کد مطلب: ۳۳۲۵
تعداد بازدید: ۸۰۵
تاریخ انتشار : ۱۴ اسفند ۱۳۹۸ - ۰۹:۴۵
ولایت تکوینی و تشریعی| ۱
خوشبختانه یا متأسفانه، بیشتر آنان که در انکار ولایت تکوینی و تشریعی مبالغه دارند، معنای صحیح آن را درک نکرده و ندانسته و متعصّبانه و از راه لجاج و عناد انکار می‌کنند، چنان‌که بسیاری از معترضان و مخالفان آنها نیز از ناحیه علم و آگاهی هم‌طراز آنها هستند.

پیشگفتار


اگرچه مسلمانان در تمام ازمنه و اعصار و امکنه و اقطار، همواره به اتّحاد، اتفاق، برادری، وفاق و پرهیز از جدال و نفاق احتیاج داشته و دارند؛ امّا در کمتر عصری مانند عصر حاضر، درمان دردهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و حل مشکلات مادّی و معنوی آنها، به وحدت کلمه محتاج بوده است. چنان‌که در هیچ عصری مانند عصر ما، از جهت وسایل ارتباطی، تحقق وحدت کامل اسلامی و اتّحاد مسلمانان زمینه نداشته است.
وسایل ارتباط جدید، خود به‌ خود مسلمانان را به‌هم نزدیک کرده و از حال هم باخبر ساخته، و فاصله زمان و مکان را از میان برداشته و مسائلی را که مسلمانان در هر منطقه و کشوری با آن درگیری دارند، به عموم مسلمانان عرضه و همه را به همکاری و هم‌صدایی دعوت می‌کند.
امروز اتّحاد اسلامی، می‌تواند بیش از یک‌ میلیارد مسلمان[1] کشورها و قارّه‌های مختلف را به ‌هم پیوند داده و در خود بگنجاند، و در آن واحد از همه، برای همه و در راه تحقق اهداف عالی و انسانی اسلام و دفاع از عدالت و آزادی، یاری و کمک بگیرد و همه را در عین حالی که گرفتار حکومت‌های مختلف و متنازع شده‌اند،[2] تحت حکومت و قیادت اسلام رهبری نماید و حکومت اسلام را مافوق هر حکومت و رژیمی قرار داده و پرچم «لا إِله إلاّ الله» و اعتصام به حبل‌الله را در برابر چشم بصیرت هر مسلمان افراشته سازد؛ اتحادی که در مشترکاتی چون قرآن و احکام آن، قبله، مساجد، مآذن، نماز، روزه، حج و شعایر اسلامی دیگر، پس از چهارده قرن، هنوز نظایرش به ‌قوّت جلوه‌گر است، گسترش دهد و به یک اتّحاد نیرومند تمام‌عیار فرهنگی، آموزشی، سیاسی، مالی و اقتصادی اسلامی برساند.
مسلمانانِ امروز صدای یکدیگر را می‌شنوند و می‌توانند به استغاثه یک نفر مسلمان و یک نفر همنوع که در دورترین نقاط جهان گرفتار فشار و تبعیض‌نژادی و طبقاتی و سلب آزادی شده باشد، جواب دهند و دنیای اسلام را برای یاری و کمک او بسیج نمایند.
بدیهی است که در تحقق و حصول این هدف عالی، وجود یک مرکز مطمئن و خودساخته و مورد اعتماد که مجهّز به تمام وسایل ارتباط با مسلمانان جهان باشد، بسیار لازم و مؤثر است.[3]
امّا اینکه این‌ کار چگونه باید انجام شود، چه کسانی باید شروع و اقدام نمایند، محل این مرکز کجا باید باشد و برنامه کار چگونه باید تنظیم شود، مطالب مهمّی است که در این رساله جای بررسی آنها نیست.
اجمالاً باید همه در این مطلبی که پیشنهاد می‌کنم و از مسائل بسیار حیاتی عالم اسلام است، فکر کنند و طرح بدهند و کوشش نمایند که هرچه زودتر – به نحوی که عقلا و دوراندیشان و مخلصان شیعه و اهل سنّت آن را تصویب نمایند – جامه عمل بپوشد و بحث در این موضوع، موجب اختلاف تازه یا تشدید آن نگردد:
«وَ مَا النَّصْرُ إِلّا مِنْ عِنْدِاللهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ»؛[4]
«پیروزی تنها از جانب خداوند حکیم است».
این مسلمانان هستند که با نیروی اتّحاد، هم‌اکنون با مسلمانان اریتره، فلسطین، فیلیپین، بلغارستان، یوگسلاوی، سومالی، برمه، چین[5] و نقاط دیگر همدردی کرده و در مجامع رسمی بین‌المللی، یکدیگر را تأیید و پشتیبانی می‌نمایند.
بحمدالله، هر روز زمینه برای مستحکم‌تر شدن وحدت اسلامی که اساس و پایه وحدت آزاد و انسانی – جهانی است، فراهم‌تر می‌شود و روزبه‌روز جنبش طرد برنامه‌ها و نظامات غیراسلامی و مطالبه برقراری نظام اسلامی در مسلمانان قوی‌تر می‌گردد.
صدها میلیون مسلمان، در آفریقا و آسيا، استعمار را از سرزمین‌های خود بیرون رانده‌اند، و این ملت مصر است که با بیرون کردن بیش از بیست‌هزار کارشناس و افراد روسی، خود را از خطر سلطه کمونیسم نجات داده و بازگشت خود را به نظام اسلامی رقم زده است.
و این ملّت پاکستان است که حکومت غرب‌پرست را ساقط می‌کند و تعطیلی یکشنبه را لغو و به‌ جای آن تعطیلی جمعه را رسمی می‌نماید و اجرای کامل نظامات اسلامی را عنوان می‌نماید.
و حتی این ملّت ترکیه و دانشجویان مسلمان آن هستند که پس از پنجاه سال اختناق رژیم تحمیلی و ضدّ اسلامی و استعمارگر، به‌پا خاسته و شعایر اسلام را احیا می‌کنند و به‌ سوی اسلام می‌روند و بازگرداندن مسجد ایاصوفیه را به اسلام و اخراج رهبر اخلال‌گر دولت ملّيون مسیحی را از اسلامبول مطالبه می‌نمایند.
خلاصه تقریباً در همه ‌جا، چه در کشورهای به‌اصطلاح آزادشده اسلامی؛ مثل پاکستان، بنگلادش، مصر و اندونزی و چه در کشورهای آزاد نشده، جنبش اسلام‌خواهی و مطالبه عمل به احکام اسلام و شعار «سرزمین‌های اسلام، برای اسلام و مسلمانان»[6] کم‌ و بیش دیده می‌شود.
بر مسلمانان لازم است که از فرصت استفاده کرده و به وحدت اسلامی تمسّک جویند تا رسالت جهانی اسلام را به جهانیان برسانند و ناتوانی و ضعفی را که در اثر اختلافات و بدگمانی‌ها و جهل به حقایق دین، و خيانت‌ها و تحریکات و تلقینات سوء و اضلال استعمار، پیکر جامعه مسلمان را رنجور و نحیف ساخته با اتّحاد و اتفاق و حسن ظنّ و حمل به صحّت و گذشت و اصلاح ذات‌البين و رعایت حقوق اخوت، برطرف سازند و مسائل و مباحث سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و اعتقادی را فقط‌وفقط به‌منظور تحقیق و کاوش و ظاهر شدن اندیشه‌های اصیل اسلامی و کمک به پیشرفت و ترقّی نسل معاصر، طرح و در چهارچوب تعاليم جامع اسلامی بررسی نمایند و در این باب جاه‌طلبی و شهرت‌خواهی و عناد و لجاج و خودرأیی را کنار گذاشته و از مکتب‌های بیگانگان و مزدوران استعمار الهام نگیرند و از مطرح کردن مسائلی که فعلاً طرح آن لزومی ندارد - غفلت جامعه از بررسی آن، زیانی به جایی نمی‌زند - و چه‌بسا موجب اختلاف و جدایی و جدال گردد، خودداری نمایند و بی‌سبب دودستگی و تفرّق ایجاد نکنند و به اسم تحقیق و روشن کردن افکار، جامعه‌ای را که باید به جبران عقب‌ماندگی‌های خود بپردازد و در رشته‌هایی از صنعت و علوم تجربی که از دیگران عقب مانده، هرچه زودتر و سریع‌تر پیش برود، از کار و تلاش باز ندارند.
 

تذکّر دیگر


هوشیاری و بیداری ملّت اسلام، دشمنان را نگران ساخته و منافع استعمارگرانه آنها را سخت در خطر انداخته است، پس افراد مزدوری را استخدام کرده‌اند که بر وحدت اسلامی و اتّحاد مسلمانان ضربه وارد کنند و مسلمانان را به خود مشغول، و از مسیر ترقّی و حرکت و جهاد خارج نمایند و مسائلی را طرح کنند که موجب گمراهی افکار و حمله به عقاید و تاریخ و مقدّسات و قلب و تحریف حقایق باشد، تا فکر و قلم انديشمندان و علما و نویسندگان و گویندگان را متوجّه دفع شبهات و گمراهی‌ها و جلوگیری از انحراف افکار و دفاع از حقایق و عقاید و تاریخ و معارف گرداند، و از پرداختن به مسائل دیگر که استعمار را به‌سوی جهنم سقوط می‌برد، بازدارد.
آنان حتی به اسم توحيد و اتّحاد اسلامی و دعوت به ترک شرک و نفي غلوّ - و این‌گونه الفاظ و مفاهیم که مورد قبول هر مسلمان است - هر چند روز یک بار، آتش اختلافی را روشن می‌نمایند، و پس از آن که در اثر بیداری مردم، آن آتش خاموش و آن نغمه فراموش شد، آتش دیگری روشن، و نغمه تازه‌ای را ساز می‌کنند.
بر مسلمانان است تا این صداها و فریادهای تفرقه‌انداز را از هر حلقومی که بلند شود، ساکت کنند، و کلام حکمت نظام اميرالمؤمنين(ع) را درنظر گرفته تا مانند «اتّباعُ كُلِّ ناعِق»؛[7] از هر صدایی پیروی کردن، نشوند و مفاهيم و الفاظ و اصطلاحات و برنامه‌های اسلام را از راه‌هایی که صحّت آن تضمین و به گواهی رهبر اسلام رسیده، فراگیرند.
 

پیرامون مقام ولایت


از جمله چندی است که عوامل مزدور و مغرض و مأمور - که به هویت آنها اشاره شد - به مقامات قدسيه انبیا و اوصیا، متهتّكانه و بی‌ادبانه جسارت کرده و شئون و مراتب مسلّم و معلوم آنها را انکار می‌کنند و می‌خواهند از این راه جنگ داخلی برپا کرده، تشكّل و هم‌بستگی نیرومند مسلمانان را در برابر دشمنان اسلام و مزدوران الحاد و استعمار ضعیف نمایند. یکی را برمی‌انگیزند تا فضایل و علوم لدُنّی آنها را انکار کند، و دیگری را مأمور حمله به حریم ولایت آنها می‌سازند و شئونی را که خداوند متعال به آن بزرگواران عطا کرده است، حاشا می‌نمایند. حتی پای جسارت را فراتر گذاشته، با نواصب و دشمنان اهل‌بیت رسالت هم‌صدا شده، پیروی از یزید، معاویه، زیاد، ابن‌زیاد، حجّاج و متوکّل را شعار خود ساخته، و آیین بنی‌امیه و دشمنان آل محمّد(ص) را نوسازی می‌نمایند.
پاره‌ای هم با تأویلات و تفسیرهای نادرستی در پیرامون مسائلی مانند عصمت، طهارت، شفاعت، ولایت، وصایت و امامت می‌خواهند خود را روشن‌فکر جلوه دهند، تا تنی چند از افراد خام و روشن‌فکر زده را به دور خود جمع کرده، در مقاصد جاه‌طلبانه خود از آنها استفاده نمایند.
راجع به ولایت تکوینی و تشریعی نیز باب بحث و انکار را باز کرده، و خوشبختانه یا متأسفانه، بیشتر آنان که در انکار آن مبالغه دارند، معنای صحیح آن را درک نکرده و ندانسته و متعصّبانه و از راه لجاج و عناد انکار می‌کنند، چنان‌که بسیاری از معترضان و مخالفان آنها نیز از ناحیه علم و آگاهی هم‌طراز آنها هستند.
از این ‌جهت بسا می‌شود که سلب و ایجاب طرفين وارد بر دو موضوع شده و آنچه یک نفر اثبات و از آن دفاع می‌نماید، غير آن چیزی است که دیگری انکار و ردّ کرده است و مفهوم ولایت تکوینی و ولایت تشریعی نزد کسی که آن را ردّ می‌کند، مفهومی است که اثبات‌کننده ولایت تکوینی و تشریعی هم آن را ردّ می‌نمایند و در نظر اثبات‌کننده نیز مفهومی است که ردّکننده هم آن را اثبات می‌کند و اگر طرفين بفهمند نفی و اثبات آنها در دو مورد است و به‌هم ارتباط ندارد، می‌فهمند که نزاع آنها لفظی بوده و ناآگاهی و ترک تحقیق باعث آن شده است.
پاسخ‌هایی پیرامون این دو جمله داده شده است؛ ولی به نظر می‌رسد به ‌طور کافی روشن‌کننده این مطلب نیست و محلّ بحث را تعیین نمی‌کنند و موارد لفظی بودن این بحث و موارد حقیقی بودن آن را آشکار نکرده‌اند.
البته پاره‌ای هستند که عامدانه و مغرضانه و مأمورانه، راه خلاف را می‌پویند و حتی ادعیه‌ای مثل «دعای جوشن کبیر» که تمامش ذکر خدا و اسماء‌الحسني و توحید است و کتاب‌هایی مثل الغدير را خرافات می‌گویند و ولایت تکوینی و تشریعی را به هر معنایی انکار می‌کنند، حتی از این تیمیه‌ها و ابن‌قيّم‌ها و ابن‌حطان‌ها و نواصب دیگر هم در دشمنی با اهل‌بیت(ع) پیش افتاده‌اند؛ ولی بیشتر کسانی که در میدان این مجادلات کشیده شده‌اند، فريفته الفاظ گردیده‌اند که اگر بفهمند منکران مأمور و مزدور چه قصدی داشته و چه حقایق مقدّس و ثابتی را انکار می‌کنند، از آنها بیزاری می‌جویند.
«اِنَّ اَرَدتُ اِلَّا الاِصلاحَ مَا استَطَعتُ وَ مَا تَوفِیقِی اِلّا بِاللهِ عَلَیهِ تَوَکَّلتُ وَ اِلَیهِ اُنِیبُ»[8]
«من جز اصلاح - تا آنجا که توانایی دارم- نمی‌خواهم، و توفیق من جز به خدا نیست؛ بر او توکّل کردم و به سوی او بازمی‌گردم.»
 

خودآزمایی


1- چرا امروزه مسلمانان خود به‌ خود به‌ هم نزدیک شده‌اند و از حال هم باخبر هستند؟
2- چه چیزی دشمنان اسلام را نگران ساخته و منافع استعمارگرانه آنها را سخت در خطر انداخته است؟
3- در رابطه با ولایت تکوینی و تشریعی، دشمنان دست به چه اقدامی زده‌اند؟
 

پی‌نوشت‌ها


۱. طبق بعضی آمارها.
۲. کشورهایی چون: لیبی، مصر، سودان، مغرب، الجزایر، عراق، سوریه، اردن، فلسطین، عربستان سعودی و حکومت‌های به‌اصطلاح آزاد، یمن جنوبی و شمالی و حکومت‌های دیگری که شاید از چهل حکومت بیشتر باشد که اکثراً متمایل به شرق یا غرب بوده و تحت نفوذ آنها و مکتب‌های استعماری و الحادی آنها می‌باشند.
۳. خوشبختانه در اثر اتقلاب اسلامی ایران، عملی شدن و دست یافتن به اهداف اسلام و کارسازی اسلام در بازسازی جوامع بشری، بر اساس ایمان به خدا  و حکومت احکام خدا و لغو کامل استعباد و استضعاف، آشکار شده و دنیای متحیّر به ویژگی‌های مکتب اسلام در رفع سرگردانی‌های کنونی، تا حدّی متوجّه گردیده است.
۴. آل عمران، ۱۲۶.
۵. و اخیراً با مسلمانان مظلوم افغانستان، که گرفتار وحشیانه‌ترین هجوم‌ها از سوی روسیه شدند، مسلمانان جهان، غیر از معدود سرانی که با روسیه بندوبست داشته یا نوکر روسیه هستند، با آنها همدردی می‌نمایند و مصائب آنها را مصیبت خود می‌دانند.
۶. شعار «سرزمین‌های عرب، یا نفت عرب، برای عرب» و مانند آن، اسلامی نیست و برای منحرف کردن افکار مسلمانان در جهت مبارزه با شعار اسلامی «سرزمین‌ها و معادن اسلام، برای اسلام، عنوان شده است.
۷. نهج‌البلاغه، حکمت ۱۴۷ (ج ۴، ص ۳۶)؛ صدوق، الخصال، ص ۱۸۶.
۸. هود، ۸۸.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: