کد مطلب: ۳۳۰۷
تعداد بازدید: ۹۶۴
تاریخ انتشار : ۳۰ فروردين ۱۳۹۹ - ۲۲:۵۳
حجاب و عفاف| ۶۲
جلباب همانند چادرهای ایرانی پرده ای بزرگ بوده که روی سر بانوان قرار می گرفته و در موارد لزوم و مواجهه با نامحرم، بانوی استفاده کننده از آن می توانسته چهره‌ی خود را با آن بپوشاند و این یکی از ویژگی های جلباب و چادر است و روشن است این ویژگی مهم در پوشش هایی مثل مانتو وجود ندارد...

شواهد و مؤیّدات دیدگاه اوّل


پیش از این گفتیم که در باره‌ی اندازه‌ی جلباب در منابع لغوی و تفسیری پنج دیدگاه وجود دارد. همچنین بیان گردید که شواهد و قرائن موجود، دیدگاه اوّل را از میان این پنج مورد تقویت می کند. حال مجال را غنیمت شمرده و به بیان این شواهد و قرائن می پردازیم. 


شاهد اوّل

 
در برخی از گزارش های تاریخی تعابیری آمده است که اثبات می کند دیدگاه های چهارم و پنجم که جلباب را به معنای پیراهن بلند و مانتو دانسته اند، درست نیست. مثلاً از عایشه نقل شده است که: «خمّرتُ وجهی بجلبابی»؛ صورتم را به وسیله‌ی جلباب خودم پوشاندم.[1] از این تعبیر استفاده می شود که جلباب به معنای پیراهن بلند و یا مانتو نیست چون پوشاندن صورت به وسیله‌ی پیراهن و مانتو عملاً غیر ممکن است. همچنین در تعبیر دیگری آمده است: «سدلت احدانا جلبابها من رأسها علی وجهها»؛ یکی از ما جلباب خود را از روی سرش به صورتش افکند.[2] از این تعبیر نیز به خوبی پیداست که جلباب به معنای پیراهن بلند و مانتو نبوده، بلکه پوششی بوده که بر روی سر قرار می گرفته، به همین جهت قرار دادن آن بر روی صورت و پوشاندن چهره با آن در مواجهه با نامحرم ممکن بوده است. بر خلالف پیراهن بلند و مانتو که قرار دادن آن روی صورت و پوشاندن چهره با آن عملاً امکان ندارد.
نکته‌ی مهمّی که ذکر آن مفید است، این است که چون تعابیر یاد شده هنگام مواجهه با نامحرم استعمال شده، بنا بر این آشکار می گردد که جلباب همانند چادرهای ایرانی پرده ای بزرگ بوده که روی سر بانوان قرار می گرفته و در موارد لزوم و مواجهه با نامحرم، بانوی استفاده کننده از آن می توانسته چهره‌ی خود را با آن بپوشاند و این یکی از ویژگی های جلباب و چادر است و روشن است این ویژگی مهم در پوشش هایی مثل مانتو وجود ندارد و اهمیت این ویژگی وقتی آشکار می گردد که بدانیم فتوای فقها این است که اگر زن می بیند مرد نامحرم با قصد لذّت به چهره‌ی او نگاه می کند، واجب است چهره اش را بپوشاند.
 

شاهد دوّم

 
علمای علم نحو در باره‌ی معانی حرف «عَلی» می نویسند: «عَلی: ... و أشهر معانیه ثمانیة: 1- الاستعلاء؛ و هو اکثر معانیه استعمالاً. و یدلّ علی أنّ الاسم المجرور به قد وقع فوقه المعنی الّذی قبل عَلی ...». علی: و مشهورترین معانی آن هشت مورد است: 1- استعلاء؛ و آن در میان معانی عَلی، بیشترین استعمال را دارد، و دلالت می کند بر این که اسم مجرور شده به وسیله‌ی عَلی، واقع شده است بر آن، معنایی که قبل از عَلی قرار گرفته است.[3] بنا بر این از آمدن لفظ «عَلی» که دلالت بر استعلاء و احاطه می کند در آیه‌ی جلباب: «يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلابِيبِهِنَّ/ جلباب های خود را بر خويش فروافكنند»، نیز می توان فهمید که جلباب پوششی بوده فوق بدن و محیط بر آن، به گونه ای که از بالا تا پایین بدن را می پوشانده است.
همچنین از برخی از اشعار عرب نیز می توان دریافت که مراد از جلباب، پوشش سرتاسری مثل چادر بوده است. مانند شعر دختر عَمرو ذی الکلب:
تمشی النسور الیه و هی لاهیة/ مشی العذاری علیهنّ الجلابیب
ترجمه: کرکسان با آرامش و اطمینان به سوی جسد او روان هستند، همانند راه رفتن دوشیزگان که بر تن خود جلباب ها دارند.[4]
در این بیت، شاعر، کرکسان را که معمولاً بال های بلندشان به هنگام راه رفتن تا روی زمین کشیده می شود، به زنان جلباب پوش تشبیه می کند، که این تشبیه خود حکایت از آن دارد که جلباب، پوشش بلندی است که تا روی پا و نزدیک زمین می رسد. همچنین این شعر اشاره‌ی لطیفی به رنگ جلباب نیز دارد، زیرا از آن جایی که رنگ پر و بال کرکس مشکی است، شاعر از بلندی جلباب و مشکی بودن رنگ آن، در تشبیه کرکسان به زنان جلباب پوش بهره می برد.
 

شاهد سوّم

 
همان طور که پیش از این بیان شد، درباره‌ی پوشش حضرت صدّیقه‌ی طاهره فاطمه سلام الله علیها هنگام خروج از منزل و رفتن به مسجد برای دفاع از فدک، این گونه نقل شده است: «لَاثَتْ خِمَارَهَا عَلَى‏ رَأْسِهَا وَ اشْتَمَلَتْ بِجِلْبَابِهَا ...». (فاطمه سلام الله علیها) روسری خود را محکم به سر بست و جلباب خود را به خود پیچید.[5] از نحوه‌ی پوشش حضرت در قضیه‌ی یاد شده، دست کم دو نکته‌ی اساسی استفاده می شود:
نکته اوّل: پوشش حضرت در بیرون از منزل، همان دو پوشش قرآنیِ مستقلِّ از یکدیگر، به نام خمار و جلباب بوده است. بر این اساس نظر طرفداران دیدگاه سوّم که جلباب را به خمار معنی کرده اند، باطل می شود.
نکته دوّم: کلمه‌ی «اشتمل» در لغت این گونه معنا شده است: «اشْتَمَلَ‏ بالثوب إِذا أَداره على جسده كُلِّه حتّى لا تخرج منه يَدُهُ». (یعنی) اشتمال به وسیله‌ی جامه زمانی است که آن را دور تمام بدن خود بپیچد به طوری که حتّی دستش از آن بیرون نماند.‏[6] همچنین در لغت نامه های عربی به فارسی نیز آمده است: «شمول: فرا گرفتن. احاطه. آن را پيچيدن نيز گفته ‏اند، مثل جامه به خود پيچيدن».‏[7] «اشْتَمَلَ‏- اشْتمالًا [شمل‏] بالثوب: جامه را بر خود پيچيد و همه‌ی اندام خود را پوشانيد».[8]
لذا با توجّه به معنای لغوی «اشتمال»، از عبارت «اشْتَمَلَتْ بِجِلْبَابِهَا» به روشنی استفاده می شود که جلباب پوششی سرتاسری مثل چادر بوده که تمام وجود مبارک آن حضرت را از سر تا قدم ها فرا می گرفته است. بنا بر این، نظر طرفداران دیدگاه دوّم که معتقد بودند جلباب تنها سر و سینه را می پوشانده است نیز ابطال می گردد.
 

شاهد چهارم

 
زمخشری در تفسیر کشّاف و آلوسی در تفسیر روح المعانی، از ابن عبّاس صحابی پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و شاگرد امام امیر المؤمنین علیه السّلام در تفسیر قرآن، نقل کرده اند که: «الرداء الّذي يستر من فوق إلى أسفل». جلباب ردایی است که از بالا تا پایین بدن را می پوشاند.[9] که با این شاهد نیز بطلان دیدگاه دوّم اثبات می گردد.
 

شاهد پنجم

 
احادیثی همچون حدیث نبوی: «لِلزَّوْجِ ما تَحْتَ الدِّرْعِ وَ لِلْاِبْنِ وَ الْأَخِ ما فَوْقَ الدِّرْعِ وَ لِغَيْرِ ذِي مَحْرَمٍ أرْبَعَةُ أَثْوابٍ دِرْعٌ‏ وَ خِمارٌ وَ جِلْبابٌ‏ وَ إزارٌ». برای (بهره بردن) شوهر است آن چه زیر پیراهن اوست (زن و شوهر در بهره بردن جنسی از یکدیگر آزادند و محدودیّتی ندارند)، و برای پسر و برادر روی لباس است (باید به اندازه‌ی پوشش یک پیراهن که مواضع حسّاس او را بپوشاند در برابر پسرش و برادرش خود را بپوشاند و بیش از آن ضرورت ندارد) و برای غیر محارم، او چهار لباس (باید) داشته باشد: 1- پیراهن 2- روسری 3- جلباب 4- إزار.[10]
از این که در این حدیث از جلباب و خمار به عنوان دو پوشش مستقلّ و در عرض هم نام برده شده است نیز می توان بطلان دیدگاه دوّم را استفاده کرد. همچنین این که در برخی کتاب های لغت مثل مصباح المنیر آمده است: «الجلباب ثوب اوسع من الخمار»، (یعنی) جلباب لباسی گسترده تر از خمار است[11]، نیز تغایر و مستقلّ بودن جلباب و خمار استفاده می شود. حاصل این که از شواهد و قراین ذکر شده نتیجه گرفته می شود که از بین دیدگاه های پنج گانه، دیدگاه اوّل به صحّت نزدیک تر است.
 

چگونگی استفاده از جلباب


برای فهمیدن کارکرد جلباب و کیفیت پوشش با آن، لازم است به معنای «يُدْنِينَ» در آیه‌ی جلباب توجّه و دقّت بیشتری شود. يُدْنِينَ از ریشه‌ی لغوی «دنو» به معنای قُرب و نزدیکی، و مصدر «إدناء» به معنای نزدیک کردن در مقابل دور کردن است[12]، دور کردن هر چیزی مناسب با آن شیء است، مثلاً دور کردن دشمن؛ یعنی فاصله انداختن بین دشمن و خود و دور کردن اخلاق زشت؛ به معنای متخلّق شدن به صفات نیک و نابود کردن اخلاق ناشایست است. دور کردن لباس از خود؛ یعنی کندن و بیرون آوردن لباس و در مقابل، نزدیک کردن لباس به خود؛ یعنی پوشیدن لباس. امّا چرا قرآن از ریشه‌ی لغوی «دنو» و معنای نزدیک کردن استفاده کرده است و ریشه‌ی لغوی «ستر» به معنای پوشاندن و پوشیدن را به کار نبرده است؟ پاسخ این است که به قرینه‌ی تقابلِ معنوی بین معنای نزدیک کردن و دور کردن، به نظر می رسد علّت این باشد که دور کردن و کندن لباس معمولاً همراه و ملازم با نوعی تنفّر و انزجار است، مثل وقتی که انسان هنگام خستگی با حالتی انزجار آمیز لباسش را دور می افکند. در مقابل نزدیک کردن لباس به بدن همراه و ملازم با یک نوع قرابت و ارتباط معنوی می باشد. قرآن مجید با استفاده از تعبیر دنو و نزدیکی در آیه‌ی جلباب، به بانوان دستور داده است که جلباب را با علاقه مندی نسبت به آن بپوشند، تا همراه با نوعی محافظت و دقّت باشد، نه مانند کسی که به صورت اجبار و بدون علاقمندی لباسی را به تن می کند.
استاد شهید مطهری در توضیح کلمه‌ی «یدنین» می گوید: «معنى لغوى نزديك ساختن چيزى، پوشانيدن با آن نيست بلكه از مورد چنين استفاده مى ‏شود، وقتى كه به زن بگويند جامه ‏ات را به خود نزديك كن، مقصود اين است كه آن را رها نكن، آن را جمع و جور كن، آن را بى ‏اثر و بى ‏خاصيت رها نكن و خود را با آن بپوشان. استفاده‌ی زنان از روپوش هاى بزرگ كه بر سر مى ‏افكنده ‏اند دو جور بوده است: يك نوع صرفاً جنبه‌ی تشريفاتى و اسمى داشته است، هم چنان كه در عصر حاضر بعضى بانوانِ چادرى را مى ‏بينيم كه چادر داشتن آن ها صرفاً جنبه‌ی تشريفاتى دارد. با چادر هيچ جاى بدن خود را نمى ‏پوشانند، آن را رها مى ‏كنند. وضع چادر سركردنشان نشان مى ‏دهد كه اهل پرهيز از معاشرت با مردان بيگانه نيستند و از اين كه مورد بهره بردارى چشم ها قرار بگيرند اِبا و امتناعى ندارند. نوع ديگر برعكس بوده و هست، زن چنان با مراقبت جامه‏ هاى خود را به خود مى ‏گيرد و آن را رها نمى ‏كند كه نشان مى ‏دهد اهل عفاف و حفاظ است. (این کار) خود به خود دور باشى ايجاد مى‏ كند و ناپاك دلان را مأيوس مى ‏سازد.[13]
در ادامه شهید مطهری تعلیل موجود در ذیل آیه را که می فرماید: «ذلِكَ أَدْنى‏ أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ/ اين كار براى اين كه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند، بهتر است»، مؤیّد همین معنا گرفته اند، یعنی با این شکلِ استفاده از جلباب، بانوان به عفّت ورزی شناخته می شوند و لذا بیمار دلان و افراد ناپاک را از خود مأیوس می سازند. بر خلاف جایی که استفاده از جلباب و حجاب از روی رغبت نباشد و به شکل صحیح و لازم انجام نشود، در این صورت این نحوه از استعمال جلباب و پوشش، چه صاحب آن قصد سوئی داشته باشد و چه نداشته باشد، خود به خود پیامی را به افراد بیمار دل و آلوده مخابره می کند و در نتیجه آن ها نسبت به این زن طمع می ورزند.[14]
 

خودآزمایی

 
1- دو مورد از شواهد پنج گانه‌ی دیدگاه اوّل را بیان کنید؟
2- مراد از «يُدْنِينَ» در آیه‌ی جلباب چیست؟
 

پی‌نوشت‌ها


[1] پرسمان حجاب (حسین مهدی زاده) ص 86 پاورقی 1، به نقل از: صحیح مسلم ج 4 ح 2131؛ همچنین سیّد جعفر شهیدی، حجاب در قرآن، مجله‌ی پژوهش های قرآنی، شماره‌ی 26و 25، بهار و تابستان 1380 ه ش، ص 76.
[2] همان، پاورقی 2، به نقل از: محمّد بن فارس الجمیل، حولیات کلیة الآداب، الرسالة الحادیة و التسعون اللباس فی عصر الرسول (صلّی الله علیه و آله و سلّم) ، ص 74؛ الحولیة الرابعة عشرة (1414 و 1415) به نقل از سنن ابوداود ج 2 ص 167.
[3] النحو الوافی (عبّاس حسن) ج 2 ص 470.
[4] پرسمان حجاب (حسین مهدی زاده) ص 87 پاورقی 3، به نقل از: دیوان هذلیین، قسمت سوّم، ص 125، چاپ مکتبه العربیه، 1385ه ق.
[5] الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسي) ج ‏1 ص 98/ الطرائف في معرفة مذاهب الطوائف ج ‏1 ص 264.
[6] لسان العرب ج ‏11 ص 368/ کتاب العین ج 6 ص 266.
[7] قاموس قرآن ج 4 ص 72.
[8] فرهنگ ابجدی عربی فارسی ص 535.
[9] الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل ج ‏3 ص 559/ روح المعاني في تفسير القرآن العظيم ج ‏11 ص 264.
[10] تفسير الصافي ج ‏3 ص 430. [نکته: در مورد معنای إزار در کتاب «مجمع البحرین» ج 3 ص 204 چنین آمده است: «في كلام البعض من أهل اللغة الإِزَارُ بالكسر: ثوب شامل لجميع البدن/ در کلام بعضی از اهل لغت، إزار لباسی است که شامل تمام بدن می شود». امّا برخی مانند کتاب «تاج العروس من جواهر القاموس» ج ‏6  ص20 در باره‌ی إزار می نویسند: «الإِزار: ما يَستُر أَسفلَ البدن/ إزار آن است که پایین بدن را می پوشاند». به همین خاطر برخی از آن شلوار هم تعبیر کرده اند.
[11] المصباح المنیر ج 2 ص 104.
[12] مجمع البحرین ج 1 ص 148/ فرهنگ ابجدی عربی فارسی ص 36.
[13] مجموعه ‏آثار استاد شهيد مطهرى ج ‏19 ص 503.
[14] در این نوشتار از کتاب «پرسمان حجاب» (حسین مهدی زاده) ص 86 تا 91 استفاده‌ی فراوان شد.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
مسلم زکی‌زاده
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: