بخش چهارم: زندگی در راستی
شخصیّت در سخن
زبان رازگوی قلب و ترجمان احساسات باطنی است. بیان نمودار شخصیّت و نماینده ارزش انسانی است.
رنگین سخنان در سخن خویش نهانند/ از نکهت خود نیست به هر حال جدا گل
از نعمت سخن، محفل دوستان گرم و لذّتبخش میشود و قلب رنجیده تسلّی مییابد. اگر نمک بر هر زخمی موجب تألّم میگردد، ملاحت بیان آزردگی دل را مرهم میگذارد. بیان است که بنیان گذار کاخهای رفیع دانش گردیده و با همین نیرو انقلابهای بزرگ سیاسی، ملّتها را از چنگال ستم و جنایت رهانیده است.
سخن صیقلگر مرات روح است/ سخن مفتاح ابواب فتوح است
سخن گنج است و دل گنجور این گنج/ و از میزان عقل و جان گهر سنج
سخن طغر است منشور قدم را/ معلّم شد سخن لوح و قلم را
سپهر کهنه و خاک کهن زاد/ سخن نازاده دارد هر دو را یاد
آزادی بیان بیش از آزادی فکر قابل اهمیّت است. زیرا اگر انحراف و لغزشی در ناحیه افکار پدید آمد، اثر سوء آن تنها متوجّه شخص فکر کننده است. امّا آزادی بیان در حدود مصالح اجتماعی میباشد و از این رهگذر سود و زیان آن دامنه دار و عمومی خواهد بود. غزالی میگوید:
«زبان از نعمتهای بزرگ و مصنوعات دقیق و لطیف پروردگار است. این عضو گرچه از نظر حجم و جِرم کوچک امّا اطاعات و جرم بزرگ و سنگین میباشد. زیرا کفر و ایمان با گواهی زبان آشکار میشود و این دو منتهای طغیان و بندگی است.» سپس اضافه میکند: «کسی که از شرّ زبان رهایی مییابد که آن را با گام دین در قید کشد و جز در مواردی که سود دنیا و آخرت باشد آزادش نسازد.»
امام علی(علیه السّلام) درباره حفظ زبان میفرماید:
«فَإِنَّ هَذَا اللِّسَانَ جَمُوحٌ بِصَاحِبِهِ وَ اللَّهِ مَا أَرَى عَبْداً يَتَّقِي تَقْوَى تَنْفَعُهُ حَتَّى يَخْزُنَ لِسَانَه.»
«انسان تحت تأثیر دوست خود قرار میگیرد. قسم به خدا بندهای ندیدم که از نظر تقوی برگزیده باشد مگر آن کس که زبان خود را حفظ کند.»
بزرگترین دستوری که دین در مقام حفظ زبان فرموده است اجتناب از دروغگویی است.
وجه تمایز بشر از سایر جانوران بیان و زبان است. اگر کسی معروف به دروغگویی شد سخنان وی مورد اعتماد نخواهد بود. در صورتی که سخنان انسان مفید نباشد او و حیوان مساوی هستند.
«مِن کَلامِ بَعضِ الحُکَمَاء الکَاذِب وَ المَیِّت سَواء لِاَنَّ فَضلَه الحَیّ النطق فَاِذا لَم یُوثَق بِکَلامِهِ فَقَد بَطَلَت حَیاتَه.»[1]
«بعضی از بزرگان فرمودهاند: آدم دروغگو با مرده یکسان است. زیرا امتیاز زندگی انسان به بیان و سخن است و وقتی سخن شخصی از درجه اعتبار ساقط شد، زندگانی بشری او باطل شده است.»
نقش راستی در زندگی
اصولاً زندگی اجتماعی انسان بدون صدق و راستی قابل ادامه نیست. زیرا انسان در زندگی اجتماعیاش به تعاون و همکاری نیازمند است. اساساً نیاز به همکاری افراد نسبت به یکدیگر موجب تشکیل اجتماع گردیده است. و تعاون و همکاری یک ملّت و جامعه به راستی و درستی بستگی دارد، زیرا یک فرد دروغگو حساب میکند تنها به وسیله چرب زبانی و دروغگویی میتواند تن از زیر بار جامعه خارج کند. وظیفه خود را در اجتماع انجام ندهد و در عین حال به نفع زندگیاش از اجتماع بهرهمند گردد. خود را با دروغ به عنوان یک فرد عالم و با فضیلت جا بزند و بر دوش مردم سوار شود. حاصل دست رنج اجتماع را به طور رایگان تصاحب کند. با دروغ خود را عادل و دادگستر و دلسوز ملّت جلوه دهد و همچون گرگ ستمکار، حیثیّت و شئون استقلالی مملکت را پارهپاره کند. خلاصه افرادی که در یک جامعه و ملّت در پستها و شئون مختلف اجتماعی قرار گرفتهاند اگر دروغگو شدند زندگی اجتماعی آن ملّت را مختل میسازند. اگر طبقه حاکمه مملکت دروغگو شد و به ملّت وعده دروغ داد و از روی کذب، خود را با عدالت جلوه داد؛ اگر بنا شد یک بازرگان دروغگو باشد و با استمداد از دروغ کالای فاسد را به جای متاع ذیقیمت به مردم بار کند؛ اگر عالم و دانشمند دروغگو شد و مطالب پوشالی را به خورد ملّت داد؛ اگر پسر دروغگو شد و برخلاف فرمان پدر عملی را انجام داد و گفت نکردم و اگر زن دروغگو شد و به شوهر خود خیانت کرد؛ اگر سرپرست خانوادهای در اظهار عاطفه نسبت به زن و فرزند خویش راه کذب را پیش گرفت و این همه دروغهای گوناگون در جامعه رایج شد؛ ریشه زندگی اجتماعی و خانوادگی آنها را میسوزاند و آنان را به روزگار سیاهی دچار خواهد ساخت.
امام باقر(علیه السّلام) از پدرش حضرت زینالعابدین(علیه السّلام) نقل میکند که آن حضرت فرمود:
«يَا بُنَيَّ اُنْظُرْ خَمْسَةً فَلَا تُصَاحِبْهُمْ وَ لَا تُحَادِثْهُمْ وَ لَا تُرَافِقْهُمْ فِي طَرِيقٍ فَقُلْتُ يَا أَبَهْ مَنْ هُمْ قَالَ إِيَّاكَ وَ مُصَاحَبَةَ الْكَذَّابِ فَإِنَّهُ بِمَنْزِلَةِ السَّرَابِ يُقَرِّبُ لَكَ الْبَعِيدَ وَ يُبَاعِدُ لَكَ الْقَرِيب.»[1]
«با پنج نفر رفاقت مکن و در راه با آنها همسفر مشو. من پرسیدم: پدر! آن پنج نفر کیاناند؟ فرمود: بپرهیز از مصاحبت با دروغگو، زیرا دروغگو به منزله سراب است. راه دور را نزدیک جلوه میدهد و مسیر نزدیک را دور میگرداند.»
امام علی(علیه السّلام) می فرمایند:
«أَقْبَحُ الْخَلَائِقِ الْكَذِبُ.»[2]
«قبیحترین خلقها دروغگویی است.»
از امام سجّاد(علیه السّلام) نقل شده که آن حضرت فرمود:
«خَيْرُ مَفَاتِيحِ الْأُمُورِ الصِّدْق.»[3]
«بهترین کلیدهای امور زندگی راستگویی است.»
امام علی(علیه السّلام) می فرمایند:
«الْزَمُوا الصِّدْقَ فَإِنَّهُ مَنْجَاةٌ.»[4]
«ملازم راستگویی باشید، زیرا آن وسیله نجات است.»
پیامبر اکرم(صلی اللّه و علیه و آله و سلّم) فرمود:
«إِنَّ التُّجَّارَ هُمُ الْفُجَّارُ فَقِیلَ یَا رَسولالله اَ لَیسَ الله قَد اَحَلَّ البَیع فَقَالَ نَعَم وَ لَکنَّهُنَّ یَحلفُونَ فَیَأثِمُونَ و یُحَدِّثُونَ فَیکذِبُونَ»؛[2]
«بازرگانان مردمانی فاسقی هستند. به حضرت عرض کردند: مگر بیع را خداوند حلال نفرموده است پس چگونه ممکن است که آنها فاسق و فاجر باشند؟ حضرت فرمود: بیع و معامله حلال است ولی آنها چون در مسیر خرید و فروش خود دروغ میگویند و به ناحق سوگند یاد میکنند، لذا فاسق میشوند.
دروغ و نکبتهای فردی
دروغگو مجالی برای تأمّل و اندیشه به خود نمیدهد و به تصوّر این که کسی از راز او آگاهی ندارد، به عاقبت کار باریک نمیشود. لذا پیوسته در طی گفتار دچار اشتباه و تناقضگویی گردیده و عاقبت با افتضاح و شکست مواجه میشود و خجلت و رسوایی عجیبی بار میآورد. پس بیاساس نیست که میگویند دروغگو حافظه ندارد.
امام صادق(علیه السّلام) میفرمایند:
«اِنَّ مِمَّا اَعَانَ الله عَلَی الکَاذِبِینَ النِّسیَان»
«از چیزهایی که خداوند بر ضرر دروغگویان ایجاد کرده است این است که فراموشی را بر آنها غلبه داده است.»
یکی از خصائص دروغگویان این است که خیلی دیر باورند و به دشواری سخنان دیگران را میپذیرند.
رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود:
«اِنَّ اَشَدَّ النّاس تَصدِیقاً اَصدَقَهُم حَدِیثاً وَ اِنَّ اَشَدَّ النَّاس تَکذِیباً اَکذَبَهُم حَدِیثاً.»
«خوشباورترین مردم راستگوترین آنهاست و دیر باورترین مردم دروغگوترین آنهاست.»
«ساموئل اسمایلز» میگوید: «بعضیها طبیعت زشت خود را مقیاس طبایع سایرین قرار میدهند. امّا باید دانست که دیگران در حقیقت آینه اخلاقی ما هستند و هر خوبی و بدی که ما در آنها میبینیم، انعکاس از خوب و بدفطرتی خودمان است.»
اوّلین اثری که دروغ روی شخص میگذارد این است که فرد را از نظر شهواترانی و جنایتکاری بیباک قرار میدهد. زیرا انسان دروغگو به توهّم این که راز او فاش نمیشود و همه جا میتواند عمل خود را برخلاف حقیقت جلوه دهد، از انجام هر نوع جنایتی باک نخواهد داشت و با کمال جرأت و شهامت گناه مرتکب میشود.
شخصی خدمت پیغمبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلّم) شرفیاب شد. از پیشگاه حضرت تقاضای دستوری برای سعادت خود نمود. حضرت در جواب فرمود: راستگو باش. شخص مزبور کلام حضرت را گرفت و بدان عمل نمود. سپس بعدها اعتراف کرد که من در منجلاب زشتخویی و بدکرداری غوطهور بودم. راستگویی از آن همه بدبختی مرا نجات داد. زیرا در برخوردهای روزانه اگر از من سوال میشد و حقیقت عملم را میگفتم پرده از اسرار من برداشته میشد و مفتضح و رسوا میشدم. از طرفی هم مقیّد بودم که دروغ نگویم. لذا مجبور شدم اعمالم را صحیح گردانم و از من عملِ خلافی سر نزند و اگر کسی در آن باره سوال کرد یا دروغ بگویم و یا مفتضح شوم.
پیامبر اکرم(صلی اللّه علیه و آله و سلّم) فرمود:
«إِيَّاكُمْ وَ الْكَذِبَ فَإِنَّ الْكَذِبَ يَهْدِي إِلَى الْفُجُورِ وَ الْفُجُورَ يَهْدِي إِلَى النَّارِ.»[5]
«بپرهیزید از دروغ زیرا دروغ انسان را به کردار ناپسند ارشاد میکند و فجور و کارهای ناشایست شخص را به دوزخ و آتش سوزان میکشاند.»
امام صادق(علیه السّلام) میفرماید:
«لَا تَغْتَرُّوا بِصَلَاتِهِمْ وَ لَا بِصِيَامِهِمْ فَإِنَّ الرَّجُلَ رُبَّمَا لَهِجَ بِالصَّلَاةِ وَ الصَّوْمِ حَتَّى لَوْ تَرَكَهُ اسْتَوْحَشَ وَ لَكِنِ اخْتَبِرُوهُمْ عِنْدَ صِدْقِ الْحَدِيثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ.»[6]؛
«اگر خواستید مردم را بشناسید، هیچگاه به نماز و روزهشان فریب نخورید. زیرا ممکن است نمازخوان برای آنها یک امر معتادی شده باشد به طوری که اگر آن را ترک کنند وحشتزده میشوند. ولکن آنها را برای راستگویی و امانتداری مورد اختیار قرار دهیم.»
امام حسن عسگری(علیه السّلام) نیز در این باره میفرماید:
«قَالَ الْإِمَامُ الزَّكِيُّ الْعَسْكَرِيُّ (علیه السّلام): جُعِلَتِ الْخَبَائِثُ كُلُّهَا فِي بَيْتٍ وَ جُعِلَ مِفْتَاحُهَا الْكَذِبَ.»[7]
«عموماً بدیها تماماً بر خانهای قرار گرفته است که کلید آن دروغ است.»
امام باقر(علیه السّلام) فرمود:
«مَنْ صَدَقَ لِسَانُهُ زَكَى عَمَلُهُ.»[8]؛
«ضامن اجرای عمل پاک، راستگویی است.»
هم چنین میفرماید:
«إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ جَعَلَ لِلشَّرِّ أَقْفَالًا وَ جَعَلَ مَفَاتِيحَ تِلْكَ الْأَقْفَالِ الشَّرَابَ وَ الْكَذِبُ شَرٌّ مِنَ الشَّرَابِ.»[9]؛
«خداوند تمام بدیها را به منزله قفلهایی قرار داده است و شراب را کلید این قفلها قرار داده است و حال آن که دروغگویی از شرابخواری بدتر است.»
خودآزمایی
۱. چگونه دروغ میتواند زندگی اجتماعی ملّتی را مختل کند؟
۲. اوّلین اثری که دروغ بر روی افراد میگذارد چیست؟
پینوشتها
[1] انیس الوحده
[2] محجه البیضاء، ج 5، ص 240.
.[1] کافی، ج 2، ص 376.
.[2] غررالحکم، ص 186.
.[3] بحارالانوار، ج 75، ص 161.
.[4] تحف العقول، ص 104.
.[5] بحارالانوار، ج 69، ص 263.
.[6] کافی، ج 2، ص 104.
.[7] بحارالانوار، ج 69، ص 263.
.[8] کافی، ج 2، ص 104.
[9]. کافی، ج 2، ص 339.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
سیداحمد علم الهدی