گرچه معاویه به بیشتر اهداف شوم خود رسیده بود، ولی در عین حال وجود امام حسن(ع) را مانع بزرگی بر سر راه اهداف انحرافی خود میدید. یکی از هدفهای او تعیین جانشین برای خود بود که با بودن امام حسن(ع) در اجرای چنین تصمیم، ترس و وحشت داشت. از سوی دیگر امام حسن(ع) در هر فرصت مناسب اعتراض خود را به معاویه آشکار میکرد و او را طاغوت میخواند. از اینرو معاویه تصمیم گرفت تا امام حسن(ع) را با زهر مسموم کند.
معاویه برای اجرای این نیّت پلید، جُعده دختر اشعث را که همسر امام حسن(ع) بود مناسب دید. محرمانه برای او ۱۰۰ هزار درهم فرستاد و به او قول داد که بعد از حسن(ع) او را همسر یزید خواهد کرد.
جُعده امام حسن(ع) را (به وسیله زهری که در آب یا شیر ریخته بود) مسموم کرد. طولی نکشید که آن حضرت بر اثر آن به شهادت رسید.[1]
معاویه ۱۰۰ هزار درهم را برای جُعده فرستاد، ولی او را همسر یزید نکرد. او نزد معاویه رفت و گفت: «مرا همسر یزید گردان.»
معاویه به او گفت: «از اینجا دور شو! زنی که شایستگی همسری برای حسن بن علی(ع) را نداشته باشد، شایسته همسری با پسرم یزید نخواهد بود.»[2]
امام صادق(ع) فرمود: «اشعث بن قیس (سردمدار خوارج و منافقین) در خون امیرمؤمنان علی(ع) شرکت نمود. دخترش جُعده، حسن(ع) را مسموم کرد؛ و پسرش محمّد در خون امام حسین(ع) شرکت نمود.»[3]
عمر بن اسحاق میگوید: در محضر امام حسن(ع) بودم، حسین(ع) نیز حاضر بود. آن حضرت برای تطهیر از خانه بیرون رفت. وقتی که بازگشت، فرمود:
«لَقَدْ سُقِيتُ السُّمَّ مِرَاراً مَا سُقِيتُهُ مِثْلَ هَذِهِ الْمَرَّةِ لَقَدْ لَفَظَتْ قِطْعَةً مِنْ كَبِدِي»:
«مرا بارها زهر دادند، ولی هیچگاه مانند این بار نبود. همانا پارهای از جگرم افتاد.»[4]
وصیّت امام حسن(ع) به برادرش حسین(ع)
هنگامی که نشانههای رحلت در وجود امام حسن(ع) آشکار شد، برادرش حسین(ع) را به حضور طلبید و به او فرمود: «برادرم! هنگام فراق فرا رسیده، من به خدایم میپیوندم، مرا زهر خورانیدهاند، جگرم در طشت افتاد ... تو را به آن حقّی که بر تو دارم مبادا در اینباره سخنی به میان بیاوری (و با مطرح کردن آن، جنگ کنی) هنگامی که از دنیا رفتم، چشمانم را بپوشان، مرا غسل بده و کفن کن، و بر تابوتم بگذار و به سوی قبر جدّم رسول خدا ببر، تا با جدّم تجدید عهد کنم.» (یعنی دیداری تازه کنم). به زودی باخبر میشوی که مردم گمان میکنند که تو میخواهی مرا در کنار قبر پیامبر دفن کنی، به سوی تو میآیند تا از تو جلوگیری کنند. تو را به خدا سوگند میدهم مبادا در مورد من به اندازه شیشه حجامت، خون ریخته شود.»[5]
آشوب بدخواهان در دفن پیکر امام حسن(ع)
هنگامی که امام حسن(ع) رحلت کرد؛ امام حسین(ع) طبق وصیّت او عمل کرد. وقتی که جنازه او را برای تجدید عهد، کنار قبر رسول خدا بردند، مروان (که حاکم مدینه بود) با دستیارانش از بنیامیّه به خیال این که میخواهند جنازه امام حسن(ع) را در کنار قبر رسول خدا دفن نمایند، گِردِ هم آمدند و لباس جنگ پوشیدند تا از آن جلوگیری نمایند.
عایشه سوار بر استر شد و به آنها پیوست و فریاد میزد: من دوست ندارم به خانه من درآیید.
«نَحُّو اِبنَکُم عَن بَیتِی ...»:
«پسر خود را از خانهام دور کنید...»
مروان فریاد میزد: «چه بسا جنگی که بهتر از آسایش است، آیا عثمان در دورترین جای مدینه دفن شود، و حسن در کنار قبر پیامبر دفن گردد؟ نه هرگز چنین چیزی نخواهد شد.»
امام حسین(ع) و ابن عباس، و محمّد حنفیه، هر کدام پاسخ آنها را دادند، و به آنها فهماندند که جنازه را برای تجدید عهد کنار مرقد پیامبر(ص) آوردهایم، نه برای دفن.
آنگاه امام حسین(ع) همراه بنیهاشم، جنازه امام حسن(ع) را به جانب قبرستان بقیع بردند و در کنار قبر فاطمه بنت اسد(س)، به خاک سپردند.[6]
به روایت محدّث قمّی؛ «مخالفان، جنازه آن حضرت را تیرباران کردند، به طوری که هنگام دفن، هفتاد چوبه تیر از پیکر مطهّرش بیرون آوردند.»[7]
آشکار شدن کینههای پلید
از عجایب دردآلود و غمبار روزگار این که با مخالفان پرکینه خاندان نبوّت، روی پارچهای که روی قبر امام حسن انداخته بودند، این آیه را نوشتند:
«مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ ...»[8]:
«محمّد (ص) پدر مردان شما نیست...»
منظورشان از این کار، این بود که پسر بودن امام حسن(ع) را از رسول خدا(ص) نفی کنند.[9]
با این که مناسب این بود آیه مباهله (۶۱ - آلعمران) را بنویسند و روی قبر آن حضرت بگذارند، که در آن آیه، با جمله اَبنَائَنَا (پسران ما) به پسر بودن امام حسن و امام حسین(ع) تصریح نموده است، با توجّه به این که پس از نزول این آیه، پیامبر حسن و حسین(ع) را در کنار خود با علی و فاطمه(ع) به صحرا برای مباهله برد.
اُفّ بر تو ای روزگار! که چه کینههای پلید از تو آشکار شد!
آری، در این مورد نیز باید آن شعر معروف محتشم را خواند:
ای چرخ غافلی که چه بیداد کردهای/ وز کین چهها در این ستمآباد کردهای
با دشمنان دین نتوان کرد آنچه تو/ با مصطفی و حیدر و اولاد کردهای
شادی معاويه از شهادت امام حسن(ع) و سخن قاطع ابن عبّاس به او
هنگامی که خبر شهادت امام حسن(ع) به معاویه رسید، او و اطرافیانش سجده شکر به جا آوردند و تکبیر گفتند، در این هنگام عبدالله بن عبّاس (پسرعموی پیامبر (ص) و علی(ع)) در شام بود. معاویه به او گفت: «آیا حسن فوت کرد؟»
ابن عبّاس: آری، خدا او را رحمت کند. شنیدم از خبر آن، سجده شکر به جا آوردی و تکبیر گفتی، سوگند به خدا وفات او اجل تو را به تأخیر نمیاندازد؛ و پیکر او قبر تو را پر نمیکند و به راستی بعد از حسن(ع) چقدر عمر ما و تو اندک است.
معاویه: حسن بن علی(ع)، چند سال داشت؟
ابن عبّاس: سنّ و سال او را همه قریش میدانند، عجیب است که مثل تو از آن ناآگاه است.
معاویه: به گمانم او دارای بچّههای کوچک است، و برای آنها به اندازهای که معاش آنها را تأمین کند، چیزی نگذاشته است؟
ابن عبّاس: هر کوچکی بزرگ میشود، ما هم کوچک بودیم و بزرگ شدیم.
معاویه: اکنون بزرگ طایفه بنیهاشم تو هستی.
ابن عبّاس: نه. بلکه حسین بن على(ع) سرور ما است.[10]
همسران و فرزندان امام حسن(ع)
در مورد تعداد همسران و فرزندان امام حسن(ع) سخنان مختلف و بسیار گفته شده است. گویی دستهای مرموزی در عصر بنیامیّه و بنیعبّاس با تهمتهای ناجوانمردانه خواستهاند شخصیّت آن حضرت را با انواع دستاویزها در برابر علامت سؤال قرار دهند، و در این راه به قدری از حدّ و مرز گذشتهاند که گفتهاند: «دهها نفر از همسران امام حسن(ع) جنازهاش را تشییع میکردند!»
بهترین آمار در این خصوص، کتاب ارزشمند «ارشاد» تألیف عالم بزرگ، شیخ مفید (وفات شده در سال ۴۱۳ هجری قمری) است.
از گفتار ایشان، در این مورد فهمیده میشود که امام حسن(ع) دارای پانزده فرزند (۸ پسر و 7 دختر) بوده که هفت فرزندش از سه زن آزاد، و بقیه از کنیزان بودند.[11]
این تابلو نشان میدهد که ازدواجهای امام حسن(ع) و فرزندان او، در آن عصر، مطابق معمول سایر مردم بوده است.
باید توجّه داشت که ازدواجهای متعدّد امامان جنبه حرمسرایی نداشته، بلکه فلسفه ازدواجهای آنها در چند موضوع زیر خلاصه میشد:
١- تولید نسل ۲- حفظ شخصیّت زنان و تربیت آنها ۳- حفظ زنان از فساد اخلاقی ۴- ازدواج پس از فوت همسر قبل ۵- ازدواجهای افتخاری ۶- احیای سنّت ازدواج و پاسداری از آن و ...[12]
با توجّه به این که با بروز جنگهای جمل، صفین و نهروان و شهادت بسیاری از مردان همسران آنها که تعدادشان بسیار بود، بیوه بودند، و ازدواج با آنها، از جهات مختلف، ضروری بود.
خدایا! به برکت وجود مقدّس امام حسن(ع) ما را از پیروان راستین امامان(ع) قرار بده، و ما را از برکات شیوه زندگی سازنده آنها بهرهمند ساز - آمین.
(پایان)
خودآزمایی
1- چرا معاویه تصمیم گرفت تا امام حسن (ع) را با زهر مسموم کند؟
2- در کتاب ارزشمند «ارشاد» تألیف عالم بزرگ شیخ مفید، تعداد فرزندان امام حسن(ع) چه تعداد ذکر شده است؟
3- فلسفه ازدواجهای متعدد امام حسن(ع) (امامان) در چند موضوعاتی خلاصه میشد؟
پینوشتها[1]. ترجمه ارشاد مفید، ج ۲، ص ۲ - ۳.
[2]. احتجاج طبرسی، ج ۲، ص ۱۳.
[3]. روضة الكافي، ص ۱۶۷.
[4]. ترجمه ارشاد مفید، ج ۲، ص ۱۳.
[5]. همان مدرک، ص ۱۴.
[6]. اقتباس از ترجمه ارشاد، ج ۲، ص ۱۴ - اصول کافی، ج ۱، ص ۳۰۲ - ۳۰۳.
[7]. انوار البهيّة. ص 1۳۳.
.[8] احزاب - ۴۰.
[9]. اقتباس از انوارالبهيّة محدّث قمّی، ص ۱۳۱.
[10]. عقد الفرید، ج ۴، ص ۳۶ - مناقب آل ابیطالب، ج ۴، ص ۴۳.
[11]. اقتباس از ترجمه ارشاد مفید، ج ۲، ص 16.
[12]. شرح این مطلب را در کتاب «فرازهای برجسته از سیره امامان»، ج ۲، ص ۳ تا 16 بخوانید.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمد محمدی اشتهاردی