ارتکاب گناه و تاریکی روح
از دیدگاه قرآن کریم، سیّئات و گناهان، ایجاد ظلمت در روح انسان میکند و حسنات، تولید نور مینماید و قهراً نور حسنات، تاریکی سیّئات را از بین میبرد.
«ذلِکَ ذِکْرَی لِلذَّاکِرِينَ؛
[توجّه به این حقیقت] تذکّر و یادآوری است برای آنان که اهل ذکرند و از یاد خدا شادمان و کامیاب میگردند.»
آری، آنچه که ما پرورش یافتگان در دامن قرآن باید آن را بپذیریم و در جان خود بنشانیم این است که به طور حتم و قطع، ارتکاب گناه در روح انسان ایجاد نوعی چرک و زنگار میکند و صفای فطری او را از بین میبرد و از انعکاس جمال حق در صفحهی آیینهاش محروم میسازد. در این زمینه همین یک آیهی تکان دهندهی از قرآن بس که میفرماید:
«كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ؛[1]
چنین نیست که آنان میپندارند [و حقایقی در کار نباشد] بلکه سیّئات و اعمال زشتشان، رَیْن[2] و چرک و زنگاری بر صفحهی قلبشان نشانده و از درک حقایق عالم محرومشان ساخته است.»
وای! اگر با این محرومیّت از دنیا بروند و وارد برزخ بشوند و این ندا را بشنوند:
«كَلَّا إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ؛[3]
نه چنین نیست که اینان [در دنیا] میپنداشتند. امروز اینان از [جمال] پروردگارشان در حجابند.»
آن روز که همهی جمالها نابود گشته و جز جمال حق جمالی نیست آیا انسان محجوب از جمال حق، آن روز چه خواهد دید و جز عذاب فراق و جدایی از محبوب چه خواهد چشید؟ آن عذابی که امام امیرالمؤمنین(ع) اشاره به دردناکی آن در دعای کمیل کرده و فرموده است:
«فَهَبْنِی يا اِلهِی وَ سَيِّدی وَ مَولایَ وَ رَبّی صَبَرْتُ عَلی عَذابِکَ فَکَيْفَ اَصْبِرُ عَلی فِراقِکَ؛
حال ای آقا و مولای من! گیرم که بر آتش سوزان جهنّمت صبر کردم ولی چگونه عذاب فراق و جدایی از خودت را تحمّل کنم؟»
ما این سخنان را الان نمیفهمیم ولی روزی میفهمیم که کار از کار گذشته و راه نجاتی نمییابیم! اینک که مهلتی باقی است، دست و پایی کنیم و آلودگی گناهان را از چهرهی جان بزداییم و خود را شایستهی ارتباط با حضرت محبوب بسازیم که قرآن میفرماید: «إنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ»؛ توبهی از گناهان است که روزنهای برای تابش خورشید رحمت و مغفرت به فضای قلب آدم میگشاید و خداوند مهربان نیز وعدهی پذیرش آن را داده و فرموده است:
«وَ الَّذِينَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ وَ لَمْ يُصِرُّوا عَلَىٰ مَا فَعَلُوا وَ هُمْ يَعْلَمُونَ؛
آنها که وقتی مرتکب عمل زشتی میشوند یا به خود ستم میکنند به یاد خدا میافتند و برای گناهان خود طلب آمرزش مینمایند [و کیست جز خدا که گناهان را ببخشد] و اصرار بر گناه نمیکنند با این که میدانند ...»
«أُولَئِكَ جَزَاؤُهُمْ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَ نِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِينَ؛[4]
... اینها پاداششان آمرزش پروردگار و بهشتهایی است که از زیر درختانشان نهرها جاری است؛ جاودانه در آن میمانند و این چه پاداش نیکی است برای آنان که اهل عمل میباشند.»
توبهی واقعی
روی جملهی: «وَ لَمْ يُصِرُّوا عَلَى مَا فَعَلُوا وَ هُمْ يَعْلَمُونَ»؛ اندکی تأمّل بفرمایید که قرآن، توبهکار واقعی را با این نشان ارائه مینماید: «هرگز با علم و آگاهی بر گناه خویش اصرار نمیورزد و آن را تکرار نمیکند» نه این که برای پاک شدن از گناه، نماز بخواند و بعد دوباره آن را مرتکب بشود! روزه بگیرد و پاک بشود و باز آن را مرتکب بشود! حجّ برود و پاک بشود، گریه بر امام حسین(ع) بکند و پاک بشود ... دوباره از سر بگیرد! این عمل که به استهزاء شبیهتر است تا به استغفار از این رو قرآن قید میکند و میفرماید:
«وَ لَمْ يُصِرُّوا عَلَی ما فَعَلُوا وَ هُمْ يَعْلَمُونَ؛
آنهایی [توبهکار حساب میشوند و دارای اجر عظیم میباشند] که عالماً و عامداً اصرار و تکرار [بر گناه] نداشته باشند.»
«ذلِکَ ذِکْرَی لِلذَّاکِرِينَ»؛
اینها تذکّر و یادآوری است برای آنان که آمادگی برای تنبّه دارند؛ نه برای آنان که در وادی غفلت به سر میبرند و سرگرم کامیابی از زندگی مادّی و اهوای نفسانی خود میباشند و ظواهر دینی را هم مقدّمهای برای اشباع شهوات خود قرار میدهند.
فضیلت صبر و اقسام آن
در آیهی بعد دستور صبر میدهد و میفرماید:
«وَ اصْبِرْ فَإنَّ اللهَ لا يُضِيعُ أجْرَ الْمُحْسِنِيينَ؛
صبر کن یقیناً خدا پاداش نیکوکاران را ضایع نمیکند.»
در راه رسیدن به هر مقصدی دو شرط اساسی لازم است:
1. حرکت به سوی آن مقصد.
2. تحمّل شدائد و سختیهای بین راه.
«نماز» حرکت به سوی خدا و «صبر» مقاومت در مقابل مشکلات راه و کوشش برای رفع موانع از سر راه است. اخلاق رذیله از حرص و کبر و بخل و حسد، تمایلات بیقید و بند نفسانی از حبّ مال و مقام و آوازه و شهرت از موانع بسیار بزرگ سر راه نماز و حرکت به سوی خداست. آن کس که توانست این موانع را از سر راه بردارد و پیش برود، او محسن و نیکوکار واقعی است و خدا هم وعده داده که:
«... فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ؛[5]
... هیچگاه خدا اجر محسنان را ضایع نخواهد کرد.»
اصولاً صبر بر سه قسم است:
الف: صبر در مصیبت
همانطور که اشاره شد «صبر» اقسام متعدّد دارد؛ صبر در مصیبتها و حوادث تلخ و دردآور؛ یعنی آدمی شکیبا باشد و نسبت به تقدیرات حکیمانهی حضرت حق اظهار نارضایتی ننماید. بلکه در عین تلخی، آن جرعه را بنوشد تا شیرینی بشارت خدا را در ذائقهی جان خود بچشد که فرموده است:
«... وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ * الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ؛[6]
بشارت ده به صابران، آنان که وقتی مصیبتی به آنها برسد؛ میگویند: ما از آنِ خداییم و به سوی خدا باز میگردیم.»
این حالت «صبر» است که وقتی ارتقا یافت به مقام «رضا» میرسد. در این مرحله دیگر احساس تلخی از آن حادثه نمیکند. از این مرحله هم که بالا رفت قدم به وادی «محبّت» میگذارد. در این وادی است که نه تنها احساس تلخی نمیکند بلکه (از آن جهت که آن را فرستادهی محبوب میبیند) از تماس با آن لذّت میبرد و شیرین کام میگردد و با شیفتگی خاصّی این چنین زمزمه میکند:
در بـــلا هم میچشـم لـذّات او/ مـات اویــم مـات اویــم مــات او
عاشقم بر قهر و بر لطفش به جدّ/ ای عجب! من عاشق این هر دو ضدّ
البتّه توقّع نیل به این مقامات عالیه از امثال ما با این شرایط خاصّ روحی که داریم توقّعی نابجا است ولی نازلترین درجهی ان که صبر بر تلخیها و تحمّل دشواریهاست، از لوازم مرتبهی پایین از ایمان است که انسان مؤمن به خدا و حکمت خدا باید آن را داشته باشد و از پیش آمدن حوادث ناگوار اظهار جَزَع نکند و زبان به شکایت نگشاید که ای روزگار غدّار![7] ای چرخ کجمدار! ای خدا! ببین با من چه میکنی؟! آن بینماز بیبند و بار را غرق در نعمت و ثروت کردهای امّا چه بلاها که بر سر این بدبخت نمازخوان روزه بگیر ریختهای؟! این بیصبریها و گِلهگذاریها از خدا با پایینتر مرتبهی از ایمان نیز سازگار نمیباشد.
ب: صبر بر طاعت
قسم دیگر از صبر، صبر بر طاعت از اعمال بدنی و اتفاقات مالی است که مستلزم دل کندن از بسیاری از خواستههای دل و مشتهیات نفسانی است.
ج: صبر از معصیت
قسم بالاتر صبر، صبر از معصیت و خودداری از ارتکاب گناه است که به مراتب دشوارتر از دو قسم اوّل است و مظهر بسیار روشن حبّ خدا و زیر پا نهادن اهوای ضدّ خداست. در سورهی یوسف رمز ارتقای روحی حضرت یوسف صدّیق(ع) از زبان خود وی این چنین نشان داده شده است:
«... إِنَّهُ مَنْ يَتَّقِ وَ يَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ،[8]
... هر که راه تقوا و صبر را بپیماید، در زمرهی محسنین قرار میگیرد و خدا [هم وعده کرده که] اجر محسنین را ضایع نمیگرداند.»
میبینیم که «نماز» و «صبر» در کنار هم قرار گرفتهاند و فرموده است:
«وَ أقِمِ الصَّلاةَ طَرَفِی النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ الْلَّيلِ ... لِلذَّاکِرِينَ * وَ اصْبِرْ فَاِنَّ اللهَ يُضيعُ اَجْرَ الْمُحْسِنينَ»؛
«نماز» پرواز و معراج است و حرکت به سوی خدا. «صبر» هم دست و پنجه نرم کردن با دشواریها و دندان روی جگر نهادن به هنگام هجوم مصیبتها و پیش آمدن صحنههای فریبنده و لذّت بخش معصیتهاست تا موانع از سر راه نماز و معراج و پرواز به سوی خدا برطرف گردد و آدمی به مقام قرب خدا که هدف اصلی از خلقت اوست نائل شود.
خودآزمایی
1- از دیدگاه قرآن کریم، سیّئات و حسنات، چه تاثیری در روح انسان میگذارد؟
2- قرآن، توبهکار واقعی را با چه نشانی ارائه مینماید؟
3- اقسام صبر را نام ببرید.
پینوشتها
[1]. سورهی مطفّفین، آیهی 14.
[2]. چرک و آلودگی.
[3]. سورهی مطفّفین، آیهی 15.
[4] . سورهی آل عمران، آیات 135 و 136.
[5] . سورهی برائت، آیهی 120.
[6] . سورهی بقره، آیات 155 و 156.
[7] . ستمگر.
[8] . سورهی یوسف، آیهی 90.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامیمسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی