَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إلَيْهِ مِنْ حَبْلِ اَلْوَرِيدِ».
«ای پدر! آن خدایی که من برای او نماز می‌خوانم از مردم به من نزدیک‌تر است، خداوند می‌فرماید: و ما از رگ گردن، به انسان نزدیک‌تر هستیم».
(بنابراین من در نماز بودم، و توجّه به خدا مرا از دیدن عبور مردم بازمی‌داشت)
امام صادق(ع) از پاسخ جالب پسرش آن‌چنان مسرور شد که او را در آغوش گرفت و فرمود: «پدر و مادرم به فدایت ای کسی که اسرار، در قلب تو به ودیعه گذاشته شده است».[10]
۲- دو شتر ماده را که بسیار چابک بودند، به رسول خدا(ص) هدیه نمودند، پیامبر(ص) اعلام کرد:
«یکی از این دو شتر را (به عنوان جایزه) به کسی می‌دهم که دو رکعت نماز بخواند، ولی در این دو رکعت به هیچ چیز از امور دنیا توجّه نکند».
 هیچ ‌کس از حاضران پاسخ مثبت نداد، مگر حضرت علی(ع) که فرمود: «من چنین نمازی می‌خوانم».
پیامبر(ص) هر دو شتر را به آن حضرت عطا کرد[11] و فرمود:
«مَنْ صَلَّى رَكْعَتَيْنِ وَ لَمْ يُحَدِّثْ فِيهِمَا نَفْسَهُ بِشَئٍ مِنْ أُمُورِ الدُّنْيَا غَفَرَ اللّهُ لَهُ ذُنُوبَهُ».
«کسی که دو رکعت نماز بخواند، و در آن دو رکعت، قلب خود را به چیزی از امور دنیا خبر ندهد، خداوند گناهانش را می‌آمرزد».[12]
 
پی‌نوشت‌ها
[1] . فروع کافی، ج ۳، ص ۲6۷.

[2] . پاورقی مدرک قبل.

[3] . فروع کافی، ج ۳، ص ۲6۹ - نظیر این مطلب، از رسول خدا(ص) نقل شده است (مستدرك الوسائل، ج ۱، ص ۲64).

[4] . خصال صدوق، ج ۲، ص ۳۸.

[5] . وسائل الشیعة، ج ۱، ص 95.

[6] . همان مدرک، ص 94 و 95.

[7] . المحاسن البرقی، ص ۲۸۸ - بحار، ج 6، ص ۱۳4.

[8] . دعائم الاسلام، ج ۱، ص ۱۷4.

[9] . بحار، ج 84، ص ۲۳۰.

[10] . مناقب آل ابیطالب، ج 4، ص ۳۱۱.

[11] . بحار، ج 41، ص ۱۸.
 
[12] . بحار، ج 84، ص ۲4۹.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمّد محمّدی اشتهاردی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: