مسئله اسراف قربانیها در مراسم حج
یکی از مراسم واجب حجّ، قربانی کردن شتر یا گاو و یا گوسفند قربانگاه منا است و طبق صریح قرآن، بخشی از گوشت گوسفند صاحب قربانی برای خود برمیدارد و میخورد، و بقیّه به مسلمانان فقیر داده میشود که از آن بخورند.[1] ولی در شرایط فعلی با افزایش جمعیّت قربانی (مثلاً حدود دو میلیون قربانی در یک روز) منظرهی قربانگاه را بسیار زننده کرده، و حاجیان قربانیها را رها میکنند و میروند و در نتیجه گوشت آن همه قربانی به زیر خاک میرود و اسراف میشود. در صورتی که حکومت سعودی با کمک کشورهای دیگر میتواند در نزدیک قربانگاه سردخانههای وسیع و مجهّز بسازد و با لولههای بسیار گشاد مکنده یا وسایل دیگر، آن قربانیها را به طور سریع به سردخانهها منتقل نموده و سپس بهموقع برای نیازمندان کشورهای اسلامی بفرستند و به مصرف صحیح برسانند.
ولی تا چنین نشده بعضی از محقّقین و مراجع، آن را اسراف دانسته و کافی نمیدانند، از جمله محقّق شهید آیتالله دکتر بهشتی، اینگونه نظر میداد و فتوای مرجع عالیقدر حضرت آیتاللهالعظمی مکارم شیرازی نیز چنین است، ایشان میفرماید: «قربانی در قربانگاه منا در این شرایط که اسراف میشود، کافی نیست بلکه حرام است، و باید حاجیان قربانی خود را در ماه ذیحجّه در جای دیگر یا در وطن خود قربان کنند». ایشان در مناسک حجّ خود چنین میفرماید: «مسلمانان باید کاری کنند که از گوشتهای قربانی استفاده شود و از بین نرود و مجبور به دفن کردن یا سوزاندن آن نشوند، زیرا این کار اسراف، حرام و مخالف دستورهای اسلام است ...»[2]
و حضرت آیتاللهالعظمی مکارم شیرازی در تفسیر نمونه چنین میفرماید: «قطع نظر از مسئله تحریم اسراف که یک امر مسلّم اسلامی است، اصولاً صحنه قربانگاه در روز عید قربان در حال حاضر، به قدری زننده و غیرمنطقی به نظر میرسد که افراد ضعیفالايمان را به تردید در اصل این برنامه میاندازد و به دشمنان دستاویز محکمی میدهد بی آن که بدانند این نتیجه ندانمکاریهای روحانیّون آن منطقه (سعودی) و نظام حاکم بر آن سرزمین است، بنابراین حفظ عظمت اسلام و اصالت مناسک حجّ، ایجاب میکند که مسلمانان جهان از همه نقاط، مقامات این کشور را تحت فشار قرار دهند، تا به این وضع وحشتناک پایان دهد و حکم اسلام را اجرا کند.
و اگر در روایات اسلامی آمده: بیرون بردن گوشت قربانی از سرزمین منا یا از حرم مکّه ممنوع است، این مربوط به زمانهایی بوده که مصرفکننده در آنجا به قدر کافی وجود داشته است. از اینرو در روایت صحيح در منابع معتبر از امام صادق(ع) نقل شده که یکی از یاران امام صادق(ع) همین سؤال را از آن حضرت نمود، امام(ع) در پاسخ فرمود:
«كُنَّا نَقُولُ لَا يُخْرُجُ مِنْهَا بِشَيْءٍ لِحَاجَةِ النَّاسِ إِلَيْهِ، فَأَمَّا الْيَوْمَ فَقَدْ كَثُرَ النَّاسُ فَلاَ بَأْسَ بِإِخْرَاجِهِ؛[3]
ما سابقاً دستور میدادیم چیزی از آن را از سرزمین منا بیرون نبرند، چرا که مردم در آنجا به آن نیاز داشتند، امّا امروز چون مردم (و قربانیهای آنها) افزایش یافته، بیرون بردن آن بیمانع است».[4]
البته فتوای مراجع تقلید محترم است، ولی گروهی از محقّقین و بعضی از مراجع که ذکر شد، معتقدند باید از این اسراف عظیم پرهیز کرد، و قربانیها را در جاهای دیگر در ماه ذیحجّه ذبح نمود و به مصرف صحیح رسانید، و یا گوشت آنها را با شیوه صحیح و بهداشتی، به سوی نیازمندان مسلمانان جهان انتقال داد.
تجمّلگرایی و اسراف
یکی از بلاهای ویرانگر و پردردسری که از چهرههای روشن اسراف است و جوامع انسانی به ویژه جوامع امروز را به بدبختی و تباهی کشانده، مسئله تجمّلگرایی و تجمّلپرستی است. ثروتهای کلانی صرف این بلای خانمانسوز میشود و این بلا تقریباً دامنگیر عموم شده؛ به گونهای که چشم و همچشمی و رقابت سرسامآوری در این مورد پدیدار شده است؛ به طوری که اگر هزینههایی که صرف در نیازمندیهای ضروری میشود با هزینههایی که صرف در وسایل پر زرق و برق و تجمّلی گرانقیمت ولی بیارزش مانند صدها رقم لوازمآرایش، دکوراسیون منزل، کلکسیونهای گوناگون، تابلوهای تزئینی و ... میگردد مقایسه کنیم، نتیجه میگیریم که ثروتهای سرسامآوری در راه دوّم مصرف میشود.
از مشاهدات خودم این که:
در یکی از شهرستانها به خانهای رفتم در اتاقی، بخاری آن اتاق مرا جذب کرد که با انواع گچبریها و زرق و برقها آراسته شده بود و جدّا چشم را خیره میکرد، بعد معلوم شد چند میلیون تومان صرف آن بخاری شده است.
آقایی نقل میکرد؛ در تهران شخصی را میشناسم خانه بسیار مجلّل و وسيع و از هر نظر خوب داشت. او به ایتالیا سفری کرد، پس از مراجعت، چند روز نگذشت دیدم او کارگرانی را آورده و مشغول خراب کردن آن ساختمان هستند. آن ساختمان را از ریشه ویران نمودند و از نو ساختمانی به شکل ساختمانهای ایتالیایی ساخت و پس از صرف بیش از چند میلیون تومان، ساختمان تمام شد، وقتی که به دیدن آن رفتم، ساختمان جدید را نه تنها از ساختمان قبل ترجیح ندادم بلکه از جهاتی ساختمان قبل بهتر بود.
طبق آماری که به دست آمده نگرانی ۷۰% از مردم دنیا نگرانی از ناحیه پول و اقتصاد است و چنین نیست که با افزایش مزد ماهیانه آنها، نگرانی آنها رفع شود؛ چه آن که بر اثر عادت مردم به تجمّل و زیادهرویها و ریخت و پاشهای بیکنترل هر چه عایداتشان زیادتر میشود، به مشکلات میافزاید. این جا است که به عمق قوانین و دستورهای اسلامی پی میبریم که رهبرش حضرت على(ع) فرمود:
«هر کس راه میانه را پیمود هرگز نیازمند نمیشود».[5]
دوری پیامبران از تجمّلپرستان مسیحی
پیامبر اسلام(ص) توسّط چهار نفر از یاران خود، نامهای برای اسقف (رئیس روحانی مسیحی) نجران فرستاد و او را به اسلام دعوت نمود. شصت نفر از مردم نجران که چهارده نفر آنها از دانشمندان مسیحی نجران بودند برای تحقیقات درباره اسلام به مدینه رهسپار شدند؛ وقتی که این هیئت نزدیک مدینه رسید، لباسهای مسافرت را از تن بیرون کردند و لباسهای بسیار جالب که بهترین مد آن روز بود پوشیدند و انگشترهای طلا در انگشت کرده و بر اسبها زینهای مرصّع ترتیب دادند، آنگاه وارد مدینه شدند و با این تجمّلات پر زرق و برق، برای جلب توجّه پیروان محمّد(ص) وارد مسجد مرکز اجتماع مسلمانان شدند.
پیامبر(ص) وارد مسجد شد. هیئت نجران بر پیامبر(ص) سلام کردند، ولی رسول اکرم(ص) جواب سلام آنها را نداد.[6]
هیئت میخواست با این زرق و برق، چشمها را خیره کنند ولی با بیاعتنایی پیامبر رو به رو شدند. سه روز در مدینه، حیران و سرگردان بودند. مردم مسلمان هم به پیروی از پیامبر(ص) نسبت به آنها بیاعتنایی میکردند. تا روزی با عثمان و عبدالرّحمن که سابقه دوستی با آنها داشتند ملاقات کرده و گفتند:
«پیامبر(ص) ما را دعوت کرده و اینک نسبت به ما بیاعتنایی میکند. چه باید کرد؟»
عثمان و عبدالرّحمن رؤسای نجران را به حضور حضرت علی(ع) بردند، تا او در اینباره قضاوت کند.
حضرت علی(ع) که از علّت بیاعتنایی رسول اکرم(ص) اطلاع داشت، به رؤسای نجران فرمود:
«بروید و این انگشترهای طلا و زیورها و تجمّلات را که بر تن خود آراستهاید، بیرون کنید و با لباس ساده و عادّی به حضور رسول اکرم(ص)شرفیاب شوید که حتماً موفق خواهید شد».
زمامداران نجران که میخواستند زرق و برق صوری خود را نشان دهند برخلاف انتظار، لباسها و وسایل تجمّلی خود را بیرون آورده و با وضع ساده به محضر حضرت رسول(ص) شرفیاب شده و سلام کردند. این بار آن حضرت جواب سلام آنها را داد و مذاکره با آنها را پذیرفت.[7]
***
پیامبر(ص) در زندگی شخصی خود از هرگونه تجمّل و اسراف، پرهیز میکرد. وضعی بسیار ساده داشت. با بردگان مینشست، اگر کسی او را نمیشناخت، خیال میکرد یکی از بردگان است. وقتی بعضی به او اعتراض کردند که چرا با اینها مینشینی؟ فرمود: «کدام بندهای از من بندهتر است».
دانشمند معروف رومانی «ویرژیل گورگیو» مینویسد:
«در زندگی محمّد(ص) تا آخرین روزی که زنده بود اثری از تجمّل و اسراف دیده نشد. محمّد(ص) در تمام مدّتی که در بیابان بهسر میبرد، غذایی جز شیر شتر نداشت و بعد از مراجعت به مکّه، خرما و نان تناول مینمود، ولی هرگز نان و خرما را با هم نمیخورد؛ یعنی یا خرما تناول میکرد یا نان و میگفت: برای سیر شدن یکی از این دو کافی است و اگر دیگری را تناول کند اسراف کرده است.»
تا روزی که محمّد(ص) حیات داشت فقط یک غذا میخورد و برای خوردن طعام بر زمین مینشست و سفره او عبارت بود از یک سفره حصیری که از الیاف خرما میبافتند...
در همان دوره بود که اسلام توانست در ظرف ده سال، سه امپراتوری بزرگ ایران و روم و مصر را از پا درآورد و اراضی آن سه امپراتوری را جزء قلمرو اسلام نماید.»[8]
آثار سوء تجمّلپرستی
هرگاه ما از روی رفاهطلبی و تجمّلگرایی به دنیا بنگریم، زندگی سالم خود را تهدید میکنیم، چرا که از مرز قناعت و اعتدال خارج شده و دچار بلای خانمانسوز مصرفگرایی میشویم، در نتیجه:
1. با بالا رفتن هزینههای مصرف، موضوع دخل و خرج، ناهماهنگ میگردد، و به دنبال آن انسان گرفتار وام، ربا، برگشت چک و سفته و اقساط کمرشکن میشود و در بسیاری از موارد سر از زندان درمیآورد.
2. انسان مصرفگرا، مغلوب رفاهزدگی شده، به جای کار و تولید و حفظ ارزشها، به سرگرمیها، خوشگذرانیها و پوچی زندگی رو میآورد، که نتیجه آن جز تنبلی و تنپروری نیست، و چنین خصلتی کانون فساد و انحراف خواهد شد، سپس این فساد از او به جامعه راهیافته و گسترش مییابد. بر همین اساس امام خمینی(قدس سره) میفرمود: «این (خوی کاخنشینی) اسباب این میشود که انحطاط اخلاقی پیدا شود، اکثر این خویهای فاسد از طبقه مرفّه به مردم دیگر صادر شده است».[9]
3. فرهنگ تجمّلگرایی موجب ذلّتپذیری انسان میشود، زیرا روحيّهی دلیری او به روح تنپروری و رنگپذیری تبدیل مییابد، احساس شجاعت، آزادی و جوانمردی در او فروکش کرده و طبیعت ذلّتپذیری را در او پدیدار میسازد. امام خمینی(ره) در این باره میفرماید:
«آنها که تصوّر میکنند مبارزه در راه استقلال و آزادی مستضعفین و محرومان جهان، با سرمایهداری و رفاهطلبی منافاتی ندارد، با الفبای مبارزه بیگانهاند».[10]
یعنی این دو (رفاهطلبی و روح مبارزه) دو مقولهی از هم جدا است که هرگز با هم جمع نمیشوند.
4. وقتی که انسان در لاک تجمّلپرستی و رفاه فرو رفت، اسراف و تبذیر به سراغ او آمده و او را آنچنان احاطه میکنند که او ملعبه هوسها و عیّاشیها میگردد و همین موجب سقوط او و جامعه و ملّتها و تمدّنها خواهد شد. چرا که چنین حالتی موجب طغیان شده و باعث کشتار و نابودی انسانها و حرث و نسل خواهد گردید، چنانکه در قرآن با مطرح کردن «مُترَفِین» و افراد «بَطَر»[11] به این مطلب تصریح شده است.
5. تجمّلگرایی موجب خریداری انواع اشیاء لوكس تزئینی و ... با قیمتهای سرسامآور شده، به گونهای که با تعویض مدلها، عطش انسان را برای خریداری کالاهای لوکس جدید و غالباً بیمصرف، زیادتر کرده، به طوری که انسان به یک عنصر مصرفکننده کالاهای غرب تبدیل میشود و با گسترش چنین فرهنگی، فاجعه اجتماعی و اقتصادی پدید میآید، و کار به جایی میرسد که سرمایههای ملّی به صورت ارز به خارج از کشور رفته و به جیب غربیها که به خون ما تشنهاند، و اندیشهای جز سلطه و استعمار نسبت به ما را ندارند، ریخته میشود.
به راستی اگر روزی آمار دقیقی برداشته شود که مردم دنیای سوم و مسلمانان ناآگاه، از همین رهگذر متحمّل چه اندازه خسارتهای معنوی و مادّی شدهاند، رقم آن آمار سر به فلک میکشد.
استاد شهید، آیتالله مرتضی مطهّری، در کتاب مسئله حجاب، آه جانکاه و پرحسرتش از مصرفگرایی در جامعه را، با ذکر آماری مربوط به لوازم آرایش (مربوط به سال ۱۳۴۷ ش) مینویسد:
«تنها در یک سال، ۲۱۰ هزار کیلو موادّ و لوازم آرایش از قبیل ماتیک، سرخاب، پودر، سایهی چشم برای مصرف خانمها از خارج وارد میشود... در جامعهای که مذهب حکومت میکنند و پوشش اسلامی باشد، زن به این صورت در نخواهد آمد، تا مصرفکننده لایق کالاهای پوچ غرب گردد، یا آن چنان خود باخته مد و شیوههای تو خالی عروسکی شود.»[12]
آری چه دریوزگی و ذلّت بدتر از این که انسان بر اثر اسراف و تجمّلگرایی، مصرفکننده بیچون و چرای کالاهای غرب شود، و با این کار به خصال زشت و شرمآور، خودباختگی به غرب و احساس حقارت و توخالی بودن نماید. آیا همین نتایج شوم و ذلّتآور، کافی نیست که به خویشتن بازگردیم و با صرفهجویی و پرهیز از اسراف، اصالت خود را حفظ کنیم؟!
خودآزمایی
1- ممنوع بودن بیرون بردن گوشت قربانی از سرزمین منا، مربوط به چه زمانهایی بوده است؟
2- آثار سوء تجمّلپرستی را بیان کنید.
3- علّت بیاعتنایی رسول اکرم(ص)، به رؤسای نجران چه بود؟
پینوشتها
[1]. سوره حجّ، آیات 36 و ۳۸، مستحب است سه قسمت گردد، یک قسمت را صاحب قربانی برمیدارد، یک قسمت به مسلمانان و یک قسمت به فقرا داده میشود.
[2]. مناسک حجّ، چاپ اول، ص 148. البته هر کسی باید طبق فتوای مرجع تقلید خود عمل کند، تا برئالذمّه شود.
[3]. وسائلالشیعه، ج 10، ص 150.
[4]. تفسیر نمونه، ج ۱۴، ص 83 و ۸۴.
[5]. «مَا عَالَ اْمرُؤٌ اِقتَصَدَ» نهجالبلاغه، حکمت ۱۴۰.
[6]. تاریخ یعقوبی، ج 6، ص 67.
[7]. اقتباس از کتاب محمّد(ص) و زمامداران، صابری همدانی، ص 294-296.
[8]. محمّد(ص) پیامبری که از نو باید شناخت، ص 34-36.
[9]. فراخوان رهبری ...، ص ۳۸.
[10]. همان.
[11]. سوره قصص، آیه ۵۸؛ سوره اسراء، آیه ۱6.
[12]. مسئله حجاب، ص ۹۲.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمد محمدی اشتهاردی