در گفتگوی ابوبصیر با امام صادق(ع) آمده:
امام صادق(ع) مهربانی و نعمتهای الهی را در مورد مؤمن حقیقی، در عالم برزخ برشمرد، ابوبصیر عرض کرد: «پس فشار قبر در کجاست؟»
امام صادق(ع) در پاسخ فرمود:
«هَيْهَاتَ مَا عَلَى اَلْمُؤْمِنِينَ فِیهَا شَيْءٌ ...»
«دور باد، نه هرگز، چیزی از فشار قبر، بر مؤمنان نیست...»
و آن زمینی که مؤمن در آن دفن میشود به زمین دیگر، افتخار میکند و میگوید: در درون من مؤمن جای گرفته، ولی در درون تو مؤمن جا نگرفته است، و همچنین آن زمین به آن مؤمن میگوید:
«سوگند به خدا آن هنگام که بر روی من گام برمیداشتی، تو را دوست داشتم، اکنون اگر روی به آن طرف کنی، به زودی میدانی که با تو چه رفتار نمایم، آنگاه به اندازه چشماندازش، قبر را برای او وسیع میکند».[1]
ولی مطابق پارهای از روایات، فشار قبر شامل هر مؤمنی خواهد شد.[2]
******
نیز ابوبصیر میگوید: به امام صادق؟ عرض کردم:
«أَ يَفْلِتُ مِنْ ضَغْطَةِ اَلْقَبْرِ أَحَدٌ»
«آیا هیچ کس از عذاب قبر، نجات مییابد؟»
فرمود:
«نَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْهَا، مَا أَقَلَّ مَنْ يَفْلِتُ مِنْ ضَغْطَةِ اَلْقَبْرِ»
«پناه میبریم به خدا از عذاب قبر، چقدر اندکاند کسانی که از عذاب قبر ایمن باشند».[3]
آنگاه فرمود: هنگامی که رقیّه دختر رسول خدا(ص) از دنیا رفت، پیامبر(ص) در قبر او ایستاد، سرش را به سوی آسمان بلند کرد، چشمهایش پر از اشک شد و به حاضران فرمود: من این حالت دفن و آنچه را بر رقیّه(س) وارد میشود، به نظر آوردم. آنگاه گفت: «خدایا! به خاطر من فشار قبر را از رقیّه بردار و او را ببخش»، خداوند او را به خاطر این دعا بخشید.[4]
نیز فرمود: «من به ضعف رقیّه(س) آگاه شدم، از درگاه خداوند خواستم که در مورد فشار قبر، او را در پناه خود گیرد».[5]
داستان «سعد بن معاذ» و فشار قبر او سعد بن معاذ از اصحاب بزرگ پیامبر(ص) از اهل مدینه بود، در جنگهای اسلامی مانند جنگ بدر، احد، خندق و... شرکت داشت، و در جنگ بدر پرچمدار طایفهی «اَوس» بود، این مسلمان متعهد و تلاشگر، در جریان جنگ خندق، بر اثر تیری که از ناحیهی دشمن به رگ اَكحل او (همان که هنگام رگ زدن، آن را نیشتر میزنند) رسید، از آن پس بر اثر خونریزی، روز به روز حال او رو به ضعف نهاد و بالاخره بستری گردید.
او شهید زنده و جانبازی مؤمن بود که در مسیر شهادت قرار گرفته بود، پیامبر(ص) مکرّر به عیادتش میآمد و از او تجلیل و احترام میکرد به طوری که در لحظات آخر عمرش در کنار بسترش میآمد و از او پرستاری مینمود، و این دعا را در حق او میکرد: «خدایا! سعد در راه تو جهاد کرد و پیامبرش را تصدیق نمود، روح او را به خوبی بپذیر».[6]
صبح آن روزی که سعد از دنیا رفت، جبرئیل بر پیامبر(ص) نازل شد و عرض کرد: «ای رسول خدا! چه کسی از امّتهای شما از دنیا رفته است، که فرشتگان آسمان، روح او را به یکدیگر مژده میدهند؟»
پیامبر(ص) تا به مسجد آمد و از وفات سعد اطلاع یافت آن حضرت پس از نماز صبح همراه مردم به سوی خانهی سعد حرکت کردند، وقتی که وارد خانهی او شدند، دیدند بستگان او مشغول غسل دادن جنازهی سعد میباشند، پیامبر(ص) در کناری نشست، ناگاه دیدند آن حضرت زانوهای خود را جمع کرد، علّتش را پرسیدند، فرمود: «فرشتهای فرود آمد، جا برای او نبود، به او جا دادم»
هنگامی که تابوت او را برداشتند، رسول خدا(ص) شخصاً جلو تابوت را گرفته بود... و فرمود: «سوگند به کسی که جانم در دست او است، هفتاد هزار فرشته، جنازهی سعد را تشییع میکردند».
طبق بعضی از روایات آمدن هفتاد هزار فرشته برای تشییع او از این رو بود که سعد به خواندن سورهی توحید، مداومت مینمود.[7]
مقام سعد در درجهای بود که پیامبر(ص) به او فرمود:
«مژده باد به تو، خداوند پایان عمرت را با شهادت ختم کند، عرش خدا از مرگ تو به لرزه درآید و به شفاعت تو، مسلمانان در قیامت به عدد موهای حیوانات قبیلهی بنی کلب، وارد بهشت میشوند.[8]
رسول خدا(ص) شخصاً جنازه سعد را حنوط کرد و آن را تا قبرستان بقیع با سر و پای برهنه و بدون عبا حمل نمود، سپس شخصاً داخل قبر شد و جنازهی سعد را به کمک حاضران در میان قبر نهاد و روی قبر را با سنگ و خشت و خاک پوشانید.
وقتی کار دفن به پایان رسیده مادر سعد کنار قبر آمد و گفت:
«هَنِيئاً لَكَ اَلْجَنَّةَ يَا سَعْدُ»
«ای سعد! بهشت بر تو گوارا باد».
رسول خدا(ص) به مادر سعد فرمود: «ای مادر سعد! چیزی را به طور جزم بر خدا حکم نکن»؛
«فَإِنَّ سَعْداً قَدْ أَصَابَتْهُ ضَمَّةٌ»
«همانا اکنون فشار قبر، سعد را گرفت».
پس از فراغ، مردم به خانههای خود مراجعت کردند، رسول خدا(ص) نیز مراجعت نمود، در این میان، حاضران از آن حضرت پرسیدند: ای رسول خدا، دیدیم که شما به گونهای با سعد رفتار کردی که با احدی چنین نکردی، و با سر و پای برهنه، جنازهی او را حمل و بدون عبا و ردا او را تشییع نمودی، گاهی طرف راست تابوت و گاهی طرف چپ آن را گرفتی، دستور غسل دادن جنازهاش را دادی و خود بر آن نماز خواندی و او را خود به خاک سپردی، در عین حال فرمودی: «قبر، او را فشار میدهد» چرا؟!
پیامبر(ص) در پاسخ فرمود:
«نَعَمْ إِنَّهُ كَانَ فِي خُلُقِهِ مَعَ أَهْلِهِ سُوءٌ»
«آری، فشار قبر به خاطر کجخلقی سعد، با خانوادهاش بود».[9]
عواملی که موجب فشار قبر میگردد به طور کلّی کفر و فسق و ظلم و اعمال ناشایست موجب میشود که انسان به فشار قبر مبتلا گردد، ولی مطابق روایات، پارهای از اعمال در این راستا نقش بیشتر دارند، مانند:
١- نمّامی (سخنچینی)
۲- عدم پرهیز از ادرار (عدم رعایت نجاست و طهارت)
٣- سوء خلق نسبت به خانواده
۴- تباه نمودن نعمتها و عدم بهرهگیری صحیح از آنها و..
امام علی(ع) فرمود:
«عَذَابُ اَلْقَبْرِ يَكُونُ مِنَ اَلنَّمِيمَةِ وَ اَلْبَوْلِ وَ عَزْبِ اَلرَّجُلِ عَنْ أَهْلِهِ»
«عذاب قبر، از ناحیهی سخنچینی، (عدم رعایت تمیزی از) ادرار و دوری (بیجهت) شوهر از همسرش (در بستر و...) حاصل میشود».[10]
امام صادق(ع) فرمود:
«إِنَّ جُلَّ عَذَابِ اَلْقَبْرِ فِي اَلْبَوْلِ»
«همانا بیشترین عامل عذاب قبر، از ناحیهی (عدم رعایت طهارت از) ادرار است»[11]، {یعنی کسی که در مورد نجاست و طهارت، لااُبالی است.}
و دربارهی بداخلاقی نسبت به خانواده، قبلاً خاطرنشان شد که پیامبر(ص) در مورد «سعد بن معاذ» فرمود: «فشار قبر او را فرا میگیرد، چرا که او نسبت به خانوادهاش، بداخلاق بود».[12]
5 و ۶- خواندن نماز بدون وضو، و یاری نکردن مظلوم و ضعیف در برابر ظالم، چنان که روایت شده:
یکی از روحانیّون خوب بنیاسرائیل از دنیا رفت، در عالم قبر پس از گفتگو، یک تازیانه به او زدند که قبرش پر از آتش شد، زیرا او یک بار (از روی عمد) بیوضو نماز خوانده بود و از کنار مظلوم ضعیفی عبور کرده بود بیآن که او را یاری کند.[13] {که داستانش در فصل پنجم خاطرنشان میشود.}
و در مورد تباه ساختن نعمتهای الهی، رسول خدا(ص) فرمود:
«ضَغْطَةُ اَلْقَبْرِ لِلْمُؤْمِنِ كَفَّارَةَ لِمَا كَانَ مِنْهُ مِنْ تَضْيِيعِ اَلنِّعَمِ»
«فشار قبر برای مؤمن کفّارهی تباه نمودن نعمتها از ناحیهی او است».[14]
عواملی که موجب رفع یا کاهش فشار قبر میشود به طور کلّی، کارهای نیک، نقش به سزایی در آرامش روح در عالم برزخ و رهایی از فشار قبر دارد، ولی مطابق روایات، بعضی از اعمال در این راستا، نقش بیشتر دارند، در اینجا به این موارد توجّه کنید:
۱- نماز شب و کامل نمودن رکوع امام رضا(ع) فرمود: «کسی که نماز شب بخواند و در قنوت نماز «وِتْر» هفتاد بار استغفار کند،
«أُجِيرَ مِنْ عَذَابِ اَلْقَبْرِ»
«از عذاب قبر، پناه داده شود».[15]
امام باقر فرمود:
«مَنْ أَتَمَّ رُكُوعَهُ لَمْ تَدْخُلْهُ وَحْشَةَ اَلْقَبْرِ»
کسی که رکوع نمازش را کامل انجام دهد، وحشت قبر به او نمیرسد».[16]
۲- صدقه و نماز مخصوص رسول اکرم(ص) فرمود: بر میّت ساعتی سختتر از شب اول قبر نیست، پس رحم نمایید به مردگان خود با صدقه و اگر چیزی را برای صدقه دادن نیافتید، یکی از شما دو رکعت نماز بخواند، در رکعت اول، بعد از حمد، سوره توحید را دو بار بخواند، و در رکعت دوم، بعد از حمد، سوره تکاثر را ده بار بخواند و بعد از نماز بگوید:
«اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ، وَ ابْعَثْ ثَوابَها اِلی قَبْرِ ذلِکَ الْمَیِّتِ فُلانِ بِنْ فُلانٍ»
«خدایا بر محمّد و آل او درود بفرست و ثواب این نماز را به قبر این میّت به نام... برسان».
در همان ساعت هزار فرشته به سوی قبر آن میّت میآیند، در نزد هر فرشتهای جامه و حُلّهای میباشد و خداوند قبر او را از تنگی وسعت دهد تا روز قیامت و به نمازگزار به عدد آنچه آفتاب بر آن میتابد، حسنات عطا میکند و چهل درجه به او میدهد.[17]
۳- نماز وحشت نماز ليلةالدفن (نماز وحشت) دو رکعت است که در شب اول قبر، هدیه به روح میّت خوانده میشود. در رکعت اول بعد از حمد، یک بار آيةالکرسی خوانده میشود و در رکعت دوم بعد از حمد، ده بار سورهی انا انزلناه. بعد از نماز، بگوید: «اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اِبْعَثْ ثَوَابَهَا إِلَى قَبْرِ فُلاَنٍ.» «نام میّت را ذکر کند.»
عالم بزرگ، حاجی نوری در کتاب دارالسّلام نقل میکند: استاد و مولای ما، ملّا فتحعلی سلطانآبادی فرمود:
عادت من این بود که هرگاه هر کس از دوستان خاندان رسالت از دنیا میرفت و خبر آن به من میرسید، دو رکعت نماز شب دفن (نماز وحشت) نثار او میخواندم و هیچ کس از این عادت من آگاه نبود، تا روزی یکی از دوستان، در راهی با من ملاقات کرد، گفت: دیشب فلان شخص را که تازگی از دنیا رفته، در عالم خواب دیدم، از چگونگی حال او بعد از مرگش پرسیدم، گفت: «من بعد از مرگ در تنگنای سختی قرار داشتم، تا این که فلانی (نام شما را برد) دو رکعت نماز برای من خواند، همان دو رکعت، مرا از عذاب نجات داد، خدا پدرش را رحمت کند که به من چنین احسانی نمود».
آنگاه آن شخص، از ملّا فتحعلی پرسید: «آن دو رکعت نماز، چه نمازی بود؟»
من طریقه خود را در مورد خواندن نماز شب دفن (نماز وحشت که دو رکعت است) برای او بیان کردم.[18]
خودآزمایی
1- علت فشار قبر سعد بن معاذ چه بود؟
2- سه عاملی که موجب رفع یا کاهش فشار قبر میشود را نام ببرید؟
3- عواملی که موجب فشار قبر میگردد را نام ببرید؟
پینوشتها [1] . همان مدرک، ص ۱۳۰.
[2]. بحار، ج ۶، ص ۲۲۱.
[3]. مطابق بعضی از روایات، همان سؤال و بازخواست دو فرشته نکیر و منکر، ملازم یک نوع «فشار قبر» است، چنان که امام صادق (ع) فرمود: يُسْأَلُ وَ هُوَ مَضْغُوطٌ: «از میّت سؤال میشود، در حالی که او به فشار قبر، مبتلا است» [بحار، ج ۶، ص ۲۶۰].
[4] . فروع کافی، ج ۳، ص ۲۳۶.
[5]. بحار، ج ۶، ص ۲۶۶.
[6] . طبقات، ج ۳، ص ۳ و ۷، - اسدالغابه، ج ۲، ص ۲۹۶.
[7] . قاموس الرجال، ج ۴، ص ۳۴۳/ طبقات ج ۳، ص ۴ و ۷ و ۹.
8. سفينة البحار، ج ۱، ص ۶۱۲ (سعد).
[9]. علل الشرایع، ص ۳۰۹، باب ۲۶۲ / بحار، ج ۶، ص ۲۲۰.
[10] . بحار، ج ۷۵، ص ۲۶۵ و ج ۶ ص ۲۲۲ - علل الشرایع، ج ۱، ص ۳۰۹.
[11] . بحار، ج ۸۰، ص ۱۷۶ - المحاسن البرقی، ص ۷۸.
[12] . علل الشرایع، ص ۳۰۹.
[13]. ثواب الاعمال، ص ۱۱۱.
[14] . بحارالانوار، ج ۶، ص ۲۲۱.
[15] . بحار، ج ۸۷، ص ۱۶۱.
[16]. همان، ج ۸۵، ص ۱۰۷.
[17]. فلاح السائل سید بن طاوس، ص ۸۶ / بحار ج ۱۱، ص ۲۱۹.
[18] . دارالسّلام نوری، ج ۲، ص ۳۱۵.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمد محمدی اشتهاردی