کد مطلب: ۲۹۴۴
تعداد بازدید: ۱۸۱۷
تاریخ انتشار : ۲۷ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۶:۱۲
آموزه‌های اعتقادی و عبادی از نگاه صحیفه سجادیه| ۳۱
یکی از خصال آموزنده که از آموزه‌های تربیتی اسلام بوده، نقش به سزایی در مراقبت و پرهیز از گناه دارد و موجب کنترل و بازدارندگی است، خوف و ترس از مقام خدا است که به معنی ترس از کیفر گناه و عذاب الهی است. این صفت در حدّ و مرز خود، در برابر رجاء و امید، قرار گرفته است.
مقام ترس از خدا
اشاره
یکی از خصال آموزنده که از آموزه‌های تربیتی اسلام بوده، نقش به سزایی در مراقبت و پرهیز از گناه دارد و موجب کنترل و بازدارندگی است، خوف و ترس از مقام خدا است که به معنی ترس از کیفر گناه و عذاب الهی است. این صفت در حدّ و مرز خود، در برابر رجاء و امید، قرار گرفته است. مطابق روایات، انسان باایمان در میان خوف و رجاء است، به ‌طوری ‌که هیچ‌ کدام بر دیگری برتری نیابد و هر دو به ‌طور مساوی باید مدّنظر قرار گیرند.
خداوند در قرآن می‌فرماید: «وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَي النَّفْسَ عَنِ الْهَوَي فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَي[1]؛ و آن ‌کس که از مقام پروردگارش ترسان باشد و نفس را از هوس ‌بازدارد، قطعاً بهشت جایگاه او است.»
نیز می‌فرماید: «وَ لِمَنْ‌ خَافَ‌ مَقَامَ‌ رَبِّهِ‌ جَنَّتَانِ‌[2]؛ و برای کسی که از مقام پروردگارش بترسد، دو بهشت است.»
بنابراین خوف از خدا دارای پاداش بس عظیم است، چرا که عامل مؤثّری در گناه‌زدایی و انجام واجبات می‌باشد.
حضرت على  (ع)فرمود: «الخَوفُ جِلْبابُ العارِفينَ[3]؛ خوف و هراس از مقام الهی، لباس و سپر دفاعی عارفان درگاه حق است.»
نیز فرمود: «هنگامی‌ که روز قیامت برپا می‌شود، منادی حق ندا می‌کند که:    هان ای مردم! امروز نزدیک‌ترین شما به درگاه خدا کسی است که در دنیا بیشتر از مقام خدا می‌ترسید.»[4]
نیز فرمود: «اَلخَوفُ سِجْنُ النَّفْسِ مِنَ الذُنُوبِ وَ رادِعُها عَنِ المَعَاصِى[5]،  خوف، حبس نفس از گناهان و بازدارنده‌ی آن از معصیت‌ها است.»
بنابراین نشانه خوف، گناه نکردن است. آن ‌کس که گناه کند دلیل بر آن است که دارای صفت خوف نیست. ناگفته نماند که در این بحث به مناسبت، از رجاء (امید) نیز سخن به میان آمده است.
با این اشاره به صحیفه سجّادیّه رجوع نموده و نظر شما را به چند نمونه در این راستا جلب می‌کنیم:
۱- در بند ۱۶ از دعای چهارم می‌خوانیم:
«لِتَرُدَّهُمْ إِلَى الرَّغْبَةِ إِلَيْكَ وَ الرَّهْبَةِ مِنْكَ؛
تا آن‌ها را به اشتیاق به خود و ترس از (کیفر) تو باز گردانی»
 
شرح کوتاه
 این فراز دنباله فرازهایی است که امام سجّاد(ع) در تمجید تابعان نیک بعد از صحابه رسول خدا  (ص)فرموده و بر آن‌ها رحمت و درود فرستاده؛ رحمت و درودی که موجب امیدواری آن‌ها و عدم بدگمانی به آن‌ها شود و نیز «در آن‌ها عشق به تو و خوف از مقام کیفر تو» ایجاد گردد.
این دعای امام  (ع)برای همه رهروان حق و نیک خواهان است که دارای دو صفت خوف و رجاء گردند و در پرتو این دو، راه اعتدال را پیش گرفته و به سرمنزل مقصود برسند. امید منهای خوف موجب غرور و بی‌تفاوتی می‌گردد و خوف منهای امید موجب دل‌مردگی و افسردگی و اندوه جانکاه شده و عقده آور می‌شود، ولی توجّه به این دو، هر کدام در راستای خود، سازنده بوده و انسان را از یک‌ سو با عشق و نشاط به پیشگاه خدا جذب می‌کند و از سوی دیگر از انحراف و گناه بازمی‌دارد. این دو برنامه نه‌تنها در امور دینی، بلکه در همه برنامه‌ها، کارساز و مفید خواهد بود.
۲- در دو فراز از بند ۱۶، از دعای دوازدهم می‌خوانیم:
«وَ لاَ أَخَافُ عَلَى نَفْسِي إِلَّا إِيَّاكَ ... وَ آمِنْ خَوْفَ نَفْسِي؛
و تنها از خشم تو بر جانم هراسان و ترسان می‌باشم؛ و مرا از ترس و نگرانی روحی ایمن گردان.»
 
شرح کوتاه
 امامان(ع) به ما آموختند که از هیچ‌ کس جز از خدا؛ یعنی از گناه و نافرمانی خدا ترس و هراس نداشته باشیم، چرا که تنها او است که شایسته آن است که از نافرمانی‌اش باید ترسید و او است که با دادن توفیق هدایت و یاری برای اطاعتش موجب دفع نگرانی روحی و رفع دلهره جان ما می‌شود و آرامش و آسایش را در زندگی دنیا و آخرت ما فراهم می‌سازد.
باید از کیفر او ترسید و همین مقدّمه بازدارندگی و کنترل شده، ما را از کژ راه‌ها و گناه دور می‌کند. امام على(ع) در سخنی فرمود:
«لاَ يَرْجُوَنَّ أَحَدٌ مِنْكُمْ إِلَّا رَبَّهُ، وَلاَ يَخَافَنَّ إِلَّا ذَنبَهُ[6]؛
جز از خدا امید نداشته باشید و جز از گناهتان نترسید.»
در این درس نیز، مسئله خوف و رجاء به ‌عنوان دو عامل سازنده و دو آموزه راهبردی به ‌سوی حق مطرح شده است.
به‌ عنوان ‌مثال: یک معلّم در کلاس درس، اگر تنها به شاگردان امید بدهد و بگوید خوشحال باشید امسال همه شما قبول هستید، این آموزه، موجب غرور آن‌ها شده و کمتر درس می‌خوانند. از سوی دیگر اگر تنها به آن‌ها بگوید: امسال همه شما مردود هستید، روح امید و نشاط آن‌ها را از بین می‌برد، در نتیجه آن‌ها مأیوس شده و درس نمی‌خوانند؛ ولی اگر آن‌ها را بین امید و خوف نگه دارد، نتیجه‌بخش و سازنده خواهد بود.
امام صادق  (ع)فرمود: «آن‌چنان امیدوار باش که تو را به گناه جرئت ندهد و آن‌چنان ترسان باش که تو را از رحمت خدا ناامید نکند.»[7]
۳- در بند ۱۹ از دعای شانزدهم می‌خوانیم:
«قَدْ تَرَى يَا إِلَهِي فَيْضَ دَمْعِي مِنْ خِيفَتِكَ، وَ وَجِيبَ قَلْبِي مِنْ خَشْيَتِكَ، وَ اِنْتِفَاضَ جَوَارِحِي مِنْ هَيْبَتِكَ؛
ای خدای من! می‌نگری که سرشک دیدگانم از ترس تو سرازیر شده و دلم از بیم تقصیر در برابر عظمتت، پرتپش گشته و اعضای بدنم در برابر شکوه ملکوتی‌ات لرزان شده است.»
 
شرح کوتاه
 گریه از خوف الهی به ‌ویژه در نماز، بهترین حالات انسان است که گاه قطره‌ای از اشک، شعله‌های کوه‌پیکر آتش دوزخ را خاموش می‌نماید و همین موجب صفای باطن، شکستن غرور و نورانیّت قلب می‌شود. گرچه خوف و خشیت و هیبت، از نظر معنی نزدیک به هم هستند و در فارسی به ترس و هراس معنی می‌شوند، امّا هر کدام دارای نکته‌ای است.
مرحوم شیخ صدوق(ره) می‌نویسد: خوف به پنج نوع تقسیم می‌شود: ۱- خوف ۲- خشیت 3- وَجَل ۴- رَهْبه ۵- هيبه و برای هر کدام در قرآن آیه‌ای را به ‌عنوان شاهد ذکر نموده و گوید: «منظور از خوف، ترس گنه‌کاران است؛ منظور از خشیت، ترس عالمان است؛ منظور از وجل، ترس فروتنان دلداده خدا است؛ منظور از رهبت، ترس عابدان است و منظور از هیبت، ترس عارفان می‌باشد.»[8]
امام سجّاد(ع) در فراز فوق به ما می‌آموزد که در مناجات و راز و نیاز خود، خوف و هراس خود را مطرح کنیم و با این وسیله نهایت خضوع، خشوع، عشق و شور خود را نسبت به خدا بیان کرده، خود را فانی در ذات پاک خدا و ناچیز در پیشگاهش بدانیم.
۴- در بند ۱۰ از دعای بیست و یکم می‌خوانیم:
«... وَ فَرِّغْ قَلْبِي لِمَحَبَّتِكَ، وَ اِشْغَلْهُ بِذِكْرِكَ، وَ اِنْعَشْهُ بِخَوْفِكَ وَ بِالْوَجَلِ مِنْكَ؛
خدایا! قلبم را برای جذب محبّتت، فارغ و آماده کن و آن را تنها به‌ یادت مشغول ساز و آن را با خوف و هراس از درگاهت از سقوط در درّه‌ی گمراهی بلند دار.»
 
شرح کوتاه
چنان ‌که گفتیم فرق بين «وجل و خوف» این است که اوّلی ترس فروتنان دلداده و دوّمی ترس گنه‌کاران است.
امام(ع) در فراز فوق، به ما آموخته که خوف و هراس را به‌ طور صحیح و نیک‌آموز و سازنده دنبال کنیم، نه غلیظ که موجب یأس شود و نه ضعیف که موجب گستاخی گردد که هر دو باعث گم ‌شدن راه و سقوط در چاه هولناک گمراهی است، بلکه در جایگاه رفیع خودش قرار دهیم و معتدل به آن بنگریم که در این صورت موجب کنترل گناه و سرافرازی و آرامش خواهد شد.
به ‌عبارت ‌دیگر در استفاده از ارزش‌ها و مبارزه با ضدّ ارزش‌ها، حریم‌ها و مرزها را بشناسیم تا مثلاً عزّت را به‌ جای تکبّر و به ‌عکس نگیریم، شجاعت را به ‌جای تهوّر و گستاخی و به ‌عکس نگیریم؛ تواضع را به ‌جای ذلّت و به ‌عکس نگیریم و... آسیب‌شناسی، مرزشناسی و توجّه به اقسام و مراحل و درجات ارزش‌ها و ضدّ ارزش‌ها، ما را در یافتن راه صحیح و دوری از گم ‌شدن صراط مستقیم بسیار یاری می‌کند و همچون چراغ تابان، همه راه‌ها و چاه‌ها را نشان می‌دهد. در این صورت می‌توانیم به گزینش صحیح نائل گردیم.
۵- در بند ۶ از دعای بیست و پنجم می‌خوانیم:
«... وَ رَهَّبْتَنَا عِقَابَهُ ... يُؤْمِنُنَا عِقَابَكَ، وَ يُخَوِّفُنَا بِغَيْرِكَ؛
خدایا! تو ما را از کیفر نافرمانت ترساندی. ولی شیطان ما را از کیفر گناهت ایمن ساخته و از غیر تو می‌ترساند.»
 
شرح کوتاه
در دو فراز فوق، مقایسه‌ای بین کار خدا و شیطان شده از این لحاظ که خداوند ما را از عذاب گناه می‌ترساند و به ما فرموده که از گناه خوف داشته باشید تا به کیفرش گرفتار نشوید، ولی به‌ عکس، شیطان دشمن خدا، ما را از کیفر گناه نه‌تنها نمی‌ترساند، بلکه ما را تشویق کرده و نوید ایمنی و آرامش به ما می‌دهد و به‌ جای این که ما را از خشم الهی بترساند، از دیگران می‌ترساند.
نتیجه این که اگر پیرو خداوند هستیم، باید جز از گناه نترسیم و جز از خشم الهی که نشئت‌ گرفته از نافرمانی او است، نهراسیم و به وعده‌های شیطان، دشمن خدا اعتنا نکنیم که گناه را برایمان عادی و جایز تلقی کرده و نوید امنیّت در عین گناه می‌دهد، ما را از اشخاص و امور دیگر، ترسانده و نگران می‌کند.
این مطلب از نظر روانی بسیار حائز اهمیّت است که انسان از گناه احساس آرامش کند و از غير خدا احساس ترس و نگرانی نماید و این از القائات شیطان است که گناه کنیم و بگوییم خدا کریم است و می‌بخشد، یا از غیر خدا بترسیم و در برابر غیر خدا سر تسلیم فرود آوریم. آن‌ کس که این‌گونه وارونه فکر می‌کند، در دام شیطان افتاده و نتیجه آن جز ناآرامی، نگرانی و بریدن از خدا نخواهد بود، چراکه موجب گستاخی و دل به غیر خدا بستن می‌گردد و همین حالت، منشأ تباهی و انحراف و سقوط در دره هولناک دوری از خدا خواهد شد.
۶- در بند ۸ از دعای سی و یکم، امام(ع) در تمجید هدایت‌یافتگان، به خدا عرض می‌کند:
«... وَ وَجِّهَ رَغْبَتَهُ إِلَيْكَ ثِقَةً بِكَ، فَأَمَّكَ بِطَمَعِهِ يَقِيناً، وَ قَصَدَكَ بِخَوْفِهِ إِخْلَاصاً...؛
انسان هدایت‌یافته کسی است که از روی شوق و امید و اطمینان به‌ سوی تو روی آورده و از روی یقین، طمع‌ورزانه متوجّه تو شده و از روی اخلاص و هراس از درگاهت رو به ‌جانب تو نموده است.»
 
شرح کوتاه
 یکی از نشانه‌های شناختن انسان هدایت‌شده‌ی راه حق، از گمراه راه باطل، این است که اوّلی از روی اطمینانی که به خدا دارد، با عشق و شور به ‌سوی او رو می‌آورد، با امید و آرزوی شدید و محکم و استوار به درگاه الهی متوجّه می‌شود، رویکردش به خدا، عمیق و جدّی است و امید سرشار به رحمت الهی دارد. دوّمی در عین ‌حال از روی كمال خلوص و از ژرفای وجودش از نافرمانی خدا، خائف و هراسان است. بین امید و خوف قرار دارد، جاذبه امید او را به ‌سوی حق می‌کشاند و اهرم خوف، او را از موانع و دست‌اندازهای بازدارنده، عبور می‌دهد؛ بنابراین برای چنین کسی، راه هدایت، صاف و راست است و او می‌تواند با این دو خصلت زمینه‌ساز و این دو نیروی پویا و پایا، چرخه‌ای موتور تکامل را به حرکت درآورد، از همه خاکریزها و تله‌ها عبور نموده، به مدد دست جاذبه نیرومند الهی، شتابان به‌ سوی تکامل حرکت کرده، خود را بر قلّه آن برساند. آری! مسئله خوف و رجاء اگر درست شناخته و اجرا شود، دارای چنین معجزه‌ای خواهد شد.
۷- در بند ۱۹ و ۲۰ از دعای سی و دوم می‌خوانیم:
«وَ هَذَا مَقَامُ مَن ... [کان] وَاقِفاً بَيْنَ الرَّغْبَةِ إِلَيْكَ وَ الرَّهْبَةِ مِنْكَ. وَ أَنْتَ أَوْلَى مَنْ رَجَاهُ، وَ أَحَقُّ مَنْ خَشِيَةُ وَ اتَّقَاهُ، فَأَعْطِنِي يَا رَبِّ مَا رَجَوْتُ، وَ آمِنِّي مَا حَذِرْتُ؛
این مقام (بعد از نماز شب) جایگاه کسی است که بر سر دوراهی امید و بیم در پیشگاهت ایستاده و در بین این دو قطب به‌ سوی تو چشم دوخته است. (هم عاشق و امیدوار به تو است و هم هراسان از مقام تو)
و تو ای خدای من! شایسته‌ترین کسی هستی که به او امید می‌رود و سزاوارترین کسی هستی که باید از او هراس داشت و از نافرمانی‌اش ترسید.»
 
شرح کوتاه
 این مناجات سراسر عرفانی امام سجّاد(ع) پس از نماز شب، در خلوتگاه انس با یار رخ داده است. در دو فراز فوق سخن از امید و خوف به میان آورده و چنین تبیین کرده که در عالی‌ترین شیوه مناجات از نظر کیفیّت و زمان و مکان، دو مسئله امید به رحمت الهی و خوف از کیفر گناه، مطرح است؛ و انسان باید با این دو بال در فضای ملکوتی به پرواز درآید؛ و چه کسی جز خدا، شایسته آن است که دست رجاء و امید به سویش دراز شود و در برابر شکوه و جلال نهایت او، انسان دچار خوف و هراس گردد؟
پس باید به‌ سوی او پر گشود، نهایت تواضع و خشوع را به درگاه او نمود، از او خواست که به امیدها، پاسخ مثبت دهد، با آرامش‌بخشی و امن درگاهش، بندگان هراسناک درگاهش را آرام و بانشاط نماید و از هرگونه نگرانی و دغدغه خارج سازد. به ‌راستی کیست که جز خدا، چنین عطایی و چنان امن و آرامشی ژرف و گسترده به بندگان برساند؟! حال که او عطابخش مطلق و آرامش‌دهنده بی‌نهایت است، چرا به دیگران و امور دیگر دل ببندیم؟!
 
پی‌نوشت‌ها
[1]. نازعات، آیات ۴۰ و ۴۱.

[2]. رحمن، آیه ۴۶.

[3]. غررالحکم.

.[4] بحار، ج ۷۸، ص ۴۱.

.[5] غررالحكم.

[6]. نهج‌البلاغه، حکمت ۸۲.

.[7] بحار، ج ۷۰، ص ۳۸۴.

.[8] همان، ص ۳۸۱، به نقل از الخصال، ج ۱، ص ۱۳۵.
 
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمد محمدی اشتهاردی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: