کد مطلب: ۳۰۵۳
تعداد بازدید: ۱۵۴۵
تاریخ انتشار : ۲۷ مهر ۱۳۹۸ - ۰۱:۲۵
حجاب و عفاف| ۴۴
غریزه ی جنسی (خصیصه ی تجاذب و کشش متقابل میان زن و مرد) یکی از آیات و نشانه های اعجاب انگیز حکمت بالغه ی الهیّه است که به منظور تداوم و بقای نوع بشر در سرنوشت هر انسان سالمِ صحیح المزاجی نهاده شده است.

غریزه ی جنسی نعمت است

می دانیم که غریزه ی جنسی (خصیصه ی تجاذب و کشش متقابل میان زن و مرد) یکی از آیات و نشانه های اعجاب انگیز حکمت بالغه ی الهیّه است که به منظور تداوم و بقای نوع بشر در سرنوشت هر انسان سالمِ صحیح المزاجی نهاده شده است. این غریزه علاوه بر این که سبب تولید نسل و بقای نوع است، اگر از طریق مشروع و طبیعی خویش ارضاء گردد، در مسیر پر حوادث زندگی یک نوع آرامش توأم با شور و نشاط و لطافت روح ایجاد کرده و دل ها را نسبت به هم مهربان و ودود و رحیم می گرداند؛ چنان که قرآن کریم می فرماید: «وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ». و از نشانه ‏هاى او اين كه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفريد تا در كنار آنان آرامش يابيد، و در ميانتان مودّت و رحمت قرار داد در اين نشانه ‏هايى است براى گروهى كه تفكّر مى ‏كنند.[1]
در تفسیر این آیه آمده است: هر يك از آن دو (زن و مرد) فى نفسه ناقص، و محتاج به طرف ديگر است، و از مجموع آن دو، واحدى تام و تمام درست مى ‏شود، و به خاطر همين نقص و احتياج است كه هر يك به سوى ديگرى حركت مى ‏كند، و چون بدان رسيد آرام مى ‏شود، چون هر ناقصى مشتاق به كمال است، و هر محتاجى مايل به زوال حاجت و فقر خويش است، و اين حالت همان شهوتى است كه در هر يك از اين دو طرف به وديعت نهاده شده.
"وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً" كلمه ی "مودّت" تقريباً به معناى محبّتى است كه اثرش در مقام عمل ظاهر باشد، و "رحمت"، به معناى نوعى تأثير نفسانى است، كه از مشاهده ی محروميت محرومى كه كمالى را ندارد، و محتاج به رفع نقص است، در دل پديد مى ‏آيد، و صاحب دل را وادار مى ‏كند به اين كه در مقام عمل برآيد و او را از محروميت نجات داده و نقصش را رفع كند. يكى از روشن ‏ترين جلوه‏ گاه ‏ها و موارد خودنمايى مودّت و رحمت، جامعه ی كوچك خانواده است، چون زن و شوهر در محبّت و مودّت ملازم يكديگرند، و اين دو با هم و مخصوصاً زن، فرزندان كوچك تر را رحم مى ‏كنند، چون در آن ها ضعف و عجز مشاهده مى‏ كنند، و مى ‏بينند كه طفل صغيرشان نمى ‏تواند حوائج ضرورى زندگى خود را تأمين كند، لذا آن محبّت و مودّت وادارشان مى ‏كند به اين كه در حفظ و حراست، و تغذيه، لباس، منزل، و تربيت او بكوشند، و اگر اين رحمت نبود، نسل به كلّى منقطع مى ‏شد، و هرگز نوع بشر دوام نمى ‏يافت.
نظير اين مورد، مودّت و رحمتى است كه در جامعه ی بزرگ شهرى، و در ميان افراد جامعه مشاهده مى ‏شود، يكى از افراد وقتى هم شهرى خود را مى ‏بيند، با او انس مى ‏گيرد، و احساس محبّت مى‏ كند، و به مسكينان و ناتوانان اهل شهر خود كه نمى ‏توانند به واجبات زندگى خود قيام كنند، ترحّم مى ‏نمايد. و به طورى كه از سياق آیه برمى ‏آيد، مراد از "مودّت و رحمت" در آيه همان مودّت و رحمت خانوادگى است، هر چند كه اطلاق آيه شامل دوّمى نيز مى ‏شود.
و از اين جا مى ‏توان نتيجه گرفت آن ها كه پشت پا به اين سنّت الهى مى ‏زنند وجود ناقصى دارند، چرا كه يك مرحله ی تكاملى آن ها متوقّف شده (مگر آن كه به راستى شرائط خاص و ضرورتى ايجاب تجرّد كند). به هر حال اين آرامش و سكونت هم از نظر جسمى است، و هم از نظر روحى هم از جنبه ی فردى و هم اجتماعى. بيماري هايى كه به خاطر ترك ازدواج براى جسم انسان پيش مى ‏آيد قابل انكار نيست. همچنين عدم تعادل روحى و ناآرامي هاى روانى كه افراد مجرّد با آن دست به گريبانند، كم و بيش بر همه روشن است. از نظر اجتماعى افراد مجرّد كم تر احساس مسئوليت مى ‏كنند و به همين جهت انتحار و خودكشى در ميان مجرّدان بيشتر ديده مى ‏شود، و جنايات هولناك نيز از آن ها بيشتر سر مى ‏زند. هنگامى كه انسان از مرحله ی تجرّد گام به مرحله ی زندگى خانوادگى مى‏ گذارد، شخصيت تازه ‏اى در خود مى‏ يابد، و احساس مسئوليت بيشترى مى ‏كند و اين است معنى احساس آرامش در سايه ی ازدواج.[2]
 

خروج غریزه از اعتدال، عامل گرفتاری

 
ولی همین نعمت الهی که یکی از عوامل اصلی برای تشکیل یک مجتمع آرام و متین، سرشار از طهارت و پاکی، موّاج از دل های پُرمهر و وَداد می باشد، در نتیجه ی بیرون رفتن از مرز اعتدال و زیر پا نهادن مقرّرات خالق حکیم، مبدّل به یک بلا و نقمت عظیم می گردد و اجتماع آدمیان را به یک لجنزار عفن، لبریز از فساد و جنایت، توأم با هزاران نابسامانی و در به دری ها تبدیل می نماید. نمونه ی بسیار روشن آن همین جوامع –به اصطلاح- متمدّن دنیای امروز است که بر اثر یک سلسله علل استعماری شیطانی، بی بند و باری در ارضای این غریزه ی حادّ و آتشین را به نام تمدّن و تجدّد در زندگی پذیرفته اند و نتیجتاً مبتلا به انواع مفاسد اخلاقی و ننگین و بیماری های خانمان سوز و از هم پاشیدن خانواده ها و گسترش دامنه ی فحشاء گشته اند.
 

زن مایه ی آرامش نه اضطراب


زن مظهر کامل جاذبه ی جنسی است، لذا خداوند متعال او را این گونه آفریده تا با استفاده از این ظرفیت و قدرت، موجب آرامش مرد و خانه و در نتیجه اجتماع باشد و به بیان قرآن کریم، جوّ خانه و اجتماع را کانون مهر و محبّت و رأفت و رحمت سازد، ولی با هزار تأسّف در دنیای امروز می بینیم که چگونه زن بر اثر انحراف از مدار طبیعی و شرعی اش مایه ی اضطراب و ناآرامی فکری مردان گردیده و خانه و جوّ جامعه را به صورت میدان جنگ و خصومت و نفرت در آورده است. او با پخش آوازش، با نشان دادن اندام خود، با تبرّج و خودآرایشی اش، با ارائه ی فیلم و عکس های هوس انگیز و سایر جلوه های گوناگونش، هوس های نهفته در نفوس مردان را تهییج کرده و طوفانی عجیب در مغزهای جوانان برمی انگیزد. فکرها را پریشان و دل ها را پرآشوب می سازد به طوری که یک نوع سُکر و مستی و حیرت زدگی در طبقه ی جوان پیدا می شود که نمی توانند با آرامش فکر و سکونت خاطر به کارهای تحصیلی و فعّالیّت های اجتماعی خود دل بدهند و پُرشورترین لحظات عمرشان در حال هیجان و التهابِ ناراحت کننده ای می گذرد.
این حقیقت سال هاست که بر تمام جوامع بشری ثابت و محرز شده، به طوری که (چنان چه پیش از این بیان شد) در برخی از دانشگاه های معروف دنیا، قوانینی برای کنترل امیال جنسی دانشجویان در محیط دانشگاه و خوابگاه ها تعیین شده تا، تا حدّی فضای علمی دانشگاه از آسیب های ناشی از رها بودن این غریزه محفوظ بماند و به تبع آن تراز تحصیلی دانشجویان، سیر صعودی پیدا کند، حتّی برای تضمین اجرای این قوانین، جریمه ها و مجازات های بعضاً سختی در نظر گرفته شده است. جای بسی تأسّف و تأثّر است که در ممالک اسلامی که باید مهد فضاهای آموزشی و اجتماعی سالم و پویا باشد، شاهد مناظری خلاف آن هستیم تا آن جا که طرح این مباحث موجب پوزخند و تمسخر برخی از مسئولین و دانشجویان می شود.
داستان تنها به پایین آمدن بازدهی علمی و کاری جوانان ختم نمی شود، بلکه این تازه آغاز فاجعه است. غریزه ی حادّ جنسی به اقتضای جوانی، از داخل فشار می آورد و جلوه های هوس انگیز زنان از خارج، دامن به آتش درونی زده و آن را داغ تر و شعله ورتر می سازد و فکر هرگونه کار و فعّالیّت را در وجود جوان می سوزاند. از طرفی هم احساس عقب ماندگی از کار و تحصیل، از سوی خودش و خانواده و اطرافیان همچو پُتکی دائماً بر سر او کوبیده می شود. او همچنان در گذر زمان به این مسیر ادامه می دهد در حالی که سرمایه ی جوانی اش رو به پایان است و استعدادهای فراوان و درخشان خود را رو به زوال می بیند. از آن همه شور و نشاط، قدرت و انگیزه و استعداد خبری نیست. یادش می آید که در نوجوانی چه آمال و آرزوهایی داشت ولی الآن می بیند از آن ها جز خاطره ای تلخ، چیزی به جای نمانده است.
جوان شکست خورده رفته رفته به دنبال تسکینی برای دردهای خود می گردد، لذا گاهی به مشروبات الکلی پناه می برد و گاهی به دامن موّاد مخدّر می افتد و اگر همین طور ادامه دهد فرجامی جز خودکشی نخواهد داشت. وااسفاه! که چه سرمایه های عظیم انسانی به خاطر هواپرستی عدّه ای غافل و کوتاهی آن ها که مسئول اند، از دست می رود. جوانی که به تنهایی می توانست قلّه هایی از دانش را فتح کند و حتّی آینده ی خود و جامعه را متحوّل سازد، و یا در میدان کار، کارآفرینی موفّق و نوآور باشد که صدها نفر را مشغول کار کرده و چرخ صنعت کشور را به تحرّک درآورد، و در عرصه ی جهاد و تقوا جزء نام آوران و پیشتازان باشد، اکنون با دلی شکسته و جسمی ناتوان و عاقبتی مبهم، در بهار جوانیِ خود، سر به سینه ی تراب می گذارد. آیا می توان قبول کرد کسانی که با هوس بازی ها، خودنمائی ها و سهل انگاری های خود موجب گمراهی و نابودی این جوان گشته اند، در این نابسامانی سهمی ندارند و عواقب این جنایت دامن آن ها را نخواهد گرفت؟!
 

باید به خدا پناهنده شد


خداوند متعال در سوره ی فلق از ابتدا تا انتهای سوره، به رسول گرامی اش و به دنبال او به تمام مسلمین، سفارش می کند که در برابر شرِّ چند گروه به خداوند متعال پناه ببرید. در آیه ی چهارم می فرماید: «وَ مِنْ شَرِّ النَّفَّاثاتِ فِي الْعُقَدِ». و از شرّ آن ها كه با افسون در گره ‏ها مى ‏دمند (و هر تصميمى را سُست مى ‏كنند).[3] در تفسیر مجمع البیان ضمن تفسیر آیه ی شریفه که مورد نزول آن زن های ساحر و جادوگرند، معنای جامعی را نقل می کند که از نظر جامعیّتی که آیات قرآن کریم دارند و نمی شود آن ها را مختصّ به مورد نزول دانست، معنای لطیف و مناسبی می باشد. می نویسد: «النفاثات النساء اللاتي يملن آراء الرجال و يصرفنهم عن مرادهم و يردونهم إلى آرائهن». نفاثات زنانى هستند كه افكار و آراء مردان را زده و آن ها را از اهدافشان منصرف و به انديشه ‏ها و آراء خودشان بر مي گردانند.[4]
توضیح آن که: نفّاثات فی العقد، زنانی هستند که مردان را تحت تأثیر جمال و رفتار و گفتار تحریک آمیز خود قرار داده و آن ها را از عزم و تصمیمی که دارند بر می گردانند و تسلیم هوای نفس خود می سازند. یعنی جلوه ی زن، یکی از عواملی است که عقده (گره) ایمان را از دل انسان می گشاید و رشته ی حمیّت و مردانگی را پاره می کند و عزم و اراده و تصمیم را از دست می گیرد و یک حالت بی قیدی و بی بند و باری در آدمی ایجاد می کند. در آن موقع مردی که مسحور جلوه ی زن شده است، از اقدام به هیچ گناه و جنایتی خودداری نمی کند.
در تفسیر نمونه نیز ذیل این آیه ی شریفه به این مطلب اشاره شده است: «وسوسه‏ هاى اين گونه زنان در طول تاريخ چه حوادث مرگبارى كه بار نياورده، و چه آتش ها كه بر نيفروخته و چه عزم هاى استوارى را كه سست نساخته است. فخر رازى مى‏ گويد: "زنان به خاطر نفوذ محبّت هايشان در قلوب رجال، در آنان تصرّف مى ‏كنند". اين معنى در عصر و زمان ما از هر وقت ظاهرتر است زيرا يكى از مهم ترين وسائل نفوذ جاسوس ها در سياستمداران جهان، استفاده از زنان جاسوسه است كه با اين "نفاثات في العقد" قفل هاى صندوق هاى اسرار را مى ‏گشايند و از مرموزترين مسائل با خبر مى ‏شوند و آن را در اختيار دشمن قرار مى ‏دهند».[5]
لذا با وجود چنین زنانی که چون ساحران، با استفاده از جلوه گری و تحریک غریزه، مردان را افسون نموده و در چنگال اراده و تصمیم خود گرفتار می کنند، مولا امیر المؤمنین علیه السّلام هنگامی که لشکری را به جنگ با دشمن می فرستادند، در مقام اندرز و نصیحت به ایشان می فرمودند: «اُعْذُبُوا عَنِ النِّسَاءِ مَا اسْتَطَعْتُمْ». تا می توانید از زنان دوری کنید.[6] مرحوم سیّد رضی در شرح این جمله ی امام علیه السّلام می نویسد: معنی این سخن آن است که از یاد زنان و توجّه دل به آن ها در هنگام جنگ، اعراض کنید و از نزدیکی با آنان امتناع ورزید، چراکه این کار بازوان حمیّت را سُست و در تصمیم شما خلل ایجاد می نماید و از حرکت سریع و کوشش در جنگ باز می دارد.
نتیجه ای که از این کلام مولا می گیریم آن است که حال که در میدان جهاد اصغر که همان جنگ با کفّار و دشمنان است، توجّه به زنان مایه ی شکست سربازان می گردد، آیا در میدان جهاد اکبر که صحنه ی کارزار با هوس های سرکش نفسانی است، جلوه ها و ترفندهای زنانه نمی تواند موجب شکست انسان شود؟! در اثر اشتغال فکر و دل مردان مخصوصاً قشر جوان، و پریشان حالی ایشان به سبب جلوه گری های زنانی که بی پروا پرده ی حجاب و عفّت را می درند، عدّه ی زیادی از نیروهای علمی، تجاری، صنعتی، نظامی و سیاسی مملکت در صحنه های فعّالیّت خود شکست خورده، در مسیر عبادت و خداپرستی و تحصیل سعادت آخرت نیز، تهی دست و بی بهره می مانند. به دلیل سوداگری همین دسته از زنان است که رسول گرامی اسلام صلّی الله علیه و آله فرمودند: «مَا تَرَكْتُ بَعْدِي فِتْنَةً أَضَرَّ عَلَى الرِّجَالِ مِنَ النِّسَاءِ». پس از من فتنه ای پُرضررتر از زنان برای مردان نیست.[7]
آن چه گفته شد قطره ای بود از دریا، آیا همین مقدار برای تنبّه و بیداری کفایت نمی کند؟! از خداوند متعال می خواهیم به آبروی ذوات مقدّس اهل بیت علیهم السّلام، دل های ما را به نور معرفت و طاعت درخشان کند، پیش از آن که فرصت کوتاه دنیا به آخر رسیده و دار فانی را وداع گوئیم.[8]
 

خودآزمایی


1- با توجّه به آیه ی 21 از سوره روم توضیح دهید که زنان چه نقشی در زندگی مردان دارند؟
2- طبق برخی از تفاسیر، مراد از «نفّاثات فی العقد» در سوره ی فلق چه کسانی هستند؟
 

پی‌نوشت‌ها 


[1] سوره روم/ آیه 21 (ترجمه مکارم).

[2] ترجمه الميزان ج ‏16 ص 249/  تفسير نمونه ج ‏16 ص 391.

[3] سوره فلق/ آیه 4 (ترجمه مکارم).

[4] مجمع البيان في تفسير القرآن ج ‏10 ص 866/ ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن ج ‏27 ص 384.

[5] تفسير نمونه ج ‏27 ص 461.

[6] نهج البلاغه (ترجمه دشتی) بخش حکمت ها، بعد از حکمت 260، (فصل فی غرائب کلامه) کلام هفتم امام علیه السّلام.

[7] مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل ج ‏14 ص 306.

[8] با اقتباس از کتاب: نباید که گل ها پرپر شوند (آیت الله سیّد محمّد ضیاء آبادی) ص 15 تا 19.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
مسلم زکی‌زاده
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: