حضرت زهرا(س) پس از رحلت پیامبر(ص)| ۲
نگاهی بر تلاشهای سیاسی و مبارزاتی زهرا(س)
یک: زهرا(س) در کوران دو اندوه جانکاه
بعد از رحلت رسول خدا(ص) برای خاندان نبوّت، دو فاجعه و مصیبت بزرگ رخ داد:
۱- فراق جانسوز پیامبر(ص) ۲- ماجرای سقیفه، و تعیین رهبر، برخلاف وصیّت پیامبر(ص) که حضرت علی(ع) را جانشین خود قرار داده بود، از اینرو، وقتی که اُمّسَلَمه (یکی از همسران نیک پیامبر(ص)، به بالین حضرت زهرا(س) آمد و عرض کرد: «حالت چطور است؟».
حضرت زهرا(س) در پاسخ فرمود:
«اَصْبَحْتُ بَیْنَ کَمَدٍ وَ کَرْبٍ، فَقْدِ النَّبِیِّ، وَ ظُلْمِ الْوَصِیِّ، هُتِکَ وَاللهِ حِجابُهُ، مَنْ اَصْبَحَتْ اِمامَتُهُ مُقَتَضَبةً عَلی غَیْرِ ما شَرَعَ الله ...:
صبح کردم در حالی که در میان حزن شدید و اندوهی بزرگ هستم، از یک سو، جدایی و فراق پیامبر(ص)، و از سوی دیگر ظلمی که به وصیّ او علی(ع) نمودند و حریم حرمتش دریده شد، و مقام امامت او را بیآنکه قرآن یا سنّت پیامبر(ص) گفته باشد، ربودند، و کینههایی که در جنگهای بدر و اُحد در دلهای منافقان مانده بود، بروز کرد، و بندهای ایمان آنها را برید، و در نتیجه از یاری علی(ع) دست کشیدند و به سوی دیگران رفتند...».[1]
دو: اعتراض فاطمه(س) در مورد غصب فَدَک
هنگامی که در سال هشتم هجرت، قلعههای خیبر، یکی پس از دیگری در اختیار سپاه اسلام قرار گرفت، دهکدهی آباد و حاصلخیز «فَدَک» در نزدیک خیبر که از نظر اقتصادی یکی از نقاط مورد اتّکاء یهودیان بود، هنوز در دست یهودیان بود، فتح خیبر باعث شد که رعب و وحشتی در دل یهودیان فدک افتاد، آنها نمایندهی خود را نزد پیامبر(ص) فرستادند و به عنوان مصالحه نیمی از فدک را به آن حضرت واگذار نمودند، پیامبر(ص) صلح آنها را پذیرفت، و نظر به اینکه هرگاه ملکی بدون جنگ در اختیار پیامبر(ص) قرار گیرد، جزء غنائم جنگی نیست، بلکه ملک شخصی پیامبر(ص) خواهد بود، نیمی از فدک، در اختیار شخص آن حضرت قرار گرفت، سپس آیه ۱۶ سورهی اسراء نازل شد:
«وَ آتِ ذَاالْقُرْبی حَقَّهُ:
حق خویشاوندان نزدیک خود را بده».
پیامبر(ص) بر اساس این آیه، فدک را به حضرت زهرا(س) بخشید.
این که پیامبر(ص) این سرزمین حاصلخیز را در اختیار فاطمه(س) (و بعد از او در اختیار ذریّه او) گذاشت، براساس مصالحی بود، از جمله این که:
۱- بستگان پیامبر(ص) مرجع امور مردم و مستضعفان بودند، لازم بود که اموالی در اختیارشان باشد تا تهیدستان را بهرهمند سازند.
۲- زندگی آبرومندانهی خود را تأمین کنند.
۳- مقام رهبری، مخصوص و شایستهی آنها بود، و نیاز به چنین پشتوانه مالی داشت و...
ولی بعد از رحلت پیامبر(ص) به دستور ابوبکر، فدک را مصادره کردند، و حضرت زهرا(س) را از آن محروم نمودند.
غصب فدک، انگیزههای سیاسی داشت مانند اینکه:
۱- فدک برای خاندان پیامبر(ص) یک امتیاز بزرگ معنوی بود، و موجب میشد که مردم مسأله جانشینی پیامبر(ص) را نیز از این خاندان جستجو کنند.
۲- محصول فدک، پشتوانهی اقتصادی خوبی برای خاندان نبوّت بود و موجب تقویّت بنیهی سیاسی آنها میشد، و مخارج گروه شیعیان را تأمین میکرد و در نتیجه خطری برای حاکمان وقت ایجاد مینمود.
ولی به عکس حاکمان وقت میخواستند، گروه مخالف در مضیقهی سخت اقتصادی قرار گیرند، و توان مقاومت را نداشته باشند.
حضرت زهرا(س) شخصاً در مورد پس گرفتن فدک، نزد ابوبکر رفت، و بین آنها چنین گفتگو به میان آمد:
فاطمه: چرا نمایندهی مرا از فدک بیرون کردهای و آن را در اختیار خود درآوردهای با اینکه پدرم رسول خدا(ص) به فرمان خداوند، آن را به من بخشید؟!
ابوبکر: به آنچه ادّعا میکنی شاهد بیاور.
فاطمه(س) رفت و «اُمّاَیْمَن» را که از بانوان ارجمند و مورد احترام همه بود آورد، اُمّاَیْمن به ابوبکر گفت:گواهی نمیدهم مگر آنچه را که رسول خدا(ص) در شأن من فرمود، (و اعتبار مرا تأیید کرد) برای تو بازگو کنم، آیا نمیدانی که رسول خدا(ص) فرمود: «اُمّاَیْمن از اهل بهشت است؟»
ابوبکر: آری تصدیق میکنم که پیامبر(ص) چنین گفت.
اُمّاَیْمن: من گواهی میدهم که پس از نزول آیه ۱۶ اسراء، پیامبر فدک را به فاطمه(س) بخشید.
در این هنگام علی(ع) نیز آمد و همین گواهی را داد، و در این محاکمه، ابوبکر محکوم شد و بر همین اساس نامهی ردّ فدک را به صاحبش حضرت زهرا(س) نوشت و به آن حضرت داد، ولی وقتی که عمر از ماجرا اطّلاع یافت، آن کاغذ را گرفت و پاره کرد، به طوری که حضرت زهرا(س) در حالی که سخت اندوهگین بود از نزد ابوبکر و عمر دور شد.
روز بعد حضرت علی(ع) به مسجد آمد و به طور مشروح دربارهی فدک با ابوبکر، گفتگو کرد، ولی احتجاج و دفاعیّاتش، به جایی نرسید، فاطمه(س) با قلبی پر خون کنار قبر پیامبر(ص) آمد و از زورگویان شکایت نمود، و اشعاری، از جمله این شعر را در کنار مرقد مطهّر پدر خواند:
«قد کانَ بَعْدَکَ اَنْباءٌ وَ هَنْبَثَةٌ/ لَوْ کُنْتَ شاهِدَها لَمْ تَکْثِرُ الْخَطْبِ:
ای پدر پس از تو حوادث و آشوبهایی رخ داد که اگر تو حضور داشتی آنهمه خطا و اختلاف رخ نمیداد».
به این ترتیب حضرت فاطمه(س) در آن شرائط سخت، سکوت نکرد و تا آخرین توان از حقّ خود دفاع نمود، گرچه، قدرتطلبان به اعتراضات او اعتنا ننمودند.
سه: فرازهایی از خطبهی تاریخی حضرت زهرا(س)
هنگامی که فاطمه(س) دید، همه چیز فدای اهداف حاکمان وقت میگردد، و حقایق و واقعیّات دگرگون شده و نادیده گرفته میشود، و مردم نیز به هر طرفی که باد میوزد به همان سو میروند، لازم دانست شخصاً به مسجد برود و با یک سخنرانی مشروح به احتجاج و افشاگری بپردازد و همهی مهاجران و انصار و سران آنها را بیدار نموده و از عذاب الهی هشدار دهد.
حضرت زهرا(س) بر این اساس به مسجد آمد و در حضور مسلمانان و سران خطبه خود را شروع کرد.[2]
این خطبهی کمنظیر در هفت محور و بخش زیر خلاصه میشود:
۱- تحلیل فشرده و عمیقی پیرامون توحید و صفات خدا و هدف از آفرینش
۲- تبیین مقام والای پیامبر(ص) و مسئولیّتها و اهداف او
۳- فلسفه و اسرار پارهای از احکام، و اندرزهایی در این راستا
۴- معرّفی خود و خدمات رسول خدا، و مقایسه با اوضاع جاهلیّت، و نجات آنها در پرتو رهنمودهای پیامبر(ص) از نکبتهای جاهلیّت
۵- بیان حوادث تلخ بعد از رحلت پیامبر(ص) و افشاگری در مورد ماهیّت منافقان
۶- غصب فدک، و بهانههای واهی غصب آن، و پاسخ به آن بهانهها
۷- اتمام حجّت و هشدار به مهاجر و انصار، و استمداد از آنها برای تثبیت حق و نابودی باطل.[3]
اینک برای آنکه با بلاغت و صلابت و محتوای این خطبهی عظیم آشنا شویم به این چند فراز، توجّه کنید:
۱- «وَ کَیْفَ بِکمْ، وَ اَنّیْ تُؤْفَکُونَ؟ وَ کتابُ اللَّهِ بَیْنَ اَظْهُرِکُمْ، اُمُورُه ظاهِرَةٌ، وَ اَعْلامُهُ باهِرَةٌ، وَ زَواجِرُهُ لایِحَةٌ، وَ اَوامُرُهُ واضِحَةٌ، وَ قَدْ خَلَّفْتُمُوهُ وَراءَ ظُهُورِکُمْ... بِئْسَ لِلظّالِمِ بَدَلاً:
راستی چه کار میکنید؟ و به کجا میروید؟ با اینکه کتاب خدا قرآن در میان شما است، همه چیزش نورانی، و نشانههایش روشن، .و امر و نهیاش آشکار است، ولی شما آن را پشت سر خود افکندهاید...
وای که ستمکاران جانشین بدی برای قرآن برگزیدهاند».
۲- سپس متوجّه انصار (مسلمین مدینه) شد و با سخنی محکم و شیوا به آنها فرمود:
«یا مَعْشَرَ الْفِتْیَةِ وَ اَعْضادَ الْمِلَّةِ، وَ حَضَنَةَ الْاِسْلامِ، ما هذِهِ الْغَمِیزَةُ فِی حَقِّی وَ السِّنَةُ عَنْ ظُلامَتِی اَما کانَ رَسُولُاللهِ (ص) اَبِی یَقُولُ «اَلْمَرْءُ یُحْفَظُ فِی وَلَدِهِ:
ای جوانمردان!، و ای بازوان توانمند دین و یاران اسلام!، چرا حقّ مرا نادیده گرفتهاید؟ و خود را در مورد دادخواهی من به غفلت زدهاید؟ آیا رسول خدا(ص) پدرم نبود، که میفرمود: «احترام هرکس را در مورد فرزندانش باید نگهداشت».
۳- «اَلا تُقاتِلُوا قَوْماً نَکَثُوا اَیْمانَهُمْ، وَ هَمُّوا بِاِخْراجِ الرَّسُولِ وَ هُمْ بَدَأْکُمْ اَوَّلَ مَرَّةٍ اَتَخْشُونَهُمْ، وَاللهُ اَحَقُّ اَنْ تَخْشَوْهُ اِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ:
چرا با قومی که پیمانهای خود را شکستهاند و تصمیم به اخراج حضور پیامبر(ص) در صحنه (با حضور جانشین حقیقیاش) گرفتهاند نمیجنگید؟ در حالی که پیمانشکنان، آغازگر بودند، آیا از آنها میترسید؟ سزاوارتر آن است که از خدا بترسید اگر مؤمن هستید و پایبند ایمان میباشید».
۴- «وَ اَنَا اِبْنَةُ نَذِيرٍ لَكُمْ بَيْنَ يَدَى عَذابٍ شَدِيدٍ، فَاعْمَلُوا اِنّا عامِلُونَ وَانْتَظِرُوا اِنّا مُنْتَظِرُونَ:
من دختر همان پیامبری هستم که شما را از عذاب سخت خدا بر حذر داشت و هشدار داد، من نیز به شما هشدار میدهم، شما چنان کنید و ما نیز وظیفهی خود را انجام میدهیم، شما در انتظار (فشار بر خاندان نبوّت) باشید، ما نیز در انتظار (مجازات دردناک الهی بر شما) خواهیم بود».
خودآزمایی
1- زمانی که آیه ۱۶ سورهی اسراء نازل شد، پیامبر(ص) چه کردند؟
2- انگیزههای سیاسی غصب فدک را بیان کنید؟
3- چهار محور از خطبهی حضرت زهرا(س) را نام ببرید.
پینوشتها
[1] بحار، ج ۴۳، ص ۱۵۶ و ۱۵۷.
[2] این خطبه در نهجالبلاغه ابن ابیالحدید، ج ۴، ص ۹۳ به بعد، و در کتاب بلاغات النّساء، صفحه ۱۲، و در احتجاح طبرسی، ج ۱، ص ۱۳۱ به بعد نقل شده است.
[3] اقتباس از کتاب «زهرا، برترین بانوی جهان»، ص ۱۴۴.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت