موارد مصرف خمس
حالا ببینیم مصرف خمس که ادایش واجب است، چیست؟ آیهی چهل و یکم سورهی مبارکه انفال شش مورد را به عنوان مصرف خمس تعیین کرده، یعنی این ۲۰ تومان از صد تومان فرضی که خمس اضافهی مال است باید شش قسمت شود؛ یک سهم مال خدا، یک سهم مال رسول خدا(ص)، یک سهم مال ذی القربی، یک سهم مال یتیمان، یک سهم مال مساکین و یک سهم برای ابن السَبیل.
مقدّم شدن کلمهی «لِلّه» در جمله «لِلّهِ خُمُسَه» و بیان نشدن آن به شکل «خُمُسَه لِلّهِ» بیانگر اهمیّت این مسئله است. میفرماید: مال من است، حقّ خداست. نکند به حقّ خدا خیانت کنید. در قرآن در دو مورد «لِلّه» مقدّم شده؛ یکی در حج است که فرمود:
«... وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ...؛
و بر مردم است که به خاطر خدا حج بیت الله را به جا آورند...»
حج حقّ من است. آمدن مردم به خانه من با آن شرایط حقّ من برگردن مردم است؛ و دیگر در مسئله خمس. خمس هم حقّ خداست. البتّه، خدا که نمیخواهد خودش آن را صرف کند، مال خدا است. یعنی باید برای امتثال امر خدا، فی سبیل الله صرف شود. شما که مثلا مؤسّسه خیریّه مدرسه یا درمانگاه میسازید، میپرسند برای چه میسازید؟ میگویید: برای خدا. برای خدا یعنی چه؟ یعنی هدف جلب رضای اوست. امتثال امر حضرت حقّ است. «تَقرُّباً الى الله» یعنی خمس هم یک سهمش مال الله است. برای خدا باید انفاق کنید. هیچ انگیزهی دیگری نباید در کار باشد. پس سهم الله باید به مصارف عامّهی بندگان خدا برسد، در راه تحکیم اساس اسلام و تأمین مصالح مسلمانان صرف شود.
و دوّم سهم رسول(ص) آن نیز همین طور است. رسول(ص) هم برای خودش نمیخواهد. او کسی است که سه روز متوالی نان گندم نخورد. همیشه نان جو میخورد و گاهی که خوراکش خیلی اعیانی بود خرما هم میخورد. یکی از همسرانش پردهای را که عکس گل یا درختی روی آن بود جلو در آویخته بود. فرمود:
«غَيِّبیِهِ عَنِّی؛
این پرده را از من دور کن [تا در مقابل چشم من نباشد].»
«فَإِنِّي إِذَا نَظَرتُ إِلَيهِ ذَكَرتُ الدُّنيَا وَ زَخَارِفَهَا؛[1]
پس من هرگاه به آن نظر میافکنم به یاد دنیا و زینتهای آن میافتم.»
من با تجمّل نمیسازم، پردهای را که نقش درختی روی آن است از من دور کن تا آن را نبینم. کسی که در زندگیاش اینطور است پولها را نمیخواهد بگیرد و برای خودش صرف کند؛ او هم صرف تحکیم اساس اسلام و تأمین مصالح مسلمین میکند.
سهم سوّم مال ذیالقربی است. ذیالقربی یعنی خویشاوند. نفرمود «ذَوِي القربی» خویشاوندان. چون ممکن بود تصوّر شود که مقصود همهی قوم و خویشان اعمّ از عمّهها، عموها، عموزادهها و عمّه زادهها هستند. نه، ذیالقربی یعنی خویشاوند. اینجاست که ما باز ناچاریم به سراغ عترت برویم و ببینیم منظور از ذیالقربی چیست؟ فرمود:
«... فَسئَلُوا أهلَ الذِّكرِ إن کُنتُم لا تَعلَمُونَ؛[2]
... هرگاه چیزی از قرآن را نفهمیدید، به اهل قرآن مراجعه کنید.»
ذیالقربی کیست؟ خودشان فرمودند: مراد امام معصوم است که جای پیغمبر(ص) مینشیند. تا خود پیغمبر هست خودش بگیرد، وقتی نبود جانشین او میگیرد. در آیهی دیگر آمده:
«وَ آتِ ذَا القُربَی حَقَّهُ ...؛ [3]
و به خویشاوندان حقّشان را بده... »
آنجا به قرینهی مقام به حضرت فاطمه(س) تفسیر شده، ولی در این آیه فرمودهاند: یعنی آن کس که جای پیغمبر مینشیند. آن کس که زعامت اجتماعی را به عهده میگیرد و آن کس که حاکمیت در میان امّت از آن اوست. خدا حاکم است، بعد پیغمبر حاکم است، بعد همان ذیالقربی حاکم است.
«إنَّما وَلیُّکُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصّلاةَ وَ يُؤتُونَ الزَّكاةَ وَ هُم راکِعُونَ؛ [4]
به راستی، ولی شما خدا و رسول اویند و کسانی که ایمان آوردند. همانانی که نماز را برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند.»
بعد از خدا و رسول خدا ولایت متعلّق به کسی است که در حال ركوع نماز ایتای زکات کرده است. به هر حال در روایت فرمودهاند: مراد از ذیالقربی در این آیه امام معصوم است. یعنی سهم سوّم را به او بدهید. او هم به همان مصرف سهم خدا و رسول خدا(ص) میرساند، فرقی ندارد. حال، علی(ع) که ذیالقربی است چگونه صرف میکند؟ یعنی خودش خیلی خوب زندگی میکند و خوب میپوشد و خوب میخورد؟ او که حتی نان جو خشکیده را در انبانی که سرش را مهر کرده بود قرار داده بود. راوی سؤال کرد: آقا، چرا این کار را میکنید؟ فرمود: چون حسن و حسینم ممکن است اندکی به آن روغن برسانند و نرمش کنند. میفرمود: من میتوانم بهترین غذا را بخورم و بهترین لباس را بپوشم.
«وَ لَكِن هَيهَاتَ أن يَغلِبَنِی هَوَایَ؛ [5]
ولیکن دور باد که هوای نفس بر من غلبه کند.»
«وَ اللهِ لَقَد رَقَعتُ مِدرَعَتِي هَذِهِ حَتَّی استَحیَیتُ مِن رَاقِعِهَا وَ لَقَد قَالَ لِي قَائِلٌ ألا تَنبِذُهَا عَنکَ فَقُلتُ اُغرُب عَنِّی فَعِندَ الصَّبَاحِ یُحمَدُ القَومُ السُّرَي؛ [6]
جبّهام را این قدر وصله زدهام که از دوزندهی آن شرمنده شدم، کسی به من گفت: آخر این جبّه را دور نمیافکنی؟ گفتم: از من دور شو؛ قافلهی شب رو صبحگاه تحسین میشود.»
حضرت علی(ع) این دنیا را شبی میداند که به دنبال آن صبحی در کار است. این شب دنیا را با سختی تحمّل میکند تا هنگام طلوع صبح قیامت مورد تحسین حضرت حقّ قرار گیرد. یعنی من کجا و غذای خوب خوردن و لباس خوب پوشیدن کجا؟
پس ذیالقربی هم برای خود بهرهای نمیبرد. معلوم میشود سهم او هم برای تحکیم اساس اسلام است. سهم خدا و رسول و ذیالقربی همه در این راه مصرف میشود. سهم دیگر برای نیازمندان، اعم از یتیمان و مسکینان و در راه ماندگان است. گرچه در اصل شش سهم است، ولی در واقع دو قسمت میشود. چون سهم خدا و رسول و ذیالقربی به امام میرسد. تا پیغمبر بود، خودش میگرفت. بعد از پیغمبر امام بود که سهم خدا و رسول و ذیالقربی را یک جا برای تحکیم اساس اسلام میگرفت، که حالا ما میگوییم سهم امام است. یعنی همان شش قسمت دو قسمت میشود: یک قسمت سهم سادات است که همان سهم يتامى و مساکین و ابن السّبيل است و قسمت دیگر سهم امام است؛ یعنی سهم خدا و رسول و ذیالقربی به امام میرسد و در زمان غیبت امام(ع) به دست فقهایی که جامع الشّرایط هستند میرسد که از طرف خود امام(ع) نیابت عامّه منصوبند.
آنچه مایهی تأسّف و تأثّر است این که زمان خود پیغمبر در مورد مسئلهی خمس به این صورت عمل میشد، اما بعد از پیغمبر سیاست شیطانی روی کار آمد و نگذاشتند خمس به مصرف اصلی خودش برسد. یعنی سقیفهی بنی ساعده تشکیل شد و علی(ع) را کنار زدند. آن کسی را که ذیالقربی بود و از جانب خدا منصوب به ولایت بود و حکومتش حکومت منصوص از جانب خدا بود کنار زدند و پس از آن سراغ مسئلهی خمس رفتند، دیدند اگر او در رأس حکومت باشد و خمس به دستش برسد، خمس هم که ثروت سرشاری بود، پولدار میشود و وقتی پولدار شد مردم دورش را میگیرند. چون مردم بیشتر به سراغ پولدارها میروند. سراغ فقیر نمیروند. گفتند باید کاری کنیم که فقیر شود و هیچ منبع مالی در دستش نباشد تا مردم به سراغش نروند. از سیاست کنارش زدند و گفتند اصلح این است که ابوبکر خلیفه باشد. بعد هم فدک را از همسر بزرگوارش گرفتند. سپس سراغ خمس رفتند و گفتند خمس به آنها نمیرسد، زیرا یک قسمت خمس سهم خداست. خدا که نیاز به چیزی ندارد. رسول هم که از دنیا رفته و سهمی ندارد. ذیالقربی هم کسی است که خلیفهی پیغمبر است. او باید ببرد.
ابوبکر گفت: من خلیفهی پیغمبرم و سهم ذیالقربی به من میرسد. و لذا کاری کردند که علی(ع) که ذیالقربی بود و هر سه سهم خدا و رسول و ذیالقربی مال او بود، محروم شود. هم از سیاست دستش را کوتاه کردند هم از مسائل اقتصادی تا هیچ چیزی نداشته باشد. او باید به بیابان برود و زمین را بیل بزند و کشاورزی و آبیاری کند. حتّی گاهی برای مردم کار کند و مزد بگیرد تا معاش خود و عائلهاش را تأمین کند و دیگران بر مسند خلافت بنشینند و برای مردم مسائل دین و قرآن را بیان کنند و همهی اموال هم مال خودشان باشد! اوّل کسی که مانع رسیدن خمس به دست ذیالقربی شد ابوبکر بود که هم فدک را گرفت هم مانع پرداخت خمس شد.
خودآزمایی
1- مصارف خمس را نام ببرید.
2- منظور از ذیالقربی چه کسانی هستند؟
3- چرا بعد از رحلت رسول خدا(ص)، نگذاشتند خمس به حضرت علی(ع) که ذیالقربی بود و از جانب خدا منصوب به ولایت بود، برسد؟
پینوشتها
١- نهجالبلاغهی فیض، خطبهی 16.
۲- سورهی نحل، آیهی ۴۳.
۳- سورهی اسراء، آیهی ۲۶.
۴- سورهی مائده، آیهی ۵۵.
۵- نهجالبلاغهی فیض، نامهی ۴۵.
۶- همان، خطبهی ۱۶۰.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی