کد مطلب: ۳۰۴۳
تعداد بازدید: ۱۳۲۷
تاریخ انتشار : ۱۱ مهر ۱۳۹۸ - ۰۱:۵۷
اخلاق و روان‌کاوی از نظر اسلام| ۷
کسی که سیمای جان خود را به زیور علم و اخلاق بیاراید، کسی که ضمیر خویش را به صفات جمالیّه و سجایای انسانیّه مزیّن نماید، او دارای جمال معنوی‌ و زیبایی روحانی است. با این عمل توانسته است به خدا نزدیک شود و خویشتن را محبوب خلق نماید.
زیبایی از لحاظ متافیزیک
شناخت زیبایی از لحاظ متافیزیک مشکل‌ترین نظریاتی است که در این باب وجود دارد. متافیزیک یا فلسفه ماوراءالطبیعه عبارت است از پی بردن به وجود مطلق و وجود فی‌نفسه. هدف این رشته این است که از ظواهر اشیا - که به وسیله حواس یا وجدان شناخته ‌می‌شوند- تجاوز کرده و حقیقت را دریابد. متافیزیک پدیده‌ها را که نسبت به یکدیگر و نسبت به فکر شخص فرق و اختلاف پیدا ‌می‌کنند کنار گذارده و جستجوی مطلق تغییرناپذیر و بلاشرط را منظور خود قرار ‌می‌دهد. اشیاء وقتی زیبا هستند که نصیب و پرتویی از آن دریافته باشند. خوب مطلق و خیر اکمل همان زیبایی و جمال محض است.[1]
 کسی که سیمای جان خود را به زیور علم و اخلاق بیاراید، کسی که ضمیر خویش را به صفات جمالیّه و سجایای انسانیّه مزیّن نماید، او دارای جمال معنوی‌ و زیبایی روحانی است. با این عمل توانسته است به خدا نزدیک شود و خویشتن را محبوب خلق نماید. برای آن که خوانندگان عزیز به ارزش جمال معنوی‌ و فضائل روحانی بیشتر پی ببرند و این حقیقت را بهتر درک نمایند و خود را به زیور سجایای اخلاقی بیارایند مَثَل ساده‌ای ‌می‌آورم که برای همه قابل درک باشد:
گل‌های گوناگون با رنگ‌هایی مختلف و جمال طبیعی خود محبوب زیباپسندان و مورد علاقه مردمند. گل‌فروشان آنها را از شاخه‌ها جدا ‌می‌کنند و از اقسام مختلف‌شان دسته گل ‌می‌سازند و نوارهای رنگارنگ به آن ‌می‌پیچند و با این کار بر زیبایی و جلوه گل ‌می‌افزایند. سپس دسته گل نوار بسته را در گلدان زیبایی قرار ‌می‌دهند و دوستداران جمال و زیبایی آن را به قیمت قابل ملاحظه‌ای ‌می‌خرند و در سالن پذیرایی یا روی ‌میز غذاخوری ‌می‌گذارند تا از جمال طبیعی گل و تجمّل مصنوعی‌اش محفوظ و بهره‌مند گردند. گلی که بوی مطبوع یا نامطبوعی ندارد و تنها زیبا و جمیل است به سبب جمال دلپذیرش مورد علاقه مردم است. جمال‌ دوستان که شیفته زیبایی هستند آن را خریداری ‌می‌کنند و از تماشای جمال با طراوتش لذّت ‌می‌برند. گل زیبایی که علاوه بر جمال طبیعی بوی مطبوع و عطر دلخواهی دارد، محبوبیّت بیشتری دارا خواهد بود و مردم رغبت و علاقه زیادتری نسبت به آن نشان ‌می‌دهند. زیرا از یک طرف روی زیبای چشم را محظوظ ‌می‌‌کند و از طرف دیگر بوی مطبوع شامّه را بهره‌مند ‌می‌سازد. هیچ کس راضی نمی‌شود آن گل بد بو را هر قدر هم که زیبا باشد در سالن پذیرایی یا روی ‌میز غذای خود قرار دهد. مردم از چنین گلی ‌می‌گریزند و از جمال و زیبایی آن چشم ‌می‌پوشند و به قیمت تماشای آن سلامت و آسایش خود را به خطر نمی‌اندازند. جوانان در بوستان بشریّت به منزله گل‌های نوشکفته و زیبایی هستند که به علّت طراوت و جمال طبیعی از نظر مردم جمال‌شناس عزیز و محبوب‌اند.
 تزئین و خودآرایی موهای منظّم و معطّر، لباس‌های آراسته و خلاصه تجمّل ظاهری به منزله نوارهای خوش‌رنگ و زیبایی است که بر جلوه جمال جوانان ‌می‌افزاید و ‌آنان را بیشتر دلخواه و محبوب ‌می‌‌کند.
صفات خوب و بد و خلقیّات پسندیده و ناپسند برای جوانان به منزله بوهای مطبوع و نامطبوع گل‌های مختلف است.
شخصی که دارای سجایای اخلاقی و صفات انسانی است، جوانی که پاکدل و با ایمان، راستگو، درستکار، خدمتگزار، فداکار، امین، خیرخواه و خلاصه دارای ملکات پسندیده است در جامعه محبوبیّت بسیار دارد. او واجد زیبایی ظاهری و جمال معنوی است و همواره مورد علاقه و احترام خواهد بود. چنین جوانی مانند شاخه گل معطّری است که علاوه بر طراوت و جمال طبیعی دارای بوی مطبوع و  شامّه‌نواز است. این گل محبوب دست به دست ‌می‌گردد و مردم از دیدن روی زیبا و بوی مطبوع آن لذّت ‌می‌برند و همواره در نگاهداری آن ‌می‌کوشند و به آن ابراز علاقه ‌می‌کنند. بعضی از جوانان نیز فاقد صفات پسندیده و سجایای انسانی هستند ولی به صفات ناپسند و پلیدهای اخلاقی هم آلوده نشده‌اند، اگر خدمتی هم به جامعه نمی‌کنند، خیانتی هم نمی‌نمایند. اگر خیرشان به مردم نمی‌رسد، شرّی هم ندارند. اگر نمی‌توانند دو رنجیده خاطر را آشتی دهند، تقنین و فساد هم نمی‌کنند اگر از بینوایان دستگیری نمی‌نمایند به آنان آزار هم نمی‌رسانند. اگر یار مظلومان نیستند به ستمگران هم کمک نمی‌کنند. اگر بازوی افتادگان را نمی‌گیرند ‌آنان را هم لگدکوب نمی‌نمایند. خلاصه اگر از فضائل انسانی محروم‌اند به رذائل اخلاقی هم آلوده نشده‌اند. این گروه از افراد نیز تا اندازه‌ای محبوب اجتماع‌اند. زیرا به مردم آسیبی نمی‌رسانند و جامعه از شرّ ‌آنان در امان است. اینان مانند گل‌های زیبا و با طراوتی هستند که اگر عطر مطبوعی ندارند بوی بد و آزاردهنده‌ای هم ندارند که باعث ناراحتی و ایذاء مردم گردند. کسی که آلوده به صفات رذیله و فساد اخلاق است و مردم از رفتار و گفتار ناپسندش همواره در عذابند هر قدر زیبا و جمیل باشد و به هر اندازه موی و روی خود را بیاراید و جامه زیبا بپوشد باز هم مورد بدبینی و انزجار است و مردم از دیدن وی متنفّرند. جمال و تجمّل و خودآرایی قادر نیست نقائص معنوی‌ او را جبران نماید و حسن ظاهر هرگز نمی‌تواند قبح باطن وی را بپوشاند و از وی محبوبیّتی نزد مردم ایجاد نماید. او مانند گل زیبایی است که مردم از بوی بد و زننده‌اش دچار انقلاب و ناراحتی ‌می‌شوند. گل بدبو و آزاردهنده هر قدر هم زیبا باشد محبوب نخواهد شد و کسی حاضر نیست آن را در منزل خود نگاهداری کند و در کنارش بنشیند. اگر جوان زیبا و خوش لباس مرتکب عمل جنائی و غیرانسانی شود و کودک بی‌گناهی را در کمال قساوت قلب و بی‌روحی به قتل برساند، سیل خشم و تنفّر جامعه به وی متوجّه ‌می‌شود. مردم وقتی او را ‌می‌بینند یا عکسش را در روزنامه مشاهده ‌می‌کنند نه تنها از دیدن روی زیبا و اندام موزون و لباس زیبای وی مسرور نمی‌شوند؛ بلکه برعکس به شدّت ابراز انزجار ‌می‌کنند و اگر دست‌شان برسد آزارش می‌نمایند. زیرا قبح جنایتکاری و فساد اخلاق به قدری شدید است که با وجود آن زیبایی طبیعی و حسن ظاهری قدر و قیمتی نخواهد داشت.
 اردشیر بابکان سرسلسله سلاطین ساسانی محسوب ‌می‌شد و از نظر کمالات اخلاقی هم مرد فوق‌العاده‌ای به شمار ‌می‌رفت. یک روز فرزند خود را مشاهده کرد که جامه قیمتی پوشیده و با قیافه زیبایی به محضر پدرش شرفیاب شد و به این وسیله ‌می‌خواست توجّه پادشاه را به خود جلب کند. اردشیر با کمال بی‌اعتنایی نظری به قامت آراسته پسر انداخت و اظهار داشت: شاهزادگان باید لباسی بپوشند که در ‌میان مردم کم نظیر باشند. این لباس تو را افراد زیادی ‌می‌پوشند و شاید دیگران از این بهتر هم برای خود لباس تهیّه کرده باشند. پسر پرسید: پدر آن لباسی که شما ‌می‌‌فرمایید از چه جنسی است و از کجا باید تهیّه کرد؟ اردشیر فرمود: آن لباسی است که تارش از نیکی و پودش از خوش‌خویی ‌می‌باشد.
از گل فروش لاله رخی لاله می خرید ‌
می‌گفت بی تبسّم گل خانه بی صفاست
گفتم صفای خانه کفایت نمی‌کند
باید صفای روح بیابی که کیمیاست
 خوبست ای کسی که بگزار زندگی
روی تو همچو لاله صفابخش و دلرباست
روح تو نیز چون رخ گل با صفا بود
تا بنگری که خانه تو خانه خداست
از مجموع بیانات این نتیجه به دست آمد که با یک عامل ‌می‌توان هم زیبایی ظاهر و هم جمال باطن و روح را تحصیل کرد و آن نرم‌خویی و گشاده‌رویی است. خوش‌رویی از نظر صورت و ظاهر انسان را زیبا جلوه ‌می‌دهد.
 از حسن خلق دیو شود در نظر پری
برقع بود گشاده جبین روی زشت را
و هم مظهر اخلاق و جمال روحانی شخص گشاده‌رویی و نر‌می‌‌ است. اصولاً عنوان خوش اخلاق از نظر مردم به کسی اطلاق ‌می‌شود که با اشخاص به نر‌می‌‌ سخن بگوید و با خوش‌رویی و خوش‌صورتی ملاقات کند. اگر یک فرد سخاوتمند و کریم با ابروان در هم و صورت پرچین و چروک با افراد رو به رو شود، علاوه بر این که او را به خاطر فضیلت وجودش خوش‌خلق نمی‌نامند بلکه به جهت تندخوبی عنوان بداخلاق بر او اطلاق ‌می‌کنند.
از امام صادق(علیه السّلام) پرسیدند:
«مَا حَدُّ حُسْنِ‏ الْخُلُقِ‏ قَالَ تُلِينُ جَنَاحَكَ وَ تُطِيبُ كَلَامَكَ وَ تَلْقَى أَخَاكَ بِبِشْرٍ حَسَنٍ.»[2]
 «ماهیّت اخلاق خوش چیست؟ حضرت فرمود: خوش خلقی در این است که با هم‌نوعان خود با نر‌می‌‌ و گشاده‌رویی ملاقات کنی.»
 چون گل شکفته باش در این انجمن که صبح
تسخیر کرد روی زمین را به نوشخند
افراد بداخلاق و تندخو دارای هر صفت مقدّس و خصلت پسندیده‌ای هم که باشند، ارزش اجتماعی نخواهند داشت. سجیّه و فضیلت آن نمی‌توانند آنها را در جامعه محبوب قرار دهد.
 تندخویان را نباشد جز کدورت حاصلی
نیست در کف غیر خاک از تندی خود باد را
 
خودآزمایی
 ۱. چگونه انسان می‌تواند سیمای جان خود را بیاراید و به خدای خود نزدیک کند؟
۲. چرا فرد زیبایی که دارای صفات رذیله و فساد اخلاقی در جامعه است، مورد بدبینی و انزجار مردم می باشد؟
 
پی‌نوشت‌ها
[1]. شناخت زیبائی، ص 4.

[2]. کافی، ج 2، ص 103.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
سیداحمد علم الهدی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: