بررسی شبهات حجاب و عفاف(۸)
طرح شبهه
پوشیدگی و حجاب برای دختران جوان مانع از شناخته شدن آن ها می شود و به همین دلیل امر ازدواج آن ها به تأخیر می افتد، و به بیان دیگر چون دختر شناخته نمی شود، طبعاً از تعداد خواستگارهای او به شدّت کاسته می شود و همین امر موجب لطمات روحی و روانی شدیدی به این دسته از بانوان می گردد چراکه آن ها در سنّ ازدواج به سر برده و به همین جهت از عواطف و روحیه ی حسّاسی برخوردار هستند و برای زندگی و آینده ی خود آرزوها و برنامه ی زیادی را ترسیم نموده اند، ولی به خاطر حجابی که دارند و به خاطر حضور کم رنگ در جامعه، آرزوهای خود را نقش بر آب می بینند.
پاسخ شبهه
پاسخ این شبهه کاملاً روشن و واضح است و از جهات متعدّد و مختلفی می توان به آن پرداخت ولی ما به مقدار مجالی که داریم به بیان برخی از این پاسخ ها می پردازیم:
1- شناخته شدن و انتخاب دختر برای امر خواستگاری و ازدواج، منحصر در بی حجابی و تردّد بی جا و غیر ضروری او در اماکن عمومی نیست، زیرا برای شناختن موارد ازدواج و خواستگاری، راه های معقول و مرسوم فراوانی وجود دارد که از دیرباز نیز به کار گرفته می شده و سبب ازدواج بسیاری از بانوان نیز از همین طرق بوده است. تصوّر کنید دوره ای را (پیش از دوره ی پهلوی منحوس) که تمام بانوان در کشور عزیزمان با حجابی بیش از آن چه امروز متدیّنین ما استفاده می کنند -یعنی چادرهای ضخیم به همراه پوشیه- در بیرون منزل تردّد داشتند و معمولاً تنها برای کار و ضرورتی از خانه بیرون می رفتند؛ در آن زمان چگونه دخترانی آن چنان پوشیده، شناخته می شدند و خواستگار برایشان می آمد؟
پُر واضح است که تحقیق و پرسش درباره ی دختری که دارای ملاک های ازدواج مطلوب خانواده ها باشد، از راه های مرسوم و معقول برای پیدا کردن مورد مناسب برای ازدواج است و این راه هیچ منافاتی با حجاب و عفّت دختر ندارد. در ضمن بررسی آمار طلاق نشان می دهد که بیشتر طلاق های اتّفاق افتاده در ازدواج هایی صورت گرفته که سبب آشنایی زوجین، تنها آشنایی خیابانی بدون تحقیق و بررسی بوده است. بنا بر این، تحقیق از دختر و خانواده ی او یکی از بهترین راه های انتخاب همسر است که هیچ منافاتی با حجاب و عفّت دختر ندارد.
2-پاسخ دیگر به این شبهه چیزی است که در واقعیّت شاهد آن هستیم. تجربه ثابت کرده است که حجاب و عفّت مانع از ازدواج دختران نیست. با کمی دقّت در پیرامون خود، مصادیق فراوان ازدواج دختران باحجاب و عفیفه را مشاهده می کنیم که این خود دلیل نقضی و ملموسی بر ردّ این شبهه و اشکال است.
نکته ای که خوب است به مناسبت ذکر شود آن است که بدانیم این صحنه هایی که از بی حجابی و بی عفّتی در کوچه و بازار شهرهای ما به چشم می خورد، نشان دهنده ی وضعیّت حجاب و عفاف در کل کشور نیست، به بیان دیگر نمی توان به افراد بی حجابی که هر روز در خیابان های شهرها مانور بی حجابی می دهند، استناد کرد و آن را نشانه ای بر بی میلی تمام افراد جامعه و به طور خاص زنان و دختران این مرز و بوم نسبت به حجاب و عفاف دانست.
آن چه مسلّم است آن است که درصد بالایی از بانوان مسلمان ایران، با توجّه به آموزه های دین مقدّس اسلام، از حضور بی دلیل و بدون ضرورت در خارج از محیط خانه پرهیز می کنند و به همین دلیل زنان عفیفه ی با حجاب، بسیار کم تر از تعداد واقعیشان به چشم می آیند و در عوض کسانی که تقیّدی نسبت به تعالیم دینی اسلام ندارند، بیشتر در سطح جامعه نمود پیدا کرده و دیده می شوند. این حقیقت را می توان به راحتی در برخی از تجمّع های مناسبتی در طول سال به وضوح مشاهده کرد. به عنوان مثال در راهپیمایی هایی که در راستای تقویت دین مبین اسلام و نظام جمهوری اسلامی ایران هر ساله –مثل 22 بهمن- و یا در برخی از اتّفاق های مهمّ و حسّاس –مثل 9 دی سال 1388- در کشور برگزار می شود، نظاره گر سیل خروشان بانوان محجّبه و عفیفه هستیم به طوری که برخی از مردم با دیدن این جمعیّت با کمال تعجّب و ناباوری سؤال می کنند: «این همه زن و دختر با حجاب از کجا آمدند؟ و تا به حال کجا بودند؟».
آری جای تعجّب نیست، چراکه آن ها این نوع از سبک زندگی را در سیره ی بانوان ممتاز و بی نظیری چون حضرت زهرای مرضیّه و زینب کبری علیهما السّلام مشاهده کرده و سرمشق خود قرار داده اند. و به همین دلیل است که آمار طلاق و فساد و تربیت فرزندان ناسالم و مجرم، در این خانواده ها به مراتب کم تر از دیگر اقشار جامعه است.
همچنین بسیاری از افرادی که در رعایت حجاب و عفاف کوتاهی نموده و غفلت می ورزند، به خطا بودن این رفتار اعتراف دارند و حجاب و عفاف را جزء ضروریّات جامعه ی اسلامی و انسانی می دانند. بنا بر این با در نظر گرفتن این حقایق باید توجّه داشت و از یاد نبرد که درصد متخلّفین از قانون شرعی، عرفی و منطقی حجاب و عفاف که تخلّفشان از مخالفت و مبارزه ی با حجاب و عفاف نشأت می گیرد، بسیار پائین و ناچیز است. و این همان چیزی است که دشمن در صدد بزرگ نمایی آن است تا بدین وسیله برای نیل به مقاصد شوم خود، درصد سپاهیان خود را در چشم مؤمنین زیاد جلوه دهد و روح یأس و گناه را در کشور اشاعه نماید. البته این بدان معنا نیست که از همین درصد کم غفلت نموده و برای اصلاح و یا مبارزه ی با آن ها اقدامی نکنیم، بلکه باید بیدار باشیم تا از سر دلسوزی ناخواسته در دام دشمن و شیاطین گرفتار نگردیم.
3- جواب دیگر این شبهه آن است که اگر حجاب و رعایت موازین عفاف مانع از شناخته شدن دختر و در نتیجه به عقب افتادن ازدواج او یا به طور کلّی مانع از ازدواج اوست، پس نتیجه ی این حرف آن است که بی حجابی و بی عفّتی باید عامل ازدواج دختران باشد. امّا واقعیّت چیز دیگری را نشان می دهد. امروزه با یک حساب سرانگشتی مشاهده می کنیم آمار تأخیر ازدواج و تجرّد دخترانی که تقیّدی نسبت به امر حجاب ندارند، بیش از دختران با حجاب و عفیفه است. این نیز دلیل دیگری است بر بطلان این شبهه و مدّعی.
4- حجاب، با توجّه به حکمت وضعش و فلسفه ای که خداوند متعال در آن قرار داده است، معمولاً حکایت از عفّت ورزی و تعهّد نسبت به خانواده دارد بر خلاف بی حجابی، لذا حتّی در بسیاری از افرادی که تقیّدی نسبت به رعایت آداب دینی ندارند هم ملاحظه می کنیم که برای ازدواج، تمایل دارند با دختران محجّبه و با حیا ازدواج کنند، چون به خوبی می دانند که آمار خیانت و بی تعهّدی نسبت به همسر و خانواده در میان افراد با حجاب و عفیفه به شدّت کم تر از کسانی است که حریم حجاب و عفاف را رعایت نمی کنند. به همین دلیل بیشتر افراد از ازدواج با دختران بی حجاب و کسانی که مرزهای عفّت را مراعات نمی نمایند پرهیز می کنند، چراکه اصل اعتماد و امنیت خاطر در ازدواج و انتخاب همسر، جزء اصولی است که از اولویّت بالایی برخوردار است و عادتاً کشف این اصل در چنین افرادی به سختی و ندرت حاصل می شود.
بنا بر این بر خلاف آن چه طرح کنندگان شبهه ی مذکور ادّعا می نمایند، این بی حجابی و بی عفّتی است که در بسیاری از موارد افراد را در امر ازدواج دچار خلل و نقصان می نماید، به این صورت که بیشتر کسانی که اراده ی ازدواج دارند از خواستگاری ایشان امتناع می ورزند و از سوی دیگر کم تر پیش می آید که خواستگاران ایده آلی که از اعتبار و جایگاه فرهنگی و اجتماعی خوب و خانواده ی اصیل و ریشه داری برخوردار هستند، برای خواستگاری به ایشان مراجعه نمایند. به همین خاطر معمولاً این دسته یا موفّق به ازدواج نمی شوند و یا در صورت ازدواج، ازدواج موفّقی نخواهند داشت و درصد رضایت ایشان از زندگی به شدّت کاهش می یابد، تا آن جا که آمار طلاق در میان این قشر بیش از هر قشر دیگری است.
تغییر سبک زندگی
البته در طرح این شبهه و خطور آن به ذهن برخی از مردم، دو عامل اصلی دخالت دارند:
1- دشمنی دشمنان. دشمن متعصّب و لجوج که برای زمین گیر کردن اسلام و مسلمین از هر دست آویزی استفاده می کند و برای نابودی حجاب -که آن را یکی از حربه های قوی مسلمین برای مراقبت از دیانت و سلامت خود، می داند- حیله و نقشه های فراوان تنظیم می کند.
2- غفلت و ناآگاهی دوستان. گاهی این شبهه به ذهن دوستان و خودی ها یعنی بعضی از مسلمانان نیز خطور می کند و جای بسی تأسّف است که گروهی نیز آن را غیرعامدانه و از سر غفلت و ناآگاهی زمزمه نموده و ترویج می کنند بی آن که از پاسخ آن اطّلاعی داشته باشند. توقّع سکوت و بی تفاوتی از دشمن، کاملاً بی جا و غیر معقول است. دشمنی او به همین تحرّکات و نقشه کشی ها و حیله گری های اوست وگرنه دشمن خواندن کسی که کاری به کارمان ندارد و آرزوی نابودیمان را نمی کشد که صحیح نیست. امّا آن چه آزار دهنده و بر خلاف انتظار است، این است که شبیه تحرّکات دشمن و سخنان او را در جبهه ی خودی نظاره گر باشیم. به عبارت دیگر دشمن برایمان متنی را دیکته کند و ما آن را از سر غفلت و نادانی بنویسیم و بخوانیم. امروزه گروهی ساده لوح و ناآگاه، ندانسته به پیروی از دشمنان این مرز و بوم، حجاب و عفّت ورزی دختر مسلمان و مؤمن را مانع از ازدواج او می دانند و این دروغ و خطای بزرگ را با ابزار رسانه انتشار می دهند.
در حدّ مجال به پاسخ این شبهه پرداختیم، امّا اگر شبهه اندازان از دوست و دشمن، برای اثبات مدّعای خود به گروه اندکی از بانوان محجّبه که موفّق به امر ازدواج نشده اند، استناد می کنند، باید بدانند که در هر قاعده و قانون کلّی استثنائاتی نیز پیدا می شود. آن چه مسلّم است آن است که حجاب و عفاف مانع از تأخیر در امر ازدواج این افراد نیست. بلکه در این مورد به دو دلیل عمده می توان اشاره کرد:
1- شرایط خاص فردی، خانوادگی و اجتماعی دختر که موجب عدم پذیرش خواستگاران می شود، مثل این که دختر، تک فرزندی است که از پدر و مادر پیر و بیمار خود پرستاری می کند و ...
2- تغییر در سبک زندگی، به این معنا که پیش از این، همسایه ها، هم محلی ها، فامیل و بستگان، از زن و مرد گرفته تا کوچک و بزرگ و دور و نزدیک، بسیار بیش از آن چه امروزه شاهد آن هستیم از حال یکدیگر خبر داشتند و نسبت به هم بیگانه نبودند. اقتضاء این رفت و آمدها و تفقّد و رسیدگی به یکدیگر این بود که از وجود دختر و پسرهایی که در آستانه ی سنّ ازدواج هستند با خبر می شدند و برای شرکت در امر خیر ازدواج با تمام توان خود به معرّفی و واسطه گری می پرداختند. در چنین شرایطی تقریباً ناشناس ماندن افراد محال بود.
امّا امروزه با تغییر در سبک زندگی مردم و گرفتن رنگ و بوی زندگی غربی که در آن معمولاً مردم از هم بیگانه بوده و خیرخواهی و دستگیری از یکدیگر را به نوعی فضولی و دخالت در زندگی ها می پندارند، آفت های فراوانی گریبان گیر جامعه ی ما شده است. یکی از این آفت ها، ناشناخته ماندن بسیاری از جوانان مستعدّ ازدواج و معرّفی نشدن آن ها به یکدیگر است. روحیه ی واسطه گری در این امر خیر نیز دیگر چون گذشته در جامعه ی ما به قوّت خود باقی نمانده و تضعیف شده است. بنا بر این، همین عوامل و عواملی از این دست موجب آن گردیده تا سنّ ازدواج بالا رفته و افراد، ناشناس باقی بمانند و تعدادی از جوانان همسر مورد نظر خود را یا پیدا نکنند و یا در پیدا کردن آن با مشکلات جدّی رو به رو شوند. در نتیجه ناشناس ماندن بعضی از دختران ارتباطی به حجاب داشتن و عفیفه بودن آن ها ندارد، بلکه به خاطر شرایط خاصی است که آن ها با این شرایط دست و پنجه نرم می کنند و یا به دلیل تغییر در سبک زندگی ما می باشد.
خودآزمایی
1- آیا حجاب مانع از ازدواج دختران است؟ (دو دلیل ذکر کنید)
2- توضیح دهید چگونه «تغییر در سبک زندگی» موجب بروز مشکلات در ازدواج جوانان شده است؟
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
مسلم زکیزاده