نکوهش بدعت در دین و احکام
اشاره
یکی از گناهان بسیار بزرگ که پیامدهای بسیار ویرانگر برای دین و جامعه دارد، بدعتگذاری در دین و به عبارت روشنتر کم و زیاد کردن دین، چه در اصول و چه در فروع و احکام و دستورهای گوناگون دین است. بدعت یعنی چیزی را که جزء دین و مستند به قرآن و سنّت محکم چهارده معصوم(ع) نیست، آن را پیش خود، یا با تفسیر به رأی به نام دین جزء دین کنیم و آن را به عنوان دین خدا به مردم اعلام نماییم.
روزی پیامبر(ص) این آیه را تلاوت فرمود:
«إِنَّ الََّذِينَ فَرََّقُوا دِينَهُمْ وَ كَانُوا شِيَعاً لَسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيْءٍ؛[1]
قطعاً کسانی که آیین خود را پراکنده ساختند و به گروههای گوناگون تقسیم گشتند، تو (ای پیامبر) هیچگونه ارتباطی با آنها نداری، کار (کیفر) آنها با خدا است و خدا آنان را از اعمالشان آگاه میسازد.»
یکی از مصادیق این آیه بدعتگذارانی هستند که با کم و زیاد کردن دستورهای دین، بر اساس رأی ناقص خود، به پراکندهگویی پرداخته و موجب پراکندگی امت میشوند.
روایت شده پیامبر(ص) پس از تلاوت آیه فوق فرمود: «هُمْ أصْحابُ الْبِدَعِ وَ أصْحابُ الْأهْواءِ، لَيْسَ لَهُمْ توبةٌ أنَا مِنْهُمْ بَرىءٌ وَ هُمْ مِنِّي بُرَآءُ[2]؛ اینها صاحبان بدعتها و هوسها و انحرافات فکری هستند، توبه آنها پذیرفته نیست، من از آنها بیزارم و آنها بیزارشده و بیزارند.»
نیز فرمود: «أهلُ البِدَعِ كِلابُ أهلِ النّارِ[3]؛ بدعتگذاران، سگهای دوزخ هستند.»
حضرت على(ع) فرمود: «مَا هَدَمَ الدِّينَ مِثلُ البِدَعِ[4]؛ هیچ چیزی مانند بدعت، بنای دین را ویران نکرد.»
معنی و مفهوم بدعت به قدری وسیع و گسترده است که امام صادق(ع) فرمود:
«مَنْ دَعَا اَلنَّاسَ إِلَى نَفْسِهِ وَ فِيهِمْ مَنْ هُوَ أَعْلَمُ مِنْهُ فَهُوَ مُبْتَدِعٌ ضَالٌّ[5]؛
کسی که مردم را به سوی خود (و تبعیّت از علم و رأی خود) بخواند، با این که عالمتر از او وجود دارد، چنین کسی بدعتگذار گمراه است.»
بدعتگذار بودن چنین کسی از اینرو است که نسبت به اعلم، خطایش زیاد است؛ بنابراین چهبسا مرتکب بدعت میشود و در حکم دادن، کم و زیاد میکند.
به هر حال امامان(ع) با بدعتگذاران و غالیان که یک نوع بدعتگذار بودند، برخورد شدید مینمودند، چرا که آزاد گذاردن چنین افرادی موجب مسخ دین و دگرگونی آن شده، در این صورت کار به جایی میرسد که نه تاک میماند و نه تاکنشان.
در روایت آمده: امام صادق (ع)به عبدالله بن سنان یکی از شاگردانش فرمود: به زودی در میان شبهه و سردرگمی میافتید، پرچم هدایت و امام راهنما نمییابید و از این سردرگمی بیرون نمیآیید مگر به کمک دعای غریق، عبدالله پرسید: دعای غریق چیست؟ امام(ع) فرمود: میگویی: «يَا اَللَّهُ يَا رَحْمَانُ يَا رَحِيمُ يَا مُقَلِّبَ اَلْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَى دِينِكَ؛ ای خدای بخشایشگر و مهربان، ای دگرگونساز دلها، قلبم را بر دینت استوار گردان.»
عبدالله این دعا را خواند، ولی پیش خود بعد از «مُقَلِّبَ اَلْقُلُوبِ» کلمه «وَ اَلْأَبْصَارِ» را افزود. امام(ع) به او فرمود: خداوند مُقَلِّبُ اَلْقُلُوبِ وَ اَلْأَبْصَارِ است، ولی آنچه را من به تو گفتم بدون کلمه «وَ اَلْأَبْصَارِ» بود؛ بنابراین چیزی کم و زیاد نکن.[6]
آری رعایت حریم دین تا این اندازه مهم است که حتی در دعا، واژه خوبی بر آن افزوده نشود که موجب بدعت گردد.
با این اشاره، به تماشای زشتی مسئله بدعت از نگاه صحیفه سجّادیّه میپردازیم:
۱- در بند ۱۸ از دعای ششم میخوانیم:
«... وَ وَفِّقْنَا فِي ... اِتِّبَاعِ اَلسُّنَنِ، وَ مُجَانَبَةِ اَلْبِدَعِ؛
خدایا! ما را به پیروی از سنّتها و برنامههای الهی و دوری از بدعتها (امور خارج از دین به نام دین) موفق بدار.»
شرح کوتاه
در این عبارت، امام(ع) به ما میآموزد که همواره پیرو سنّت بوده، از هرگونه بدعت بپرهیزیم، این موضوع را جدّی بگیریم، در دعای خود بگنجانیم و خاضعانه از خدا بخواهیم که در راستای سنّت پیامبر(ص) و امامان (ع)که سنّت الهی است گام نهیم و از بدعت و ضلالت صاحبان بدعت و گمراهی دوری جوییم و خداوند چنین توفیقی به ما بدهد و اسباب کار و عوامل زمینهساز و فرهنگساز را برای انجام این وظیفه بزرگ در اختیارمان بگذارد. در حدّی که حق را بشناسیم و آن را یاری کنیم و باطل را بدانیم و از آن دوری جوییم که امام(ع) به دنبال دعای فوق عرض میکند:
«... وَ اِنْتِقَاصِ اَلْبَاطِلِ وَ إِذْلَالِهِ، وَ نُصْرَةِ اَلْحَقِّ وَ إِعْزَازِهِ؛ نکوهش و خوار نمودن باطل و یاری و حمایت و سربلند ساختن حق را به ما توفیق بده.»
آری! باید با احیای دین و نابودی بدعتها خو گرفت و به قدری در این راستا کوشش و جانفشانی کرد که امام حسین(ع) در بخشی از خطبهاش فلسفه نهضت خود را بر اساس آن دانسته و میفرماید: «ای مردم! پیامبر(ص) فرمود: کسی که سلطان ستمگری را ببینند که حلال خدا را حرام و حرام او را حلال نموده (یعنی مرتکب بدعت شده) و عهدشکن و مخالف سنّت رسول خدا (ص)است و کارش فسق و فجور و تجاوز میباشد، با چنین فردی به قیام و مبارزه برنخیزند، بر خدا است که آنها را در جایگاه همان سلطان در دوزخ بیفکند.»[7]
۲- در بند ۱۰ از دعای بیستم، در فرازی پس از ذکر صلوات میخوانیم:
«و حَلِّني ... رَفضِ أهلِ البِدَعِ و مُستَعمِلِي الرأيِ المُختَرَعِ؛
خدایا! زندگی مرا با ترک بدعتگذاران و دوری از آنها بیارای، آنان که به رأی پیشساخته و جعلی خود عمل میکنند.»
شرح کوتاه
امام(ع) در این فراز نیز نکوهش خود را نسبت به بدعتگذاران و پیروان رأیهای خودساخته و از پیش درآورده و نسبت به آن به دین، آشکار نموده و با تعبیر این که زندگی مرا با ترک بدعتها و عملکنندگان به بدعت، زینتبخش، اعلام میدارد که بدعت یک نوع عمل زشت و نکبتبار است که موجب زشتی و واژگونی دین و باعث هرج و مرج زشت و ناشایسته دینی میشود؛ بنابراین باید با زینت سنّتگرایی و عمل به سنّتهای شناخته شده پیامبر(ص) و آلش، روح و جان خود را آراست و از نکبت بدعت دور نگه داشت.
۳- در بند ۶۲ از دعای چهل و هفتم میخوانیم:
«... وَ أَحْيِ بِهِ مَا أَمَاتَهُ اَلظَّالِمُونَ مِنْ مَعَالِمِ دِينِكَ ... وَ أَزِلْ بِهِ اَلنَّاكِبِينَ عَنْ صِرَاطِكَ، وَ اِمْحَقْ بِهِ بُغَاةَ قَصْدِكَ عِوَجاً؛
خدایا! به وسیلهی امام معصومت [و امام عصر(ع)] آنچه را که ستمگران، میراندند (و سنّتها را با بدعتهای خود نابود ساختند) احيا فرموده و زنده بدار و غبار و زنگار بدعت ظالمان را از چهره بلندای شریعت پاک ساز ... و در پرتو انوار او، پیمانشکنان و منحرفین از طریق و سنّتت را نابود سازد و آن کجاندیشان را که رهروان راه مستقیم تو را به سوی کژیها میکشانند، از میان بردار.»
شرح کوتاه
در این فراز، امام(ع) در مورد یاغیان بدعتگذار و سنّتشکنان گمراه که موجب القاء شبهه، و زدایش راه حق شده و با ترفندهای خود، راهیان حق را به سوی باطل میکشانند نفرین میکند و با این تعبیر به ما درس تنفر از باطلگرایان، بدعتگذاران و مزاحمان صراط حق را میآموزد و از هرگونه همنشینی و همگرایی و هم سویی با آنها بر حذر میدارد. چرا که راه آنها راه بیراهه و کژ است و بر ضدّ هدایت و در مقابل راه صحیح نجات قرار گرفته؛ بنابراین یگانه راه نجات، بیزاری و دوری شدید از آنها و طرد قاطع آنها از حوزه دین و کوتاه نمودن دست آنها از دستبرد تحریفآمیز به دین است، وگرنه گسترش کار آنها موجب بینظمی و هرج و مرج دینی شده و دین را از هویت اصلی خود خارج میسازد.
توفیق کامل به دستیابی چنین موهبتی، بستگی به شناختن امام و رهبر راستین و محور قرار دادن او است تا او الگو قرار گیرد و ما مطيع محض او باشیم، نه از او جلو بیفتیم و نه عقب بمانیم. چنان که امام سجّاد(ع) در همین دعا (بند ۶۰) به این مطلب تصریح نموده آنجا که به خدا عرض میکند:
«وَ أَمَرْتَ بِامْتِثَالِ أَوَامِرِهِ، وَ الاِنْتِهَاءِ عِنْدَ نَهْيِهِ، وَ أَلَّا يَتَقَدَّمَهُ مُتَقَدِّمٌ، وَ لا يَتَأَخَّرَ عَنْهُ مُتَأَخِّرٌ فَهُوَ عِصْمَةُ اللَّائِذِينَ ...؛
خدایا! تو به ما فرمان دادی که فرمانهای امام را اطاعت کنیم و ما را از مخالفت با منع و نهی او بر حذر داشتی و نیز فرمان دادی که کسی بر او مقدّم نشود و از او عقب نماند بلکه مو به مو در راستای چراغ هدایت او گام بردارد. چرا که او پناهگاه پناه آورندگان و ملجأ مؤمنان و دستاویز محکم تمسّکجویان و مایه آبرو و چشمروشنی جهانیان است.»
پینوشتها
[1]. انعام، آیه ۱۵۹.
.[2] کنزل العمّال، حدیث ۲۹۸۶.
[3]. همان، حدیث ۱۱۲۵.
[4]. بحار، ج ۷۸، ص ۹۲.
[5]. تحف العقول، ص 276.
[6]. اعلام الوری، ص ۴۳۲.
[7]. مقتل الحسین مقرّم، ص ۲۱۶.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمد محمدی اشتهاردی