۴- حجّ: امام صادق(ع) فرمود:
«وَ مَنْ حَجَّ أَرْبَعَ حِجَجٍ لَمْ تُصِبْهُ ضَغْطَةُ اَلْقَبْرِ أَبَداً»
«کسی که چهار بار، حج انجام دهد، هرگز به او فشار قبر نرسد»[1]
۵- مردن در جمعه: چنان که قبلاً گفتیم، مردن بین ظهر پنجشنبه تا ظهر جمعه، موجب رفع فشار قبر میگردد، و طبق بعضی از روایات، امام صادق(ع) فرمود:
«مَنْ مَاتَ يَوْمَ اَلْجُمُعَةِ كُتِبَ لَهُ بَرَاءَةٌ مِنْ ضَغْطَةِ اَلْقَبْرِ»
«کسی که در روز جمعه بمیرد، برای او برات آزادی از فشار قبر مقرّر میشود».[2]
۶- نهادن دو چوبِ تر همراه ميّت مستحب مؤكّد است، دو چوب تر و تازه (دو شاخ درخت را بگیرند و برگهایش را از او جدا نمایند، هر یک از آن به اندازه یک ذراع یعنی از آرنج تا سر انگشتان باشد و اگر کوتاهتر باشد مانعی ندارد.) یکی از آن دو چوب را در جانب راست از گلوگاه تا هر جا که رسید چسبیده به بدن بگذارند و دیگری را در جانب چپ روی پیراهن، زیر روپوش به همان ترتیب بگذارند و ظاهر این است که هرگونه بگذارند مستحب است و مستحب است، این دو چوب تازه از درخت خرما باشد، اگر نبود از درخت سدر، و اگر نبود از درخت بید، و اگر نبود از درخت انار، و اگر نبود، هرگونه چوبِ تر و تازه، کافی است و مستحب است، نام میّت و این که او به یکتایی خدا و رسالت محمّد(ص) و امامت امامان(ع) گواهی میدهد، در آن دو چوب، نوشته شود.[3]
زُراره میگوید: به امام باقر(ع) عرض کردم: چرا چوب تازه همراه میّت قرار داده میشود؟
فرمود: «زیرا همین دو چوب تازه، عذاب و حساب قبر را تا مدّتی که خشک نشدهاند، دور میکند»، سپس در پایان فرمود:
«فَلاَ يُصِيبُهُ عَذَابُ وَ لَا حِسَابُ بَعْدَ جُفُوفِهِمَا إِنْ شَاءَ اَللَّهُ»
«به خواست خدا، پس از آن که آن دو چوب، خشک شدند، عذاب و حساب قبر به سراغ میّت نمیرود»[4]
نظیر این سؤال، از امام صادق(ع) شد، و آن حضرت همان جواب فوق را داد.[5]
روایت شده: رسول خدا (ص)از کنار قبری عبور کرد و دریافت که صاحبش را عذاب میکنند. چوب تازهای خواست و آن را دو نصف کرد، یکی از آنها را در ناحیهی بالاسر قبر و دیگری را در ناحیهی پا نهاد و فرمود:
«یُخَفَّفُ عَنهُ العَذابُ مَادَاماً رَطبَینِ»
«تا هنگامی که این دو چوب تازهاند، عذاب او کاهش مییابد.»[6]
و در روایت دیگر آمده: «حضرت آدم(ع) وصیّت کرد که دو چوب تازه، در میان کفنش بگذارند، تا انیس داشته باشد و این سنّت بین پیامبران، معمول بود امّا در زمان جاهلیّت، ترک شد، تا این که پیامبر اسلام(ص) دوباره آن را زنده کرد».[7]
۷- ريختن آب، روی قبر مستحب است، پس از آن که میّت به خاک سپرده شد، شخصی رو به قبله بایستد و از ناحیهی بالای سر میّت تا روبروی پای او آب بپاشد و سپس از آنجا تا بالای سر او آب بپاشد و اگر آب زیاد آمد، به وسط قبر بپاشد، چنان که این مطلب از امام کاظم(ع) نقل شده است .[8]
بعید نیست که پاشیدن آب، بر روی قبر تا ۴۰ روز یا چهل ماه، مستحب باشد.[9]
پیامبر(ص) دستور میداد، روی قبر، آب میپاشیدند و این سنّت در زمان رسول خدا، عمل میشد.[10]
محدّث قمی میگوید: «پاشیدن آب، روی قبر در هر وقت، نیکو است.»[11]
امام صادق(ع) درباره پاشیدن آب بر روی قبر فرمود:
«يَتَجَافَى عَنْهُ اَلْعَذَابُ مَا دَامَ اَلنِّدَى فِي اَلتُّرَابِ»
«تا وقتی که رطوبت آب روی خاک قبر هست، عذاب قبر از میّت دور میگردد».[12]
8- خواندن بعضی از سورههای قرآن امام علی(ع) فرمود: «کسی که هر جمعه، سورهی نساء را بخواند، از فشار قبر در امان باشد»[13]
امام صادق(ع) فرمود: «سورهی یاسین، قلب قرآن است، هر کس آن را قبل از خواب و یا قبل از غروب بخواند.... از فشار قبر، ایمن باشد.».[14]
«کسی که به خواندن سورهی «زخرف» مداومت کند، خداوند او را در قبرش، از فشار قبر و جانوران زمین، ایمن گرداند».[15]
پیامبر(ص) فرمود: «کسی که هنگام خواب، سوره تکاثر را بخواند، از سختی قبر، ایمن گردد».[16]
امام صادق(ع) فرمود: «کسی که سورهی «ن وَالقَلَم» را در نماز واجب یا نافله بخواند، خداوند او را از فشار قبر، پناه دهد».[17]
خواندن سورهی «تبارک الملک» بالای سر قبر میّت، موجب رفع عذاب قبر از او خواهد شد.[18]
و خواندن بعضی از دعاها نیز دارای این اثر خواهد بود که در کتابهای دعا ذکر شده است.
چهار: آرزوی نابجای بازگشت و جبران یکی از ویژگیهای عالم برزخ این است که گنهکاران با ورود به عالم برزخ و آگاهی به قسمتی از اسرار پشت پرده، نتیجهی اعمال خود را میبینند، بار گناه بر آنها فشار میآورد، نادم و پشیمان میشوند و تمنّای بازگشت به دنیا و جبران میکنند، چنان که در همین دنیا همهی مجرمان وقتی که گرفتار مجازات میشوند، اظهار پشیمانی کرده و تقاضای بازگشت و جبران را دارند، در صورتی که آنها به زبان چنین میگویند، و اگر بازگردند، به همان راهی که رفتهاند میروند.
این مطلب در آیهی ۹۹ و ۱۰۰ سورهی مؤمنون آمده که در جواب آرزوی نابجای آنها به طور قاطع گفته میشود:
«كَلَّا إِنََّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا»
«نه! هرگز راه بازگشت وجود ندارد، همانا این سخنی است که او با زبانش میگوید، نه با دل» (یا این سخنی است که تنها او میگوید، ولی مقرّرات الهی برخلاف آن است)
نظیر این مطلب در آیهی ۱۰ سورهی منافقون نیز آمده است.
این آیات، هشداری است بر همهی مسلمانان که تا خداوند در این دنیا به آنها مهلت داده، از فرصت استفاده کنند، چرا که هنگامی که وقت مرگ فرا رسید، دیگر تأخیر و بازگشتی نیست.
از اینرو بعضی از وارستگان و پارسایان در خانهی خود قبری کنده بودند و گاهی میان آن میرفتند و میخوابیدند و خطاب به خود میگفتند: «خیال کن مردهای و تو را درون قبر نهادهاند و از خداوند تمنّا میکنی تو را به دنیا بازگرداند تا عمل صالح انجام دهی»، بعد بیرون میآمدند و به خود میگفتند: «اکنون خدا به تو لطف کرده و تو را به دنیا بازگردانده است، بنابراین اکنون در راه خدا قدم بردار، و خود را اصلاح کن، تا هنگام مرگ تقاضای بازگشت و جبران نکنی، که اگر چنین تمنّا کنی، این جواب قاطع را میشنوی: هرگز بازگشتی نیست».
علّامه غزالی در «احیاء العلوم» نقل میکند: ربیع بن خُثَيم (معروف به خواجه ربیع) در خانهی خود، قبری کنده بود، هر وقت در قلب خود احساس قساوت و غفلت میکرد، وارد آن میشد و در لحد آن میخوابید و ساعتها در میان آن میماند، سپس میگفت:
«رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً فِيما تَرَكْتُ»
«پروردگار من! مرا بازگردان، شاید در آنچه ترک کردم، عمل صالحی انجام دهم».[19]
این آیه را مکرّر به زبان میآورد، و با حال حزین میخواند، سپس به خود خطاب کرده و از قول خداوند، میگفت:
«قَد رَجَّعنَاکَ فَاعمَل»
«همانا تو را به دنیا برگرداندیم، پس کارهای شایسته انجام بده».[20]
پنج: رابطهی ارواح برزخی با این جهان از نظر علم و دین ثابت شده که انسانها وقتی که از دنیا رفتند، ارواح آنها گهگاه با این جهان ارتباط برقرار میکنند و دانشمندانی نیز در این دنیا هستند که از طرق علمی و تجربی و هیپنوتیزم، با ارواح گذشتگان ارتباط میگیرند.
به عنوان نمونه «جيمس، آرثر، خندلای» رئیس اتحادیهی روحی لندن در کتاب خود، «تا کرانههای عالم اثیری» (ارتباط علمی با ارواح).[21]
پس از نقل سه حادثه در مورد ارتباط با ارواح، مینویسد: «این حوادث سهگانه، جزء ۳۴ حادثهای است که من آنها را تحت رقم ( 5/1) یادداشت کردهام».[22]در این کتاب مطالب علمی و شواهد زنده در مورد ارتباط با ارواح مردگان و زندگی بعد از مرگ آمده، که شاهد زنده علمی در جهان امروز بر صحّت عقاید اسلامی و وجود عالم برزخ است.
***
به طور کلّی در مجموع چنین استفاده میشود که ارواح انسانها بعد از مرگ، به کلّی از این عالم، بیگانه نمیشوند، بلکه از وضع این جهان، کم و بیش آگاهاند. در اینجا به ذکر چند روایت و واقعه که نشاندهندهی ارتباط ارواح گذشتگان با این جهان است میپردازیم:
۱- امام صادق(ع) فرمود:
«إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ لَيَزُورُ أَهْلَهُ فَيَرَى مَا يُحِبُّ وَ يُسْتَرُ عَنْهُ مَا يَكْرَهُ وَ إِنَّ اَلْكَافِرَ لَيَزُورُ أَهْلَهُ فَيَرَى مَا يَكْرَهُ وَ يُسْتَرُ عَنْهُ مَا يُحِبُّ».
«همانا مؤمنی که از دنیا رفته به دیدار خانوادهی خود میآیند، و خوبیها و خوشیهای خانوادهاش را میبیند و خوشحال میشود، ولی کافر تنها بدیها و ناخشنودیها را مینگرد و خوشیها را نمیبیند» (و غمگین میشود)[23].
۲- نیز آن حضرت فرمود:
«مَا مِنْ مُؤْمِنٍ وَ لاَ كَافِرٍ إِلَّا وَ هُوَ يَأْتِي أَهْلَهُ عِنْدَ زَوَالِ اَلشَّمْسِ فَإِذَا رَأَى أَهْلَهُ يَعْمَلُونَ بِالصَّالِحَاتِ حَمِدَ اَللَّهَ عَلَى ذَلِكَ وَ إِذَا رَأَى اَلْكَافِرُ أَهْلَهُ يَعْمَلُونَ بِالصَّالِحَاتِ كَانَتْ عَلَيْهِ حَسْرَةً»
«هیچ مؤمن و کافری (که از دنیا رفته) نیست مگر این که هنگام ظهر به دیدار خانوادهی خود میآید و اگر دید که خانوادهاش به انجام کارهای نیک، اشتغال دارند، سپاس و حمد خدای را بر این نعمت، به جا میآورد، و وقتی کافر ببیند که افراد خانوادهاش به انجام کارهای نیک اشتغال دارند، برای او موجب حسرت و ندامت خواهد شد».[24]
۳- اسحاق بن عمّار میگوید: از امام کاظم(ع) پرسیدم: آیا میّت افراد خانوادهاش را دیدار میکند؟
امام کاظم(ع) فرمود: آری
پرسیدم: در چه مقدار از زمان دیدار میکنند؟
امام فرمود:
«فِي الْجُمْعَةِ وَ فِي الشَّهْرِ وَ فِي السَّنَةِ عَلَى قَدْرِ مَنْزِلَتِهِ»
«در هر جمعه و در هر ماه و در هر سال یک بار، به اندازهی مقامی که آن مؤمن در پیشگاه خدا دارد.»
پرسیدم: آنها به چه شکلی به دیدار افراد خانواده خود میآیند؟ فرمود:
«فِي صُورَةِ طَائِرٍ لَطِيفٍ يَسْقُطُ عَلَى جُدُرِهِمْ وَ يُشْرِفُ عَلَيْهِمْ فَإِنْ رَآهُمْ بِخَيْرٍ فَرِحَ وَ إِنْ رَآهُمْ بِشَرٍّ وَ حَاجَةٍ وَ حُزِنٍ اِغْتَمَّ.»
«به شکل پرندهی لطیفی که خود را به دیوارها میزند و بر آنها و اشراف پیدا میکند، پس اگر آنها را در خیر و خوبی بنگرد، و خوشحال میشود و اگر آنها را در بدی و نیاز و اندوه ببیند، غمگین میگردد».[25]
۴- نیز اسحاق بن عمّار میگوید: از امام کاظم(ع) پرسیدم: آیا مؤمنی که از دنیا رفته، میداند که شخصی کنار قبر او آمده و به زیارت او پرداخته است؟
امام در پاسخ فرمود: «آری! تا آن شخص در کنار قبرش میباشد، با او انس میگیرد و وقتی که آن شخص از کنار قبر او برخاست و رفت، او در قبر خود احساس وحشت مینماید».[26]
۵- عبدالله بن سلیمان میگوید: از حضرت صادق(ع) در مورد زیارت قبرهای مسلمین، سؤال کردم.
فرمود: «در روز جمعه کنار قبر آنها برو و آنها را زیارت کن، زیرا اگر هر کدام از آنان در ضیق و تنگنا باشد، بین طلوع فجر تا طلوع آفتاب، گشایشی در کارشان ایجاد میشود. از اینرو هر کس در این ساعت به زیارت آنها برود، آنها آگاه میشوند؛ ولی پس از طلوع خورشید، آنها یله و رها میگردند» (و دیگر قدرت بر دیدار اهل خود را ندارند)
پرسیدم: «آیا مردگان از آنان که به زیارت قبرشان میروند، آگاه شده و شاد میشوند؟»
فرمود: آری، و نیز از بازگشت زائران از قبور، به محلهای خود وحشت میکنند.[27]
مطابق این روایت، بامداد روز جمعه، بینالطّلوعین (بین اذان صبح تا طلوع خورشید) وقت بسیار خوبی برای زیارت اهل قبور است.
۶- امیرمؤمنان على(ع) فرمود:
«زُورُوا مَوْتَاكُمْ فَإِنَّهُمْ يَفْرَحُونَ بِزِيَارَتِكُمْ وَ لْيَطْلُبْ أَحَدُكُمْ حَاجَتَهُ عِنْدَ قَبْرِ أَبِيهِ وَ عِنْدَ قَبْرِ أُمِّهِ بِمَا يَدْعُو لَهُمَا».
«مردگان خود را دیدار کنید، چرا که آنها از دیدار شما، شادمان میشوند، و شایسته است هر کدام از شما کنار قبر پدر و مادر ضمن دعا برای آنها برای خود نیز دعا کند و کنار قبر آنها حاجت خود را از خدا بخواهد».[28]
چکیده مطلب: ارتباط ارواح در جهان برزخ، با دنیا به قدری قوی و تنگاتنگ است که آن ارواح، پیاپی از اعمالی که در دنیا انجام دادهاند بهره میگیرند و کسانی که به نیّت آنها کار خیری انجام میدهند، بهرهی آن بیدرنگ به آنها میرسد، در اینجا مناسب است که دربارهی بهرهگیری اموات از این جهان، به ذکر نمونههایی از روایات بپردازیم.
خودآزمایی
1- گنهکاران با ورود به عالم برزخ چه در خواستی دارند؟ چه آیاتی از قرآن بر این امر دلالت دارد؟
2- طبق فرموده امام کاظم(ع)، میّت چه زمانی افراد خانوادهاش را دیدار میکند؟
3- حضرت صادق(ع) فرمودند در چه زمانی به زیارت قبرهای مسلمین برویم تا گشایشی در کارشان ایجاد شود؟
پینوشتها [1] . خصال صدوق، ج ۱، ص ۴۶/ بحار، ج ۹۹ ص ۲۰.
[2] . المحاسن البرقی، ص ۶۰ / بحار، ج ۶، ص ۱۳۰.
[3] . عروة الوثقی، ص ۱۳۳ / فروع کافی، ج ۳، ص ۱۵۱ تا ۱۵۳.
[4]. فروع کافی، ج ۳، ص ۱۵۲.
[5] . همان، ص ۱۵۳.
[6]. عروة الوثقی، ص ۱۳۳.
[7] . همان مدرک.
[8] . فروع کافی، ج ۳، ص ۱۹۹ (پاورقی).
[9] . عروة الوثقی، ص ۱۴۴.
[10] . فروع کافی، ج ۳، ص ۲۰۰/ علل الشرایع، ص ۳۰۷.
[11] . سفينة البحار، ج ۲، ص ۳۹۷.
[12] . فروع کافی، ج ۳، ص ۲۰۰.
[13] . ثواب الاعمال (ترجمهشده) ص ۲۳۵.
[14] . همان، ص ۲۵۰.
[15]. سفينة البحار، ج ۲، ص ۳۹۷.
[16] . همان مدرک.
[17] . همان مدرک.
[18]. اقبال الاعمال، ص ۶۵۱.
.[19] مؤمنون - ۹۹ – ۱۰۰.
[20] . بهجة الآمال، ج ۴، ص ۱۴۳.
[21]. این کتاب، در طول سه سال، ۲۹ بار در تیراژ وسیع در جهان غرب، منتشر شده است، و اخیراً در ایران توسط آقای کاظمی خلخالی، به فارسی ترجمه شده است.
[22]. همان کتاب، ص ۱۸۳.
[23] . فروع کافی، ج ۳، ص ۲۳۰.
[24] . همان مدرک.
[25] . همان مدرک - منظور این است که همانگونه که مرغها روی دیوارهای خانه شما میآیند و به آسانی رفت و آمد میکنند، روح مؤمن نیز چنین است، نه این که روح او در هیکل پرندهای متجسّم میشود.
[26]. فروع کافی، ج ۳، ص ۲۲۸.
[27] . بحار، ج ۶، ص ۲۵۶.
[28] . فروع کافی، ج ۳، ص ۲۳۰.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمد محمدی اشتهاردی