امام جواد(ع) در دوران امامت| ۲
شخصی به نام علی بن حسّان به امام جواد(ع) همان اعتراض مردم را (که شما کودک هستید، و مردم نق میزنند) به عرض آن حضرت رسانید.
امام جواد(ع) فرمود: چه اعتراضی دارند، با اینکه خداوند به پیامبرش فرمود:
«قُلْ هَذِهِ سَبِیلِى أَدْعُواْ إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِیرَةٍ أَنَاْ وَ مَنِ اتَّبَعَنِى:
بگو این راه من است که من و پیروانم با بصیرت کامل، همه مردم را به سوی خدا دعوت میکنم.» (یوسف/ 108)
آنگاه امام جواد(ع) پس از تلاوت این آیه فرمود: «سوگند به خدا (در آغاز بعثت) پیروی از پیامبر(ص) نکرد، مگر علی(ع) که در آن وقت نُه سال داشت و من نیز نُه سالهام.»[1]
توضیح اینکه: پیامبر اسلام(ص) نخستین کسی بود که در اسلام، برای پذیرش و آماده ساختن افکار به امکان شایستگی فوقالعادۀ خردسالان زمینهسازی کرد، او با حسن و حسین عَلیهِماالسَّلام در دوران کودکیشان، بیعت کرد، و حسن(ع) را در ماجرای قرارداد طایفه ثقيف به گواهی گرفت، و حسن و حسین عَلیهِماالسَّلام را برای مباهله با مسیحیان، به همراه خود برد، و پس از پیامبر(ص)، حضرت زهرا عَلیهَاالسَّلام در ماجرای مطالبه فدک، حسن و حسین عَلیهِماالسَّلام را به عنوان گواه، نزد ابوبکر برد، این امور بیانگر آن است که گاهی افراد خردسال دارای لیاقت به عهده گرفتن کارهای بزرگ خواهند شد.
همین زمینهسازیهای پیامبر(ص) و سپس ماجرای امامت امام جواد(ع) و امام هادی(ع) در خردسالی، زمینهسازی مهمی برای شیعیان بود که امامت حضرت مهدی(عج) را در پنج سالگی بپذیرند، و آن را هرگز بعید نشمزند، و بدانند که اگر عنایت خاص الهی به کودکی تعلق گرفت، همان کودک توان آن را مییابد تا عهدهدار عاليترين مناصب گردد، بنابراین خردسالی هرگز مانع مقام امامت نخواهد بود.
کودکی که قلبها را قبضه کرد
در اینجا نظر شما را به ماجرای عجیب دیگری از امام جواد(ع) در دوران کودکی که قلبها را قبضه کرد، جلب میکنم:
قاسم بن عبدالله که به مذهب زیدی اعتقاد داشت میگوید: به بغداد رفتم، یک روز در جایی ایستاده بودم ناگاه دیدم جمعیت بسیاری صف کشیدهاند، و در جنب و جوش هستند، پرسیدم: چه خبر است؟ گفتند: «پسر رضا، پسر رضا!» (یعنی امام جواد(ع) میخواهد بیاید و از اینجا عبور کند.)
با خود گفتم: سوگند به خدا در همین جا باید بمانم تا چهره او را بنگرم، طولی نکشید دیدم آن حضرت بر استری سوار شده و از آنجا عبور کرد. با خود گفتم: «خدا پیروان مذهب شیعه امامیه را لعنت کند که معتقدند خداوند اطاعت از این کودک را واجب نموده است.»
ناگاه آن حضرت (سخن دلم را خواند) و متوجه شد و فرمود:
ای قاسم بن عبدالرّحمن!
«أَبَشَرًا مِنَّا وَاحِداً نَتَّبِعُهُ إِنَّا إِذًا لَفِي ضَلَالٍ وَ سُعُرٍ:
قوم ثمود در برابر پیغمبراشان (صالح) گفتند: آیا ما از بشری از جنس خود پیروی کنیم، اگر چنین کنیم در گمراهی و جنون خواهیم بود.» (سورۀ قمر/ 124)
قاسم میگوید: با خود گفتم این شخص (امام جواد) به خدا سوگند ساحر است، ناگاه در همین لحظه به من رو کرد و فرمود:
«ءَاُولْقِيَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِنْ بَيْنِنَا بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ:
قوم ثمود به پیامبرشان گفتند: آیا از میان ما تنها وحی بر او نازل شده؟ نه، او آدم بسیار دروغگوی هوسبازی است.» (یعنی اگر تو به من چنین میگویی، کافران نیز آن را به پیامبران میگفتند).
در این هنگام (بود که نور ایمان و ولایت بر قلبم تابید) از مذهب زیدی خارج شدم و به امامت (امامان راستین و) امام جواد(ع) اعتقاد یافتم، و گواهی دادم که او حجّت خدا بر خلقش میباشد.»[2]
این ماجرا بیانگر آن است که امام جواد(ع) در همان دوران نوجوانی در بغداد، مورد توجه عظیم مردم بوده، که مردم با شور و هیجان برای دیدارش، ازدحام میکردند و سر میکشیدند، و شکوه ملکوتی و بیان شیوای او، حتی غیرشیعیان امامیه را، به خود جلب میکرد.
سخن گفتن عصا به حقّانیّت امامت حضرت جواد(ع)
محمّد بن ابی العلاء میگوید: یحیی بن اکثم (اعلم علمای آن عصر) قاضی سامره را آزمودم و با او بحث و مناظره داشتم، و دربارۀ علوم آل محمد(ص) از او پرسیدم، شنیدم میگفت: روزی وارد مسجدالنبی شدم، و قبر رسول اکرم(ص) را زیارت مینمودم، حضرت محمدبن على (امام جواد) را در آنجا دیدم که مشغول طواف قبر پیامبر(ص) بود، درباره چند مسأله با او به گفتگو پرداختم، همه را پاسخ داد، در آخر گفتم: من از تو یک سؤال دیگر دارم، ولی شرم میکنم بپرسم، فرمود: «قبل از آن که بپرسی به تو خبر میدهم، میخواهی بپرسی اکنون امام مردم کیست؟ گفتم: آری به خدا میخواستم همین مطلب را بپرسم، فرمود: «امام، من هستم!»
یحیی: علامت و نشانه صدق امامت تو چیست؟
در دست آن حضرت عصایی بود، ناگاه دیدم همان عصا به سخن درآمد و با کمال فصاحت گفت:
«اِنَّ مَوْلايَ اِمامُ هذَا الزَّمانِ وَ هُوَ الحُجّةُ:
همانا صاحب من، امام این زمان است، و او است حجّت خدا.»[3]
خودآزمایی
1- زمانیکه حضرت داود(ع)، سلیمان را به عنوان جانشین خود معرفی نمود و دانشمندان و عابدان بنیاسرائیل، آن را نپذیرفتند، خداوند به حضرت داود(ع) چه وحي کرد؟
2- دو نمونه از زمینهسازی به امکان شایستگی فوقالعادۀ خردسالان توسط پیامبر(ص) را بیان کنید.
3- چه عواملی زمینهساز پذیرش امامت حضرت مهدی(عج) در کودکی توسط شیعیان بود؟
پینوشتها
[1]- همان مدرک، ص ۳۸۴ - باید توجه داشت که استدلال امام جواد(ع) بر این اساس است که حضرت علی(ع) در سن ۹ سانگی پیرو کامل پیامبر(ص) بود و ایمان کامل داشت (چنانکه اصل اسلام علی(ع) در ۹ سالگی، مورد اتفاق شیعه و سنّی است )، بنابراین اگر سن کم دلیل عدم شایستگی برای مقامات عالی باشد، پس چرا حضرت علی(ع) در سن کم دارای عالیترین مقام ایمان و پیروی از رسول خدا(ص) شده است؟ (دقت کنید) با توجه به اینکه طبق روایات، پیامبر(ص) در همان ایام علی(ع) را به عنوان جانشین خود معرفی کرد.
[2]- کشف الغمّه، ج ۳، ص ۲۱۶ - بحار، ج ۵۰، ص ۶۴.
[3]- اصول کافی، ج ۱، ص ۳۵۳.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمد محمدی اشتهاردی