کد مطلب: ۳۳۳۴
تعداد بازدید: ۱۵۹۸
تاریخ انتشار : ۰۷ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۲:۰۵
نگاهی بر زندگی امام علی(ع)| ۱۷
هرگز مستضعفان ترس آن را نداشتند که از ناحیه‌ی حکومت علی(ع) به آنها ظلم گردد، و زورمندان راه نفوذی به آن حضرت، برای اهداف شوم خود نداشتند...

حضرت علی(ع) در عصر خلافت خود| ۱

 
عثمان حدود ۱۲ سال خلافت کرد، سرانجام در اواخر سال ۳۵ هجری [نیمه ماه ذیحجّه] در مدینه، در خانه‌ي خود کشته شد، در این هنگام ورق دیگری به روی مسلمانان گشوده شد و فصل دیگری آغاز گردید.
نظر مسلمانان برای خلیفه‌ی جدید، مختلف بود، اکثریّت مردم به انتخاب امیر مؤمنان علی(ع) نظر داشتند، ولی عدّه‌ای از طلحه، و عدّه‌ای از زبیر، و بنی‌امیّه و همدستان آنها از معاویه و گاهی از مروان نام می‌بردند.
در این بحران حسّاس و طوفانی، مسلمانان برجسته‌ای همچون عمّار یاسر و مالک اشتر، ابوالهیثم و ابو ایّوب و... جز امیر مؤمنان علی(ع)، هیچ‌کس را برای مقام رهبری، لایق‌تر و برتر نمی‌دانستند.
دانشمند معروف اهل تسنّن «ابن ابی‌الحدید» می‌نویسد:
«هنگامی که عثمان کشته شد، طلحه به خلافت طمع کرد و اصرار داشت که به این مقام برسد، اگر تلاش «مالک اشتر» و همدستان او از شخصیّت‌های شجاع عرب برای خلافت حضرت علی(ع) نبود، هرگز این مقام به آن حضرت نمی‌رسید».
سپس می‌نویسد: «وقتی که با انتخاب خلافت علی(ع)، طلحه و زبیر از دستیابی به خلافت، محروم شدند، تصمیم بر مخالفت با علی(ع) گرفتند و عایشه را دستیار خود قرار داده و به بصره روانه شدند و در آنجا به آشوب و فتنه دست زدند و جنگ جمل را به‌وجود آوردند، و آن جنگ مقدّمه جنگ صفّین گردید».[1]
و از گفتار امیر مؤمنان علی(ع) فهمیده می‌شود که ازدحام مردم برای بیعت با آن حضرت، بسیار شدید و چشمگیر بوده، از این‌رو می‌فرماید:
«فَما راعَنِی اِلّا و النّاسُ کَعُرْفِ الضَّبُعِ...:
ازدحام جمعیّت که همچون یال‌های کفتار (بسیار و پی‌درپی) بود مرا به قبول خلافت واداشت. آنان از هر طرف مرا احاطه کردند، چیزی نمانده بود که دو نور چشمم حسن و حسین(ع) زیرپا بمانند، دو طرف ردایم پاره شد، مردم همانند گوسفندان (گرگ‌زده‌ی بی‌چوپان) مرا در میان گرفتند»[2].
ماجرای بیعت به پایان رسید، بعد معلوم شد بعضی از اشخاص معروف، مثل عبدالله‌بن عمرو سعد وقّاص، بیعت نکرده‌اند.
 

آغاز اقدامات انقلابی و اصلاحی حضرت علی(ع)

 
سه روز یا پنج روز بعد از کشته شدن عثمان، همه‌ی مهاجران و انصار و افراد دیگر از مسلمانان عراق و مصر و یمن و... با امیر مؤمنان علی(ع) بیعت کردند[3] و آن حضرت بعد از ۲۵ سال دوری از متن رهبری، زمام امور رهبری را به دست گرفت، و مدّت خلافت ظاهری و رهبری او چهارسال و نه ماه و چند روز، طول کشید.
آن حضرت در آغاز تمام نیروها و امکانات خود را برای اصلاح امور، و پاکسازی تباهی‌های عصر عثمان و... به کار گرفت، و با اقدام‌های انقلابی به سامان ‌دادن شئون مختلف پرداخت.
نخستین خطبه او (که در نهج‌البلاغه خطبه‌ی ۱۶ آمده) بیانگر اهداف او در به دست گرفتن زمام امور حکومت است، در فرازی از این خطبه آمده فرمود:
«آگاه باشید، تیره روزی‌ها همچون عصر بعثت پیامبر(ص) بار دیگر به شما روی آورده:
«وَ الَّذِي بَعَثَهُ بِالْحَقِّ لَتُبَلْبَلُنَّ بَلْبَلَةً وَ لَتُغَر ْبَلُنَّ غَرْبَلَةً وَ لَتُساطُنَّ سَوْطَ الْقِدْرِ حَتّى يَعُودَ اَسْفَلُكُمْ اَعْلاكُمْ، وَ اَعْلاكُمْ اَسْفَلَكُمْ...:
سوگند به کسی که پیامبر(ص) را به حق مبعوث کرد، به سختی مورد آزمایش قرار می‌گیرید و غربال می‌شوید و همانند محتویات دیگ هنگام جوشش، زیر و رو خواهید شد، به ‌گونه‌ای که بالانشینان در پائین و پائین‌نشینان در بالا قرار خواهند گرفت، آنان که به راستی در اسلام، پیشگام هستند و به کنار رفته بودند، بار دیگر سرکار خواهند آمد، و کسانی که با نیرنگ و ترفند، خود را به پیش انداخته بودند، عقب زده خواهند شد...»[4].
 

هدف‌های حکومت علی(ع)

 
هدف‌های حکومت علی(ع) در دو کلمه خلاصه می‌شود و آن رفع و دفع هرگونه ظلم و باطل، و تثبیت حق و عدالت و به عبارت دیگر، جلوگیری از ظالم، و حمایت از مظلوم است، چنانکه در قسمت آخر خطبه شقشقیّه می‌فرماید:
«اَما وَ الَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ وبَرَءَ النَّسَمَةَ، لَوْلا حُضُورُ الْحاضِرِ وَ قِيامُ الحُجَّةِ بِوُجُودِ النّاصِرِ، وَ ما اَخَذَاللهُ عَلَى الْعُلَماءِ اَلّا يُقارُّوا عَلى كِظَّةِ حديث ظالِمٍ وَ لا سَغَبِ مَظْلُومٍ، لَاَلْقَيْتُ حَبْلَها عَلى غارِبِها:
«آگاه باشید، سوگند به کسی که دانه را شکافت و انسان را آفرید، اگر نه این بود که جمعیّت بسیاری گرداگردم را گرفته و به یاریم قیام کرده‌اند و از این جهت اتمام حجّت شده است، و نیز اگر نبود پیمانی که خداوند از دانشمندان گرفته که در برابر شکم‌خوارگی ستمگران و گرسنگی ستمدیدگان، سکوت نکنند، من زمام شتر خلافت را رها می‌کردم و از آن صرف‌نظر می‌نمودم»[5].
روزی علی(ع) کفش خود را وصله می‌کرد، به ابن عبّاس فرمود: «ارزش این کفش چقدر است؟».
ابن عبّاس گفت: «قیمتی ندارد».
علی(ع) فرمود: «سوگند به خدا همین کفش بی‌ارزش برای من دوست‌داشتنی تر از حکومت است، مگر اینکه بتوانم در پرتو حکومت، حقّی را زنده کنم و باطلی را نابود نمایم».[6]
بر همین اساس، هرگز مستضعفان ترس آن را نداشتند که از ناحیه‌ی حکومت علی(ع) به آنها ظلم گردد، و زورمندان راه نفوذی به آن حضرت، برای اهداف شوم خود نداشتند، برای روشن شدن این مطلب به داستان جالب زیر توجّه کنید:
مدّتی پس از شهادت علی(ع)، یکی از دوستان علی(ع) بنام «ضراربن ضمره» به شام رفت، و در جلسه‌ای با معاویه ملاقات کرد. معاویه که او را می‌شناخت، گفت: «مقداری از شأن علی(ع) برایم تعریف کن».
او تا اسم علی(ع) را شنید، منقلب شد و بی‌اختیار قطرات اشک از چشمانش سرازیر گردید و گفت: «از این تقاضا بگذر، و معافم کن».
معاویه، اصرار کرد و گفت: «از تو دست برنمی‌دارم، تا مقداری از فضائل علی(ع) برایم بگویی».
او، به مطالبی از شأن امیر مؤمنان علی(ع) اشاره کرد و در میان این مطالب، دو جمله‌ای گفت که بسیار بلند معنی است، گفت:
«لا یَخافُ الضَّعیفُ مِنْ جَوْرِهِ وَ لا یَطْمَعُ الْقَوِیُّ فِی مَیْلِهِ:
مستضعفان و مستمندان ترس آن نداشتند که از ناحیه‌ی او به آنها ظلم بشود، و زورمندان در نیل به اهداف باطل خود، در او راه نداشتند»[7].
به راستی سزاوار است که این دو جمله در دو تابلو، نوشته شود و کنار دفتر رئیس سازمان بین‌الملل و تمام رهبران جهان، نصب گردد، و طرفداران حقوق بشر، آن را الگوی خود قرار دهند.
 

علّت اصلی بروز جنگهای عصر خلافت علی(ع)

 
در عصر خلافت امیر مؤمنان علی(ع) که تقریباً سراسر مدّت حکومت او (یعنی حدود پنج سال) را اشغال کرد، سه جنگ بزرگ داخلی رخ داد: ۱- جنگ جَمَل از جانب ناکثین (بیعت‌شکنان) ۲- جنگ صفّین از جانب قاسطین (منحرفان از حقّ) ۳- جنگ نهروان از جانب مارقین (خوارج و دورشدگان از حقّ).
انگیزه‌ی اصلی این سه جنگ خانمانسوز، عدالتخواهی علی(ع) بود، علی(ع) فدای عدالت شد و سرانجام خونش در راه عدالت ریخت، سه گروه مذکور، هرکدام به بهانه‌ای که بازگشتش به حق‌طلبی و دادگستری و صلابت علی(ع) برای اجرای اسلام ناب بود، عَلَم مخالفت با حکومت آن حضرت برافراشتند و سه جنگ بزرگ یادشده را به وجود آوردند، حضرت علی(ع) در سخت‌ترین شرایط – گرچه به قیمت جانش تمام شد – در برابر آنها ایستاد، و تا توانست با آنها مبارزه کرد و تسلیم اهداف پلید آنها نشد.
 

خودآزمایی

 
1- پس از انتخاب حضرت علی(ع) به عنوان خلیفه، طلحه و زبیر که از دستیابی به خلافت محروم شدند، دست به چه کاری زدند؟
2- جنگ‌هایی که در دوران خلافت حضرت علی(ع) روی داد را نام ببرید؟
3- انگیزه‌ی اصلی جنگ‌های دوران خلافت امام علی(ع)، چه بود؟
 

پی‌نوشت‌ها


[1] شرح نهج‌البلاغه ابن ابی‌الحدید، ج ۹، ص ۲۹.
[2] نهج‌البلاغه، خطبه ۳.
[3] این واقعه در روز جمعه هجدهم یا نوزدهم ذیحجّه سال ۳۵ هجری رخ داد.
[4] نهج‌البلاغه خطبه ۱۶.
[5] نهج‌البلاغه خطبه ۳.
[6] نهج‌البلاغه صبحی صالح، خطبه ۳۳ و خطبه ۱۰۴.
[7] سفینة‌البحار، ج ۲، ص ۷۲ – شرح نهج‌البلاغه ابن ابی‌الحدید، ج ۱۸، ص ۲۲۶.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمد محمدی اشتهاردی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: