کد مطلب: ۳۱۵۸
تعداد بازدید: ۱۴۰۱
تاریخ انتشار : ۰۴ دی ۱۳۹۸ - ۱۱:۱۳
اخلاق و روان‌کاوی از نظر اسلام| ۱۴
نفاق یک فرد منافق، علاوه بر زیان‌هایی که برای جامعه ایجاد ‌می‌‌کند موجب بی‌آبرویی خود منافق ‌می‌گردد. زیرا فرد منافق بر حسب اطمینانی که به خود دارد و خیال ‌می‌کند زرنگی و دورویی‌اش بر همه پنهان ‌می‌ماند، دست به فریبندگی ‌می‌زند ولی غافل است از این که افکار و ‌حالات باطنی‌اش بر کسی مخفی نمی‌ماند.

دورویی و فریبندگی| ۲


نفاق یک فرد منافق، علاوه بر زیان‌هایی که برای جامعه ایجاد ‌می‌‌کند موجب بی‌آبرویی خود منافق ‌می‌گردد. زیرا فرد منافق بر حسب اطمینانی که به خود دارد و خیال ‌می‌کند زرنگی و دورویی‌اش بر همه پنهان ‌می‌ماند، دست به فریبندگی ‌می‌زند ولی غافل است از این که افکار و ‌حالات باطنی‌اش بر کسی مخفی نمی‌ماند. اندیشه‌ها، افکار و حالات درونی چهره واقعی انسان را هویدا ‌می‌سازد. اگر کسی بخواهد با ماسک تظاهر و ریا روحیّات خویش را پنهان سازد، توفیق حاصل نخواهد کرد و عاقبت نیّات حقیقی و ماهیّتش روشن و آشکار ‌می‌گردد. لذا امام علی(علیه السّلام) می‌‌فرماید:
«الضَّمَائِرُ الصِّحَاحُ أَصْدَقُ‏ شَهَادَةً مِنَ‏ الْأَلْسُنِ‏ الْفِصَاحِ‏.»[1]
«باطن‌های صحیح بهتر از زبان‌های گویا و فصیح شخصیّت افراد را ظاهر ‌می‌سازد.»
مردی از محضر انور مولا(علیه السّلام)  سوال کرد:
«فَقَالَ الرَّجُلُ يَقُولُ أَوَدُّكَ فَكَيْفَ أَعْلَمُ أَنَّهُ يَوَدُّنِي فَقَالَ امْتَحِنْ‏ قَلْبَكَ‏ فَإِنْ‏ كُنْتَ‏ تَوَدُّهُ فَإِنَّهُ يَوَدُّك‏ ...»[2] ؛
«فردی است که ادّعا ‌می‌‌کند من تو را دوست دارم. از کجا بدانم که در ادّعای خود راستگو است یا خیر. حضرت فرمود: به قلبت نگاه کن. اگر او را دوست ‌می‌داری او هم تو را دوست دارد. باطن هر کسی مطابق با آن چیزی است که افکار و نیروی معنوی‌ او توانسته ایجاد کند.»
 کنایه از این که اگر آن شخص تو را دوست بدارد، دوستی او باید محبّتی در قلب تو ایجاد کند.
 «دکتر ماردن» ‌می‌گوید:
«اگر تصوّر ‌می‌کنید که خواهید توانست فقط با گفته‌هایتان خود را به جهانیان معرّفی کنید، خودتان را گول زده‌اید. دیگران درباره شما با مقیاسی که خودتان در دست دارید قضاوتتان نمی‌کنند. بلکه از روی حالت شما و وضع درونی‌تان، شما را ‌می‌شناسند. کسانی که طرف صحبت شما هستند، اوصاف افکارتان - یعنی ضعف یا قوّت پاکی و یا ساختگی بودن آن- را احساس ‌می‌کنند. حتّی در لحظاتی هم که خاموش هستید به وسیله اشعه‌ای که به اطرافیان خود پخش ‌می‌کنید، آمال مقاصدتان را پخش ‌می‌کنند و عقیده‌شان درباره شما چنان قطعی ‌می‌شود که هر چه اعتراض به عقیده آنها کنید عقیده‌شان تغییر نمی‌کند. گاهی از دهان بعضی‌ها ‌می‌شنویم که ‌می‌گویند قیافه این شخص را نمی‌توانم تحمّل کنم و از او خوشم نمی‌آید. کسی که این حرف را ‌می‌زند از شخص مورد بحث پیوسته روی خندان و رفتار خوب دیده است. با وجود این باز هم او را دوست نمی‌دارد، زیرا افکار بد درونی او را خوانده و احساس کرده است این تأثیرات مختلف زاییده تشعشعات فکری است. خود ما هم در دیگران چنین تأثیری ‌می‌کنیم. آنچه را فکر و احساس ‌می‌کنیم به صورت امواج ناپیدایی در اطراف‌مان منتشر ‌می‌‌شود».
 بسان آینه با کائنان یک رو باش / که شد سیاه رخ کاغذ از دورویی‌ها
 

نفاق؛ بیماری روحی
 

ضعف نفاق و دورویی عکس‌العمل یک نوع بیماری روحی، حقارت و زبونی است. ‌امام علی(علیه السّلام) می‌‌فرماید:
«اِحْذَرُوا أَهْلَ‏ النِّفَاقِ‏ فَإِنَّهُمُ‏ الضَّالُّونَ‏ الْمُضِلُّونَ الزَّالُّونَ الْمُزِلُّونَ قُلُوبُهُمْ رَدِيَّةٌ وَ صِفَاحُهُمْ نَقِيَّة»[3] ؛
«بپرهیزید از اهل نفاق زیرا آنها مردمان گمراه و گمراه کننده سست‌عنصری هستند قلب و روح‌شان بیمار و ظاهرشان پاک و سالم است.»
«هلن شاختر» می‌گوید: «بعضی صرفاً برای اظهار وجود و خود را شناساندن، به معارضه و مخالفت ‌می‌پردازند. یعنی عقیده خود را در نتیجه تحقیق و تعمّق به دست نیاورده و بدان مؤمن نیستند. بلکه نامربوط گفتن و مورد انتقاد واقع شدن را بر گمان بودن ترجیح ‌می‌دهند. زیرا هیچ حالتی از تحمّل بی‌توجّهی و بی‌اعتمادی دیگران دشوارتر نیست و چه بسا اشخاص که وقتی مورد بی‌توجّهی واقع ‌می‌شوند بالمرّة راه نفاق پیش ‌می‌گیرند و به کارهای خلاف دست ‌می‌زنند».
 و نیز ‌‌امام علی(علیه السّلام) می‌‌فرماید:
«الْمُنَافِقُ‏ قَوْلُهُ‏ جَمِيلٌ‏ وَ فِعْلُهُ الدَّاءُ الدَّخِيلُ.»[4] ؛
«منافق و دورو گفته‌ی گفتارش زیبا ولی روان و باطن علیل و بیمار است.»
 از خصائص منافق این است که همواره از خود جانب‌داری ‌می‌کنند و دیگران را نکوهش می‌نمایند.
‌‌امام علی(علیه السّلام) می‌‌فرماید:
«الْمُنَافِقُ لِنَفْسِهِ مُدَاهِنٌ‏ وَ عَلَى‏ النَّاسِ‏ طَاعِن‏»[5] ؛
«دورو و منافق با خود مداهنه ‌می‌‌کند و به دیگران طعنه ‌می‌زند.»
 «ساموئل اسمایلز» می‌گوید:
«مردمان ریاکار چون همیشه مشغول به نفس خویش هستند، هیچ وقت فکر دیگران را نمی‌کنند. آنقدر چشم به کارهای خودشان ‌می‌دوزند و راجع به خودشان فکر ‌می‌کنند و ‌حالات خود را مورد دقّت ‌قرار ‌‌می‌‌دهند تا این که بالاخره وجود حقیر و ناچیز آنها به منزله عالم وسیع و معبود واقعی ‌آنان قرار ‌‌می‌‌گیرد.»
 بر در ‌میخانه رفتن کار یک‌رنگان بود / خودفروشان را به کوی ‌‌می‌‌‌فروشان راه نیست
اساساً دوروی و نفاق بر تمام امور دنیوی و دینی دلیل بر ضعف و حقارتی است که در باطن منافق وجود دارد. امام علی(علیه السّلام) در این‌باره می‌‌فرماید:
«نِفَاقُ‏ الْمَرْءِ مِنْ‏ ذُلٍ‏ يَجِدُهُ‏ فِي‏ نَفْسِه»؛[6]‏
«دورویی انسان از حقارت و ضعف و ذلالتی است که در باطن خود احساس ‌‌می‌‌‌کند.»
 منافقین صدر اسلام در آتش عقده حقارت ‌‌می‌‌سوختند. برای جبران شکست‌های درونی خود در مواقعی که حضوراً جرأت تمسخر نداشتند، پنهانی موقعی که گرد هم جمع ‌‌می‌‌شدند برای قانع کردن خود ‌‌می‌‌گفتند ما مسلمین را استهزاء ‌‌می‌‌کنیم.
«وَ إِذا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلَوْا إِلى‏ شَياطِينِهِمْ قالُوا إِنَّا مَعَكُمْ‏ إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُن.»‏[7]
 «هرگاه منافقین مؤمنین را ملاقات ‌‌می‌‌کردند، ما هم مثل شما ایمان آورده‌ایم و با دوستان شیطان و منافق خود ملاقات ‌‌می‌‌کردند ‌‌می‌‌گفتند ما با شما هستیم و آنها را مسخره ‌‌می‌‌کنیم.»
 نقش نفاق در ایجاد انحرافات روانی با تحقیقات عمیق علمی ثابت شده است. زیرا در وجود بشر غرایز و روحیّات متخالف و متضاد وجود دارد که با ارضاء یکی از آنها ارضای دیگری امکان ندارد. مگر این که هر دوی اینها در یک حدّ به اندازه معیّنی اجرا گردند. شخصی که طبعاً منافق است نسبت به خود هم نفاق به کار ‌‌می‌‌برد و ‌‌می‌‌خواهد تمام غرایز را هر کدام به حدّ اشباع ارضاء کند. مثلاً عمل نیکی را ریا به جای ‌‌می‌‌آورد. با این عمل سر خود را کلاه گذاشته و غریزه حبّ ذات و سودجویی خود را کاملاً ارضاء کرده است. خیال ‌‌می‌‌‌کند غریزه معنوی‌‌‌ خود را هم نیز ارضاء کرده و حال این که باطناً چنین نیست. این رویّه باعث ‌‌می‌شود که بعضی از غرایز در ضمیر ناخودآگاه سرکوب شده و به صورت عقده‌های روانی درآیند و بعضی از غرایز طغیان نموده او را بدبخت و هلاک سازند. خلاصه سرنوشت منافق همان است که پیغمبراکرم(صلی اللّه علیه و آله و سلّم)‌ می‌‌فرماید:
«مَثَلُ‏ الْمُنَافِقِ‏ مَثَلُ‏ جِذْعِ‏ النَّخْلِ‏ أَرَادَ صَاحِبُهُ‏ أَنْ يَنْتَفِعَ بِهِ فِي بَعْضِ بِنَائِهِ فَلَمْ يَسْتَقِمْ لَهُ فِي الْمَوْضِعِ الَّذِي أَرَادَ فَحَوَّلَهُ فِي مَوْضِعٍ آخَرَ فَلَمْ يَسْتَقِمْ لَهُ فَكَانَ آخِرُ ذَلِكَ أَنْ أَحْرَقَهُ بِالنَّارِ.»[8] ؛
«منافق همچون شاخه درختی است که باغبان به جهت بهره‌برداری از او، او را در موضع مخصوصی از دوستان غرس ‌می‌‌کند ولی به جای خود قرار نمی‌گیرد باز او را از آن‌جا ‌می‌‌کند و در جای دیگر می‌نشاند و در آن مکان هم مستقر نمی‌شود تا این که آخرالامر مجبور ‌می‌شود این شاخه نارسای خشک شده را با آتش بسوزاند.»
 منافق در نتیجه زندگی مالامال از نفاقش باید در آتش امراض روانی و فلاکت‌های زندگی بسوزد تا بمیرد و به آتش سوزان دوزخ و عذاب شدید الهی سپرده شود.
پیامبر اکرم(صلی اللّه علیه و آله و سلّم)‌ می‌‌فرماید:
«يَجِي‏ءُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ذُو الْوَجْهَيْنِ دَالِعاً لِسَانَهُ فِي قَفَاهُ وَ آخَرَ مِنْ‏ قُدَّامِهِ‏ يَلْتَهِبَانِ‏ نَاراً حَتَّى يَلْهَبَا جَسَدَهُ ثُمَّ يُقَالُ لَهُ هَذَا الَّذِي كَانَ فِي الدُّنْيَا ذَا وَجْهَيْنِ وَ ذَا لِسَانَيْنِ يُعْرَفُ بِذَلِكَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ.»[9] ؛
«آدم دورو در روز قیامت وارد صحرای محشر ‌می‌شود، در حالتی که دو صورت دارد: یکی از پس و دیگری از پیش و در هر صورت زبانی است که از دهان بیرون آمده و از سر آن آتش زبانه ‌می‌کشد و صورت را ‌می‌سوزاند و با اهل محشر اعلام ‌می‌شود. این است آدمی ‌‌که در دنیا دو رو و دو زبان بود و به این وصف در روز قیامت شناخته و رسوا ‌می‌شود.»
 چون تویی تو هنوز از تو نرفت / سوختن باید تو را در نار تفت
خام را جز آتش هجر و فراق / گه پزد گه وانمارد از نفاق
 

خودآزمایی

 
۱. نفاق یک فرد منافق چه زیان و آسیب‌هایی به خود فرد می‌زند؟
۲. نقش نفاق در ایجاد انحرافات روانی چیست؟
 

پی‌نوشت‌ها 
 

.[1] غررالحکم، ص 127.

.[2] وافی، ج 5، ص 583.

[3]. غررالحکم ، ص 458.

[4]. غررالحکم، ص84.

[5]. غررالحکم، ص 112.

[6]. غررالحکم، ص 722.

[7]. کشف الغمّة، ج 1، ص 307.

[8]. اصول کافی، ج 2، ص 396.

[9]. بحارالانوار، ج 7، ص 218.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
سیداحمد علم الهدی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: