فصل سوّم: درمان و راههای نجات از بیماری اسراف
یکی از عوامل مهمّ، در برابر آثار شوم اسراف دولتی، برنامهریزی صحیح و قاطع و نظارت دقیق دستاندرکاران با همکاری کارکنان و کارمندان مجموعههای ذیربط میباشد.
در این صورت است که میتوان با برنامهریزی کارشناسانه، مسئولانه و وسیع با پدیده شوم اسراف دولتی پیکار کنیم - یا دست کم از بخش مهمّ آن - جلوگیری نماییم و در موارد اسراف شخصی نیز علاوه بر برنامهریزی و احساس مسئولیّت به عنوان وظیفه شرعی در ترک حرام، عوامل و اهرمهایی لازم است که انسان را به طور طبیعی و آسان، رودرروی اسراف قرار میدهد، و او را از مهلکهی بلای خانمانسوز اسراف نجات بخشد.
این عوامل هر کدام نقش به سزایی در بازدارندگی انسان از اسراف و تقویت اراده انسان برای پرهیز قاطع از اسراف و تبذیر خواهد بود که در اینجا نظر شما را به شرح کوتاه هریک جلب میکنیم:
1- تفکّر و سنجش
دوراندیشی و توجّه به ترازوی عقل و اندیشه، عامل عمیق و اساسی برای درست عمل کردن و دوری از بیهودگی است. فکر صاف و هشیاری و عاقبتنگری، چون آیینهی صاف، زشتیها و زیباییها را نشان میدهد و انسان را به ترک زشتیها و جلب زیباییها دعوت میکند، اینگونه اندیشیدن و عاقبتسنجی باعث تصمیمگیری صحیح خواهد شد.
امیر مؤمنان علی(ع) فرمود:
«اَلْفِكْرُ مِرْآةٌ صَافِيَةٌ؛[1] فکر کردن آیینهی صاف و شفّاف است».
نیز فرمود:
«فِكْرُ الْمَرْءِ مِرْآةٌ تُرِيهِ حُسْنَ عَمَلِهِ مِنْ قُبْحِهِ؛[2]
اندیشیدن انسان آیینهای است که زیبایی کار انسان را از زشتی کار او به او نشان میدهد».
امام صادق(ع) فرمود:
«تَفَكُّرُ سَاعَةٍ خَيْرٌ مِنْ عِبَادَةِ سَنَةٍ؛[3]
اندیشیدن (صحیح) یک ساعت بهتر از عبادت (خشک) یک سال است».
انسان وقتی که در مورد آن همه رنج و خسارتها و به هدر رفتن انرژیها و سرمایههایی که برای فراهم شدن نعمتهای الهی به کار افتاده (آن نعمتها را بیهوده تلف کند که به عنوان اسراف یاد میشود) میاندیشد، نتیجه قاطع میگیرد که چنین کاری بسیار زشت است، مانند من که کارگری با زحمت فراوان یک سال، مبلغی مثلاً ۵۰۰ هزار تومان تحصیل کرده و بعد همان مبلغ را در میان چاه لجنزار بیندازد که دیگر به دست نیاید و یا اسکناسهای خود را آتش زده و به دود و خاکستر تبدیل نماید. آیا فکر، عقل و وجدان او اجازه چنین کاری را میدهد، اسراف از قبیل چنین کاری بیهوده است و فکر سالم و عقل سلیم، هرگز آن را روا نمیدارد. وانگهی ناسپاسی در برابر خدای نعمتبخش است و از نظر عقل هم محکوم و نکوهیده میباشد.
انسانهای با وجدان و دوراندیش با این فکر و سنجش میتوانند روش خود را در حفظ نعمتهای الهی تعدیل نموده و از اسراف در عمل پرهیز کنند.
انسان وقتی که درست میاندیشد و انگیزهها و عوامل و نتایج را با ترازوی علم و عقل میسنجد به روشنی به دست میآورد که اسراف و زیادهروی و همچنین عکس آن، خساست و کِنِس بودن، از جهل و نادانی سرچشمه میگیرد، چنان که امیر مؤمنان علی(ع) فرمود:
«لَا یُرَى اَلْجَاهِلَ إِلَّا مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطاً؛[4]
همیشه جاهل، یا افراطگر و یا تفریطکننده است».
یعنی یا زیادهروی کند و یا به عکس کوتاهی کرده و کم میگذارد، بنابراین باید با اندیشیدن سالم و دور از جهل و آثار جهل، خود را از بلای خانمانسوز اسراف حفظ کنیم.
2- زهد و پارسایی
یکی از ارزشهای مهمّ اسلامی، زهد صحیح است. زهد صحیح یعنی انسان دلبستگی به دنیا و زرق و برق دنیا نداشته باشد، دنیا را وسیله آخرت قرار دهد. خودباختهی کالاهای دنیا نگردد. چنین خصلتی انسان را به سادهزیستی و دوری از تجمّلگرایی و بریز و بپاشها دعوت میکند. او را به سوی اصالتها و ارزشهای حقیقی سوق میدهد و از مصرفهای بیرویّه و از چشم و همچشمیهایی که عامل اسراف میشود، دور نگه میدارد و همچنین از برگزاری جشنها و میهمانیهای پرخرج و پراسراف برحذر میدارد و اهرمی نیرومند برای کنترل، مراقبت و دوری از گناه؛ از جمله گناه اسراف میگردد.
در روایات معراج آمده، خداوند به پیامبر(ص) فرمود: «در دنیا زاهد باش و به آخرت دل ببند». آن حضرت عرض کرد: چگونه؟ خداوند فرمود:
«خُذْ مِنَ الدُّنْيَا خِفّاً مِنَ اَلطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ وَ اللِّبَاسِ؛[5]
در دنیا اندکی از غذا و نوشیدنی و لباس را به طور سبک برگیر».
امام صادق(ع) در تعریف انسان زاهد و پارسا چنین فرمود:
«اَلزَّاهِدُ اَلَّذِي يَخْتَارُ اَلْآخِرَةَ عَلَى اَلدُّنْيَا، وَ الذُّلَّ عَلَى الْعِزِّ، وَ الْجُهْدَ عَلَى الرَّاحَةِ، وَ الْجُوعَ عَلَى الشَّبَعِ، وَ عَاقِبَةَ اَلْآجِلِ عَلَى مَحَبَّةِ اَلْعَاجِلِ، وَ الذِّكْرَ عَلَى اَلْغَفْلَةِ، وَ يَكُونُ نَفْسُهُ فِي اَلدُّنْيَا وَ قَلْبُهُ فِي اَلْآخِرَةِ ؛[6]
زاهد کسی است که؛ آخرت را بر دنیا، تواضع را بر خودخواهی، کوشش و زحمت را بر رفاه و خوشگذرانی، گرسنگی را بر سیری، عاقبت نیک آخرت را بر دلبستگی به دنیا و ذکر خدا را بر غفلت ترجیح میدهد و جسم او در دنیا است، ولی روح و قلبش متوجّه آخرت است».
روشن است کسی که دارای چنین ویژگیهایی باشد از هر گونه تجمّل و چهرههای مختلف اسراف پرهیز میکند و خود را از عیّاشی و خوشگذرانی و رفاهطلبی دور نگه میدارد، بنابراین زهد و پارسایی، عمل و اهرم بازدارنده و شایستهای برای درمان اسراف و راه نجات از مهلکه آن است.
نکته دیگر در اینجا این که زهد باعث حلالخوری میشود، انسان حلالخور، ثروت را از هر راهی به دست نمیآورد، تا کارش به اسراف بکشد و دلیلش این باشد که «بادآورده را باد خواهد برد».
انگیزهی پارسایی مرجع کلّ وحید بهبهانی
در حالات استاد کلّ آیتاللهالعظمی وحید بهبهانی (وفات یافته سال ۱۲۰۹ ه. ق) که از مراجع بزرگ تقلید بود، نوشتهاند: «او دارای دو پسر به نامهای آقا محمّدعلی صاحب کتاب «مقامع» و آقا محمّداسماعیل بود.
روزی چشمش به لباس فاخر عروسش (همسر آقا محمّداسماعیل) افتاد، بیدرنگ به پسرش آقامحمّداسماعیل اعتراض کرد و چنین گفت: چرا برای همسرت چنین لباس فاخر میخری؟»
پسر بیدرنگ جواب داد، قرآن میفرماید:
«قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اَللّهِ اَلَّتِي أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ؛[7]
بگو چه کسی زینت و خوراکیهای پاکیزه از رزق خداوند را که برای بندگانش خارج نموده، حرام کرده است؟»
مگر لباس زیبا حرام است؟ چه کسی آن را حرام کرده است؟
استاد اکبر وحید بهبهانی فرمود: پسرکم! من نمیگویم اینها حرام است، بلکه روی حساب دیگر میگویم، من مرجع تقلید این مردم هستم، در میان این مردم همهگونه افراد فقیر و ثروتمند وجود دارد، افرادی هستند که برایشان امکان دارد تا چنین لباسهای فاخر فراهم کنند، ولی اکثر مردم بر اثر سطح پایین زندگی نمیتوانند چنین لباسهایی را فراهم سازند. ما که نمیتوانیم سطح زندگی فقرا را همسطح زندگی ثروتمندان کنیم، بنابراین چه بهتر خود را در لباس و خوراک و مسکن با آنها هماهنگ نماییم که آنها با دیدن وضع ساده ما رنجیده نشوند، اینگونه همدردی ما با آنها باعث میشود که میگویند لباس عروس آقا نیز ساده است، در نتیجه دلشان آرام میگیرد و میگویند گیریم ما نتوانستیم مانند ثروتمندان زندگی کنیم، ولی میتوانیم مانند وحید بهبهانی زندگی کنیم، همین سنجش مایه تسکین قلوب آنها خواهد شد.
امّا وای بر آن وقتی که زندگی ما همسطح زندگی ثروتمندان در لباس و خوراک و مسکن باشد، در این هنگام یگانه مایهی آرامش روحی آنان از دست میرود، از اینرو میگویم ما باید زاهد و سادهزیست باشیم تا به تهیدستان بد نگذرد و زهد ما مایه همدردی با آنها گردد، هرگاه دیگران توانستند لباسهای فاخر بپوشند ما نیز میپوشیم، در غیر این صورت باید همه – بهخصوص پیشوایان دین- با آنها همدردی و هماهنگی کنند.[8]
3- تقدیر و اندازهگیری معیشت
یکی از ارزشهای مهمّ در اسلام که از پایههای اصلی تکامل است، «تقدیر معیشت» است، منظور از آن اندازهگیری دخل و خرج، نگهداری انضباط اقتصادی و مالی و تأمین و حفظ هزینههای زندگی بر اساس اعتدال و شیوه صحیح و عقلایی است.
در آیه 6۷ سوره فرقان، خداوند در وصف عبادُالرّحمن (بندگان خدای مهربان) میفرماید:
«وَ اَلَّذِينَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَ لَمْ يَقْتُرُوا وَ كانَ بَيْنَ ذلِكَ قَواماً؛
آنها کسانی هستند که هرگاه انفاق کنند، نه اسراف میکنند و نه سختگیری، بلکه در میان این دو، حدّ اعتدال دارند».
یک روز امام صادق(ع) در نزد گروهی، این آیه را تلاوت فرمود، مشتی سنگریزه از زمین برداشت و محکم در دست گرفت و فرمود: این همان بخل و سختگیری است، سپس مشت دیگری برداشت و دست خود را به طور کامل گشود که اکثر آن بر روی زمین ریخت و فرمود: این اسراف است، بار سوّم مشت دیگری برداشت و کمی دست خود را گشود، به گونهای که مقداری فرو ریخت و مقداری در دستش باقی ماند و فرمود: این همان اعتدال بین سختگیری و اسراف است (که قرآن فرموده اینگونه باشید).[9]
امیر مؤمنان علی(ع) فرمود:
«قِوَامُ اَلْعَيْشِ حُسْنُ التَّقْدِيرِ؛[10]
برپایی و استواری زندگی خوب، در پرتو اندازهگیری نیک و اعتدال، به دست میآید».
امام باقر(ع) فرمود:
«اَلْكَمَالُ كُلُّ الْكَمَالِ التَّفَقُّهُ فِي الدِّينِ، وَ الصَّبْرُ عَلَى اَلنَّائِبَةِ، وَ تَقْدِيرُ اَلْمَعِيشَةِ؛[11]
همه ابعاد کمال در سه خصلت فراهم میشود: ۱- شناخت در دین و بصیرت در آن، ۲- صبر و ایستادگی در برابر دشواریهای زندگی، 3- اندازهگیری در مداخل و مخارج زندگی».
این سخن با اندکی تفاوت در الفاظ، از امام صادق(ع) نیز نقل شده است.[12]
امیر مؤمنان علی(ع) فرمود:
«اَلاِقْتِصَادُ يُنْمِيَ الْقَلِيلَ، الْإِسْرَافُ يُفْنِي الْجَزِيلَ؛[13]
اعتدال و میانهروی، ثروت اندکی را فراوان میکند، ولی اسراف و زیادهروی، مال فراوان را نابود میسازد».
امام صادق(ع) فرمود:
«ضَمِنْتُ لِمَنِ اِقْتَصَدَ أَنْ لَايَفْتَقِرَ؛[14]
برای کسی که راه اعتدال در هزینه زندگی را رعایت میکند، ضامن شدم که محتاج و فقیر نگردد».
از مجموع این گفتار عمیق و دلنشین فهمیده میشود که اندازهگیری و اعتدال در زندگی و سنجیدن دریافت و پرداخت، موجب زندگی آرام و درجه عالی کمال و عافیت شده و انسان را از اضطراب فقر، فلاکت و ناداری حفظ میکند و اهرمی بازدارنده از اسراف و زیادهروی است.
خودآزمایی
1- عواملی که هر کدام نقش به سزایی در بازدارندگی انسان از اسراف را خواهند داشت، نام ببرید؟
2- زهد صحیح را تعریف کرده و شرح دهید چگونه زهد صحیح باعث جلوگیری از اسراف میشود.
3- همه ابعاد کمال در چه خصلتهایی فراهم میشود؟
پینوشتها
[1]. نهجالبلاغه، حکمت ۵.
[2]. غررالحکم.
[3]. بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۳۲۷.
[4]. نهجالبلاغه، حکمت ۷۰.
[5]. بحارالانوار، ج ۷۷، ص 22.
[6]. بحارالانوار، ج ۷۰، ص ۳۱۵ .
[7]. سوره اعراف، آیه ۳۲.
[8]. احیا تفکّر اسلامی، شهید مطهّری، ص ۷۷ و ۷۸.
[9]. تفسیر نورالثقلین، ج ۴، ص ۲۹.
[10]. غررالحکم.
[11]. منتهیالآمال، ج ۲، ص ۷۰.
[12]. بحارالانوار، ج 69، ص ۴۰۵.
[13]. غررالحکم؛ میزانالحکمة، ج ۸، ص ۱۳۷.
[14]. میزانالحکمة، ج ۸، ص ۱۳۸.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمد محمدی اشتهاردی