کد مطلب: ۲۹۱۲
تعداد بازدید: ۲۶۸۲
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۲۴ تير ۱۳۹۸ - ۱۵:۳۱
قصه‌های قرآن| ۶۵
حضرت داوود(ع) بسیار خوش‌صوت بود، به‌ طوری ‌که وقتى صدایش به مناجات بلند می‌شد، پرندگان به ‌سوی او می‌آمدند و حیوانات وحشى گردن می‌کشیدند تا صداى دل‌نشین او را بشنوند. او کوتاه‌ قد و كبود چشم و كم مو بود.
یكى از پیامبران بزرگى كه علاوه بر قدرت معنوى و نبوّت، داراى حكومت ظاهرى وسیع نیز بود، حضرت داوود(ع) است كه نام مباركش شانزده بار در قرآن آمده است.
حضرت داوود(ع) در سرزمینى بین مصر و شام دیده به جهان گشود، او از نواده‌های حضرت یعقوب است و به نُه واسطه به یكى از فرزندان حضرت یعقوب می‌رسد، پدرش «ایشا» نام داشت.
او صد سال عمر كرد، كه چهل سال از آن را حكومت نمود.[1]
ماجراى شهرت داوود(ع) - همان‌طور كه پیش ‌از این شرح داده شد - آن هنگام شروع شد كه به‌ عنوان‌ یکی از سربازان طالوت، به جنگ جالوت و لشگرش رفت و با سنگى كه در فلاخن خود نهاده بود، جالوت جبار را كشت (كه داستانش در شماره قبل گذشت).
«ایشا» ده پسر داشت، داوود(ع) کوچک‌ترین آن‌ها بود.
حضرت داوود(ع) بسیار خوش‌صوت بود، به‌ طوری ‌که وقتى صدایش به مناجات بلند می‌شد، پرندگان به ‌سوی او می‌آمدند و حیوانات وحشى گردن می‌کشیدند تا صداى دل‌نشین او را بشنوند. او کوتاه‌ قد و كبود چشم و كم مو بود. در میان بنی‌اسرائیل و در پیشگاه طالوت ـ فرمانده شجاع و باایمان لشگر بنی‌اسرائیل ـ داراى موقعیّت عظیم بود. پس از آن ‌که طالوت از دنیا رفت، بنی‌اسرائیل حكومت و فرماندهى طالوت را در اختیار داوود(ع) گذاشتند، و همه ثروت‌های طالوت را به او سپردند. وقتی‌ که به حاكمیت رسید، خداوند او را به مقام پیامبرى نیز رسانید.[2]
 
ده خصلت عظیم داوود(ع)
در قرآن، در آیه 15 تا 20 سوره ص، خداوند داوود(ع) را با ده خصلت ارجمند می‌ستاید، حتى به پیامبر اسلام(ص) سفارش كرده كه در برابر گزند مخالفان و بدخواهان ‌همانند داوود(ع) صبر و مقاومت داشته باشد.
در آیه نخست (آیه 17 سوره ص) چنین آمده:
«اِصبِر عَلى ما یَقُولونَ وَ اذكُر عَبدَنا داوُودَ ذَالأَیدِ إِنَّهُ اَوَّابٌ»؛
«اى پیامبر! در برابر آنچه مخالفان می‌گویند شكیبا باش و به خاطر بیاور بنده‌ی ما داوود(ع) را كه صاحب قدرت، و بسیار بازگشت كننده به خدا بود.»
خصال ده‌گانه ارجمند داوود(ع) عبارت‌اند از:
1 - صبر و مقاومت.
2 - مقام عبودیّت و بندگى.
3 - قوّت و قدرت معنوى و جسمى.
4 - بازگشت و رجوع مداوم به خدا، و رابطه تنگاتنگ با خدا.
5 - کوه‌ها در تسخیر او بودند و با او صبح و شام تسبیح خدا می‌گفتند.
6 - پرندگان در تسبیح خدا با او هم‌آواز می‌شدند.
7 - آن‌ها نه‌تنها در آغاز كار بلكه در همه احوال، با تسبیح او هماهنگ می‌شدند.
8 - داشتن حكومت استوار و مقتدرانه.
9- علم و دانش سرشار كه مایه‌ی بركات است.
10 - منطقى گویا، و بیانى لطیف و شیوا.[3]
خداوند گاهى او را به‌ عنوان «نِعمَ العَبدِ» «نیكوترین بنده» و زمانى او را به ‌عنوان خلیفه خود[4]، و نیز به داشتن امتیاز و فضائل[5] علم و حكمت[6] معرّفى كرده، و نزول كتاب اخلاقى و مهم زبور را بر او، برشمرده[7] او را با عالی‌ترین خصلت‌ها ستوده است.
كتاب زبور مشتمل بر نصایح و مناجات و امور اخلاقى است، مزامیر زبور در كتاب عهدین، مشتمل بر 150 فصل است كه هر کدام به نام مزمور نامیده شده و سراسر آن به شكل اندرز، دعا و مناجات است.
 
ورود ناگهانى دو نفر شاكى نزد داوود(ع) و داورى او
حضرت داوود(ع) براى آن ‌که از گزند دشمن محفوظ بماند، پاسداران بسیار داشت، روزى در یكى از اتاق‌های قصر خود كه طبقه بالا بود و همواره در آنجا عبادت می‌کرد و آن را محراب خود قرار داده بود و مشغول عبادت بود، ناگهان دو نفر بدون مقدّمه و اجازه، سراسیمه از راه غیرعادی، بالا رفتند و به حضور او رسیدند.
داوود(ع) از مشاهده آن‌ها وحشت كرد، زیرا فكر می‌کرد قصد سویى دارند، ولى آن‌ها بی‌درنگ به داوود گفتند: نترس، ما دو نفر شاكى هستیم، و براى داورى نزد شما آمده‌ایم.
آن‌ها به داوود(ع) مجال ندادند كه بپرسد: «چرا از راه غیرمعمولی وارد شدید» بی‌درنگ یكى از آن‌ها شكایت خود را چنین مطرح كرد: «این شخص برادر من است. نود و نُه میش دارد، و من یك میش بیشتر ندارم، در عین ‌حال اصرار دارد كه همین یك میش را به او واگذار كنم، و در سخن بر من چیره شده و مرا در بن‌بست قرار داده است.»
داوود(ع) بی‌درنگ به شاكى گفت: «قطعاً برادرت با این ادّعا بر تو ستم نموده است و این حادثه تازگى ندارد، بسیارى از دوستان نسبت به یكدیگر ستم می‌کنند، مگر آن‌ها كه ایمان آورده و داراى عمل صالح هستند.»
طرفین نزاع با شنیدن این سخن قانع شدند و رفتند، و اصل قضاوت داوود(ع) نیز مطابق واقع بود، ولى داوود(ع) در قضاوت عجله كرد، زیرا بى‌آن ‌که سخن شاكى دیگر را بشنود، بر ضدّ او داورى نمود، گرچه داوری‌اش حق بود.
از این‌رو بی‌درنگ متوجّه شتاب‌زدگی و ترك اولىِ خود شد و توبه و استغفار نمود و به سجده افتاد و بازگشت به خدا نمود.
خداوند از لطف خود او را بخشید[8] و از این ماجرا این درس به انسان‌های داور داده شد كه در داورى خود عجله نكنند، تا حق كسى پایمال نشود.
مطابق روایتى كه از امام رضا(ع) نقل شده؛ فرمود: آن دو نفر دو فرشته به ‌صورت انسان بودند كه به ‌عنوان شكایت از همدیگر، نزد داوود(ع) آمدند، و این حادثه از این‌ جهت بود كه روزى داوود(ع) در ذهن خود گمان كرد كه خداوند در آن عصر كسى را عالم‌تر از او نیافریده، این حالت نفسانى [ كه یك نوع غرور و ترك اولى است] موجب شد آن دو فرشته از سوى خدا نزد داوود(ع) بیایند. داوود در قضاوت عجله كرد، از مدّعى بیّنه (دو شاهد عادل) نخواست، و از منكر چیزى نپرسید، سپس متوجّه اشتباه خود شده و توبه نمود. و فهمید كه آگاه‌تر از او در جهان وجود ندارد و به ‌این ‌ترتیب به اشتباه بودن تفكّر خود پى برد و خود را اصلاح كرد.[9]
 
سنّت‌شکنی و ازدواج داوود(ع) با زن بیوه
از عصر حضرت آدم(ع) تا زمان داوود(ع) بین مردم سنّت شده بود كه اگر زنى همسرش كشته می‌شد یا می‌مرد، بلاتكلیف می‌ماند و حق نداشت با كسى ازدواج كند.
خداوند به داوود(ع) وحى كرد: كه این سنّت غلط را بشكن، و به مردم بگو: ازدواج با زنان بیوه جایز است.
پس ‌از این دستور الهى، داوود(ع) نخستین فردى بود كه به این سنّت‌شکنی اقدام نمود و با زنى كه همسرش به نام اوریا كشته شده بود، پس از به سر آمدن عِدّه، ازدواج كرد.
چون داوود(ع) به‌ عنوان نخستین نفر این كار را كرد، عدّه‌ای از مردم بهانه‌گیر، از این كار رنجیده‌خاطر شدند[10] و در این رابطه به شایعه‌پراکنی پرداختند. و بعضى نسبت‌هاى ناروا را به ساحت مقدّس داوود(ع) دادند كه در تورات آمده و به ‌راستی شرم‌آور و نابخردانه است.
 
عطاهاى بزرگ خدا به داوود(ع)
خداوند در آیات 10 و 11 سوره سبأ پس از ذكر موهبت وسیع خود به داوود(ع) كه نشانگر مواهب بسیار معنوى و مادّى به داوود(ع) است، سه عطیه بزرگ الهى را نام می‌برد كه خداوند به حضرت داوود(ع) داد:
1 - خداوند به کوه‌ها فرمان داد كه با داوود(ع) (هنگام تسبیح) هم‌صدا و هم‌آواز شوند.
2 - به پرندگان فرمان داد كه با داوود(ع) (هنگام ذكر خدا) هم‌صدا و هم‌آواز گردند.
3 - خداوند آهن را براى داوود(ع) نرم كرد و به او دستور داد كه با آهن زره‌های كامل و فراخ بسازد، و حلقه‌های آن را به‌ اندازه و متناسب كند.
وقتی‌ که حضرت داوود(ع) تسبیح خدا می‌نمود، کوه‌ها و پرندگان صداى دل‌نشین و شیواى او را می‌شنیدند و با او در ذكر خدا هم آهنگ می‌شدند.
امام صادق(ع) در این راستا فرمود: هنگامی ‌که داوود(ع) به‌ سوی صحرا و بیابان حركت می‌کرد، و آیات كتاب زبور را (كه غالباً به ‌صورت مناجات بود) می‌خواند، هیچ كوه و سنگ و پرنده‌ای نبود مگر این ‌که با او هم‌صدا می‌شدند.[11] آرى، آن‌ها با شعورى كه داشتند تحت تأثیر مناجات‌های اثربخش داوود(ع) قرار می‌گرفتند و هم‌نوا با او دل به خدا می‌بستند.
او مناجات‌های كتاب زبور را با آن صداى خوش در محرابش می‌خواند. پرندگان آن‌چنان مجذوب آن صدا می‌شدند كه از هوا می‌آمدند و بر روى داوود(ع) می‌افتادند، و حیوانات وحشى براى شنیدن آن، پیش مردم می‌آمدند و از آن‌ها نمی‌رمیدند، زیرا همه، حواسشان غرق در لذّت صداى داوود(ع) می‌شد.[12]
 
زهد و پارسایى داوود(ع)
با این ‌که داوود(ع) داراى حكومت و امكانات وسیع بود، همواره به‌ طور ساده می‌زیست، و حریم پارسایى را رعایت می‌کرد، حضرت على(ع) در یكى از خطبه‌هایش از پارسایى داوود(ع) یاد كرده و می‌فرماید: «او صاحب صداى خوش، و خواننده بهشت است، با دست خود زنبیل‌هایی از لیف خرما می‌بافت و به هم‌نشینان می‌فرمود: کدام ‌یک از شما در فروش این زنبیل‌ها مرا كمك می‌کند؟ او از پول آن زنبیل‌ها نان جوین تهیّه می‌کرد و می‌خورد.»[13]
 
پی‌نوشت‌ها
1 . كامل ابن اثیر، ج 1، ص 76 و 78، بحار، ج 14، ص 14 و 15.

[2] . بحار، ج 14، ص 14 و 15.

[3] . تفسیر فخر رازى، ج 26، ص 183 (با استفاده از آیات 17 تا 19 صاد)

[4] . سوره ص، آیه 30 و 26.

[5] . سبأ، 26.

[6] . نمل، 15.

[7] . اسراء، 55، نساء، 163، این كتاب در شب 28 رمضان به آن حضرت نازل شد (بحار، ج 4، ص 33)

[8] . سوره ص، آیه 21 تا 24؛ تفسیر نورالثقلین، ج 4، ص 445.

[9] . اقتباس از عیون اخبار الرضا(ع)، طبق مدرك قبل، ص 446.

[10] . اقتباس از عیون اخبار الرّضا(ع)، طبق نقل نور الثقلین، ج 4، ص 446.

[11] . تفسیر المیزان، ج 16، ص 390.

[12] . بحار، ج 14، ص 15.

[13] . نهج البلاغه، خطبه 160. 

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

محمّد محمّدی اشتهاردی

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
سیدمرتضی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۱:۴۲ - ۱۴۰۱/۰۷/۰۲
1
0
با سلام در کتاب تورات به خاطر زنای محصنه خداوند این دو ملک را برای حضرت داوود فرستاد و آنها پرسش کردند.بعد توبه کرد و آن دو فرشته گفتند خداوند تو را بخشیده و فرموده است که اگر حرمسرا هم میخواستی به تو میدادم چرا اینکار را کردی چون اینکار گناهیست نسبت به خدا.
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: