امام حسن(ع) در عصر خلافت عمر شیوه رفتار و سیاست امام حسن(ع) در عصر خلافت عمر بن خطّاب، مشابه شيوه او در عصر خلافت ابوبکر بود. او در پرتو راهنماییهای پدرش علی(ع)، آنچه که با توجّه به جوانب امر، موجب تقویت اسلام و عزّت و شکوه آن در برابر بیگانگان میشد، دخالت و حمایت میکرد؛ و آنچه که مربوط به اسلام نبود، خود را از آن کنار میکشید، و در موارد لازم با موضعگیریهای قاطعانه خود، اعتراض مینمود.
حسن و حسین(ع) در جنگها و فتوحات اسلامی، در عصر عمر، شرکت نکردند و در کنار پدر بزرگوارشان، به تعلیم و تعلم و حل مشکلات مردم پرداختند.[1]
علّت اتخاذ چنین موضع، این بود که آنها سیاست عمر و شيوه فتوحات او و تبعیضات او را در سهمیهبندی غنائم و بیتالمال قبول نداشتند؛ و از طرفی جوّ حاکم به گونهای بود که چارهای نمیدیدند، جز آن که در کنار آن همه جنگها و سر و صداها به آموزش و آگاهیبخشی بپردازند، و اگر نظریاتی میدادند در موارد خاص و بسیار نادر بود، اتخاذ این روش از اینرو بود که انزوای مطلق را نمیدانستند، و برای آنها بهتر این بود که به تعلیم و تعلّم و حلّ نابسامانیهای اجتماعی بپردازند؛ و با دستگاه حاکمه به طور تاکتیکی رفتار نمایند؛ چرا که چنین تشخیص میدادند که اگر موضعگیریهای دیگری کنند، در مجموع به نفع اسلام و مسلمانان نخواهد بود.
امام حسن(ع) در عصر خلافت عثمان موضعگیریهای امام حسن(ع) در این عصر، هماهنگ با خط مشی پدرش امیرمؤمنان علی(ع) بود، و بخشی از اوقاتِ گرانبهای او در این عصر، به آموزش و بازسازی و نگهداری شیعیان میگذشت و بخشی دیگر در رابطه با مقابله با حکومت ننگین عثمان، و همسویی با اصحاب پیامبر(ص)، در مخالفت با روشهای غیر اسلامی عثمان بود و بخشی دیگر به حلّ مشکلات فرهنگی و اجتماعی و سیاسی مردم، و تأمین نیازهای آنها سپری میشد.
در بعضی از تواریخ آمده: امام حسن و امام حسین(ع) در عصر خلافت عثمان، در سال ۳۰ هجری، در فتح خراسان و طبرستان (مازندران و گیلان کنونی) به عنوان سران مهاجر و انصار، شرکت نظامی داشتند، و همچنین از جنگاوران پیشتاز فتح شهرهای آفریقا به شمار میآمدند.[2]
علّامه هاشم، معروف حسنی؛ در کتاب «سيرة الأئمّة الاثنی عشر»، شرکت حسن و حسین(ع) را در این فتوحات چنین توجيه میکند:
«عجیب و بعید نیست که علی(ع) و فرزندانش، همه امکانات و نیروهای خود را در راه نشر اسلام، و اعتلای کلمه حق بسیج کنند، همانگونه که اگر حق خود را در مورد خلافت مطالبه کنند، به خاطر نشر اسلام و بزرگداشت کلمه حق است. چه مانعی دارد که اگر اسلام در مسیر اصلی خود قرار گیرد، آنها چون سربازانی جانباز، در میان صفوف مسلمین با دشمن بجنگند ...»[3]
ولی بعضی از محقّقین، این نظریه را ردّ کردهاند و معتقدند که حسن و حسین(ع) در هیچ کدام از فتوحات روزگار خلفا شرکت نداشتهاند، به خاطر این که کیفیت فتوحات عصر خلفا با فتوحات عصر پیامبر(ص) فرق داشت و بین این دو، از زمین تا آسمان اختلاف بود، و...[4]
چند نمونه از موضعگیری امام حسن(ع) در برابر حکومت عثمان موضعگیری امام حسن(ع) در برابر حکومت عثمان، همانند موضعگیری پدرش علی(ع) بود. او با اصل به حکومت رسیدن عثمان، مخالف بود. مقام رهبری از رسول خدا(ص) را از آنِ على(ع) میدانست، و دیگران را غاصب حکومت میشناخت، او حتی در مورد خلافت ابوبکر و عمر، چنین فرمود:
«إِنَّ أَبَابَكْرٍ وَ عُمَرَ عَمَدَا إِلَى هَذَا اَلْأَمْرِ وَ هُوَ لَنَا كُلُّهُ فَأَخَذَاهُ دُونَنَا وَ جَعَلَا لَنَا فِيهِ سَهْماً كَسَهْمِ الْجَدَّةِ أَمَا وَ اَللَّهِ لَتُهِمَنَّهُمَا أَنْفُسُهُمَا يَوْمَ يَطْلُبُ اَلنَّاسُ فِيهِ شَفَاعَتَنَا»:
«همانا ابوبکر و عمر، تمام توجّه خود را برای به دست گرفتن زمام خلافت، مبذول داشتند و آن را از چنگ ما ربودند؛ با این که همه اختیارات آن، مخصوص ما بود، آنها بدون دخالت دادن ما، مقام رهبری را در اختیار گرفتند، و برای ما سهمی مانند سهم جدّه (به اندازه بخور و نمیر که فرزندان به جدّهی خود میدهند) قرار دادند. آگاه باشید، سوگند به خدا! در آن روزی که مردم از ما تقاضای شفاعت کنند، آن دو به طور شدید برای نجات خود، گرفتار و درگیر میباشند.»[5]
وقتی که امام حسن(ع) در مورد اصل خلافت ابوبکر و عمر، چنین بگوید، روشن است که اصل حکومت عثمان را نیز قبول ندارد.
و امّا در مورد موضعگیریهای امام حسن(ع) در برابر خلافهای عثمان.
در اینجا به دو نمونه زیر توجّه کنید:
١- سخنان امام حسن(ع) در بدرقه ابوذر هنگامی که عثمان، ابوذر غفاری آن یار راستین پیامبر را به خاطر اعتراضهایش، به ربذه تبعید میکرد، فرمان داد که هیچ کس حق ندارد او را بدرقه کند، ولی امیرمؤمنان على(ع) برخلاف فرمان عثمان، دست حسن و حسین(ع) را گرفت و همراه برادرش عقيل، و عمّار یاسر برای بدرقه ابوذر حرکت کردند و هر کدام با سخنی، ابوذر را بدرقه نمودند. هنگامی که امام حسن(ع) با ابوذر سخن میگفت، ناگاه مروان، که از جانب عثمان مأمور جلوگیری از بدرقه ابوذر شده بود، سوار بر مرکب، فرا رسید و با تندی و جسارت، فریاد زد:
«دور شو ای حسن! مگر نمیدانی که امیر مؤمنان (عثمان) از سخن گفتن با ابوذر، نهی کرده است؟ اگر نمیدانی اکنون بدان.»
در این هنگام، على(ع) به مروان حمله کرد و با تازیانه خود بر پیشانی مرکب او زد و فرمود:
«دور شو! خدا تو را به سوی آتش دوزخ روانه سازد.»
مروان در حال خشم، نزد عثمان بازگشت و احساسات او را بر ضدّ على(ع) تحریک نمود.
به هر حال امام حسن(ع) از تهدید مروان نهراسید و با سخنان عمیق خود، موضعگیریهای ابوذر را تأیید کرد، و به آن، ابعاد عظیم تبلیغاتی، فکری و سیاسی داد. سخن آن حضرت چنین بود:
«يَا عَمَّاهْ لَوْلا أَنَّهُ لَا يَنْبَغِي لِلْمُوَدِّعِ أَنْ يَسْكُتَ وَ لِلْمُشَيِّعِ أَنْ يَنْصَرِفَ لَقَصُرَ الْكَلاَمُ وَ إِنْ طَالَ اَلْأَسَفُ وَ قَدْ أَتَى اَلْقَوْمُ إِلَيْكَ مَا تَرَى فَضَعْ عَنْكَ اَلدُّنْيَا بِتَذَكُّرِ فِرَاقِهَا وَ شِدَّةَ مَا اِشْتَدَّ مِنْهَا بِرَجَاءِ مَا بَعْدَهَا وَ اِصْبِرْ حَتَّى تَلْقَى نَبِيَّكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ هُوَ عَنْكَ رَاضٍ»:
«ای عمو! اگرنه این بود که برای وداع کننده خوب نیست که سکوت کند، و برای بدرقهکننده شایسته نیست که (بیسخن) بازگردد. سخن کوتاه میشد، گرچه تأسّف و ناراحتی، طولانی و دراز است. همانا از ناحیه این قوم (عثمان و طرفدارانش) به تو مصیبتها رسید که دیدی، دنیا را به یاد جدایی از آن، نادیده انگار، و به امید پاداشهای آخرت، از ناراحتیها و سختیهای دنیا چشم بپوش (و آن را تحمّل کن)، صبر و استقامت کن تا رسول خدا(ص) را ملاقات کنی در حالی که او از تو خشنود باشد.»[6]
به این ترتیب امام حسن(ع) با این موضعگیری نیرومند خود، اعتراضهای ابوذر را امضا کرد، و هیئت حاکمه را محکوم نمود و رفتار ابوذر را مورد خشنودی پیامبر(ص) دانست.
۲- حسن(ع) واسطه ابلاغ اعتراضات در عصر حکومت عثمان، شکایتهایی که مردم از حکومت او داشتند، به عرض حضرت علی(ع) میرساندند و از او دادخواهی میکردند. آن حضرت فرزندش حسن مجتبی(ع) را نزد عثمان میفرستاد و توسط حسن(ع)، اعتراضهای مردم را به عثمان ابلاغ میکرد و از او میخواست خود را اصلاح کند. وقتی که رفت و آمد امام حسن(ع) نزد عثمان، بسیار شد؛ عثمان به ستوه آمد و گفت:
«إِنَّ أَبَاكَ يَرَى أَنَّ أَحَداً لَا يَعلَمُ مَا يَعلَمُ، وَ نَحنُ أَعلَمُ بِمَا نَفعَلُ، فَكَفِّ عَنَّا»:
«پدرت گمان میکند که آنچه میداند، هیچ کس نمیداند، ما به آنچه میکنیم از او آگاهتر هستیم، بنابراین از ما دست بردارد، و دیگر مزاحم ما نشو!»
از این پس علی(ع) فرزندش را برای کاری نزد عثمان نفرستاد.[7]
این فراز، نشان میدهد که امام حسن(ع) در عصر عثمان، نقش مهمّی در رساندن اعتراضها و شکایتهای مردم، به عثمان داشت. نهتنها کارهای عثمان را تأیید نمیکرد، بلکه با واسطه شدن در آن جوّ خطرناک، اعتراضهای مردم را تأیید مینمود و در ابلاغ آنها به هیئت حاکمه، تلاش میکرد.
خودآزمایی
1- چرا امام حسن (ع) {و امام حسین (ع)} در جنگها و فتوحات اسلامی، در عصر عمر، شرکت نکردند؟
2- موضعگیریهای امام حسن (ع) در عصر خلافت عثمان چگونه بود و اوقات ایشان چگونه صرف میشد؟
3- دو مورد از موضعگیریهای امام حسن (ع) در زمان خلافت عثمان را فقط نام ببرید؟
پینوشتها [1]. سيرة الائمّة الاثني عشر (هاشم معروف الحسنی)، ج ۲، ص ۴۸۱.
[2]. همان مدرک. ص ۴8۲ –483.
[3]. همان مدرک، ص ۴۸۲-483.
[4]. در این باره به کتاب «زندگی سیاسی امام حسن(ع)» تألیف علّامه جعفر مرتضی عاملی، صفحه 155 تا ۱۷۷ مراجعه شود.
[5]. امالی شیخ مفید، ص ۴۹.
[6]. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۸، ص ۲۵۳ - روضه الكافي. ص ۲۰۷ - الغدير، ج 8، ص ۳۰۱.
[7]. الغدير، ج 9، ص ۷۱ - الامامه و السّياسة. ج ۱، ص ۳۰.