کد مطلب: ۳۱۷۸
تعداد بازدید: ۲۹۷۸۳
تعداد نظرات: ۴ نظر
تاریخ انتشار : ۱۳ بهمن ۱۳۹۸ - ۰۹:۴۳
خمس مال، زندگی ایده‌آل| ۱۰
ابن السّبيل، یعنی کسی که در وطنش غنی است و نیازمند نیست؛ ولی حالا که به سفر رفته، در بین راه پولش را گم کرده یا از او دزدیده‌اند یا تمام شده و در خارج وطن نیازمند و فقیر شده است. به او ابن السّبيل می‌گویند؛ یعنی «پسر راه» است؛ گویی که هیچ اتکایی به جایی ندارد و تنها به سبب راه شناخته می‌شود.
امّا آن سه سهم دیگر که آیه می‌فرماید:
«وَ اليَتامَى وَ المَسَاكِينِ وَ ابنِ السَّبِيلِ؛
و یتیمان و فقیران و در راه ماندگان.»
باید به سه گروه داده شود:
۱- یتیمان، یعنی کودکان پدر از دست داده‌ای که متکفّل امر معاش ندارند.
۲- مساکین، جمع مسکین است. مسکین یعنی کسی که هزینه‌ی سالش را ندارد؛ نه بالفعل، نه بالقوّه. مثلاً، کسی که مخارج سالش فرضاً یک میلیون تومان باشد، الان این مبلغ را بالفعل ندارد؛ بالقوّه هم ندارد؛ یعنی قدرت انجام دادن کاری را که بتواند از آن کار مخارج سالش را تأمین کند، ندارد. این مسکین است. گویی که از حرکت بازمانده و حال سکون در او پیدا شده و نمی‌تواند کار کند. حالا یا پیر است یا بیمار است یا به علّتی در مضیقه و بن بست قرار گرفته و نمی‌تواند مخارج سالش را تأمین کند.
٣- ابن السّبيل، یعنی کسی که در وطنش غنی است و نیازمند نیست؛ ولی حالا که به سفر رفته، در بین راه پولش را گم کرده یا از او دزدیده‌اند یا تمام شده و در خارج وطن نیازمند و فقیر شده است. به او ابن السّبيل می‌گویند؛ یعنی «پسر راه» است؛ گویی که هیچ اتکایی به جایی ندارد و تنها به سبب راه شناخته می‌شود.
یتیمان، مسکینان، ابناء السّبيل قدر جامعش می‌شود نیازمندان. یعنی نیازمندان یا یتیم هستند یا مسکین یا ابن السّبيل. به هر حال این سه سهم اخیر مال نیازمندان است و سه سهم قبلی مال امام(ع) بود. حالا سؤال این است که: آیا به هر نیازمندی می‌توانیم خمس بدهیم؟ از هر گروهی که باشند به آنها خمس می‌شود داد؟ باز هم مبهم است. نمی‌دانیم که مقصود خدا مطلق نیازمندان است یا گروهی خاص . لذا وظیفه داریم به سنّت مراجعه کنیم.
فقها که به سنّت مراجعه کرده‌اند دیده‌اند مقصود از نیازمندان سادات هستند نه مطلق نیازمندان؛ یعنی خمس را نمی‌توانیم (طبق روایاتی که رسیده) به نیازمند غیر سیّد بدهیم. در روایات فرموده‌اند مراد از نیازمندان سادات هستند. مسکینان و یتیمان و ابناء السّبيل از سادات. البتّه، در روایات و فتاوی تعبیر به «بنی هاشم» می‌شود. یعنی این سه سهم باید به نیازمندان بنی هاشم داده شود. نیازمندانی که نسبشان به حضرت هاشم(ع) می‌رسد. می‌دانیم که هاشم جدّ دوّم پیامبر اکرم(ص) است. پدر ایشان حضرت عبدالله و جدّ اوّلشان حضرت عبدالمطلّب و جدّ دوّمشان، یعنی پدر حضرت عبدالمطلّب، حضرت هاشم است. بنابراین، دایره‌ی نسب وسیع می‌شود. یعنی خمس مختص به اولاد پیغمبر اکرم(ع) نیست، بلکه تمام کسانی را که از اولاد هاشم باشند شامل می‌شود. مثلاً ابولهب هم از اولاد هاشم است و لذا اگر کسانی از اولاد ابولهب باشند و جرأت کنند که بگویند ما از اولاد ابولهب هستیم، به آن‌ها خمس داده می‌شود. یا اگر کسی بگوید من از اولاد هارون الرّشیدم (چون بنی عباس هم از اولاد هاشم‌اند) یا بگوید من از نوه‌های متوکّل عبّاسی‌ام، به من خمس بدهید، به او خمس داده می‌شود.
خلاصه، اگر کسی از اولاد ابولهب یا از اولاد هارون و متوکّل عبّاسی بود ولی مؤمن بود و ایمان به اهل‌بیت داشت و نیازمند بود می‌گوییم هاشمی است و مؤمن است و نیازمند، به او خمس می‌دهیم، مانعی در کار نیست. امّا مسئله این است که در بین ما هیچ تیره‌ای غیر از بنی فاطمه(س) به عنوان بنی‌هاشم شناخته شده نیستند. ما در میان خودمان طایفه‌ای را نمی‌شناسیم که از بنی‌هاشم باشند و غیر از اولاد حضرت فاطمه(س) باشند. هر که را که ما شناخته‌ایم، به عنوان بنی فاطمه(س) شناخته‌ایم، یعنی اولاد پیغمبر بنی هاشم هستند، منتها از طریق حضرت فاطمه(س).
البتّه، حضرت امیرالمؤمنین(ع) اولاد دیگری هم از همسران دیگر داشته‌اند؛ مثل محمّد بن حنفیّه و حضرت ابوالفضل(ع) از این رو، اگر کسی پیدا شد که از اولاد محمّد بن حنفیه یا از اولاد حضرت ابوالفضل(ع) بود، باز هم از بنی هاشم است. اگر نیازمند بود می‌توان به او خمس داد، ولی ما نمی‌شناسیم کسانی را که اولاد محمّد بن حنفیه یا اولاد حضرت ابوالفضل(ع) باشند. اگر باشند، هم دوستشان داریم هم اگر نیازمند شدند به آن‌ها خمس می‌دهیم، ولی شناخته شده نیستند. تنها کسانی که در میان ما شناخته شده هستند، سادات حسنی و حسینی هستند. یعنی کسانی که اولاد امام حسن(ع) و اولاد امام حسین(ع) هستند. بقیّه را نمی‌شناسیم. مثلاً، اولاد حضرت ابوالفضل(ع) يا اولاد حضرت زینب(س) را نمی‌شناسیم.
خلاصه، اگر کسانی باشند که نسب‌شان از هر طریقی به حضرت هاشم برسد به آن‌ها خمس می‌دهیم امّا ما از بنی هاشم تنها بنی فاطمه(س) را می‌شناسیم. یعنی کسانی که نسب‌شان از طریق امام حسن(ع) و امام حسین(ع) به حضرت فاطمه(س) می‌رسد، که از این‌ها در عراق و حجاز تعبیر به شُرَفا می‌کردند، شرفای حسنی و شرفای حسینی؛ و ما از این‌ها تعبیر به سادات می‌کنیم. سادات جمع سیّد است. سیّد یعنی آقا، بزرگ و محترم و خدا هم به این معنا سیّد است. در دعای جوشن کبیر می‌خوانیم:
«یا سَیِّدَ السّاداتِ»؛
 پیغمبر(ص) خود سیّد است. می‌گوییم:
«یا سَیِّدَنا وَ مَولَینا»؛
 ائمه‌ی هدی(ع) همه ساداتند. در زیارت جامعه نیز می‌خوانیم:
«السَّلامُ عَلَى الأَئِمَّةِ الدُّعَاةِ وَ القَادَةِ الهُدَاةِ وَ السَّادَةِ الوُلَاةِ؛
 درود و سلام ما بر امامانی که دعوت گرند و پیشوایانی که هدایت‌گرند و آقایانی که رهبرند. »
«سادة» جمع سیّد است. جمع سادة هم «سادات» است. پس سادات جمع الجمع است. این‌ها اولاد پیغمبر و بنی‌هاشم‌اند؛ اگر نیازمند شدند مستحقّ خمس هستند. این را هم می‌دانیم که سیّد به این معنا منحصر به کسانی که از طریق پدر به پیغمبر اکرم(ص) می‌رسند نیست، از طریق مادر هم به پیامبر اکرم(ص) برسند سيّدند. کسانی که پدرشان سیّد نیست ولی مادرشان یا یکی از جدّه‌هایشان سید است، این‌ها هم شرف نَسَبی دارند. یعنی واقعاً اولاد پیغمبرند، چون اولاد انسان منحصر به نوه‌های پسری نیست، بلکه نوه‌های دختری نیز اولاد انسان محسوب می‌شوند؛ چنان که ائمه‌ی اطهار(ع) همه نوه‌های دختری پیغمبر هستند، پیغمبر که پسر نداشت. در عین حال همه‌ی آن‌ها فرزندان رسول الله هستند. حالا یک عرب بیابانی در شعری که آن را به عمر نسبت داده‌اند گفته:
بَنُونا بَنُو اَبنائِنا وَ بَناتُنا بَنُوهُنَّ اَبناءُ الرِّجالِ الاَباعِدِ؛
 نوه‌های پسری ما پسران ما هستند، اما نوه‌های دختری ما پسران ما نیستند، آن‌ها پسران بیگانگان‌اند، [چون پدرشان از ما نیست].
این حرف را گفته‌اند امّا حرف نادرستی است. قرآن کریم این سخن را تخطئه کرده و در آیه‌ی مباهله حسن(ع) و حسین(ع) را، که نوه‌های دختری پیغمبرند، پسران پیغمبر به حساب آورده و فرموده است:
«... نَدعُ أبناءَنا وَ أبناءَکمُ ...؛ [1]
... پسرانتان و پسرانمان را بیاوریم... »
پیغمبر اکرم(ص) نیز برای اطاعت از این دستور الهی آن دو بزرگوار را همراه پدر و مادرشان به صحنه‌ی مُباهله آورده و طبق آیه‌ی شریفه اثبات کرده که حسن و حسین(ع) فرزندان من هستند. وقتی خداوند آن‌ها را که نوه‌ی دختری پیغمبر هستند فرزندان پیغمبر به حساب آورده، سخن آن شاعر عرب که گفته «بَنونا بَنو اَبنائِنا...» مخالف قرآن است.
حاصل آن که، از طریق دختر هم سیادت محقّق می‌شود. امّا مسئله‌ی استحقاق خمس، مطلب دیگری است. آقایان فقها در مسئله‌ی خمس یک ملاک فقهی دارند که بر طبق آن، کسانی می‌توانند از خمس سهم ببرند که از طریق پدر منسوب به رسول اکرم(ص) باشند. این مربوط به استحقاق خمس است، مربوط به سیادت نیست؛ و لذا گفتیم اولاد ابولهب هم خمس می‌برند، هرچند عنوان سیّد نداشته باشند. همین قدر که ایمان دارند و از بنی هاشم هستند و نیازمندند خمس می‌برند. در حالی که بسیاری از صلحا و علما و عبّاد و زهّاد که از طریق پدر سیّد نیستند، خمس نمی‌برند؛ ولی در عین حال شرف نسبی و سیادت از طرف مادر را دارند و روز قیامت هم اگر سادات امتیازی در محشر داشته باشند، شامل حال آن‌ها نیز می‌شود. پس سیادت از طریق پدر و مادر - هر دو - ثابت می‌شود.

خودآزمایی


1- یتیم، مسکین و ابن السّبيل (سه گروهی که به آن‌ها خمس تعلّق می‌گیرد) را مختصری شرح دهید.
2- فقها که به سنّت مراجعه کرده‌اند، دیده‌اند مقصود از نیازمندان چه کسانی هستند؟
3- آیا نوه‌های دختری پیامبر(ص)، پسران پیامبر(ص) به حساب می‌آیند؟ چرا؟(آیه‌ای از قرآن را ذکر کنید)
 

پی‌نوشت‌ها


1- سوره‌ی آل‌عمران، آیه‌ی ۶۱.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۴
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۰
سیدابوالفضل تاج زاده
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۰:۳۱ - ۱۴۰۰/۰۱/۲۸
0
1
خیلی عالی بود مورد پسندم شد ممنون از افرادی که نقش دارند دراین زمینه
فلاح
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۳۶ - ۱۴۰۱/۰۷/۰۵
0
1
سلام متشکرم
حسین فلاح
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۶:۱۹ - ۱۴۰۱/۱۰/۲۵
1
0
سلام اجرتون با خدا موفق باشید
مجیدمحمدی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۳۶ - ۱۴۰۲/۰۸/۲۷
0
2
سلام
ايا بنده مي توانم هر ماه مبلغ پانصدهزارتومان به خيريه هاي كه براي يتيم ها هستند كمك بكنم لاكن كمك را به نيت پرداخت خمس باشد ممنون مي شوم راهنمايي ام كنيد لطفا
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: