نگاهی بر زندگی علی(ع) بعد از هجرت، در عصر پیامبر(ص)| ۷
علی(ع) در سال دهم و یازدهم هجرت
در سال دهم هجرت، روز به روز بر گسترش اسلام میافزود، و حضرت علی(ع) در کنار پیامبر(ص) در پیشاپیش حوادث، شاهد پیروزیهای چشمگیر اسلام بودند، مهمترین رخدادی که بیانگر این مطلب است، سفر تاریخی حضرت علی(ع) به یمن، و مسلمان شدن مردم یمن به دست او، و سپس ماجرای حجّةالوداع و شرکت خیل عظیم مسلمانان در مراسم حجّ در سال دهم هجرت است که نمایانگر اقتدار و شکوه اسلام میباشد، و سپس ماجرای «غدیر خُمّ» اینک نظر خوانندگان را به بیان سه حادثهی عظیم مذکور، به طور فشرده، جلب میکنیم:
۱- مسلمان شدن مردم یمن به دست علی(ع)
پیامبر(ص) در سال دهم هجرت، «خالدبن ولید» را همراه جمعی برای دعوت مردم یمن به سوی اسلام، به یمن فرستاد، خالد و همراهان مدّت شش ماه در یمن ماندند و مردم را به اسلام دعوت کردند، ولی حتّی یک نفر، پاسخ مثبت نداد، این خبر به پیامبر(ص) رسید، آن حضرت ناراحت شد و حضرت علی(ع) را طلبید و به او فرمان داد که به سوی یمن برود، و خالد و همراهانش را به مدینه بازگرداند، و خود و همراهانش در یمن بمانند و مردم را به اسلام دعوت کند.
حضرت علی(ع) به سوی یمن روانه شد، خالد و همراهانش را به مدینه بازگردانید، براءِبن عازب میگوید: خبر ورود حضرت علی(ع) به مردم یمن رسید، آنها اجتماع کردند، حضرت علی(ع) بعد از نماز صبح، برای مردم سخنرانی کرد و آنها را به اسلام دعوت نمود [آنان آن چنان مجذوب گفتار حضرت علی(ع) شدند که] در همان روز همهی مردم قبیلهی «هَمْدان» [بزرگترین قبیله یمن] مسلمان شدند، امیرمؤمنان ماجرای مسلمان شدن آنها را در ضمن نامهای به پیامبر(ص) خبر داد، پیامبر(ص) پس از خواندن آن نامه، بسیار خوشحال شد، سجدهی شکر بجا آورد، و بر قبیلهی هَمْدان، سلام و درود فرستاد.
بعد از این قبیله، قبائل دیگر یمن [از جمله خاندان مَذْحِجْ و دودمان نَخَعْ] به اسلام گرویدند.[1]
و این از افتخارات ممتاز زندگی حضرت علی(ع) است، که آنهمه مردم یمن با راهنمایی او مسلمان شدند.
۲- علی(ع) در حجّةالوداع و تأیید پیامبر(ص) از قاطعیّت علی(ع)
در شمارهی قبل اندکی در مورد «حجّةالوداع» سخن گفتیم، دیگر در اینجا تکرار نمیکنیم، کوتاه سخن آنکه: هنگامی که مسلمانان اطّلاع یافتند که پیامبر(ص) میخواهد آخرین حجّ خود را انجام دهد، و ماههای آخر عمرش را میگذراند، از هر سو تا میتوانستند در مراسم حجّ شرکت نمودند، حضرت علی(ع) در یمن بود، از همانجا با لشگری که همراهش بود، به سوی مکّه حرکت نمود، و مقداری از حُلّهها (لباسهای مخصوصی) که از مردم نجران به غنیمت گرفته بود، همراه خود داشت، علی(ع) در چند فرسخی مکّه، مردی را فرماندهی لشگر خود کرد، و خود جلوتر به سوی مکّه شتافت و در همان هنگام پیامبر(ص) وارد مکّه شد، علی(ع) نیز وارد گردید، علی(ع) به حضور پیامبر(ص) رفت، و اخبار یمن را به عرض آن حضرت رسانید، و در ضمن عرض کرد ۳۴ شتر برای قربانی، همراه خود آوردهام.
پیامبر(ص) از دیدار علی(ع) بسیار خوشحال شد، و به او فرمود: به سوی لشگر خود برو، و آنها را نیز به من برسان.
حضرت علی(ع) نزد لشگر خود بازگشت و دید آنها نیز تا نزدیک مکّه رسیدهاند، ولی آن حُلّهها را بین خود تقسیم کرده و پوشیدهاند، حضرت علی(ع) از این کار ناراحت شد و به مردی که او را فرماندهی آنها کرده بود، فرمود: «چه چیز تو را وادار کرد که بدون اجازهی رسول خدا(ص) و بیآنکه من اجازه بدهم، حُلّهها را بین اینها تقسیم کردهای؟».
او عرض کرد: «آنها از من درخواست نمودند، تا این حُلّهها را به عنوان احرام بپوشند، و خود را بیارایند».
حضرت علی(ع) آن لباسها را از آنها که برخلاف مقرّرات رفتار کرده بودند گرفت و در میان بار شتر گذاشت و همراه آنها روانه مکّه شد، آنها از این قاطعیّت علی(ع) برای اجرای مقرّرات (به جای اینکه خشنود گردند) ناراحت شدند، و در مکّه همین مطلب را به عنوان شکایت از علی(ع) به عرض پیامبر(ص) رساندند.
پیامبر(ص) به سخنگوی خود دستور داد تا در میان مردم چنین اعلام کند:
«اِرْفَعُوا اَلْسِنَتَکُمْ عَنْ عَلِیِّبْنِ اَبِیطالِبٍ، فَاِنَّهُ خَشِنٌ فِی ذاتِ اللهِ عَزَّوَجَلَّ غَیْرِ مُداهِنٍ فی دینِهِ:
زبانهای خود را در مورد شکایت از علی(ع) کوتاه کنید، زیرا که او در امور مربوط به خدا (مقرّرات دین) سختگیر است و دربارهی دین، اهل سازش و مسامحه نیست».
شکایت کنندگان، دم فروبستند، و به مقام بسیار ارجمند علی(ع) در پیشگاه پیامبر(ص) پی بردند، و فهمیدند که هر کس دربارهی علی(ع) خردهگیری کند، مورد خشم رسول خدا(ص) است.[2]
به این ترتیب علی(ع) در آخرین حجّ رسول خدا(ص) شرکت نمود، و تا پایان همراه پیامبر(ص) بود، و سپس همراه آن حضرت به سوی مدینه بازگشت.
خودآزمایی
1- مهمترین رخدادهایی که بیانگر گسترش و پیروزیهای چشمگیر اسلام در سال دهم هجرت است، را بیان کنید؟
2- به چه دلیل پیامبر(ص) به حضرت علی(ع) فرمان داد که به سوی یمن برود، و خالد و همراهانش را به مدینه بازگرداند؟
3- زمانی که لشگریان حضرت علی(ع) از قاطعیّت ایشان برای اجرای مقرّرات ناراحت شدند و به پیامبر اکرم(ص) شکایت کردند، رسول خدا(ص) چه پاسخی دادند؟
پینوشتها
[1] ارشاد مفید، ص ۳۱ – بحار، ج ۲۱، ص ۳۶۳ – کامل ابن اثیر، ج ۲، ص ۳۰۵.
[2] ترجمه ارشاد مفید، ج ۱، ص ۱۶۰ و ۱۶۱ – بحار، ج ۲۱، ص ۳۸۵.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمد محمدی اشتهاردی