اهمیت خاص نماز| ۳
نماز، امانت الهی در دست ما
فراموش نکنیم که «احکام آسمانی دین» از جمله اسرار خداوند است که اَحَدی جز خدا و اولیایش آگاه از آن نمیباشند و آن را به عنوان امانت در اختیار رسول و اهل بیت رسول(ع) قرار داده که به بندگانش ابلاغ نمایند؛ تا ما چگونه امانتداری کنیم و خیانت به امانت الهی ننماییم.
یکی از امانتهای خدا در دست ما همین نمازی است که شبانهروز با آن سر و کار داریم و ستون دین ما و وسیلهی معراج ما به سوی خداست و مستقلّاً دستور حفظ آن را به ما داده و فرموده است:
«حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ ... ؛[1]
نمازها را محافظت کنید ...»
و از جمله در اوصاف مؤمنان رستگار فرموده است:
«وَ الَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَوَاتِهِمْ يُحَافِظُونَ؛[2]
آنانند که بر نمازهایشان محافظت دارند.»
در روایت داریم که اگر انسان، نماز را سر وقت و با آداب و شرایط ظاهری و باطنیاش بخواند، به صورت گوهری منوّر بالا میرود و دربارهی صاحبش دعا میکند و میگوید:
«حَفِظْتَنِی حَفَظَکَ اللهُ؛
مرا به خوبی حفظ کردی، خدا تو را حفظ کند.»
امّا اگر آن را با تأخیر از وقت و خالی از حضور قلب و توجّه به جا آورد، دربارهی او نفرین میکند و میگوید:
«ضَيَّعَکَ اللهُ کَما ضَيَّعَتَنِی؛[3]
خدا تو را ضایع کند همان طور که مرا ضایع کردی!»
حضرت امام امیرالمؤمنین(ع) فرمودهاند: «تَعاهَدُوا أمْرَ الصَّلاةِ»؛[4] به کار نماز برسید و آن را پیوسته مورد بررسی قرار دهید. دربارهاش بیاعتنا و بیتفاوت نباشید. شما که به همهی امور زندگیتان میرسید و حاضر نیستید مدّتی خانهی خود را رها کنید، اگر گوشهای از آن خراب شود، احساس ناراحتی میکنید و تا ترمیم و تعمیرش نکنید، آرام نمیگیرید، پس چرا به نمازتان که امانت خدا در دست شماست این چنین بیتفاوتی از خود نشان میدهید؟ از لحظهای که به ادای این امانت میپردازید تا لحظهای که سلام میگویید، از هر طرف تیر به سوی آن پرتاب میکنید و سوراخش میسازید؛ از طریق فکر زن و فرزند و طلبکار و بدهکار و خرید و فروش کالاهای بازار. آیا این است معنای بررسی و وارسی و اعتنای به نماز؟
سبب گستاخی شیطان
حضرت امام ابوالحسن الرّضا(ع) فرموده است:
«لا يَزالُ الشَّيطانُ ذَعِراً عَنِ الْمُؤمِنِ ما حافَظَ عَلَی الصَّلَواتِ الخَمْسِ فَاِذا ضَيَّعَهُنَّ تَجَرَّءَ عَلَيْهِ وَ اَوْقَعَهُ فِی العَظائِمِ؛[5]
مادام که انسانِ مؤمن محافظ نمازهای واجب خود باشد، شیطان از او هراس دارد و به سادگی نمیتواند در حول و حوش او بچرخد امّا همین که نسبت به نمازهایش بیاعتنا شد و حقّ آنها را ضایع کرد، شیطان بر او دلیر و گستاخ میشود و او را به ارتکاب گناهان بزرگ وامیدارد.»
حال این نفوذی که شیطان در تمام ابعاد زندگی ما پیدا کرده و افکار و اخلاق و اعمال ما را جولانگه خود قرار داده و ما را به گناهان بزرگ واداشته است، آیا از این جهت نیست که ما نسبت به نمازمان آنچنان که باید «ادای حق» نکرده و ضایعش نمودهایم؟
حضرت امام سجّاد(ع) در دعای مکارم الاخلاق دارند:
«فَإذَا کَانَ عُمُرِی مَرْتَعاً لِلشَّيْطَانِ فَاقْبِضْنِی إلَيْکَ؛[6]
خدایا! وقتی عمرم مرتع و چراگاه شیطان شد، مرا از دنیا ببر [چرا که جز افزودن بر دَرَکات جهنّم، از عمر خود نتیجهی دیگری نخواهم گرفت].»
فرمودهاند:
«رَحِمَ اللهُ امْرَءً اَعَدَّ لِنَفْسِهِ وَ اسْتَعَدَّ لِرَمْسِهِ وَ فَکَّرَ مِنْ اَيْنَ وَ فِی اَيْنَ وَ اِلَی اَيْنَ؛[7]
خدا مشمول رحمت خود گرداند آدمی را که برای حیات پس از مرگش ذخیره فراهم کند و آمادهی خانهی قبرش شود و بیندیشد که از کجا آمده و در کجا هست و به کجا میرود؟»
قرآن مبدأ و منتهای سیر ما و مسیر و برنامهی سیر را نشان داده و فرموده است:
«إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ؛[8]
... از سوی خدا آغاز حرکت کردهایم و رو به سوی خدا باز میگردیم.»
مبدأ و منتهای سیر ما خداست و مسیر ما هم، مدّت عمر دنیایی ما و برنامهی سیر ما هم، مقرّرات دینی تنظیم شدهی از جانب خداست.
«وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُون»؛[9]
ما بحمدالله از مبدأ و منتهای سیر و از مسیر و برنامهی سیر آگاهی کامل داریم ولی متأسفانه در مقام عمل، آنچنان که باید و شاید اهتمام و جدّ از خود نشان نمیدهیم و گویی خود را موظّف به ترقّی و تعالی در معارف دین نمیدانیم و حال آن که تمام شئون زندگی مادّی ما رو به ترقّی گذاشته و کاملتر شده است. خانهی خشت و گِلی تبدیل به برجهای چند طبقه شد، اسب و الاغ و شتر جای خود را به ماشین و هواپیما و سفینهی فضایی داد، چراغ موشی مبدّل به چراغهای برقی قویّ و پرنور گردید.
تمام لوازم زندگی از هر جهت دگرگونی یافت، امّا آیا «نماز» ما که بارزترین شئون دینی ماست، ترقّی و تعالی داشته است؟ یا خیر، همان نمازی که در شانزده – هفده سالگی میخواندیم به صورت پیکری بیروح و عاری از حال حضور و توجّه، هم اکنون که در شصت – هفتاد سالگی میخوانیم همان نماز است و هیچ گونه تعالی روحی در آن پیدا نشده است و شاید هم آن روز بهتر از امروز بودیم و از نظر لطافت روح و طهارت قلب، به خدا و اولیای خدا نزدیکتر بودیم.
سرّ دستورات عبادی
سرّ این که روز و شب به ما دستور نماز دادهاند و ادعیه و اذکار فراوان در فواصل اوقات و حالات مختلف برای ما مقرّر فرمودهاند، همین است که خواستهاند رابطهی روحی بین ما و خدا که آفرینندهی حیات است و مُعطِی[10] کلّ کمال برقرار سازند.
آری، منظور اصیل از این همه دستورالعملها و برنامههای گوناگون عبادی این است که در جوّ عبادتِ مستمرّ و تذکّرِ دائم پردههای غفلت را یکی پس از دیگری از صفحهی جان ما بردارند و لحظه به لحظه بر درجهی آشنایی ما با خدای جهان بیفزایند و بیگانگی را به یگانگی تبدیل کرده و در زمرهی مقرّبینمان درآورند و آنگاه ما را از اینجا ببرند تا مراحل بعدی حیات ما قرین خیر و سعادت گردد. چه آن که درجات سعادت در مراحل «عُقبا» منوط به درجات آشنایی با خدا در همین مرحلهی دنیاست و اولیای حق از خوف کمبود آن درجات در طول حیات دنیویشان نالهها داشتهاند و بیقراریها مینمودهاند و میگفتهاند:
«فَهَبَنی يا اِلَهی وَ سَيِّدِی وَ مَولایَ وَ رَبِّی صَبَرْتُ عَلَی عَذابِکَ فَکَيْفَ اَصْبِرُ عَلی فِراقِکَ؛[11]
حال ای خدا و ای مولای من! گیرم که بر عذاب تو صبر کردم، ولی چگونه بر سوز فراق تو صبر کنم؟»
عارفان و زاهدان نیز از خوف سوء خاتمه[12] دائماً در وحشت و اضطراب به سر برده، پیوسته و لایزال از خدا میخواهند که: «اَللّهُمَّ اجْعَلْ خاتِمَةَ اَمْرِنا خَيْراً».
«وَ الَّذِينَ صَبَرُوا ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرّاً وَ عَلَانِيَةً وَ يَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ أُولئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ»؛[13]
و آنان که برای جلب رضای پروردگارشان صبر میکنند و نماز را برپا میدارند و از آنچه به آنها روزی دادهایم در پنهان و آشکار انفاق میکنند و سیّئات را با حسنات از بین میبرند پایان نیک سرای آخرت از آنِ آنهاست.»
هفت شاخصهی اولوالالباب در قرآن کریم
در صفحات پیشین اشاره کردیم خداوند حکیم، از عالمان به حق بودن قرآن، تعبیر به «اولواالالباب» نموده است. خردمندانی که در هویّت انسان میاندیشند و مبدأ و منتهای وجود انسان را میشناسند و میفهمند که انسان در حال حرکت به سوی مقصدی بزرگ به عنوان «لقای خداست» و در این مسیر، احتیاج به برنامهی سیر خاصّی دارد و این برنامهی سیر هم از طرف خالق انسان تنظیم و به نام «قرآن» از عالم بالا تنزیل شده و در این راه آنچه باعث سرعت حرکت و یا مانع از آن است، در این برنامه نشان داده شده است، «اولواالالباب» همهی اینها را میشناسند و با آرامش و امنّیّت خاطر به سوی مقصد پیش میروند. سپس خداوند حکیم، علایم و شاخصههایی از «اولواالالباب» نشان میدهد تا ما هم خودمان را با این علایم منطبق سازیم و در حال غفلت و بیخبری از وظایف، زندگی نکنیم و در عین حال فریب مدّعیان کاذب را نخوریم. آن علایم و شاخصهها عبارتند از:
1. وفای به عهد: وفادار ماندن نسبت به عهد و پیمانی که خدا در عالم فطرت و عقل و شرع از بندگان خود گرفته که خدا را عبادت کنند و از شیطان اطاعت ننمایند.
2. ارتباط با عالم و آدم: پیوندهایی را که خدا امر به برقرار داشتن آنها کرده است برقرار دارند؛ چون عالم، عالم ارتباطات است و انسان نمیتواند از همه چیز جدا شود و تنها زندگی کند. احتیاج به زمین و آب و هوا و نور و دیگر وسایل حیات و افراد همنوع خود دارد که با بسیاری از آنها باید بپیوندد و از بسیاری از آنها نیز باید دوری گزیند. از منادیان شهوت و غفلت دوری جُسته و به منادیان تقوا و فضیلت بپیوندد.
3. خشیت از پروردگار.
4. ترس از حسابرسی: از «سوء الحساب» روز جزا میترسند.
5. صبر و بردباری.
6. اقامهی نماز.
7. انفاق: و از آنچه روزی آنها قرار دادهایم آشکار و پنهان انفاق میکنند.
خودآزمایی
1- حضرت امام رضا(ع) سبب دلیری و گستاخی شیطان بر انسان را چه چیزی معرفی کردند؟
2- سرّ این که روز و شب به ما دستور نماز دادهاند و ادعیه و اذکار فراوان در فواصل اوقات و حالات مختلف برای ما مقرّر فرمودهاند، چیست؟
3- چهار شاخصهی اولواالالباب در قرآن کریم را نام ببرید؟
پینوشتها
[1] . سورهی بقره، آیهی 238.
[2] . سورهی مؤمنون، آیهی 9.
[3] . کافی، جلد 3، صفحهی 268.
[4] . نهجالبلاغهی فیض، خطبهی 199.
[5] . وسائل الشّیعه، جلد 6، صفحهی 432.
[6] . صحیفهی سجّادیه، دعای مکارم الاخلاق.
[7] . الحکمة المتعالية في الاسفار العقلية الاربعة، صفحهی 21.
[8] . سورهی بقره، آیهی 156.
[9] . سورهی ذاریات، آیهی 56.
[10] . اعطا کننده، بخشنده.
[11] . قسمتی از دعای کمیل است.
[12] . عاقبت به شرّ شدن.
[13] . سورهی رعد، آیهی 22.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامیمسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی