امام کاظم(ع) در عصر پدر و آغاز امامت او| ۲
امام کاظم(ع) در دوران کودکی و نوجوانی
امام کاظم(ع) حدود بیست سال با پدر بزرگوارش امام صادق(ع) زندگی کرد، که چند سال آن در سالهای آخر حکومت طاغوتی امویان بود و چهار سال و نیم آن در عهد عبدالله سفّاح (نخستین خلیفهی عبّاسی) بود و نُه سال و چند ماه آن در عصر دیکتاتوری منصور دوانیقی به سر آورد.
امام کاظم(ع) در این دوران در کنار پدر، چون ستاره در کنار ماه، میدرخشید و دستیار مخلص و پر تلاش برای پدر بود. او با آن استعداد و فراگیری ملکوتی، دو بُعد علمی و سیاسی زندگی پدر را از نزدیک دید، در بُعد علمی در کنار حوزه علمیّه پدر به مقامی رسید که خود مرجع و ملجأ فنون و علوم مختلف گردید و در بُعد سیاسی، برخوردهای پدر را با خلفای طاغوتی اموی و عبّاسی مشاهده کرد و شیوهی برخورد با آنها را آموخت، او در راستای انقلاب فرهنگی و سیاسی پدر، شاهد انواع گوناگون برخوردهای علمی و سیاسی بود، و در متن سیاست و علوم قرار داشت، به طوری که در همان دوران کودکی و نوجوانی یکّهتاز عرصههای علوم و فنون و سیاستهای اسلامی گردید، و کشتی نجات برای آنان بود که در برابر امواج سهمگین گوناگون دریای مادیّت بودند، برای روشن شدن این مطلب نظر شما را به سه نمونه از برخوردهای آن حضرت در عصر کودکی و نوجوانی جلب میکنیم:
۱- امام کاظم؛ چشمهی جوشان نبوّت، در کودکی
عیسی شَلْقان میگوید: روزی در جایی نشسته بودم، امام کاظم(ع) {که در آن وقت کودک بود} در حالی که برّهای همراهش بود از کنار من عبور کرد، به او گفتم: «ای پسر! میبینی پدر شما (امام صادق) چه میکند؟ نخست به ما دستور داد که «ابوالخطّاب» (محمّد بن مقلاس اسدی کوفی) را دوست بداریم، سپس دستور داد که او را لعن کنیم و از او بیزاری بجوییم.»
امام کاظم(ع) که کودکی خرسال بود فرمود: «همانا! خداوند، بعضی از انسانها را برای ایمان آفرید که ایمانشان دائمی است و بعضی را برای کفر دائمی آفرید و در این میان نیز به بعضی ایمان عاریهای داد که آنان را «مُعارین» (عاریه داده شدگان) گویند، که هرگاه خداوند بخواهد، ایمان را از آنها بگیرد، «ابوالخطّاب» از این گونه است که ایمان عاریهای به او داده بودند {در آن زمان که ایمان داشت، امام صادق(ع) فرمود: او را دوست دارید، اکنون که مذهب باطلی اختراع کرده، امام صادق(ع) فرموده: او را لعنت کنید.}
عیسی شلقان میگوید: به حضور امام صادق(ع) رفتم و آنچه را که به فرزندش امام کاظم(ع) گفته بودم و او جوابم داده بود، به عرض آن حضرت رساندم، امام صادق(ع) به من فرمود:
«اِنَّهُ نَبْعَةُ نُبُوَّةٍ:
این پسر (یا این کلام پسرم) از جوشش نبوّت (از سرچشمهی جوشان نبوّت) میباشد.»[1]
۲- مرعوب شدن ابوحنیفه، از پاسخ عمیق امام
عصر امامت امام صادق(ع) بود، روزی ابوحنیفه به خانهی امام صادق(ع) وارد گردید، حضرت کاظم (ع) را که در آن وقت کودک بود، در دالان خانه دید، با خود گفت: «اینها (امامان) گمان میکنند در کودکی به آنها علم و دانش داده شده است، خوب است این موضوع را امتحان کنم.» بر همین اساس ابوحنیفه قبل از آن که به محضر امام صادق(ع) برسد، در همان دالان خانه، به حضرت کاظم(ع) رو کرد و این مسأله را مطرح کرده و پرسید:
«ای پسر! اگر غریبی خواسته باشد برای قضای حاجت به دستشویی برود، کجا برود؟»
حضرت کاظم(ع) خشمگینانه فرمود: «ای شیخ! بیادبی کردی چرا سلام نکردی؟»
ابوحنیفه شرمنده شد و از خانه بیرون رفت و سپس بازگشت و سلام کرد، در حالی که ابّهت و شکوه امام در قلبش، پرتو افکنده بود، سؤال خود را تکرار کرد.
حضرت کاظم(ع) در پاسخ فرمود: از کنار نهرها و گوشههای رودخانهها که محل آب بردن است، و سایههای دیوار که جای ورود افراد است، و در محلّ افتادن میوهها از درختان، در پشت دیوار خانهها، در معابر عمومی و در آبهای جاری و راکد دوری کند و رو به قبله و پشت به قبله نباشد از این امور که گذشت در هر جا بخواهد قضای حاجت کند.
ابوحنیفه میگوید: وقتی که حضرت موسی بن جعفر(ع) این پاسخ را داد، در چشمم و قلبم بزرگ جلوه کرد، پرسیدم: «ای پسر رسول خدا! بشر که گناه میکند، گناهش را چه کسی انجام میدهد؟»
او به من نگاه کرد و فرمود: «بنشین تا به تو خبر دهم.» نشستم فرمود: آن کس که گناه میکند، از سه حال خارج نیست:
1- خدا گناه میکند.
2- خود او گناه میکند.
3- هر دو گناه میکنند.
اگر بگوییم خدا گناه میکند، خداوند با انصافتر و عادلتر از آن است که خود گناه کند، سپس بندهاش را به خاطر گناه، مجازات نماید.
و اگر گناه را هر دو (خدا و بنده) انجام دهند، در این صورت خدا در گناه کردن با بندهاش شریک است و چون نیرومندتر از شریک خود است، باید سزاوارتر به مجازات گناه باشد {در صورتی که خداوند مجازات گناه را سزاوار بندهی گناهکار میداند} نیرومند سزاوارتر به انصاف به ناتوان میباشد.
و اگر گناه را نسبت به بندهی گنهکار بدهیم، در این صورت امر و نهی خدا متوجّه او میشود، هرگاه گناه نکرد سزاوار پاداش الهی و بهشت است وگرنه سزاوار مجازات و دوزخ میباشد، اگر خدا او را بخشید، بر اساس فضل و کرمش بخشیده، اگر مجازات نمود، بر اساس عدالتش مجازات نموده است (بنابراین، گناه را بنده کرده است.)
پاسخ استوار و شیوای حضرت کاظم(ع) ابوحنیفه را آن چنان تحت تأثیر قرار داد که چشمانش پر از اشک شد و این آیه را خواند:
«ذُرِّیَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ وَ اللهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ:
آنها فرزندانی بودند که کمالات را از همدیگر به ارث بردهاند، و خداوند شنوا و دانا است.»[2]
یعنی حضرت امام کاظم(ع) مقام علمی خود را از پدر و اجداد پاکش به ارث برده است.
3- پاسخ قاطع امام کاظم(ع) به ابوحنیفه
عصر امامت امام صادق(ع) بود، فرزند آن حضرت امام کاظم(ع) دوران نوجوانی را میگذرانید، روزی ابوحنیفه (رئیس مذهب حنفی) به حضور امام صادق(ع) آمد و گفت:
«پسرت موسی (امام کاظم) را دیدم نماز میخواند و مردم در پیش روی او، عبور و مرور میکردند، ولی موسی(ع) آنها را از عبور و مرور در جلو نمازگزار، نهی نمیکرد.»
{ابوحنیفه با این سخن، خواست به فرزند امام صادق(ع) اعتراض کند و ضمناً امام صادق(ع) را در مورد فرزندش، سرزنش نماید.}
امام صادق(ع) فرزندش موسی(ع) را به حضور طلبید، وقتی که او حاضر شد، امام صادق(ع) به او فرمود: «ابوحنیفه میگوید: تو نماز میخواندی و مردم، پیش روی تو رفت و آمد میکردند و تو آنها را نهی نمیکردی؟»
امام کاظم(ع): آری ای پدر! آن کسی که من برای او نماز میخواندم نزدیکتر به من بود تا سایر مردم، چنان که خداوند در قرآن (آیهی16، سورهی ق) میفرماید:
«وَ نَحْنُ اَقْرَبُ اِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِید:
و ما به انسان از رگ قلبش نزدیکتریم.» {یعنی من در نماز بودم و در آن وقت آن چنان توجّه به خدا داشتم، که از رفت و آمد مردم، غافل شدم.}
امام صادق(ع) از پاسخ پر مغز فرزندش خشنود شد و او را به نشانهی محبّت به سینهاش چسبانید و فرمود:
«بِاَبِی اَنْتَ وَ اُمِّی یا مُوَدَّعَ الْاَسْرارِ:
پدر و مادرم به فدایت ای امانتدار اسرار و مخزن رموز.»[3]
خودآزمایی
1- امام کاظم(ع) در پاسخ به سوال «بشر که گناه میکند، گناهش را چه کسی انجام میدهد؟»، چه پاسخی دادند؟
2- «مُعارین» چه کسانی هستند؟ مختصری شرح دهید.
3- امام کاظم(ع) درباره عدم نهی مردم که در هنگام نماز پیش روی ایشان رفت و آمد میکردند، چه پاسخی دادند؟
پینوشتها
[1] - اصول کافی، ج2، ص488.
[2] - مناقب آل ابیطالب، ج4، ص314- انوار البهیّه، ص279 و280.
[3] - فروع کافی، ج3، ص279.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمد محمدی اشتهاردی