5 - وحدت وجود یعنی چه و معتقد به آن چه حکمی دارد؟ اگر شخصی وحدت وجود را به معنی وحدت مصداق وجود، قبول داشته باشد، آیا این سخن مستلزم کفر است؟ خواهشمند است توضیحات بیشتری در خصوص وحدت وجود بدهید. تفکّر در ذات مقدّس خداوند متعال منهی عنه است، و تعیین هویت حق به این که وجود است - به نحوی که قائلین به اصالتالوجود میگویند - متحقّقِ حقیقی را وجود میدانند و متحقّقات را به وجود و بالعرض واقعیّتدار و موجود و متحقّق میگویند؛ هرچند وجود را صاحب مراتب بگویند، و وجود هر چه را که غیر از خداست، غیر وجود او بگویند و یا اصلاً آنها را مصداق وجود ندانند و وجود را صاحب مصداق واحد بدانند؛ که آن وجود خداست و به این مطلب برمیگردد به این که خداوند تمام کلّ وجود است و وجود کلّ، خدا و حقیقت خداست - هر طور بگویند - با مشرب عرفان قرآنی که از کتاب و سنّت اخذ میشود، سازگار نیست؛ زیرا:
اولاً، این قول متضمّن تعیین هویّت برای حقّ متعال است؛ خواه وجود مقول به تشکیک باشد که در این صورت، سایر موجودات نیز در حقیقت با خداوند متعال مشترک میشوند و با لَیسَ کَمِثلِه شَیءٌ[7] منافات دارد؛ یا مصداق وجود را واحد، و وجود خداوند متعال بدانند. بالاخره تعیین هویّت برای حق است: «کُلَّمَا مَیَّزتُمُوهُ بِأوهَامِکُم فِی أدَقِّ مَعانِیهِ فَهُوَ مَخلُوقٌ مَصنُوعٌ مِثلُکُم مَردُودٌ اِلَیکُم»[8].
ثانیاً، قول به وحدت مصداق، اگر به این معنی باشد که خداوند وجود است و حقیقت و کنه وجود هم غیر قابل درک است و سایر اشیاء، اشیای دیگرند، معنای این حرف، تعیین اسم برای خدا است؛ به ملاحظه این که ذاتش جایز الدّرک نیست؛ این اشکال ندارد؛ جز این که بگوییم اسماءالحسنی توقیفی است.
و اگر معنای آن نفی واقعیّت اشیای دیگر، و تحقّق خارجی آنها باشد، شرک منافی با توحید نیست؛ امّا گذشته از این که خلاف وجدان و بدیهه است، منافی با بسیاری از اسماءالحسنی و مستلزم نفی آنها است؛ که همه بر واقعیّت اشیاء، مخلوقات، مرزوقات، مصنوعات و معلومات دلالت دارند و با «لَیسَ کَمثلِهِ شَیءٌ»، «عَالمُ الغَیبِ وَ الشَّهادَة»، «الرَّحمن الرَّحیم»، «الخالق»، «الباری»، «الباسط»، «المالک» و. .. منافات دارد.
بنابراین معرفت صحیح آن است که خدا را به همان اوصافی که خودش و پیغمبران و حججش معرّفی کردهاند، بشناسیم؛ و بیشتر از آنچه مکلّف به معرفت آن هستیم، خود را مکلّف ندانیم؛ خدا را خدا بدانیم و او را، «او» و «یا هو» و «یا مَن لَیسَ هُوَ إلَّا هُو» بگوییم. برحسب بعضی روایات، چون در آخرالزمان مردمانی میآیند که برخلاف اینکه نباید تعمّق در ذات خدا و اوصاف ذاتیّه او بنمایند، متعمّق میشوند:
سوره مبارکه توحید نازل شد که در خداشناسی و معرفت به آن بسنده نمایند و این تعمّقات را که خطر گمراهی و ضلالت دارد، کنار بگذارند. راجع به سایر معانی وحدت وجود نیز قابل توجّه است؛ که از بعضی از آنها بوی کفر، استشمام میشود.
خداوند متعال همه را از زلّات اعتقادی مصون و محفوظ بدارد.
پینوشتها [1] – کشف المراد فی تجرید الاعتقاد/280 المقصد الثالث فی إثبات الصانع تعالی.
[2] - طور/35.
[3] – واقعه/58 و 59.
[4] – واقعه /63 و 64.
[5] – بقره/7.
[6] – حجر/3.
[7] - شوری/11.
[8] – بحار:69/293.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی