امام رضا(ع) در عصر پدر| ۱
پدر و مادر امام رضا(ع)
پدر بزرگوار امام علی بن موسی الرّضا(ع) حضرت امام موسی بن جعفر(ع) است که شرح زندگی او در شمارهی قبل گذشت.
مادر ارجمند حضرت رضا(ع) بانویی از اهالی مغرب (اندلس سابق) به نام نجمه بود[1] که حُمَیده مادر امام کاظم(ع) (که او نیز از اهالی اندلس بود) با او آشنا شد، و او را همسر فرزندش امام کاظم(ع) نمود.
هنگامی که نجمه قبل از ازدواج با امام کاظم(ع) به خانهی آن حضرت راه یافت، از محضر حُمَیده (مادر امام کاظم(ع)) اصول و کمالات اسلامی را آموخت، نجمه(ع) از نظر عقل و هوشیاری و دین از بهترین بانوان بود. به حضرت حُمَیده(ع) احترام شایان میکرد، تا آنجا که حُمَیده به احترام او، در کنار او نمینشست، و موازین ادب را به طور کامل رعایت میکرد. حُمیده میگوید: وقتی که نجمه(ع) به خانهی ما راه یافت، پیامبر(ص) را در عالم خواب دیدم به من فرمود: «ای حمیده! نجمه را به پسرت موسی(ع) ببخش. (و همسر او کن.)»
«فَاِنَّهُ سَیَلِدُ مِنها خَیرُ اَهلِ الاَرضِ:
همانا به زودی بهترین فرد روی زمین، از او متولّد میشود.»
من به این دستور عمل کردم، و نجمه را همسر فرزندم امام کاظم(ع) نمودم از او حضرت رضا(ع) به دنیا آمد.[2]
در روایت آمده: حُمَیده به پسرش امام کاظم(ع) فرمود: «پسرم! تُکتَم بانویی است که هرگز بانویی بهتر از آن را ندیدهام، آن را همسر تو نمودم، و به تو نیکی به او را سفارش میکنم.»[3]
حضرت نجمه(ع) به قدری به عبادت و مناجات و ذکر خدا علاقه داشت که در آن مدّتی که به حضرت رضا(ع) شیر میداد، به بستگان گفت: «با یافتن دایه، مرا کمک کنید.» از او سوال شد مگر شیرت کم شده؟ در پاسخ گفت:
«لا اَکذِبُ وَ اللهِ، ما نَقَصَ الدَّرُّ، وَلکِن عَلَیَّ وِردٌ مِن صَلاتی و تَسبِیحِی، وَ قَد نَقَصَ مَنذُ وَلَدتُ:
سوگند به خدا دروغ نمیگویم، شیرم کم نشده، ولی برای من ذکرهایی از نماز و تسبیح هست که از هنگام پرستاری و شیر دادن به این نوزاد، از آن عباداتم کاسته شده است.»[4] (کمک میخواهم تا به عبادات و مناجات برسم.)
مولود مبارک، از کرامت پروردگار
از حضرت نجمه علیهاالسّلام مادر حضرت رضا(ع) نقل شده: هنگامی که به پسرم علی (بن موسی الرّضا) باردار شدم، هیچگونه احساس سنگینی نکردم، هنگامی که میخوابیدم صدای تسبیح و تهلیل و حمد را از رحم خود میشنیدم، هراسان میگشتم، هنگامی که بیدار میشدم دیگر چیزی نمیشنیدم، وقتی که (حضرت رضا) به دنیا آمد، یک دستش را بر زمین نهاد و سرش را به سوی آسمان بلند کرد، لبهایش را حرکت میداد که گویی سخن میگوید، در این لحظه پدرش حضرت موسی بن جعفر(ع) بر من وارد گردید و به من فرمود:
«هَنِیئاً لَکِ یا نَجمَةُ کَرامَةُ رَبِّکِ:
ای نجمه! کرامت پروردگارت بر تو گوارا باد.»
نوزاد را به پارچهی سفیدی پیچیدم و به حضرت موسی بن جعفر(ع) دادم، در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت، آب فرات طلبید، و کام او را با آب فرات برداشت، سپس او را به من سپرد و فرمود:
«خُذِیهِ فَاِنَّهُ بَقِیَّةُ اللهِ فِی اَرضِهِ:
این کودک را بگیر که بقیّهی خدا در زمینش میباشد.»[5]
علّت نامگذاری به «رضا»
نام اصلی امام هشتم(ع) علی بن موسی(ع) است، لقب یا نام معروفش رضا(ع) میباشد، به طوری که از روایات فهمیده میشود علّت نامگذاری آن حضرت به رضا(ع) چند جهت بوده است:
1. آن حضرت مورد رضا و پسند خداوند در آسمان، و مورد رضا و پسند رسول خدا(ص) و امامان(ع) در زمین بود.[6]
2. مخالف و موافق، شیعه و سنّی، او را پسندیدند و آن حضرت مورد رضا و پسند همه بود.[7]
3. آن حضرت به رضای پروردگار راضی بود و این خصلت ارزشمند را که مقامی بالاتر از مقام صبر است، به طور کامل داشت[8] او در عصری بود که ظهور چنین خصلت، برای اسلام، بسیار کارساز بود، از این رو این خصلت در همهی شیوههای زندگی او بروز و ظهور کرد، و مشکلات پیچیده عصرش را با دریایی از سعهی صدر، متانت، بردباری، صبر انقلابی و سر پنجهی تدبیر، حلّ کرد، و مصداق عالی سخن جدّش امیرمؤمنان علی(ع) شد که در مناجات خود به خدا عرض میکرد:
«اِلهِی لَو اَدخَلتَنِی نارَکَ لَم اَقُل اَنَّها نارٌ، اَقُولُ اَنَّها جَنَّتی لِاَنَّ رِضاکَ جَنَّتِی، فَاَینَما اَنزَلتَنِی اَعرِفُ رِضاکَ فِیهِ:
ای معبود من! هرگاه تو مرا در آتش دوزخت وارد سازی، نمیگویم آن آتش است، بلکه میگویم آن بهشت من است، زیرا خشنودی تو، بهشت من است، در هر کجا که مرا وارد کنی، رضای تو را در آن میشناسم.»[9]
هر کجا تو با منی من خوشدلم/ گر بود در قعر چاهی منزلم
هر کجا یاراست آنجا دلگشا است/ دلگشا بییار، زندان بلا است
***
من ندارم از رضای حق گله/ عار ناید شیر را از سلسله
***
فراق و وصل چه باشد رضای دوست طلب/ که حیف باشد از او غیر از این تمنّایی
اینکه بعضی گفتهاند: چون مأمون به ولایتعهدی آن حضرت راضی شد، از این رو به او رضا گفتند، این نسبت، در روایات اسلامی، به شدّت ردّ شده است[10] بلکه امام کاظم(ع) قبل از خلافت مأمون، آن حضرت را «رضا» نامید.[11]
محبّت سرشار امام کاظم(ع) به حضرت رضا(ع)
مفضّل بن عمر میگوید: به محضر امام کاظم(ع) رفتم، دیدم حضرت رضا(ع) را (که در آن هنگام خردسال بود) به بغل گرفته و میبوسد و بر شانهاش مینهد و به سینهاش میچسباند و خطاب به او میفرماید: «پدر و مادرم به فدایت، چقدر خوشبو و زیبا هستی، و برتری تو بر دیگران آشکارا است.»
به امام عرض کرد: «فدایت شوم، به گونهای محبّت این کودک بر قلبم افتاده، که قلب هیچ کس جز شما، مانند قلب من سرشار از محبت او نیست.» فرمود: ای مفضَّل، مقام این کودک نزد من، همچون مقام من در نزد پدرم میباشد.
«ذُرِّیَةً بَعضُها مِن بَعضٍ وَ اللهُ سَمیعٌ عَلِیمٌ:
آنها فرزندانی بودند که پاکی و فضیلت را از همدیگر گرفته بودند.» (آل عمران/34)
عرض کردم: «این کودک همان است که بعد از شما عهدهدار و صاحب امر امامت است؟» فرمود:
«نَعَم مَن اَطاعَهُ رَشَدَ، وَ مَن عَصاه کَفَرَ:
آری، کسی که از او پیروی کند، راه رشد و هدایت میپیماید، و کسی که از او نافرمانی کند، به راه کفر میرود.»[12]
خودآزمایی
1- چرا حضرت نجمه(ع) در مدّتی که به حضرت رضا(ع) شیر میداد، درخواست دایه کرد؟
2- به چه دلایلی لقب امام هشتم(ع) رضا میباشد؟
3- مادر ارجمند حضرت رضا(ع) چه نام داشتند و اهل کجا بودند؟
پینوشتها
[1]- نامهای دیگری نیز برای او ذکر کردهاند مانند: تُکتَم، اَروی سَمّانه و ... و او را بعد از ولادت حضرت رضا (ع) «طاهره» مینامیدند و کُنیهی او اُمّالنبین بود.
(عیون اخبار الرّضا، ج1، ص 16ـ اعیان الشّیعه، ج2، ص 13)
[2]- اعلام الوری، ص 302.
[3]- عیون اخبار الرضا، ج1، ص 14 و 15.
[4]- همان مدرک، ص 15.
[5]- عیون اخبار الرّضا، ج 1، ص 20.
[6]- بحار، ج49، ص 4.
[7]- عیون اخبار الرّضا، ج1، ص 13.
[8]- چنانکه روایت شده: در نقش نگین انگشتر حضرت رضا (ع) این جمله نوشته شده بود: «ماشاءَ الله لا قُوَّةَ اِلّا بِاللهِ: آنچه خدا بخواهد همان میشود، و نیرویی جز ذات پاک او نیست.» (انوار البهیّة، ص 330).
[9]- چهارده معصوم عمارزاده، ص 400.
[10]- عیون اخبار الرضا، ج1، ص 13ـ امام جواد (ع) در ردّ این نسبت فرمود: «کَذِبُوا وَاللهِ وَ فَجِروُا ؛ سوگند به خدا آنها که چنین نسبتی میدهند دروغ میگویند و گناه میکنند.»
[11]- همان مدرک، ص 14.
[12]- همان مدرک، ص 32 ـ بحار، ج 49، ص 20.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمد محمدی اشتهاردی