امام جواد(ع) در دوران امامت| ۶
اعتراض بنیعبّاس، و پاسخ مأمون
هنگامی که بنی عبّاس از تصمیم مأمون در مورد ازدواج دخترش با امام جواد(ع) با خبر شدند، سخت ناراحت و خشمگین گشتند، و ماجرا را به طور جدّی دنبال کردند، به صورت گروهی نزد مأمون آمدند و چنین گفتند:
«ای امیرمؤمنان! تو را به خدا سوگند میدهیم از این تصمیم (ازدواج) بگذر، زیرا:
۱- ما ترس آن داریم که خلافت از خاندان ما بیرون رود و به دست علویان بیفتد، و عزّتی که خداوند آن را به ما داده از ما سلب گردد.
۲- تو میدانی که از قدیم و ندیم، بین ما و علویان جدایی و کشمکش است، با توجّه به این که در گذشته همواره خلفای راشدین با آنها درگیر بودند و آنها را تحقیر و تبعید میکردند.
۳- ما در مورد حضرت رضا(ع) به تو گوشزد کردیم، خداوند در آن مورد امور ما را کفایت نمود، اکنون با اصرار از تو میخواهیم که ما را به غم و اندوه گذشته باز نگردان، و تصمیم خود را در مورد فرزند رضا(ع) بازگردان، و به خاندان خودت هر که را اصلاح میدانی عنایت کن.»
مأمون به آنها چنین پاسخ داد:
۱- در مورد جدایی و کشمکش بین شما و آل ابوطالب، سبب آن خودتان بودید، و اگر انصاف را رعایت کنید، آنها از شما برترند.
۲- در مورد برخورد خلفای پیشین با آنها، خلفا قطع رحم کردند، و من پناه میبرم به خدا از اینکه قطع رحم کنم.
۳- و در مورد ولایتعهدی حضرت رضا(ع)، در این مورد هیچگونه پشیمان نیستم...
و در مورد ابوجعفر (حضرت جواد) من او را از اینرو همسر دخترم کردم که او از نظر علم و کمال بر همهی علما و دانشمندان و اهل فضل، برتری دارد، با اینکه خردسال است ولی اعجوبهی زمان میباشد، امیدوارم آنچه گفتم، برای مردم آشکار شود، و آنها بدانند که گزینش من بر اساس صحیح و صواب بوده است.
عبّاسیان گفتند: گرچه ابوجعفر (حضرت جواد) نزد تو بزرگ جلوه کرده، ولی در معرفت و فقه، به آن درجه نیست، مدّتی صبر کن تا با تعلیم و تعلّم رشد کند، سپس آنچه را میخواهی اجرا کن.
مأمون گفت: «وای بر شما من این نوجوان (حضرت جواد) را از شما بهتر میشناسم، علم این خاندان از علم خدا و الهام الهی سرچشمه میگیرد، همواره پدران او در علم دین و ادب در درجهی عالی قرار داشتند و از دیگران بینیاز بودند، اگر بخواهید ابوجعفر(ع) را امتحان کنید، تا آنچه را گفتم برای شما روشن گردد.
عباسیان گفتند: این پیشنهاد را میپذیریم، ولی امتحان او با ما است، ما را آزاد بگذارد تا کسی را برای سؤال و بحث و مناظره با او در محضر تو، تعیین کنیم، اگر او از عهدهی جواب به مسائل بخوبی برآمد، اعتراض خود را پس میگیریم، و محکم بودن رأی امیرمؤمنان بر عامّ و خاص آشکار خواهد شد، و اگر از جواب به مسائل درمانده شد، اعتراض ما بجا خواهد بود و حقّ با ما خواهد شد.
مأمون گفت: بسیار خوب، این اجازه و آزادی را به شما دادم، او را هرگونه میخواهید امتحان کنید.[1]
مناظرهی یحیی بن اَکْثَم با حضرت جواد(ع)
عباسیان از نزد مأمون بیرون رفته، و با هم به مشورت پرداختند (تا اعلم علمای عصر را بیابند و او را به میدان مناظره با امام جواد(ع) بیاورند) همهی آنها با رأی واحد گفتند یحییبن اَکْثَم (که اعلم و باهوشترین علما و برجستگان است) برای این کار خوب است، از او تقاضای مناظره با امام جواد(ع) کردند، او تقاضای آنها را پذیرفت، موضوع را به مأمون گزارش دادند، مأمون مجلس عظیمی تشکیل داد، امام جواد(ع) را که در این هنگام نُه سال و چند ماه داشت در صدر مجلس نشاند و خود در کنارش نشست، یحیی در پیش روی او قرار گرفت، و سایر رجال و مردم هر کدام در جایگاه خود قرار گرفتند.
یحیی بن اکثم پس از اجازه از مأمون و امام جواد(ع)، خطاب به امام جواد(ع) سؤال خود را چنین مطرح کرد:
«هرگاه کسی در احرام مراسم حجّ، حیوانی را صید کرد و کشت، حکم آن چیست؟»
امام جواد: این مسأله، شاخههای بسیار دارد:
۱- آیا آن مُحْرِم در حرم (مکّه و اطرافش تا چهار فرسخ) بود یا در بیرون حرم؟
۲- آیا او آگاه به مسأله بود یا ناآگاه؟
۳- آیا او از روی عمد، صید خود را کشت یا از روی خطا؟
۴- آیا آن مُحْرِم آزاد بود یا بَرده؟
۵- آیا او صغیر بود یا کبیر؟
۶- آیا اینبار، نخستین بار او به صید و قتل بود، یا قبلاً نیز صید کرده بود؟
۷- آیا آن صید از پرندگان بود یا غیر پرندگان؟
۸- آیا آن حیوان صید شده کوچک بود یا بزرگ؟
۹- آیا او به کار خود اصرار داشت، یا اظهار پشیمانی میکرد؟
۱۰- آیا او در شب صید کرد یا در روز؟
۱۱- آیا او در احرام حجّ بود یا در احرام عمره؟
یحیی با شنیدن این تجزیه و تحلیل، و استخراج آنهمه فروغ از یک مسأله هوش از سرش رفت و حیران گردید، به طوری که آثار درماندگی از چهرهاش دیده میشد، و لکنت زبان یافت، حاضران به عجز او و پیروزی امام جواد(ع) پی بردند.
مأمون حمد و شکر خدا رو بر زبان جاری نمود، و در همان مجلس عقد ازدواج دخترش با امام جواد(ع) را اجرا نمود، و عطر بسیار و جوایز فراوان بین حاضران پخش گردید...
پس از آن که مجلس خلوت شد و تنها عدّهای از نزدیکان ماندند، مأمون از امام جواد(ع) تقاضا کرد تا احکام شاخههای یازدهگانهی فوق را در مورد محرم بیان کند، امام جواد(ع) پاسخ هر کدام را به ترتیب زیر داد:
۱- اگر مُحرم در بیرون از حرم شکار کند، و شکارش پرنده باشد، کفّاره آن یک گوسفند است.
و اگر همین شکار کردن در داخل حرم (مکه تا چهار فرسخ اطرافش) باشد، کفّارهاش دو گوسفند است.
۲- اگر جوجهی پرنده را در بیرون حرم بکشد، کفّارهاش یک برّه است که تازه از شیر گرفته شده است.
۳- و اگر همان جوجه پرنده را در داخل حرم بکشد، کفارهاش یک بره است و به علاوه قیمت آن جوجه پرنده را باید بپردازد.
۴- هرگاه شکار از حیوانات وحشی باشد، اگر گورخر بود، کفّارهاش یک گاو است.
اگر آن شکار، شترمرغ باشد، کفّارهاش یک شتر است.
۵- اگر آن شکار، آهو باشد، کفّارهاش یک گوسفند است.
۶- و چنانچه هر کدام از اینها (گورخر و شترمرغ و آهوی وحشی) را در حرم بکشد، کفارهاش دو برابر خواهد شد.
۷- هرگاه شخص مُحرم کاری که موجب وجوب قربانی است انجام دهد، اگر در احرام حجّ بود باید قربانی را در «مِنی» ذبح کند، و اگر در احرام عمره باشد، باید آن را در مکّه ذبح نماید.
۸- کفّارهی شکار برای آگاه به مسأله و ناآگاه به مسأله یکسان است، ولی اگر از روی عمد باشد هم کفّاره دارد و هم گناه کرده است، ولی در صورت خطا، گناه از او برداشته شده است.
۹- کفّاره آن کس که آزاد است بر عهدهی خودش میباشد، ولی کفّارهی بَرده برعهدهی صاحبش میباشد.
۱۰- کفّاره بر صغیر غیرمکلّف نیست، بلکه بر کبیر مکلّف واجب است.
۱۱- کیفر آخرت بر آن کسی که توبه کند برداشته میشود، وگرنه، در آخرت، کیفر خواهد شد.
مأمون با شور و شوق فریاد زد:
«اَحْسَنْتَ یا اَباجَعْفَرٍ اَحْسَنَ اللهُ اِلَیْکَ:
احسن و آفرین بر تو ای ابوجعفر، خداوند احسان و پیروزیش را به تو برساند.»[2]
خودآزمایی
1- علتهای اعتراض بنی عبّاس به تصمیم مأمون در مورد ازدواج دخترش با امام جواد(ع) را بیان کنید.
2- عباسیان چه کسی را برای مناظره با امام جواد(ع) انتخاب کردند؟
3- امام جواد(ع) هنگام مناظره با یحیی بن اکثم چند سال داشت؟
4- امام جواد(ع) چگونه یحیی بن اکثم را در مناظره مقلوب کرد؟
پینوشتها
[1] احتجاح طبرسی، ج ۲، ص ۲۴۰ و ۲۴۲.
[2] احتجاج طبرسی، ج ۲، ص ۲۴۲ و ۲۴۴.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمد محمدی اشتهاردی