٣- تفکّر و تعمّق در نماز اندیشیدن به محتوای نماز و آن را در صفحه فکر و عقل عبور دادن، و عمق نگری به باطن نماز، و در یک کلمه، نماز عرفانی، و شناخت روح نماز، یکی دیگر از شرائط كمال نماز است، که عروج ملکوتی نماز را برای نمازگزار استوارتر میسازد.
به راستی آیا بین نماز جاهلانه و کورکورانه، با نمازی که از روی بصیرت و تعمّق و شناخت و تفکّر خوانده میشود، فرقی نیست؟
مگر نه این است که امام صادق(ع) فرمود:
«اَلْعَامِلُ عَلَى غَيْرِ بَصِيرَةٍ كَالسَّائِرِ عَلَى غَيْرِ طَرِيقٍ وَ لا تَزِيدُهُ سُرْعَةُ السَّيْرِ إلّا بُعْداً».
«عمل و حرکت بدون بصیرت و شناخت، مانند حرکت در غیر جاده اصلی است، و سرعت در این جاده، جز دوری بیشتر از هدف، نتیجهی دیگری ندارد».[1]
بر همین اساس، رسول اکرم(ص) فرمود:
«إنَّمَا يُكْتَبُ لِلْعَبْدِ مِنْ صَلاتِهِ مَا عَقَلَ مِنْهَا».
«از نماز یک بنده، تنها به آن اندازهای که میفهمد، ثواب نوشته میشود».[2]
اسحاق بن عمّار میگوید: به امام صادق(ع) عرض کردم: همسایهای دارم که بسیار نماز میخواند و بسیار صدقه میدهد و بسیار به حجّ میرود و در مذهبش نیز ایرادی نیست.
امام صادق(ع) فرمود: «ای اسحاق، عقل (و عمق نگری و تفکّر) او چگونه است؟».
گفتم: عقل درستی ندارد.
فرمود: «لا یُرفَعُ بِذَلِكَ مِنهُ».
«بنابراین با اینکه عقل درستی ندارد، درجهی اعمالش بالا نمیرود».[3]
رسول خدا(ص) فرمود:
«رَكْعَتَانِ خَفِيفَتَانِ فِي تَفَكُّرٍ خَيْرٌ مِنْ قِيامِ لَيْلَةٍ».
«دو رکعت نماز سبک و ساده که همراه اندیشه و تعمّق باشد، بهتر از شب زندهداری یک شب است».[4]
۴- مکان مقدّس نماز در مکانهای مقدّس، مانند: مسجدالحرام، مسجدالنّبی و مسجدهای دیگر و در حرم حضرت علی(ع) و امام حسین(ع) و مکانهای مقدّس دیگر بر کمال و ارزش نماز میافزاید.
مثلاً در روایات آمده: نماز در حرم امیرمؤمنان علی(ع) مطابق دویست هزار رکعت نماز، ثواب دارد، و نماز در مسجدالحرام معادل یک میلیون برابر ثواب دارد و نماز در مسجدالنّبی معادل ده هزار برابر ثواب دارد، و رسول خدا(ص) فرمود:
«لا صَلاةَ لِجَارِ الْمَسْجِدِ إلّا فِي مَسْجِدِهِ».
«برای همسایهی مسجد، جز در مسجد، نماز روا نیست».[5]
۵- مُهر نماز مُهر نماز اگر از خاک باشد، ثواب نماز را بیشتر میکند، و همچنین اگر از تربت کربلا باشد، امام صادق(ع) فرمود:
«اَلسُّجُودُ عَلَى تُرْبَةِ الْحُسَيْنِ(ع) يَخْرُقُ الْحُجُبَ السَّبْعَ».
«سجده بر تربت امام حسین (ع) هفت پرده و مانع سر راه عروج نماز و استجابت دعا را میشکافد».[6]
۶- نماز اول وقت انجام نماز در اول وقت، آنقدر سفارش شده که گوئی واجب است، اولیاء خدا، هرگز نماز در اول وقت را بدون عذر، به تأخیر نمیانداختند، و در سختترین شرائط مراقب بودند که آن را در اول وقت انجام دهند.
روایت شده: امام علی(ع) در سحر شب ۱۹ رمضان که ضربت شهادت خورد، قبل از نماز، طبق معمول برای اذان گفتن به پشتبام مسجد رفت و به آسمان نگاه کرد، وقتی که سفیدهی سحر دمید، خطاب به آن کرد و فرمود:
«ای سفیدهی سحر! آیا یکبار در زندگی علی، پیش آمد که تو خود را آشکار سازی، ولی علی در آن هنگام در خواب باشد؟!».
و در شأن رسول خدا(ص) آمده، هنگامی که اول وقت نماز فرا میرسید، آنچنان دگرگون میشد که هیچ یک از نزدیکان و بستگانش را نمیشناخت و تمام توجّهش به اقامهی نماز بود.[7]
امام صادق(ع) فرمود:
«فَضْلُ الْوَقْتِ الْاوّلِ عَلَى الْأَخِيرِ كَفَضْلِ الْآخِرَةِ عَلَى الدُّنْيَا».
«برتری نماز در اول وقت، مانند برتری آخرت بر دنیا است».[8]
شخصی به نام قزار میگوید: حضرت رضا(ع) برای استقبال از بعضی از آل ابوطالب، از خانه بیرون آمد، همین که اول وقت نماز فرا رسید، به سوی خانهای که در آنجا بود، حرکت کرد، و کنار سنگی آماده اقامهی نماز شد و فرمود: اذان بگو.
عرض کردم: «اندکی صبر کنید تا اصحاب به ما ملحق شوند». فرمود: «خدا تو را بیامرزد، هرگز نماز در اول وقت را بدون عذر، تأخیر نینداز».
آنگاه اذان گفتم و نماز را بجا آوردیم.[9]
امام صادق(ع) فرمود:
«هرگاه انسان، نماز خود را در وقتش بخواند و مراقب انجام صحیح آن باشد، آن نماز، به صورت نوری درخشان و زیبا بالا میرود، و به او میگوید: مرا حفظ کردی، خدا تو را حفظ کند، و اگر نماز را در وقتش نخواند، و مراقب انجام آن نباشد، به صورت ظلمتی سیاه باز میگردد و میگوید: مرا تباه کردی، خدا تو را تباه سازد».[10]
۷- گریه از خوف خدا، در نماز در نماز، گریه کردن برای امور دنیا موجب بطلان نماز است، ولی اگر از خوف خدا، گریه کند، بر ثواب و ارزش نماز افزوده میگردد و مطابق روایات گریه در نماز از خوف خدا، به عنوان «بهترین اعمال» در نماز، یاد شده است.
آری! هرگاه انسان در برابر عظمت الهی آنچنان تحت تأثیر قرار گیرد که قطرات اشک در چشمانش سرازیر گردد، در حقیقت به نهایت خضوع در پیشگاه خدا رسیده است، و چنین حالی، بر کیفیّت و کمال نماز میافزاید.
امام صادق(ع) فرمود:
«هنگامی که به نماز ایستادی، آنگونه نماز بخوان که گوئی آخرین نمازت در دنیا است و نماز خداحافظی است، که میترسی دیگر توفیق انجام نماز دیگر را پیدا نکنی».[11]
روایت شده: امام صادق(ع) و امام باقر(ع) هنگامی که برای نماز برمیخاستند، رنگ چهرهی آنها گاهی سرخ میشد و گاهی زرد میگردید، گوئی با شخصی که او را مینگرند، گفتگو و رازگویی میکنند.[12]
درباره امام سجّاد(ع) نقل شده: هنگامی که وضو میگرفت و آماده نماز میشد، رنگش زرد میگردید، از او پرسیدند، چرا اینگونه پریشان هستی؟
میفرمود: «میخواهم در پیشگاه فرمانروای بزرگ، بایستم.»
و هنگامی که به سجده میرفت، سر از سجده برنمیداشت تا اینکه بدنش عرق میکرد.
و طبق روایت دیگر، وقتی که آمادهی نماز میشد، پوست بدنش از خوف خدا، جمع میشد، و رنگ چهرهاش زرد میگردید و مانند شاخه درخت در برابر باد، لرزه بر اندام میگردید.[13]
درباره امام حسن مجتبی(ع) نیز، نظیر این امور، نقل شده است.[14]
و رسول خدا(ص) هنگامی که برای نماز برمیخاست، چهرهاش از خوف خدا دگرگون میگردید.[15]
۸- رعایت آداب نماز یکی از اموری که موجب كمال نماز میشود، رعایت آداب مستحبّی نماز، و ترک مکروهات آن است، مانند: اذان، اقامه، تکبیرهای مستحبّی نماز، بلند کردن دستها تا مقابل نرمهی گوش هنگام تکبیر و... و ترک هرگونه مکروه است.
بدون شک رعایت آداب مستحبّی و ترک مکروهات نماز، نقش مهمّی در قبولی شایستهی نماز و کمال آن دارد.
امام صادق(ع) فرمود: «نماز دارای چهار هزار حدّ است».[16]
بعضی از این حدود، مستحبّ است و بعضی واجب، مرحوم شهید اوّل (مؤلف کتاب «لُمْعه» متوفّی ۷۸۶ ه ق) در کتابی حدود واجب نماز را یک هزار بیان کرده، و نام آن را «اَلفِیّه» گذاشته است، و حدود مستحبّ نماز را نیز یک هزار، در کتابی جمع کرده و نام آن را «نفلیّه» گذاشته است.
ترک مکروهات نماز نیز هر کدام نقشی در کمال نماز دارند، مثلاً نماز خواندن در حمّام، و در مقابل دری که باز است، و در مقابل انسان، و روبروی عکس و در حال فشار ادرار و مدفوع و خوابآلودگی و... مکروه است.
مهمترین فلسفهی این مکروهات آن است که باعث حواسپرتی، و افکار پراکنده شده و به حضور قلب نمازگزار، لطمه میزنند.
و در مورد مستحبّات، دعاهای بعد از نماز، و نافلههای نماز، نیز هر کدام سهم به سزایی در تکمیل نماز دارند.
به عنوان مثال: اگر انسان نمازگزار، در مدار نماز خود سه حلقهی حریم نماز را ترسیم کند، حلقهی ترک محرّمات، حلقه ترک مکروهات، و حلقه انجام مستحبّات، هر یک از این حلقهها، سدّی در برابر نفوذ شیطان خواهد شد، و همچون دژی مستحکم، حریم مقدّس نماز را از شائبهها و آلودگیهای معنوی حفظ مینمایند، و نمازگزار را به سوی عروج به حریم قرب الهی، اسکورت میکنند.
امام صادق(ع) فرمود:
«لا صَلاةَ لِحَاقِنٍ وَ لا لِحَاقِبٍ وَ لا لِحَاذِقٍ».
«نماز نیست برای آن کس که، در فشار ادرار و در فشار مدفوع و در فشار تنگی کفش است».[17]
رسول خدا(ص) فرمود:
«مَنْ عَرَفَ مَنْ عَلَى يَمِينِهِ وَ شِمالِهِ مُتَعَمِّداً فِي الصَّلاةِ فَلا صَلاَةَ لَهُ».
«آنکس که در نماز، عمداً آنچه را در جانب راست و چپ است بشناسد، نماز او نماز نیست».[18]
یعنی نماز او نماز کامل نخواهد بود.
رسول اکرم(ص) فرمود:
هرگاه بندهای، نماز خواند ولی بعد از نماز حاجت خود را از درگاه خدا، درخواست نکرد (و دعا ننمود)، خداوند به فرشتگانش میفرماید: به بندهام بنگرید که فریضهی مرا به جا آورد، ولی حاجت خود را از من نخواست، گویا از من بینیازی نمود، «خُذُوا صَلاتَهُ فَاضْرِبُوا بِهَا وَجْهَهُ» : «نمازش را بگیرید و آن را به صورتش بزنید».[19]
این روایات بیانگر اهمیّت رعایت آداب نماز است، و باعث کمال و قبولی نماز خواهد شد.
در آیه ۷ و ۸ سورهی اَلَمْ نَشْرَحْ میخوانیم:
«فَإذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ * وَ إلي رَبِّکَ فَارْغَبْ»
«پس هنگامی که از کار مهمّی فارغ میشوی، به مهمّ دیگری بپرداز * و به سوی پروردگارت توجّه کن».
امام باقر(ع) در معنی این دو آیه فرمود:
«هنگامی که سلام نماز را دادی، و نشستهای، به دعا بپرداز، و هنگامی که از دعا فارغ شدی مشتاقانه به خدا امیدوار باش که نمازت را قبول فرماید».[20]
۹- کسب شیرینی ذکر خدا هرگاه انسان، با ایجاد شرائط و زمینهسازیها خود را به گونهای بسازد، که از خواندن نماز، لذّت ببرد، و به اصطلاح «حلاوت ذكر الهی» پیدا کند، و شیرینی و طعم لذیذ نماز را بچشد، قطعاً به مرحلهی عالی کمال نماز رسیده است، و آثار درخشانی از این طریق به دست میآورد. ولی اگر به عکس، از نماز خواندن، احساس خستگی و بی میلی کند، و در درونش بخواهد که هرچه زودتر، از نماز خلاص گردد، روشن است که طعم نماز، برای چنین فردی، تلخ است.
مثلاً در روایات آمده: نماز کسی که زکات نمیدهد، یا غذای حرام میخورد، و رکوع و سجدههای نماز را به طور کامل انجام نمیدهد، نماز نیست.
و اگر کسی شراب بخورد، تا چهل روز نماز او قبول نمیشود، و یا کسی که در نماز با قلبش متوجّه خدا نگردد، نماز را مانند پارچهی پوسیدهای که آن را بپیچند و بر صورتش بزنند، بر صورتش میزنند و...[21]
از این گونه روایات فهمیده میشود که اموری موجب میشود که نماز و ذکر خدا، حلاوت خود را از دست بدهد، و روشن است که اگر حلاوت و شیرینی، در نماز نباشد، دلیل عدم علاقه و عشق، در نماز است، و عدم عشق در نماز، دلیل عدم اشتیاق نمازگزار به نماز خواهد شد، و چنان نمازی برای او، بیاثر خواهد شد.
و این از بلاهای بسیار بزرگ است که مؤمن، از ذکر خدا لذّت نبرد، بلکه احساس بیحوصلگی کند.
پیامبر اسلام(ص) نماز را به عنوان نور چشم خود، معرّفی میکرد.[22]
مسلّماً انسان به نور چشمش، بسیار علاقه دارد.
امام علی(ع) در وصف پرهیزکاران میفرماید:
«عَظُمَ الْخَالِقُ فِي أَنْفُسِهِمْ، فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِي أَعْيُنِهِمْ».
«آفریدگار در نظرشان، بسیار بزرگ است و جز او در نظرشان کوچک میباشد».[23]
به راستی کسی که ساختار وجودش بر این اساس، پیریزی و پرورش یافته باشد، نماز را با کمال عشق و لذّت میخواند، نه با خستگی و بیحوصلگی.
و قبلاً خاطرنشان شد که خداوند کیفر نمازگزاری که عشق غیر خدا را در قلبش جای داده، محرومیت از «حلاوت ذکرش» قرار داده و به او میفرماید:
«وَ عِزَّتِي وَ جَلالِي لَأَحْرُمَنَّكَ حَلاَوَةَ ذِكْرِی».
«سوگند به عزّت و جلالم، تو را از شیرینی ذکرم، محروم میسازم».[24]
امام سجّاد(ع) در فرازی از دعای «مناجات الذّاکرین» به خدا چنین عرض میکند:
«وَ أَسْتَغْفِرُكَ مِنْ كُلِّ لَذَّةٍ بِغَيْرِ ذِكْرِكَ».
«خدایا! طلب آمرزش میکنم از درگاه تو از هرگونه لذّتی که از جانب غیر ذکر تو، نصيب من گردد».[25]
یعنی لذّتی برای من محبوبتر از لذّت یاد تو نیست، و غیر از این لذّت را برای خودم نمیپسندم.
پینوشتها [1] . وسائل الشیعة، ج ۱۸، ص 14.
[2] . مستدرك الوسائل، ج ۱، ص ۲64.
[3] . اصول کافی، ج ۱، ص ۲4.
[4] . بحار، ج ۸4 ص ۲4۰.
[5] . عروة الوثقى، ص ۲۰۱.
[6] . مصباح الطوسی، ص ۵۱۱ - بحار، ج ۱۰۱، ص ۱۳5.
[7] . میزان الحکمة، ج 5، ص ۳6۷.
[8] . بحار، ج ۸۲، ص 395 و ج ۸۳، ص ۱۲.
[9] . بحار، ج ۸۳، ص ۱۸.
[10] . همان مدرک، ص ۱۰.
[11] . بحار، ج ۸4 ص ۲۳۳.
[12] . همان مدرک، ص ۲4۸.
[13] . بحار، ج 84، ص ۲61 و ۲6۵ و ۲4۷.
[14] . بحار، ج ۷۰، ص 400.
[15] . بحار، ج ۸4 ص ۲4۸.
[16] . بحار، ج ۸۲، ص ۳۰۳.
[17] . بحار، ص ۸4، ص ۳۲۰.
[18] . همان مدرک، ص ۲4۹.
[19] . بحار، ج ۸۵، ص ۳۲۵.
[20] . بحار، ج ۸۵، ص ۳۲5.
[21] . میزان الحکمة، ج 5، ص ۳۹۳ و 388.
[22] . امالی شیخ طوسی، ج ۲، ص 141.
[23] . نهج البلاغه، خطبه همّام - خطبه ۱۹۳.
[24] . بحار، ج ۸4، ص ۲۰۳.
[25] . بحار، ج 94، ص ۱۵۱.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمّد محمّدی اشتهاردی