گفتار اول (۱)
أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـنِ الرَّحِيمِ
«وَ اعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُم مِن شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبَى وَ الْيَتَامَى وَ الْمَسَاكِينِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ إِن كُنتُمْ آمَنتُم بِاللَّـهِ وَ مَا أَنزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ؛[1]
و بدانید هر غنیمت [و فایدهای] که به دست شما برسد پس باید خمس [یک پنجم] آن اخراج شود برای خدا و رسول او و برای خویشاوندان و ایتام و درماندگان و در راهماندگان. اگر به خدا ایمان آوردهاید و به آنچه بر بندهی خود در روزه فرقان، روزی که دو گروه به هم رسیدند [جنگ بدر] نازل کردیم و خدا بر هر کاری تواناست.»
تبیین آیهی خمس
در آیهی خمس «وَ اعْلَمُوا» خطاب به اهل ایمان است که از مصادیق بارز اهل ایمان همان اصحاب بدر هستند که آیه در مورد آنان نازل شده، اوّل آیه، مومنان را به علم دعوت میکند: بدانید، آگاه باشید، این مطلب باورتان بشود و این مطلب را در جانتان بنشانید که:
وَ اعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ؛
بدانید هر غنیمت و فایدهای که به دست شما برسد باید تخمیس بشود.
باید خمس (یک پنجم) آن اخراج شود، برای مصرف خمس هم شش سهم معیّن شده که سهم آن مربوط به امام و سهم دیگر مربوط به سادات است.
در آیهی خمس، سهم امام مقدّم بر سهم سادات ذکر شده، شاید از آن نظر که سهم سادات به مصرف زندگی شخصی میرسد ولی سهم امام به زندگی شخصی کسی تعلّق نمی گیرد، بلکه برای حفظ دین و تحکیم اساس مکتب تشیّع است و لذا به عنوان سهم خدا و رسول و ذی القربی -یعنی امام- تعیین شده و خدا خودش را صاحب سهم در رتبهی اول گیرندگان خمس معرّفی کرده است.
عبارت «إنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبَى» بیانگر آن است که مسئله مهم است. سهم امام اهمّیّتش از سهم سادات بیشتر است؛ چون سهم امام برای حفظ آیین حق و اِعلای کلمهی توحید است، مربوط به خدا و رسول اوست. یعنی باید از این راه، یاد خدا در عالم حفظ شود و احکام خدا جاری شود و نام رسول باید در دنیای احیا گردد. عظمت و شخصیّت ذی القربی و امام باید در عالم و در میان جامعه بشری محفوظ بماند؛ پس به زندگی شخصی کسی تعلّق ندارد بلکه مربوط به حفظ اساس اسلام و اجرای احکام خداست.
عبارت «إِن كُنتُمْ آمَنتُم بِاللَّهِ» ادای خمس را شرط ایمان معرّفی میکند. یعنی اگر به راستی مؤمن هستید معیار ایمان کامل انفاق مال است. یعنی تصور نکنید همین که اعتقادات شما بر حقّ باشد، برای نجات شما کافی است. آیا تنها این که خدا را بشناسید، به وحدانیّت او معترف باشید و به نبوّت، امامت و حقّانیّت قرآن و معاد ایمان داشته باشید کافی است؟ آیا به صرف حقّ بودن اعتقادات، اهل نجات خواهید بود؟ نه، در مرحله عمل باید آن اعتقادات شما ظاهر شود. در مرحله عمل هم خیال نکنید همین قدر که جانبازی در راه حق میکنید و سرباز مجاهد هستید و میدان جهاد آمدهاید کافی است. نه، این هم کافی نیست. چون به همان مجاهدین، همان اصحاب بدری که مجاهد بودند، خطاب شده که شما هم اگر بخواهید ایمانتان کامل شود، مالتان را انفاق کنید.
انفاق مال، رکن عمده است. در جهاد هم ممکن است اغراض غیر الهی در کار باشد. به عنوان نمونه؛ شخصی در جنگ میان مسلمانان و کفّار کشته شد. مردم گفتند: خوشا به حالش! چه سعادتمند شد که در رکاب رسول خدا(ص) به شهادت رسید رسول اکرم(ص) برای این که مردم را از مسأله مهمّ اخلاص در عمل و اصلاح نیّت آگاه سازد، فرمود: نه، شما نمیدانید؛ قتیل الله نشد، بلکه «قتیل حمار» شد. کشتهی راه خدا نشد، کشته راه الاغ شد. الاغی را در لشکر دشمن دیده بود. از آن الاغهای خوب سابق که از ماشین هم برایشان بهتر بود. برای این که آن را تصاحب کند، گفت: حالا که مسلمانان به جنگ میروند، ما هم میرویم و میکشیم و اموال میآوریم و غنیمت نصیبمان میشود و الاغ را هم برای خود میگیریم. او برای الاغ آمده بود، در راه الاغ کشته شد، ولی نه به الاغ رسید و نه به خدا.
یا نمونه دیگر؛ مردی در میدان رزم بود در میان دشمن، زنی به نام امّ قیس نظر او را جلب کرد. برای این که آن زن جزء غنایم جنگی و مال این مرد شود به میدان جنگ رفت و کشته شد. این مرد در واقع مهاجر الی امّ قیس بود نه مهاجر الی الله.
پس حتّی در جهاد هم انگیزهها مختلف است. شاید برای نشان دادن دلیری و شجاعت و شهامت باشد. گاهی هم به قصد انتحار (خودکشی) دنبال راهی میگشته و به جنگ آمده تا کشته شود. ولی در انفاق مال، اغلب این طور نیست. کسی بخواهد محبوب را از خود جدا کند در حالی که زنده است و میخواهد بماند و مال داشته باشد، به این سادگی محبوب خود را جدا نمی کند؛ مگر این که محبوب برتری را پذیرفته باشد که این محبوبِ پایین را فدای او کند و لذا آیه خطاب به مجاهدین است:
شما اگر بخواهید ایمانتان خوب ظاهر شود و کمال ایمان در شما بروز کند انفاق مال کنید. اگر راست میگویید که به الله ایمان دارید، خمس مالتان را بدهید. ایمان به الله یعنی چه؟ باید این سخن قدری شکافته شود. الله یعنی آن ذات اقدس الهی، خالق و آفریدگار مدبّر، و علیم و قدیری که حکیم است؛ یعنی او میخواهد راه سعادت را به انسانی که آفریده است، نشان دهد و او را به کمال برساند. او برنامه و شریعت و حلال و حرام دارد. امرو نهی دارد، او ثواب و عقاب وکیفر و پاداش دارد. سریع الحساب و شدید العقاب است. اینها باورتان بشود. او آن کسی است که می فرماید:
«أَحَسِبَ النَّاسُ أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لَا يُفْتَنُونَ؛[2]
آیا مردم خیال کردهاند همین قدر که گفتند به خدا و رسول ایمان آوردیم کافی است؟»
دیگر آنها را به صحنهی امتحان نمیآورند؟ در حالی که سخت در اشتباه میکنند. خدا آنها را به صحنهی امتحان می آورد. یکی از آن صحنهها، انفال مال است. امتحانشان میکند تا ببیند آیا قدر آشنایی با حضرت حقّ پیدا کردهاید و حکمت او را تشخیص دادهاند و هدف خلقت را فهمیدهاند که از مال خود انفاق کنند یا خیر؟
«أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ اجْتَرَحُوا السَّيِّئَاتِ أَن نَّجْعَلَهُمْ كَالَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَوَاءً مَحْيَاهُمْ وَ مَمَاتُهُمْ سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ؛[3]
آیا مردمی که تبهکاری میکنند، میپندارند که ما آنها را با مردم مؤمنِ نیکوکار یکسان قرار میدهیم که مرگ و حیاتشان یکسان باشد؟ چه بد داوری میکنند!»
«أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ؛[4]
آیا این قدر نظام ما هرج و مرج است که انسانهای تبهکار را با انسانهای متّقی یکسان بدانیم و به همان ادّعایشان اکتفا کنیم؟»
«وَ ذَلِكُمْ ظَنُّكُمُ الَّذِي ظَنَنتُم بِرَبِّكُمْ أَرْدیكُمْ فَأَصْبَحْتُم مِنَ الْخَاسِرِينَ؛[5]
این گمان خودساخته شماست. این پندار را نزد خود ساختهاید و در ذهن خود نشاندهاید و برخلاف حکمت به ما نسبت دادهاید و همین گمان است که شما را به هلاکت میافکند.»
یک عمر با همین گمانِ خودساخته، زندگی میکنید، که خدا کریم است و علی(ع) شفیع است، اینها را میگویید، عمرتان تمام میشود و هنگام مرگ سر از خواب برمیدارید و میبینید هیچ چیزی ندارید. خاسر و زیانکارید. آیا به راستی به خدایی با این اوصاف معتقدید؟ او را باور کردهاید؟
«... وَ مَا أَنزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا...؛[6]
... و آنچه بر بنده همان نازل کردیم...»
به آنچه ما بر بندهی خود نازل کردهایم ایمان آوردهاید؟ هر کلمه که در قرآن تعبیر میشود، نکاتی دارد. تعبیر به انزال شده، «اَنزَلنا»، ما نازل کردهایم. یعنی، چنین نیست که این احکام و شریعت همچون قوانین بشری باشد که مردم با فکر خود میسازند تا زندگی ظاهریشان را منظّم کنند. گاهی اشتباه میکنند و به خطا میروند. انواع و اقسام تبصرهها میزنند تا آن قانون درست شود، امّا باز هم صلاح نمیشود. انزال هم بیانگر آن است که از عالم ربوبیّت پایین آمده عالمی که سهو و اشتباه و خودکامگی و خودخواهی ندارد بلکه رأفت و رحمت دارد و میخواهد شما را به سعادت برساند. این قانون خمس از آن عالم، پایین آمده، ما نازل کردهایم. تعییر به «ما» میکند، چون گاهی قرآن تعبیر به «من» و گاهی تعبیر به «ما» میکند، من چنین میکنم یا ما چنین میکنیم. هر مقامی تعبیری را اقتضا میکند. آنجا که مقام توحید مطرح است، میخواهد وحدانیّت معبود را نشان دهد، جای «ما» گفتن نیست، باید «من» باشد تا هیچ شائبهی شرکی در کار نباشد.
خودآزمایی
1- برای مصرف خمس چند سهم معیّن شده است؟
2- در آیهی خمس، چرا سهم امام(ع) مقدّم بر سهم سادات ذکر شدهاست؟
3- عبارت «إِن كُنتُمْ آمَنتُم بِاللَّهِ» چه چیزی را شرط ایمان معرفی میکند؟ مختصری شرح دهید.
[1] . سورهی انفال، آیهی ۴۱.
.[2] سورهی عنکبوت، آیهی ۲.
.[3] سورهی جاثیه، آیهی ۲۱.
.[4] سورهی ص، آیهی ۲۸.
[5] . سورهی فصّلت، آیهی ۲۳.
[6] . سورهی انفال، آیهی ۴۱.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی