حضرت زهرا(س) پس از هجرت، در عصر پیامبر(ص)| ۴
عدالت حضرت زهرا(س) در تقسیم کار با فضّه
پس از ماجرایی که قبلاً در مورد تقاضای کنیز ذکر شد، آیه ۲۸ سورهی اسراء نازل گردید، در این آیه میخوانیم:
«وَ اِمّا تُعْرِضَنَّ عَنْهُمْ اِبْتِغاءَ رَحْمَةٍ مِنْ رَبِّکَ تَرْجُوها فَقُلْ لَهُمْ قَوْلاً مَیْسوراً:
و هرگاه از آنها (مستمندان) روی برتابی و انتظار رحمت پروردگارت را داشته باشی (تا گشایشی در کارت پدید آید و به آنها کمک کنی) با گفتار نرم و مهرانگیز با آنها سخن بگو».
پیامبر(ص) در این هنگام کنیزی که نامش را فضّه گذاشت، برای کمک به حضرت زهرا(س) تعیین کرد.
حضرت زهرا(س) کارهای خانه را طبق دستور رسول خدا(ص)، به طور عادلانه بین خود و فضّه تقسیم کرد، یک روز فاطمه به امور خانه رسیدگی میکرد، و یک روز فضّه، روزی سلمان، دید حضرت زهرا(س) با آسیای دستی، مشغول آرد نمودن جو است، و بر اثر زخم دستش، عمود آسیا، خونآلود شده، و حسین(ع) که در آن وقت کودک شیرخوار بود، در گوشهای از شدّت گرسنگی به خود میپیچد، سلمان عرض کرد: «ای دختر رسول خدا! این فضّه است که به عنوان خدمتکار در خدمت شما است چرا از او کمک نمیگیری؟»
فاطمه(س) در پاسخ فرمود: رسول خدا(ص) به من سفارش کرد که یک روز او خدمت کند، یک روز من، دیروز نوبت او بود، امروز نوبت من است».[1]
صمیمیّت و روح تعاون در خانهی حضرت زهرا(س)
روزی پیامبر(ص) به خانهی زهرا(س) آمد و دید علی(ع) و فاطمه(س) هر دو مشغول کار خانه و فراهم نمودن مقدّمات پختن نان هستند، پیامبر(ص) از آنها پرسید: «کدامیک خستهتر هستید؟»
علی(ع) پاسخ داد: فاطمه!
رسول خدا به جای فاطمه(س) نشست و کار او را انجام داد.[2]
امام صادق(ع) فرمود: «امیر مؤمنان علی(ع) هیزم و آب به خانه میآورد، و خانه را جارو میکرد، و فاطمه(س) گندم و جو را آسیا میکرد و سپس خمیر نموده و نان میپخت».[3]
این امور بیانگر آن است که در خانهی زهرا(س) صمیمیّت و صفا و روح تعاون و همکاری در عالیترین حد، وجود داشت، با توجّه به اینکه: ادامهی پیوند مقدّس زناشویی و شیرینی زندگی، به هیچ چیزی همچون صفا و روح تعاون، بستگی ندارد، و باید این درس بزرگ را از خانهی پرصفای حضرت زهرا(س) آموخت.
فرزندداری حضرت زهرا(س)
برای بانوان مهمترین مقام، مقام مادری است چراکه این مقام، مقام انسانسازی است، تربیت انسانهای پاک و وارسته، پرورش شخصیّتهای بزرگ و فرزانه.
در بخش نخست خاطر نشان شد که سه اصل، پایهی اصلی برای تکوین شخصیّت انسان است: ۱- وراثت ۲- تربیت ۳- محیط، مسألهی تربیت و آموزش، حق بزرگ فرزند بر پدر و مادر است، به خصوص مادر در این راستا نقش بیشتر دارد، زیرا چند برابر به فرزند نزدیکتر است.
حضرت زهرا(س) در تربیت فرزند، نمونه بود و به راستی که مسئولیّت مقام مادری را به خوبی انجام داد، و فرزندانی چون امام حسن(ع)، امام حسین(ع) و زینب و امکلثوم را به جامعه تحویل داد که هر یک از آنها نمونهای برجسته از انسانهایی آگاه، شجاع، مؤمن، مجاهد و دارای عالیترین ارزشهای والای انسانی بودند.
در تربیت صحیح فرزند، اموری از ارکان تربیت است مانند:
۱- دوست بودن با فرزند و محبّت لازم به او و ترک خشونت و تندی.
۲- بهاء دادن به شخصیّت فرزند و ترک تحقیر او.
۳- توجّه به نیازهای جسمی و روحی فرزند، و تأمین آن نیازها.
۴- رعایت عدالت در میان کودکان
۵- برخورد صحیح و واقعی و صادقانه با آنها.
۶- توجّه به ظرافتهای روانی کودک، و حفظ آن ظرافتها از آسیبهای انحرافی.
۷- نصیحت و اندرز، و آگاهیبخش.
۸- تغذیه سالم از نظر ظاهر و باطن.
۹- توجّه به حضور و غیاب فرزند، و همنشینان او.
۱۰- ایجاد رقابتهای سالم و سازنده برای تحریک احساسات فرزند در جهتگیری به سوی کمال.
حضرت زهرا(س) تمام این ارکان و امور دیگری را که در شکلگیری شخصیّت فرزند لازم است، با آگاهی و هوشمندی مخصوص به خود، رعایت میکرد.
او هرگز خاطر کودکان خود را نرنجانید، و همواره با نوازش پرمهر خود با آنها رفتار میکرد، و هرگز نگذاشت که آنها احساس محرومیّت از مهر و توجّه مادر نمایند، خود گرسنه و تشنه میماند، ولی آنها را سیر و سیراب میکرد و ...
توجّه فاطمه(س) به تشویق فرزندان به طور مساوی
روانشناسان میگویند: یکی از اصول و ارکان تربیت سازنده این است که به گونهای با کودک برخورد نمود که موجب ایجاد عقده و کمبود در ساختار وجود او نشود، و به عبارت روشنتر، به طور کامل به شخصیّت او توجّه و احترام گردد، در این راستا نظر شما را به دو فراز از رفتار فاطمه (س) با فرزندانش جلب میکنیم:
۱- حسن و حسین در حضور پیامبر(ص) و فاطمه(س) کشتی گرفتند، در این میان پیامبر(ص) حسن(ع) را تشویق میکرد و مکرّر میفرمود:
«اِیْهَ یا حَسَنُ شَدَّ عَلَی الْحُسَینِ فَاصْرِعْهُ:
به پا خیز ای حسن!، حسین را محکم بگیر و به زمین بیفکن».
فاطمه(س) عرض کرد: «ای پدر! شگفتا که حسن را که بزرگتر است بر حسین که کوچکتر است، ترجیح میدهی و تشویق میکنی؟!»
پیامبر(ص) فرمود: «اینک این دوستم جبرئیل است که حسین(ع) را تشویق میکند، من هم در برابر او حسن(ع) را تشویق مینمایم».[4]
۲- حسن و حسین(ع) هر دو خطّی نوشتند و نزد مادرشان فاطمه(س) آوردند تا او قضاوت کند که کدام بهتر است، فاطمه(س) نخواست یکی از آنها را بر دیگری ترجیح دهد، فرمود: «نزد پدرتان بروید تا او داوری کند»، آنها نزد پدرشان علی(ع) رفتند، آن حضرت نیز نخواست که یکی از آنها رنجیدهخاطر شود، به آنها فرمود: «نزد جدّتان رسول خدا(ص) بروید تا او قضاوت کند».
آنها نزد رسول خدا(ص) رفتند، رسول خدا(ص) فرمود: «من بین شما داوری نمیکنم تا برادرم جبرئیل بیاید و داوری کند»، جبرئیل آمد و گفت: من داوری نمیکنم تا فرشتهی اسرافیل بیاید و داوری کند، اسرافیل آمد و گفت: من داوری نمیکنم بلکه از درگاه خدا میخواهم که او داوری کند، خداوند فرمود: «من بین آنها داوری نمیکنم، بلکه مادرشان فاطمه(س) داوری کند».
در این وقت فاطمه(س) تسلیم سخن خدا شد و فرمود: «من داوری خواهم کرد، گردنبندی داشت و به فرزندانش حسن و حسین(ع) فرمود: من دانههای این گردنبند را پخش بر زمین میکنم، هر کس از شما بیشتر از آن دانهها برچید، خطّ او بهتر است (در آن گردنبند هفت دانه مروارید بود) فاطمه آن را برید و دانههایش پخش بر زمین شد، سه عدد آن را حسن(ع) و سه عدد دیگر را حسین(ع) برچید، در همین لحظه خداوند به جبرئیل فرمان داد برو به زمین و آن یک عدد باقی مانده را دو نصف کن، تا هر کدام از آنها، نیمی از آن را بردارند و خاطرشان رنجیده نشود.
جبرئیل به احترام شخصیّت آنها، همین دستور را اجرا نمود، در نتیجه هیچ کدام از آنها برنده نشدند.[5]
اینها ظرافتهای تربیتی است که در عین ساده بودن ظاهر، بسیار عمیق است که اگر رعایت نگردد موجب کمبود و عقده در روح و روان فرزند خواهد شد.
آگاهی بخشی حضرت زهرا(س) به فرزند
حضرت زهرا(س) از همان آغاز کودکی فرزندانش، عبادت خدا را در روح و روان آنها تثبیت کرد و خوی پرستش خدای یکتا را در فطرت لطیف آنها سرشت، و از همان آغاز به آنها علم آموخت و آنها را برای کسب معارف، و تشویق در فراگیری، آماده میکرد، به عنوان مثال به فرزندش حسن(ع) که هفت ساله بود میفرمود: «به مسجد برو، آنچه را از پیامبر(ص) شنیدی فراگیر و نزد من بیا و برای من بازگو کن»، حسن(ع) همین کار را میکرد، و بعد به خانه میآمد و با سخنرانی شیرین خود، بیانات پیامبر(ص) را برای حضرت زهرا(س) بیان مینمود، از اینرو هر وقت علی(ع) وارد خانه میشد، حضرت زهرا(س) را حافظ آیاتی از قرآن که تازه نازل شده بود، مییافت، میپرسید: این آیات و علوم تازه را از کجا دریافت کردی؟، میگفت:
«از پسرت حسن(ع)».
روزی علی(ع) در خانه مخفی شد، حسن(ع) وارد گردید، و آنچه را از پیامبر(ص) در مسجد شنیده بود در ضمن سخنرانی برای مادر تعریف کرد، ولی این بار در سخنرانی خود گیر میکرد، فاطمه(س) تعجّب کرد، حسن(ع) گفت: «مادرم، شخص بزرگی سخن مرا میشنود، و همین موجب کُندی زبان من شده است»، در همین هنگام علی(ع) از مخفیگاه بیرون آمد و پسرش را بوسید.[6]
خودآزمایی
1- با توجه به فرمایش امام صادق(ع)، امیر مؤمنان علی(ع) و فاطمه(س) هر یک چه کارهایی از خانه را انجام میدادند؟
2- در تربیت صحیح فرزند، اموری از ارکان تربیت است، سه مورد را نام ببرید.
3- یک مورد از آگاهی بخشی حضرت زهرا(س) به فرزندانش را شرح دهید.
پینوشتها
[1] بحار، ج ۴۳، ص ۸۵ و ۲۸.
[2] ریاحین الشّریعه، ج ۱، ص ۱۷۸.
[3] بحار، ج ۴۳، ص ۱۵۱.
[4] بحار، ج ۴۳، ص ۲۶۵ و ۲۶۸.
[5] بحار، ج ۴۳، ص ۳۰۹، و ج ۴۵، ص ۱۸۹ (با اندکی تفاوت).
[6] بحار، ج ۴۳، ص ۲۳۸.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت