«ابوالقاسم اسماعيل بن عبّاد» فرزند عبّاس، ملقّب به صاحب و مشهور به صاحب بن عبّاد در 16 ذيقعده سال 326 ق در اصفهان ديده به جهان گشود. پدر و اجداد صاحب از بزرگان و سرشناسان اصفهان بوده و مرتبه وزارت داشتند. عبّاس پدر صاحب بدان مرتبه از بزرگى و احترام رسيده بود كه مردم او را « شيخ امين» مى گفتند. ابوالقاسم به جهت آن که از کودکی همنشین مؤیّد الدولة بن بویه بود، او را صاحب نامیدند و از کودکی بدین لقب مشهور بود و هرکه پس از او به وزارت رسید، به صاحب ملقّب شد.
وى پس از فراگيرى مقدّمات به تحصيل فقه، حديث، تفسير، كلام و ديگر علوم رايج پرداخت. پس از چندى كه خود را از اساتيد و بزرگان اصفهان بى نياز ديد به« رى» كه از مراكز علم و ادب آن زمان بود، مهاجرت كرد و در آن شهر به حلقه درس « ابن عميد» وزير دانشمند و شهير آل بويه پيوست. ابن عميد توانايى « صاحب» در انشاى متون ادبى را مشاهده كرد و او را از نويسندگان مقام وزارت قرار داد. كاردانى و توانايى صاحب در انجام اين امور، راه پيشرفت را بر او هموار ساخت تا آنجا كه چون ركن الدوله، فرزندش مؤيّد الدوله را به حكومت اصفهان منصوب كرد، صاحب نيز در مقام دبيرى او و نويسندگى وى به زادگاهش اصفهان بازگشت.
صاحب بن عباد، عالمی شیعی
بسيارى از بزرگان به تشيّع و برخى به دوازده امامى بودن او تصريح كرده اند. سيّد بن طاووس، شيخ صدوق، علاّمه مجلسى، شيخ حرّ عاملى، شيخ بهايى، و بسيارى ديگر از اين جمله اند. جز تصريح بزرگان، دقّت در اشعارى كه از صاحب باقى مانده و شور و شوق او به ولايت و دوستى ائمه معصومين علیهم السّلام بهترين شاهد بر تشيّع اين شخصيت بزرگ است. به عنوان مثال او در مدح مولا امیر المؤمنین علیه السّلام این چنین سروده است:
ابا حسن لَو کانَ حُبُّکَ مَدخَلی جهنَّمَ، انَّ الفوزَ عِندَ جَحیمِها
فَکَیْفَ یَخافُ النّارَ مَنْ هُوَ مُؤمِنٌ بِأًنَّ امیرَالمؤمنینَ قَسیمُها
ترجمه: ابا الحسن ای امام همام اگر دوستی تو مرا به دوزخ وارد سازد، همانا که رستگاری من نزد آتش جحیم جهنّم است.
آن کس که تو را تقسیم کننده بهشت و دوزخ داند چگونه از آتش آن هراسی دارد؟
صاحب در مدح امیرالمؤمنین علیه السّلام 27 قصیده سروده که در هر یک از قصیده ها، یکی از حروف به کار نرفته است (صنعت حذف). قصیده بیست و هشتم که از حرف واو خالی بود ناتمام ماند. ابن شهر آشوب در معالم العلماء صاحب را در شمار شعرای شیعی آورده و اشعاری از وی نقل کرده و او را از شعرایی دانسته که در بیان تشیّع و علاقه خود به خاندان اهل بیت رسول صلی الله علیه و آله بی پروا بوده اند. این ابیات پر معنا از اشعار اوست که سروده است:
حُبُّ علیِّ بنِ ابیطالبٍ هُوَ الَّذی یَهدِی اِلَی الْجَنَّةِ
إن کانَ تفضیلی لَهُ بِدعَةٌ فَلَعْنَةُ اللهِ عَلَی السُّنَّةِ
ترجمه: دوستی علی بن ابیطالب علیه السّلام همان چیزی است که به سمت بهشت هدایت می کند.
اگر ترجیح دادن من او را بر صحابه، بدعت به شمار می آید و خلافت سنّت است، پس نفرین خدا بر سنّت باد.
و نیز می سراید:
ناصِبٌ قالَ لِی : معاویة خا لُکَ خیرُ الاعمامِ و الاَخوالِ
فَهُوَ خالٍ للمؤمنینَ جمیعاً قُلْتُ خالٍ لکنْ مِنَ الخَیْرِ خالٍ
ترجمه: ناصبیی (دشمن اهل بیت) به من گفت: معاویه دایی تو است، بهترین عموها و دایی ها.
و ادامه داد که در واقع معاویه دائی همه مؤمنان است! گفتم آری او (خال) می باشد ولی بدین معنا که خالی از خیر است.
خدمات او در مسند وزارت
در سال 366 ق مؤید الدوله حاکم اصفهان، صاحب را که 13 سال نویسندگی او را بر عهده داشت، به وزارت برگزیده، صاحب در دوران اقامت در اصفهان بساط علم و ادب را در آن شهر گسترانید و به نشر و ترویج فضل و دانش و تشویق دانشمندان و فرزانگان پرداخت. رفته رفته نام او به دانش پروری اشتهار یافت و سخن وران و ادیبان و نویسندگان بسیاری به محضر او شتافتند و در اصفهان اقامت گزیدند. در دوران اقامت صاحب در اصفهان بزرگان علم و ادب بسیاری از این شهر برخاستند. او در اصفهان به اعتقاد استوار تشیّع اشتهار داشت و عقیده و مذهب خود را نیز ترویج می کرد. در این راه سعی وافر مبذول می داشت. او با فقها و دانشمندان در مسائل اعتقادی مناظره می کرد و در بیشتر موارد بر آنان غالب می آمد. در مجالس درس او در اصفهان شاگردان فراوانی حاضر می شدند. ابوالندی محمّد بن احمد از ادبای مشهوری است که در یکی از جلسات املای صاحب حاضر شده و با وی مناظره کرده است. پس از مرگ رکن الدوله در سال 366 ق مؤید الدوله فرزند او ولایت ری و اصفهان را عهده دار شد. او پس از مدّتی وزیر پدرش، ابوالفتح فرزند (ابن عمید) را که جوانی کم تجربه ولی مغرور بود، عزل و صاحب بن عباد را به وزارت انتخاب کرد. مؤید الدوله که به فضایل و نیکی های صاحب و تجارب او آگاهی کامل داشت و توانایی های وی را در کشور داری و اداره امور مشاهده کرده بود، پس از تفویض مقام وزارت به او، اختیارات کامل به وی عطا کرد به گونه ای که صاحب می توانست در اموال خزانه به هر نحو که شایسته می دانست تصرّف کند و در همه مسائل رأی خویش را به کار بندد. صاحب نیز در گسترش عدل و آیین های نیکو، آباد ساختن کشور، رفاه مردم، رونق اقتصادی و ترویج دانش و هنر کوشش بسیار کرد و حوزه علمی و ادبی خود را در ری نیز همانند (اصفهان ) برقرار ساخت. او در اجرای عدالت و رفع ستم از مردم بسیار کوشا بود. وی همچنین آباد ساختن شهرها، مرمّت و بازسازی ویرانی ها و بنای آثار نیک را نیز مورد عنایت قرار می داد؛ که می توان از رونق یافتن شهرهای قزوین، قم و اصفهان یاد کرد. صاحب به شهر قم که در آن زمان پایگاه اصلی شیعیان بود توجه ویژه داشت. نویسنده تاریخ قم که این کتاب را به صاحب هدیه کرده است می گوید: «نزد صاحب چیزی گزیده تر از تصنیفی در اخبار شهر قم و اهل آن نیافتم». صاحب در دوران وزارت خود اقتصاد کشور و مردم را رونق بخشید و دارایی خزانه دولت را به مرتبه ای عالی رساند. او به ورزش نیز توجه بسیار داشت و ورزش کاران را مورد تشویق خود قرار می داد. کارهای دیوان را جز به اهل فضل و دانش نمی سپرد. و هر زمان آگاه می شد که فردی شایسته و کاردان بیکار می باشد یک شغل از کسانی را که چند شغل داشتند، می گرفت و به او واگذار می کرد.
وى به تأليفات اهل قلم عنايت و توجه ويژه داشت و هرگاه از تأليف كتابى جديد آگاهى مى يافت با سعى و كوشش فراوان نسخه اى از آن فراهم مى كرد و براى مطالعه در كتابخانه خويش قرار مى داد. او در نتيجه تلاش فراوان توانست كتابخانه اى عظيم و كم نظير تشكيل دهد. كتابخانه صاحب، بيشتر آثار و تأليفات علمى آن دوران را در بر داشت و دانشوران و نويسندگان متعدّد از آن گنجينه ارزشمند استفاده مى بردند. فهرست نام کتاب های موجود در کتابخانه مذکور حاوی ده جلد و برای حمل کتاب ها به تعداد زیادی شتر نیاز بود.« مقدسى» جغرافى دان پرآوازه و مشهور قرن چهارم، يكى از كسانى است كه به تصريح خودش استفاده فراوان و بهره بسيار از كتابخانه بزرگ صاحب برده است. فراهم آوردن زمینه های گسترش علم در میان عموم مردم از سیاست های مهم صاحب در دوران وزارت بود. او در پی این مهم دانشمندانی را از بغداد به اصفهان و ری فرا خواند. صاحب می دانست که آباد شدن کشور و رونق اقتصاد، در نخستین مرحله متوقّف بر آن است که مردم از زنجیر جهل و نادانی رهیده، روشنایی دانش و فضیلت را درک کنند. صاحب مقام بزرگان دین و علم و ادب را گرامی می داشت و از احترام به آنان کوچک ترین مضایقه ای نمی کرد. برخی از بزرگان به خدمتش حاضر شده، و در شمار همراهان او در می آمدند و برخی دیگر با نامه نگاری به وی اظهار ارادت می کردند؛ همانند صابی نویسنده مشهور آن دوران. سیّد رضی نیز قصیده هایی در بغداد سروده و صاحب را مدح گفته است. صاحب بن عباد هر سال پنج هزار دینار به بغداد می فرستاد تا بین فقها و ادیبان آن دیار تقسیم گردد.
عظمت شخصیت
حكايات و وقايع متعدّدی از روابط نيك صاحب بن عبّاد و بزرگان معاصرش در مدارك و مآخذ نقل شده كه حاكى از بزرگوارى و ستايش معاصران او نسبت به صاحب بن عباد مى باشد. بررسی کتب و مدارک مربوط به احوال و شرح زندگی صاحب نشانگر آن است که وی از مجلسی نیکو بهره داشته و به پشتوانه اخلاق پسندیده خود بزرگان علم و ادب و عموم مردم را شیفته خود نموده بود. کرم و جوانمردی از بارزترین صفات اخلاقی صاحب می باشد و حکایات بسیار در این باره از وی نقل شده است. او از تواضع و فروتنی نیز بهره فراوان داشت و به ویژه سادات و دانشمندان را گرامی می داشت. صاحب ضمن برخورداری از تواضع و فروتنی از جلالت قدر و بزرگی نیز بهره برده بود. عفو و اغماض، فراست، شجاعت و بسیاری دیگر از محاسن اخلاقی را می توان در صاحب یافت. صاحب در تمامى ابواب و فنون شعر از قبيل مدح، وصف، رثاء، هجاء، هذل، مواعظ و غيره اشعارى سروده و در هر فن قدرت طبع خود را با آوردن معانى نو و مضامين تازه و دقيق آشكار ساخته است. او اشعار متعدّدى در وصف ائمه و امام على علیهم السّلام و در بيان مقام والاى آنان سروده است.
مقام علمی و تألیفات
در میان وزرای دیلمیان، هیچ کس نبود که نامش مانند صاحب بن عباد با علم و دانش مترادف باشد. به قول ابن جوزی، صاحب از والاترین وزرای آل بویه بود و به قول ثعالبی، وی صدر خاور زمین بود و مظهر عزّت و تاریخ افتخار و ماه فروزان زمان و سرچشمه داد و احسان و سزاوار هرگونه ستایش و احترام و شایسته هر منزلت و مقام بود. اگر از برکت وجودش نبود، هرگز بازار فضل و دانش آن عصر این همه رونق و رواج نمی یافت. صاحب بن عباد در علم و فضیلت و فهم و فطانت، یگانه روزگار بود. در آثار الوزراء آمده است: «صاحب بن عباد در تمام علوم صاحب کمال بود و در ایّام وزارت خود با وجود کثرت اشتغال، اغلب اوقات تدریس می کرد و در تمام علوم تصانیف ساخت واز تمام امور دنیا باخبر بود.
پشتکار و شوق به یادگیری علوم و فنون رایج در آن عصر، او را به فراگیری معارف گوناگون واداشت به گونه ای که در بسیاری از علوم صاحب نظر گردید. صاحب در دانش هایی چون علوم قرآن و تفسیر، حدیث، کلام، لغت، نحو، عروض، نقد ادبی، تاریخ و طب تسلّط و تبحّر داشت وآثار متعدّدى در زمينه علوم مختلف از صاحب باقى مانده كه بدين شرح است:
1- كتاب الابانه( در علم كلام) 2- الاقناع( در عروض) 3- الامثال السائره( در علوم ادبى) 4- التذكره( در كلام و اصول دين) 5- ديوان اشعار 6- رسائل صاحب( مباحث اخلاقى، اعتقادى و اجتماعى) 7- رسالهاى در فضايل حضرت عبدالعظيم حسنى( ع) 8- رسالهاى در علم طب 9- عنوان المعارف 10- الفرق بين الضاد و الظاء 11- المحيط( در علم لغت که در یازده جلد در بیروت به چاپ رسیده است).
وفات
صاحب اواخر عمر خويش، ناخوش و رنجور گشت و در بستر بيمارى افتاد. او در بستر هم از مسائل كشور غافل نبود و از امور كشور با اطّلاع مى شد. مردم در ایّام بیماری به عیادت او رفته، برای بهبودی اش روزی دوبار مقابل سرای او به درگاه خداوند دعا می کردند. ولی صاحب که از زندان تن به تنگ آمده، مشتاق لقای پروردگار خود بود سرانجام در شب جمعه 24 صفر سال 385 ق جان به پروردگار خويش تسليم كرد. بامدادان مردم ری از ارتحال وزیر باوفای دیار خویش با خبر شدند. تمامی بازارهای شهر تعطیل و دروازه های ری بسته شد. جمعیتی انبوه در تشییع پیکر صاحب گرد آمدند. ابوالعباس ضبی از دانشمندان ری که شاگرد صاحب بود، بر پیکر استاد نماز خواند. فخرالدوله و سران سپاه در حالی که جامه سیاه بر تن داشتند در مراسم عزای آن وزیر دانشمند، شرکت کردند. مدّتی تابوت صاحب در خانه اش در ری نهاده شد و سرانجام با شکوه به زادگاهش در اصفهان منتقل گردید و با احترام به خاک سپرده شد. از آن پس مقبره صاحب زیارتگاه خاص و عام گردید و همه ساله افراد زیادی از شیفتگان اهل بیت علیهم السّلام مقبره صاحب را زیارت می نمایند.
پی نوشت:
برگرفته از کتاب های: گلشن ابرار ج1/ مجلّه رشد آموزش تاریخ، شماره36 (از ص28 تا 32)/ مجلّه مطالعات ایرانی، شماره4 (از ص139 تا 154)/ کتاب شناسی نرم افزار جامع الاحادیث 5/3 (مؤسّسه نور).
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
مسلم زکی زاده