کد مطلب: ۳۰۹۲
تعداد بازدید: ۱۷۷۹
تاریخ انتشار : ۱۵ آبان ۱۳۹۸ - ۰۰:۵۳
نگاهی بر زندگی امام باقر(ع)| ۳
امام باقر(ع) اگر چه بر اثر سلطه حکومت طاغوت‌ها، از نظر سیاسی منزوی بود و اعتراضات او به‌ صورت یک نهضت سیاسی همه‌ جانبه برای سرنگونی رژیم بنی‌امیّه نینجامید، با این که در این راه تا سر حدّ شهادت حرکت کرد، ولی او دریافته بود که فرهنگ تشيّع در انزوا قرار گرفته، و زیر چکمه جلّادان اموی، بی‌رمق مانده است.

امام باقر(ع) در دوران امامت| ۱


محتوای صندوق یا یکی از نشانه‌های امامت امام باقر(ع)


هنگامی ‌که امام سجّاد(ع) در بستر بیماری و رحلت قرار گرفت، زنبیل یا صندوقی را که نزدش بود بیرون آورد، امام باقر(ع) را طلبید و آن صندوق را به او داد و فرمود: «این صندوق را به تو سپردم، آن را با خود ببر». چهار نفر کمک کردند و هر کدام، یک ‌طرف صندوق را گرفته و آن را به خانه امام باقر(ع) انتقال دادند.
در آن صندوق سلاح رسول خدا(ص) (که نشانه صدق امامت است) وجود داشت.
در روایت دیگر آمده: امام سجّاد(ع) هنگام شهادت، به فرزندانش که در کنار بسترش بودند، متوجّه شد، و سپس در میان آن‌ها به امام باقر(ع) توجّه خاص نمود و فرمود: «ای محمّد! این صندوق را به خانه خود ببر».
روایت کننده گوید: «در آن صندوق، درهم و دینار نبود، بلکه آن صندوق پر از علم و دانش بود»[1].
 

خلفای عصر امامت امام باقر(ع)


مدّت امامت امام باقر(ع) از سال ۹۵ تا ۱۱۴ (محرّم ۹۵ تا ذی‌حجّه ۱۱۴) حدود بیست سال طول کشید، آن حضرت در این مدّت در مدینه می‌زیست، و خلفای عصرش به ترتیب چنین بودند:
١. ولید بن عبدالملک؛ که امامت امام باقر(ع) حدود پنج ماه در عصر خلافت او واقع شد.
۲. سليمان بن عبدالملک؛ از سال ۹۶ تا ۹۹ که چهار سال و دو ماه از امامت امام باقر(ع) در این عصر بود.
٣. عمر بن عبدالعزيز؛ از سال ۹۹ تا ۱۰۱ که دو سال و پنج ماه از امامت امام باقر(ع) با این عصر مصادف شد.
۴. یزید بن عبدالملک؛ از سال ۱۰۱ تا ۱۰۵ هجری، که چهار سال و دو ماه از امامت امام باقر(ع) در این عصر بود.
۵. هشام بن عبدالملک؛ از سال ۱۰۵ تا ۱۱۴ هجری، که حدود ۹ سال بخش آخر امامت امام باقر(ع) در این عصر پرخفقان واقع شد و سرانجام به دستور او توسط حاکم مدینه مسموم شده و به شهادت رسید.[2]
خلفای مذکور جز عمر بن عبدالعزیز، همان روش طاغوتی نیاکان خود را می‌پیمودند، و چون جدّشان مروان، و پدرشان عبدالملک در ظلم و ستم و کینه‌توزی نسبت به خاندان نبوّت هیچ باکی نداشتند.
عبدالملک شبی در عالم خواب دید که در محراب مسجد، چهار بار ادرار کرد، سعید بن مسیب از دانشمندان آن عصر که در تعبیر خواب اطلاعات وسيع داشت، خواب او را چنین تعبیر کرد:
«به‌ زودی چهار نفر از فرزندان او بر مسند خلافت می‌نشینند».
همان‌گونه که او تعبیر کرده بود واقع شد.[3] پس از مرگ عبدالملک، چهار نفر از فرزندان او به ‌این ‌ترتیب: ولید بن عبدالملک، سليمان بن عبدالملک، یزید بن عبدالملک (پس از عمر بن عبدالعزیز) و هشام بن عبدالملک بر مسند خلافت نشستند، و مایه ننگ و كثافت تاریخ اسلام شدند، امام باقر(ع) در دوران امامت خود، با هر چهار نفر معاصر بود، به خصوص با هشام، که حدود ۹ سال از امامت آن بزرگوار مصادف با این عنصر خودکامه و کثیف بود.
عمر بن عبدالعزیز نیز گرچه از نظر عدالت و مردم‌داری، سیاست خوبی را دنبال کرد، و سبّ علی(ع) را که از بدعت‌ها و میراث شوم معاویه بود محو نمود، ولی چون ولایت و حاکمیّت، مخصوص امامان(ع) بود و او بدون اجازه آن‌ها، زمام امور را به ‌دست گرفت، غاصب به‌ حساب می‌آمد، از این‌رو از ابوبصیر روایت شده که گفت: روزی من با امام باقر(ع) در مسجدالنبی بودیم، ناگاه عمر بن عبدالعزیز همراه غلامش وارد مسجد گردید، امام باقر(ع) فرمود: «به ‌زودی این شخص، زمام امور حکومت را به‌ دست می‌گیرد و عدل و داد را آشکار می‌سازد و پس از چند سال می‌میرد، اهل زمین از مرگ او می‌گریند، ولی اهل آسمان او را لعن می‌نمایند».
به امام عرض کردیم: «ای فرزند رسول خدا! آیا نفرمودی که او عدل و انصاف را رعایت می‌کند، پس چرا اهل آسمان او را لعن می‌کند؟» فرمود:
«يَجلِسُ فى مَجلِسِنا ، وَ لا حَقَّ لَه فِيهِ»:
«او در جایگاه رهبری که مخصوص ما است می‌نشیند، با این که چنین حقّی ندارد».[4]
 

تأسیس حوزه علمیّه و نهضت فرهنگی تشیّع


امام باقر(ع) اگر چه بر اثر سلطه حکومت طاغوت‌ها، از نظر سیاسی منزوی بود و اعتراضات او به‌ صورت یک نهضت سیاسی همه‌ جانبه برای سرنگونی رژیم بنی‌امیّه نینجامید، با این که در این راه تا سر حدّ شهادت حرکت کرد، ولی او دریافته بود که فرهنگ تشيّع در انزوا قرار گرفته، و زیر چکمه جلّادان اموی، بی‌رمق مانده است. از این‌رو لازم بود به یک انقلاب وسیع فرهنگی دست بزند و با تشکیل حوزه علمیّه و تربیت شاگردان برجسته، فقه آل محمّد(ص) و خط فکری تشیّع را آشکار سازد، با توجّه به این که همین موضوع زمینه عمیق و بنیان‌کن برای مبارزه با طاغوتیان خواهد شد، و در درازمدّت، شیعیان را به صحنه می‌آورد، و مکتب اهل‌بیت(ع) را زنده خواهد کرد و با توجّه به این که سنگ زیرین و اساس انقلاب و قیام، نهضت فکری و فرهنگی است، بر همین اساس امام باقر(ع) زمینه‌سازی بسیار عمیق و خوبی در این راستا نمود و پس از او فرزند برومندش امام صادق(ع) با تشکیل حوزه علمیّه با چهار هزار نفر شاگرد، آن را به ثمر رسانید، و به‌ عنوان یک دانشگاه عظیم اسلامی، در تاریخ اسلام آشکار و ماندگار ساخت.
بنابراین می‌توان گفت: «امام باقر(ع) مؤسس و بنیانگذار حوزه علمیّه شیعه، و نهضت فکری و انقلاب فرهنگی تشیّع بود».[5]
امام باقر(ع) شاگردانی مانند: محمّد بن مسلم، زرارة بن اعین، ابوبصیر و بَرید بن معاویه را تربیت کرد که امام صادق(ع) فرمود: این چهار نفر، مکتب و احادیث پدرم را زنده کردند.[6]
در این حوزه، شاگردان برجسته دیگری برخاستند مانند: جابر بن یزید جُعفی، اَبان بن تَغلب، کیان سجستانی، حمران بن اَعیَن، سَدیر صَیرفی، ابو صباح کنانی، عبدالله بن ابی یعفور و ... که هر کدام محدّثی بزرگ و مجتهدی عالی‌مقام بودند، و در نقل احادیث امام باقر(ع) و تشكل فقه تشیّع، و زمینه‌سازی برای یک نهضت وسیع فکری و علمی، نقش به سزایی داشتند. برای آن که با حوزه علمیّه امام باقر(ع) آشناتر شویم، در اینجا به شرح کوتاهی از چند نفر از شاگردان برجسته او می‌پردازیم:
 

جابر بن یزید جُعفی


جابر بن یزید جعفی؛ شخصیّتی است که خود می‌گوید: امام باقر(ع) هفتاد هزار حدیث به من آموخت، که آن ‌همه حدیث را به هیچ ‌کس نیاموخت، به آن حضرت عرض کردم: «بار سنگین و عظیمی از اسرارتان را بر دوش من نهاده‌اید، به‌ گونه‌ای که چه ‌بسا سینه‌ام تاب تحمّل آن را ندارد، و ظرفيّتش لبریز شده و حالتی روانی به من دست می‌دهد».
امام باقر(ع) فرمود: هرگاه چنین حالتی به تو دست داد، به صحرا برو و گودالی حفر کن، و سرت را در آن قرار بده و آنگاه بگو:
«حَدَّثَنِي مُحمَّد بْنُ عَلِيٍّ بِكَذَا وَ كَذَا»:
«امام باقر(ع) برایم این‌گونه و آن‌گونه، نقل حدیث کرد». (و به این طریق عقده دلت را خالی کن).[7]
جابر هرگاه می‌خواست حدیثی را از امام باقر(ع) نقل کند، با تجلیل و احترام خاص از آن حضرت یاد می‌کرد و می‌گفت:
«حَدَّثَنِي وَصِيُّ الأوصِياءِ وَ وَارِثُ عِلمِ الأنبِيَاءِ مُحمَّد ابنُ عَلِيِّ بنِ الحُسَينِ»:
«وصی اوصیا و وراث علم پیامبران، محمّد بن علی(ع) برایم حدیث کرد».[8]
جابر کسی است که سیره‌نویسان می‌نویسند علوم خاندان نبوّت، به چهار نفر منتهی می‌شود که به ترتیب عبارت‌اند از: سلمان، جابر جعفی، سید حِمیَری و یونس بن عبدالرحمن.[9]
خود جابر می‌گوید: هیجده سال در خدمت سرور انسان‌ها حضرت محمّد بن على، امام باقر(ع) بودم و از خرمن پرفیض او خوشه‌چینی می‌کردم، هنگام وداع (برای مراجعت به کوفه) تقاضا کردم باز مرا از فیوضاتش بهره‌مند سازد، فرمود: «بعد از هیجده سال (کسب علم و کمال) بس نیست؟».
عرض کردم: «آری شما دریایی هستید که آبش تمام نمی‌شود و به قعر آن نمی‌توان رسید».
فرمود:
«بَلِّغ شِيعَتِي عَنِّي السَّلامَ، و أَعلِمهُم أنَّهُ لا قَرابَةَ بَينَنا و بَينَ اللّهِ عزَّوجَلَّ، وَ لا يُتَقَرَّبُ إلَيهِ إلّا بِالطّاعَةِ لَهُ . يا جابِرُ، مَن أطاعَ اللّهَ و أَحَبَّنا فَهُوَ وَلِيُّنا، وَ مَن عَصَى اللّهَ لَم يَنفَعهُ حُبُّنا»:
«سلام مرا به شیعیانم برسان، و به آن‌ها اعلام کن که بین ما و خداوند خویشاوندی نیست، و به پیشگاه خداوند کسی نزدیک نگردد مگر در پرتو اطاعت و پیروی. ای جابر! کسی که خدا را اطاعت کند و ما را دوست بدارد، او دوست ما خواهد بود، و کسی که نافرمانی خدا کند، دوستی ما به حال او سودی نخواهد بخشید...»[10]
امام صادق(ع) فرمود:
«رَحِمَ اللَّهُ جَابِرَ الجُعفِي كَانَ يَصدِقُ عَلَينَا»:
«خداوند جابر جعفی را رحمت کند، او با راستی و درستی، حديث ما را نقل می‌کرد».[11]
 

خودآزمایی


1. مدّت امامت امام باقر(ع) حدود چند سال بود؟
2. چرا امام باقر(ع) فرموند: اهل آسمان عمر بن عبدالعزیز را لعن می‌­کنند؟
3. جابر بن یزید جعفی، چند سال در خدمت امام باقر(ع) بود و چه تعداد حدیث از ایشان فرا گرفت؟
 

پی‌نوشت‌ها


[1] . اصول کافی، ج ۱، ص ۳۰۵.

[2] . اقتباس از تتمة المنتهى، ص ۷۳ تا ۹۰.

[3] . تتمة المنتهى، ص ۷۳.

[4] . الخرائج و الجرايح، (راوندی) ص ۲۴۶ - نظیر این مطلب با اندکی تفاوت در کتاب بصائر الدرجات ص ۴۵ آمده است.

[5] . رجال کشی، ص ۱۲۵.

[6] . گرچه اساس تشیّع در عصر رسول خداگاه پی ریزی شد، ولی حکومت ننگین و سیاه بنی‌امیه، این اساس را درهم ریخت، امام باقر علا آن را نوسازی کرد. (رجال کشی، ص ۱۲۵)

[7] . بحار، ج ۴۶، ص ۳۴۰ - اختصاص شیخ مفید، ص ۶۶ - نظیر این مطلب در مورد دستور امام صادق g به جابر، نیز نقل شده است. (بحار، ج ۴۶، ص ۳۴۴).

[8] . اعلام الوری، ص ۲۶۳.

[9] . سفينة البحار، ج ۱، ص ۱۴۳.

[10] . سفینة البحار٬ ج 1، ص 142 – بحار٬ ج 78، ص 183.

[11] . بهجة الآمال، ج ۲، ص ۴۹۰.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمد محمدی اشتهاردی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: