جایگاه خمس| ۲
فلسفه خمس
پرسش ۴. فلسفه پرداخت خمس چیست؟
آنچه بیان میشود، تنها بر اساس فهم ما از کتاب و سنّت است و چه بسا وجوب خمس، حکمت و علل زیادی داشته باشد که از دید ما مخفی مانده است:
1. تردیدی نیست که اسلام به صورت یک مکتب اخلاقی، فلسفی و یا اعتقادی محض ظهور نکرد؛ بلکه به عنوان یک آیین جامع - که تمام نیازمندیهای مادی و معنوی در آن پیشبینی شده- پا به عرصه ظهور گذاشت. از سوی دیگر، این مکتب از همان عصر پیامبر اکرم(ص) با تأسیس حکومت همراه بود؛ در نتیجه برای اداره آن نیاز به یک پشتوانه مالی غنی و منظم داشت که بتواند در سایه تشکیل حکومت اسلامی از بینوایان، بیماران، بیسرپرستان، معلولان و یتیمان جامعه دستگیری نماید و این خلأ اقتصادی را پر کند. خداوند متعال با نزول آیات زکات، دست یاری و رحمت بیپایانش را به کمک نبی اکرم(ص) فرستاد و با واجب ساختن زکات، این نقص و کاستی را برطرف کرد. این فرضیه الهی از مالیاتهایی است که در حقیقت جزو اموال عمومی جامعه اسلامی محسوب میشود و نیز به غیر بنی هاشم (سادات) اختصاص دارد و لذا مصارف آن عموماً موارد یاد شده است. ولی امام(ع) به عنوان رئیس حکومت نیز هزینههایی دارد که باید تأمین شود. او برای پیشبرد نظام اسلامی و اداره جامعه، به بودجه فراوانی نیاز دارد. فرضیه خمس برای تأمین این منظور، بر متمکنان جامعه واجب گردیده است[1] لذا در روایت از خمس به عنوان «وجه الاماره» یاد شده است.[2]
2. خداوند متعال برای حفظ کرامت و عزت پیامبر اسلام، محل تأمین بودجه فقرا از بنیهاشم و منسوبان به آن حضرت را از خمس قرار داد و سهم آنان را قرین سهم خود و رسول فرمود تا زمینه تحقیر نسبت به آنان را از بین ببرد؛ چون ممکن است برخی از مردم در پرداخت زکات به فقیران، یک نوع برتری برای خود و حقارتی نسبت به گیرنده احساس کنند. در حالی که در پرداخت خمس و آنچه که به عنوان «وجه الاماره» تلقی میشود، قضیه عکس آن است و برتری برای گیرنده میباشد.[3]
3. خمس برای تأمین بودجه هر کار خیری است که امام بخواهد انجام دهد و برای هر موردی که صلاح بداند، مصرف کند.[4]
4. خمس وسیلهای برای رشد و کمال انسان محسوب میشود. همچنان که هر فرد با انجام دادن هر وظیفهای، مرحلهای از کمال را میپیماید؛ با ادای خمس به قصد قربت و بریدن از دنیا نیز وظیفهاش را انجام داده و خود را از گناهان پاک نموده و به سوی کمال ترقی میکند.[5]
5. تحقق احیای دین خدا و پیاده کردن حکومت اسلامی - که هدف اصلی این مکتب است-[6] نیاز به بودجه مستقل و جدای از بودجه زکات دارد. خمس ثروت بسیار عظیمی برای تأمین هزینههای یک انقلاب جهت رسیدن به حکومت عدل الهی است.
«قدرت» موجودیّت دینی تشیّع و زنده ماندن این مکتب در طول عصر حضور و غیبت، بر اساس خمس استوار بوده است و به اهل بیت(ع) و علما - که وارثان آنان هستند- این توانایی را داد تا با فشار و اختناق دستگاه ظلم در راه ایستادگی کنند.
خمس و سادات
پرسش ۵. چرا در اسلام خمس را باید به سادات داد؟ آیا این کار نوعی امتیاز محسوب نمیشود؟
به نظر عدّهای از مفسّران حکم وجوب زکات در مکّه نازل گردید و مسلمانان به پرداخت این فرضیه الهی موظف شدند؛ ولی هنگامی که پیامبر اسلام(ص) به مدینه پا نهاد و حکومت اسلامی را پایهگذاری کرد. از طرف خدا مأمور به دریافت زکات از مردم شد تا با آن، دست مستمندان و محرومان جامعه را بگیرد؛ ولی بنیهاشم (سادات) حق نداشتند چیزی از این بودجه دریافت کنند[7] و این امر شاید به دو جهت بود:
1. بهانهای به دست مخالفان نیفتد که پیامبر(ص) خویشان خود را بر اموال عمومی (زکات) مسلّط ساخته است. این امر باعث گردید بنیهاشم از دستیابی به زکات دور نگه داشته شوند.
2. استفاده بنیهاشم از زکات یک نوع تفوّق و برتریجویی برای غیر بنیهاشم محسوب شده و ذلّت و خواری را برای سادات به همراه داشت. خداوند متعال جهت حفظ کرامت و مقامشان زکات را بر آنان حرام ساخت. البته سادات به خودشان میتوانند زکات بدهند؛ چرا که حس برتریجویی در این داد و ستد به چشم نمیخورد.[8]
این دو امر سبب شد این قشر از زکات محروم بمانند و از سوی دیگر میدانیم که در میان سادات افراد از کار افتاده، در راه مانده، یتیم و... وجود دارند که باید به طریقی تأمین شوند. خداوند متعال جهت پر کردن این خلأ و اکرام و احترام آنان، آیه خمس را پس از جنگ بدر نازل فرمود و محل ارتزاق مستمندان از این خاندان را، خمس قرار داد. در حقیقت در اسلام دو صندوق وجود دارد: صندوق خمس و صندوق زکات و این جداسازی نه برای این است که سادات سهم بیشتری پیدا کنند؛ بلکه تنها به جهت احترام و اکرام این خاندان در جامعه میباشد.
افزون بر آن که بنای اسلام بر آن است که سلسله نسب سادات به طور مشخص باقی بماند و به شکلی گم نشود و یاد پیامبر و امامان(ع) در خاطرهها زنده بماند و احترام سادات را به عنوان تکریم جدّشان پیامبر اسلام بدانند.[9]
پینوشتها
[1] - مکارم شیرازی، ناصر، یکصد و هشتاد پرسش و پاسخ، ص423-425 و تعلیقات علی العروه، کتاب الخمس، ص392.
[2] - ر.ک: وسائل الشیعه، ج6، کتاب الخمس، باب2، ح12.
[3] - ر.ک: وسائل الشیعه، ج6، ابواب قسمه الخمس، باب1، ح4و8.
[4] - «فما کان الله فهو لرسوله یضعه حیث شاء»: ((آنچه خاص خدا است، برای پیامبر اسلام است، هر جا صلاح بداند قرار میدهد»، همان، ابواب الانفال، باب1، ح12.
[5] - در مکاتبه امام رضا (ع) به یکی از یارانش آمده است: «ان اخراجه (خمس) مفتاح رزقکم و تمحیص ذنوبکم»؛ «پرداخت خمس کلید جلب روزی و وسیله آمرزش گناهان است»: همان، ابواب الانفال، باب3، ح2.
[6] - در همان مکاتبه آمده است «اِنّ الخمسَ عونُنا علی دیننا»؛ «خمس، کمک ما در پیاده کردن دین خداست»: همان، ابواب الانفال، باب3، ح2.
[7] - تفسیر نمونه، ج8، ذیل آیه60، سوره توبه، ج14، فضیلت سوره مؤمنون.
[8] - ر.ک: وسائل الشیعه، ج6، ابواب قسمه الخمس، باب1، ح8.
[9] - مطهری، مرتضی، آشنایی با قرآن، ج3، ص83.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
سیدمجتبی حسینی